۲۸ نتیجه برای ژئوپلیتیک
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
بیشتر میادین نفت و گاز مشترک در خلیج فارس واقع شدهاند که یکی از کم عمقترین دریاهای جهان به شمار میرود. منطقه غرب آسیا و حوزه خلیج فارس در حال تجربه تنشهای ژئوپلیتیکی بیشماری است. از نظر تاریخی، این میادین نفتی مشترک منبع اختلاف و تنش هستند که به جنگهایی نیز منجر شده است. ایران دارای ۱۵ میدان مشترک نفتی با عراق میباشند. پژوهش حاضر با عنوان تحلیل پیامدهای ژئوپلیتیکی منابع مشترک نفتی بین ایران و عراق به دنبال پاسخ به این سؤال است که منابع نفتی مشترک ایران عراق چه نقشی در روابط دو کشور دارد؟ همچنین برای بررسی عنوان پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و تکنیک دیمتل بهره گرفته شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد متغیرهایی مانند رقابت منطقهای، توسعه یکجانبه میادین نفتی مشترک، همکاری نزدیک اقتصادی، اختلافات منطقهای، رشد اقتصادی ایران و کاهش اثر تحریمها، شرکای تجاری متفاوت، اختلاف در جذب سرمایهگذاری خارجی، عدم توانایی ایران در سرمایهگذاری، همگرایی ژئوپلیتیکی در تنگه هرمز، سرمایهگذاری مشترک، بیثباتی در دیپلماسی اقتصادی و ... در منطقه نشاندهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. با اتکا به تحلیلها، بهنظر میرسد ضروری است که ایران با تحلیل دقیق موقعیت موجود و با توجه به پیشبینیهای کارگشا درباره آینده درصدد توسعه روابط با عراق بربیاید و ضمن تلاش برای حفظ سهم و ثروت خویش در مخازن مشترک و سرمایهگذاری خارجی در صنعت نفت خود در راستای تبدیل تهدیدات احتمالی به فرصتهای جدید برآید و با ایجاد همکاری زمینۀ تأمین منافع حداکثری را مهیا کند.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه یکی از مناطق مهم ژئوپلیتیکی محسوب میگردد که از دیرباز تاکنون مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار داشته است. در این منطقه تونس یکی از کشورهای مهم از منظر ژئوپلیتیکی محسوب میگردد. زیرا تونس در روزهای پایانی سال ۲۰۱۰ به علت خودسوزی جوانی به نام محمد بوعزیزی شاهد اعتراضات گستردهای بود که در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی با فرار بن علی وارد فاز جدیدی شد. تونس در زمان بن علی روابط بسیار نزدیکی با کشورهای ایالات متحده آمریکا و فرانسه داشت؛ اما بعد از اعتراضات مردمی، این کشورها خواستار قبول تحولات ساختاری در این کشور شدند. در این بین جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل قرابت تاریخی، مذهبی، فرهنگی بعد از وقوع انقلاب در این کشور باب مناسبات را با تونس باز نمود. از این رو میتوان شاهد گسترش روابط بین دو کشور در عرصه منطقهای و بین المللی بود. از این رو این نوشتار درصدد پاسخگویی به این پرسش است، که چه عواملی در روابط ژئوپلیتیکی ایران و تونس در دوران بعد از بهار عربی موثرند؟ در راستای پاسخگویی به سوال تحقیق در پژوهش حاضر، از روش توصیفی-تحلیلی و از تکنیک دیمتل بهره گرفته شد. یافتههای تحقیق نشان داد که متغیرهایی مانند توسعه تجارت، روابط دیپلماتیک، برگزاری رویدادهای فرهنگی، افزایش حساسیتهای کشورهای عربی نسبت به ایران، گفتگوها و قراردادهای اقتصادی استراتژیک، انجمنها و اتحادهای شیعیان در تونس، تشیع در تونس، دیپلماسی فرهنگی و ... در منطقه نشان دهنده اهمیت بالایی در روابط بین دو کشور بعد از بهار عربی بوده است. بنابر این جمهوری اسلامی ایران برای موفقیت در روابط خود با تونس باید از عوامل اقتصادی و تشیع خود بیشترین بهره برداری را مینمود.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده
ژئوپلیتیک ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی محسوب میشود و ژئوپلیتیسینها به عنوان راهنمای اقدام سیاستگذاران در سطح جهانی و منطقهای عمل میکردند. ژئوپلیتیک تلاشی است جهت راندن جهان به سوی شرایطی که امور سیاسی و چشم اندازهای آن یکپارچه و یکدست محسوب میشوند. بنابراین اهداف سیاست خارجی را باید در راستای چشم انداز ژئوپلیتیک آن ارزیابی کرد که از منابع مادی تا منابع ایدئولوژیک و معنایی را در برخواهد داشت. در این بین تعامل ایران با قاره آفریقا و اتیوپی در دهه ۱۹۶۰-۱۹۷۰ به صورت قابل توجهی افزایش یافت که این افزایش تحت تاثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و استراتژیک بوده است. این پژوهش با هدف تبیین و بررسی عوامل ژئوپلیتیکی تاثیرگذار بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اتیوپی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است. یافتههای تحقیق نشان داد که عوامل جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی، وجود قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای از جمله عوامل مهمی است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به سمت اتیوپی سوق داده است. زیرا اتیوپی دارای ارتباطات تاریخی و فرهنگی دیرینهای با ایران بوده و از بعد اقتصادی نیز به دلیل نزدیکی به غرب آسیا میتواند به عنوان دروازه ورود ایران به آفریقا محسوب شود و تا حدودی ایران را از انزوای بین المللی رها سازد که تاکنون نتوانسته است از این موقعیت منحصر به فرد به درستی بهره برداری نماید. درنتیجه میتوان گفت از طریق تدوین سیاستهایی در بعد اقتصادی فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران قادر خواهد بود تا نفوذ خود را در این کشور افزایش دهد.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده
جمهوری خلق چین پس از جنگ سرد، به عنوان یک قدرت مهم اقتصادی در جهان معرفی شد. این کشور امروزه توانسته سیطره نفوذ خود را به ویژه به لحاظ اقتصادی، به تمام نقاط دنیا اشاعه دهد. یکی از نقاط استراتژی که این کشور با اروپا و آمریکا رقابت استراتژیک در آن دارد قاره آفریقا می باشد. این مطالعه تلاش دارد که به ارائه علت ها و زمینه های نفوذ قدرت چین در آفریقا بپردازد. از این رو با توجه به این نکته که تاکنون مطالعات زیادی در زمینه اقدامات و نفوذ چین در آفریقا انجام شده است؛ این مطالعه به منظور برقراری اجماع نظری مابین تحقیقات، به دنبال آن است که دلایل استراتژیک و مهم نفوذ چین در آفریقا را در یک چارچوب نظری بیان کند. از این رو فلسفه تحقیق تفسیری انتخاب شده است که با رویکرد کیفی و تکنیک های تحلیل محتوا و فراترکیب، به مدل مناسب در این زمینه دست یابد. خاطر نشان باید کرد که از میان ۲۹۸ مقاله که در بر دارنده اهداف و علائق ژئوپلیتیکی چین می باشد؛ با توجه به سیستم نمره دهی کسپ روبریک، تعداد ۸ مقاله استخراج شده است. نتیجه پایانی حاکی از آن است که از مهمترین علائق ژئوپلیتیکی در آفریقا اهداف اقتصادی می باشد، که چنین اهدافی با توجه به اصول نرم و ساختار فرهنگی ایدئولوژیکی چین پیگیری شده اند.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده
در دهههای اخیر آفریقا به میزان فزایندهای به عنوان یک بازیگر مهم ژئوپلیتیکی در عرصه ملی و بینالمللی شناخته میشود. از این رو قدرتهای سنتی و نوظهور به این قاره توجه به سزایی دارند. بسیاری از آنها در حال تجدید نظر در استراتژیهای خود در برخورد با این قاره هستند. اهمیت آفریقا در هزاره سوم برای قدرتهای جهان امری شناخته شده است. از این رو هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نقش آفرینی آفریقا در مناسبات ژئوپلیتیکی جهان معاصر و آینده است. در راستای دستیابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است. یافتههای تحقیق نشان داد مناسبات آفریقا با دولتهای پیرامون و هسته در بعد اقتصادی شامل (نهادههای کشاورزی، اقتصاد دیجیتال، رشد سریع اقتصادی، امنیت انرژی، منابع نفت و گاز، کانیها) و در بعد مناسبات سیاسی شامل (مهاجرت جنوب به شمال، قاچاق مواد مخدر، حیات وحش، رقابت قدرتهای بزرگ، دموکراسی و افزایش افراط گرایی خشونت آمیز و تروریسم اسلام گرا) میشود. در نهایت باید بیان نمود اهمیت جهانی رو به رشد آفریقا تا حد زیادی از طریق رقابت ژئوپلیتیکی در عرصه بینالمللی تفسیر شده است.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
بعد حقوقی و ژئوپلیتیکی از ابعاد مهم آمایش سرزمین در مناطق ساحلی است که به آن ماهیت سیاسی میدهد. پهنه خلیج فارس و سازههای انسانی آن همانند جزایر مصنوعی، ابعاد حقوقی و ژئوپلیتیکی ماهیتی سیاسی دارند. پژوهش حاضر پیامدهای حقوقی و ژئوپلیتیکی جزایر مصنوعی امارات متحده عربی را تحلیل کرد. این پژوهش از لحاظ هدف، بنیادی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و از نوع تحلیل محتوا است. برای بررسی موضوع، قوانین دریایی امارات و سایر اسناد موجود بینالمللی بررسی شدند. پیامد حقوقی احداث جزایر مصنوعی امارات بر سه موضوع شامل مسایل حقوقی محیط زیست، تحدید حدود مرزی و پیشروی ساحل به طرف دریا تاکید کرده است. از لحاظ حقوقی منعی برای احداث جزایر مصنوعی توسط امارات وجود ندارد. فرسایش و رسوبگذاری محیط ساحلی امارات ممکن است، این کشور را بر جابهجایی و تغییر خطوط مرز دریایی مجاب نماید. این ادعا بهدلیل چندجانبهبودن قراردادهای بینالمللی، تعارض آن با قوانین بینالمللی همانند کنوانسیون معاهدات سال ۱۹۶۹، ناسازگاری با عرف بینالمللی، شرایط ویژه خلیج فارس، عملکرد تخریبی و یکسویه امارات، نقش عوامل انسانی در تخریب سواحل امارات و غیره قابل پذیرش نیست. همچنین امارات باید آثار محیط زیستی احداث جزایر مصنوعی را ارزیابی و به آگاهی کشورهای منطقه برساند و با کشورهای همسایه برای حفظ محیط زیست دریا همکاری کند. از پیامدهای ژئوپلیتیکی احداث جزایر مصنوعی میتوان به استفاده نظامی از این سازهها توسط کشورهای ثالث، تزلزل امنیت منطقهای بهواسطه حضور نیروهای بیگانه، ایرانهراسی، تشدید اختلافات مرزی و سرزمینی ایران با امارات و دخالت کشورهای ثالث و غیره اشاره کرد.
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
در حقیقت، اصل اساسی برای اندیشه "ملیگرایی"، حاکمیت ملی و دفاع از یکپارچگی سرزمینی است؛ از این رو هر عامل بیرونی که بخواهد اصول را به هر بهانهای نقض کند، "ملیگرایی" بهعنوان یک اندیشه سیاسی یا ایدئولوژی حکومت، ضامن استقلال و یکپارچگی ملی و سرزمینی است. میان "قلمروسازی- گستری" و کُنش- واکنشهای "ملیگرایانه" رابطه وجود دارد؛ معمولاً نمود این ارتباط به دو حالت است؛ در درجه نخست، کشورها از مولفههای انگیزشی "ملیگرایی" در راستای دفاع از حاکمیتِ قلمرو و سرزمین (در برابر تجاوز سایر کشورها)، بهره میبرند و در حالت دوم، آنها (حکومتها) در رقابت و نزاعهای بیرونی خود با سایر دولتهای رقیب یا دشمن بر سر "قلمرو"، از این حسِ قدرتمند در جهت عمل یا غرض توسعهطلبانه خود به اشکال "قلمروسازی" و "قلمروگستری" بهره میبرند. دریاها و اجمالاً پهنههای آبی بهواسطه ارزشهای جغرافیایی (نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و غیره) که دارند، مورد توجه و علاقه بازیگران سیاسی (حکومتها و دولتها) هستند. از این رو، "قلمروسازی- گستری" که در درجه نخست، یک اصل ژئوپلیتیکی است بهواسطه این ارزشهای جغرافیایی است.
ملیگرایی بهعنوان یک نیروی قدرتمند، یکی از شیوههایی است که دولتها برای حفظ، بهرهبرداری و کسب ارزشهای جغرافیایی (منابع جغرافیایی قدرت در پهنههای آبی و خشکی)، در جهت اعمال "قلمروسازی- گستری" خود از آن بهره میبرند. پژوهش براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی محسوب میشود. اطلاعات پژوهش به شیوه اسنادی و با مراجعه به منابع معتبر گردآوری شده است.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
به قول فردوسی: ((توانا بود هر که دانا بود)) دانایی، واقعا توانایی است. علم، اقتصاد و قدرت بر یکدیگر تاثیر دارند. قدرت علم، بافت های اجتماعی، بازار اقتصادی، اندیشه سیاسی و توان نظامی را متحول کرده است و از مرزهای طبیعی عبور کرده و وزن ژئوپلیتیکی کشور ها را متحول ساخته است.
شناسایی رابطه میان دانش، وضعیت اقتصادی و قدرت همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. مطالعات نشان می دهد که به لحاظ اقتصادی، قدرت و علم و فن اوری هر یک از کشورها در جایگاه متفاوتی قرار می گیرند و با توجه به این جایگاه اهداف و سیاست ها آنها متغیر است. در این راستا، این پژوهش با هدف تحلیل پیوندهای میان علم و فن اوری، اقتصاد و قدرت کشورها به انجام رسیده و سعی دارد با تحلیل این شاخص ها رابطه میان مقوله های علم و فناوری، اقتصاد و قدرت را تبیین کند.
روش تحقیق این مقاله، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات شامل: بهره گیری از منابع آماری می باشد و جامعه مورد مطالعه آن شامل ۳۷ کشوری است که در یک دوره ۹ ساله ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ در قالب سه موئلفه با یکدیگر مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته اند.
نتایج از ان است که بین شاخص های علم و فن اوری کشورها و قدرت اقتصادی هم بستگی مثبتی وجود دارد و همچنین بین قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی کشورها ارتباط مستقیمی برقرار است. به علاوه کشورهایی که از نظر علم و فن اوری جایگاه مناسبی برخوردارند از نظر قدرت نیز جایگاه مطلوبی دارند.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
چکیده
این پژوهش بهطور جامع نقش ترکیه را به عنوان یک قدرت نوظهور در تحولات استراتژیک شاخ آفریقا مورد ارزیابی قرار میدهد. ترکیه در سالهای اخیر با رویکردی چندجانبه و مبتنی بر دیپلماسی اقتصادی، کمکهای توسعهای، و همکاریهای نظامی، به بازیگری کلیدی در این منطقه تبدیل شده است. این تحقیق با بهرهگیری از روش کیفی و ترکیبی از تحلیل دادهها، بررسی اسناد و گزارشها، و مطالعه موردی، به بررسی عمیق اهداف و استراتژیهای ترکیه در شاخ آفریقا پرداخته و تاثیرگذاری آن بر مناسبات بینالمللی و بازآرایی ژئوپلیتیک منطقه را تحلیل میکند. یافتهها نشان میدهند که ترکیه از طریق گسترش نفوذ خود و ایجاد همپیمانیهای جدید، به دنبال تثبیت موقعیت خود به عنوان یک قدرت موثر در موازنههای منطقهای و جهانی است. این پژوهش نمایانگر آن است که حضور فعال ترکیه در شاخ آفریقا، نه تنها تقویت جایگاه دیپلماتیک و اقتصادی این کشور را هدف قرار داده، بلکه در جهتگیریهای سیاست خارجی و افزایش قدرت نرم آن در عرصه بینالمللی نیز تاثیرگذار بوده است.
واژگان کلیدی: ترکیه، قدرت نوظهور، شاخ آفریقا، نفوذ منطقهای، ژئوپلیتیک
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
اهمیت دریا و نقش آن در اقتصاد و سیاست دنیا غیرقابل انکار و توجه به آن نیز ضروری میباشد. تاریخ سیاسی جهان گواهی میدهد که کشورهایی که راهبرد دریاگرایی داشتهاند؛ قدرتمند و توسعهیافته شدهاند. کشور ایران به دلیل برخورداری از سواحل طولانی در خلیج فارس و دریای عمان/ اقیانوس هند از موقعیت جغرافیای ممتازی نسبت به سایر همسایگانش برخوردار است. از سویی دیگر متاسفانه مناطق شرق و جنوب شرقی ایران به دلیل انزوای جغرافیایی همواره مورد بیتوجهی در سیاستهای کلان ملی قرار گرفته است. بدین منظور یکی از بهترین راهبردهای آمایشی پیشرو برای توسعه و امنیت در این منطقه، اتصال نواحی شرقی به بندر چابهارو سواحل مکران میباشد. این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانهای به واکاوی نقش سواحل مکران و سیاست راهبردی دریاگرایی ایران بر توسعه محور شرقی بپردازد. بررسیهای اولیه نشان میدهند که در صورت اتخاذ راهبرد دریایی توسط دولت جمهوری اسلامی، ایران شاهد فرآوری مزیتهای ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی آن برای کشور خواهدبود. با تحقق سیاست دریاگرایی، منطقه مکران به عنوان محور ترانزیتی توسعه جنوب شرق مطرح میشود. درصورت مغفول ماندن راهبرد دریاگرایی مبتنی بر ظرفیت اقیانوسی جنوب شرق ایران، سایر بازیگران منطقهای اقیانوس هند از این پتانسیل استفاده خواهند کرد. لذا پیشنهاد میشود با نگاهی واقعبینانه و عملیاتی به سیاست دریاگرایی بیش از پیش توجه شود.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
مدلهای مفهومی، نمایشی از یک سیستم هستند که به راحتی مفاهیم انتزاعی روابط بین اشیا در سیستم را به ما نشان میدهند. در واقع، به هر میزان ترسیم مدلها در عرصه علمی نظاممند و معنیدار باشد، میتواند زمینه درک مسائل و مباحث را بهتر و دقیقتر نماید. در این میان، منطقه جنوب غرب آسیا با داشتن امکانات و موقعیتهای ممتاز جغرافیایی و همچنین با داشتن منابع غنی از اهمیت ویژه ژئوپلیتیکی برخوردار میباشد. اما تحولات این منطقه سبب درگیر شدن بازیگران متنوع و متفاوتی شده است. این بازیگران، با اهداف، ایدئولوژی و رفتار متفاوت و حتی متضاد سبب تداوم بحران در منطقه شدهاند. به بیانی دیگر، به هر میزان منبع جغرافیایی قدرتی که زمینهساز مناسبات ژئوپلیتیک است از ارزش بیشتری برخوردار باشد، زمینه برای جذابیت بیشتر جهت ورود و نقشآفرینی بازیگران بیشتر و بزرگتری را فراهم میآورد. بنابراین تحقیق حاضر ضمن ارائه تعریفی نو از ژئوپلیتیک و تقسیم بندی بازیگران ژئوپلیتیکی در سه گروه بازیگران مرکزی و کانونی، بازیگران نیمه پیرامونی و بازیگران پیرامونی، در گام بعدی سعی کرده است با ارائه یک مدل مفهومی، مناسبات ژئوپلیتیکی جنوب غرب آسیا را بهصورت نظاممند به تصویر بکشد. چرا که شناخت دقیق روابط ژئوپلیتیکی بین این بازیگران به ژئوپلیتیسینها این امکان را میدهد که برای منطقه نا به سامان جنوب غرب آسیا، بهترین استراتژی را تدوین کنند.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
شناخت محیط پیرامونی و تحلیل ژئوپلیتیک شهرهای مرزی همسایه، از مهمترین عواملی است که در راستای برقراری امنیت و گسترش روابط دوجانبه باید مدنظر قرار گیرد که امنیت و آرامش شهرها از جمله عواملی است که کشورها و از جمله شهرهای جنوب غرب آسیا به دنبال آن هستند. در سالهای اخیر برخی اقدامات کشورهای همسایه یا کشورهای فرامنطقهای، در مناطق شهری، زمینههای ناامنی را فراهم کرده است. با درک این مفهوم، ویژگیهای مرزهای شرقی ایران و روابط ایران و پاکستان از جمله شهرهای زاهدان و کویته را با نگاهی دقیقتر و با استفاده از روش توصیفی–تحلیلی بررسی و پرداخته میشود.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
منطقه خلیج فارس یکی از مناطق راهبردی و مهم در جهان است که همواره مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است. در دوره معاصر، منطقه خلیج فارس و کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا از پرچالشترین و مناقشه برانگیزترین مناطق جهان بوده است. این منطقه، کانون داغ بحرانهای ژئوپلیتیکی و محل برخورد تضادهای ایدئولوژیکی و گسل فعال بحرانهای سیاسی و منطقهای بوده است علاوه بر زمینههای داخلی، حضور و دخالت قدرتهای فرامنطقهای و جهانی در فعال سازی و تشدید این چالشها و بحرانها نقش بسیار پر رنگی داشتهاند. گرچه ساختارهای کلان نظام ژئوپلیتیک جهانی بر این فضا سایه افکنده است؛ اما قدرتهای درون منطقهای (جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی) در شکل دادن به اتمسفر ژئوپلیتیکی وضع موجود که بر بنیاد ارزشهای ژئوپلیتیک ایدئولوژیک است نقش بیبدیلی داشتهاند. مقاله حاضر به دنبال بررسی پیامدهای ژئوپلیتیک ایدئولوژیک ایران و عربستان سعودی بر منطقه و ضرورت اتخاذ راهبرد ژئواکونومیک برای برون رفت از چالشهای ژئوپلیتیکی درون منطقهای است. نتایج پژوهش نشان میدهد که اتخاذ راهبرد ژئواکونومیک از سوی دولت ایران و عربستان سعودی میتواند زمینه ساز گفتمان همکاری و همگرایی و بسترساز شرایط برای ورود به نظام ژئوپلیتیک جدید منطقهای برای توسعه منطقهای و منطقه گرایی شود.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
بحران قرهباغ که با حملات ارتش آذربایجان به نیروهای ارمنی در این منطقه در تاریخ ۲۰ آبان دوباره شعله کشیده است ریشه در بحرانها و اختلافات دو جمعیت ارمنی و آذری از زمان شکل گیری اتحاد شوروی دارد. جنگ دوم قرهباغ پس از ۴۴ روز با پیروزی ارتش آذربایجان و امضای توافقنامه سه جانبه آتش بس توسط رهبران روسیه، آذربایجان و ارمنستان در روز بیستم آبان ماه به پایان رسید. این جنگ و درگیریها که پس از یک دوره شدید درگیری در نهایت منجر به آتش بسی موقت میان دو کشور درگیر آن هم با محوریت روسیه شد، در حالی صورت پذیرفت که ابهام و سوالات مهمی در مورد گذشته، حال و آینده منطقه ژئوپلیتیکی قفقاز و پیامدهای تحولات کنونی"بحران قرهباغ"بر کشورهای همسایه به وجود آورده است.
در دهههای گذشته جمهوری اسلامی ایران آنچنان که باید و شاید موفق نشد، فرصتهای ژئوپلیتیکی موجود در آسیای مرکزی و قفقاز را به سود خود فعال کند. این موضوع اکنون که تحولاتی سریع و جدی در قفقاز و بهویژه مناسبات جمهوری آذربایجان و ارمنستان به وقوع پیوسته، شرایط دوگانه جدیدی را پیش روی سیاست مداران ایرانی گشوده و فرصتها و متقابلاً تهدیدهایی را بهوجود آورده است که اگر هوشمندانه با آن برخورد نشود، نه تنها سودی برای ایران نخواهد داشت، بلکه خسارتهای سنگینی را متوجه کشورمان خواهد کرد.
مواردی که در این مقاله به عنوان پیامدهای ژئوپلیتیکی جنگ ۲۰۲۰ قرهباغ مورد اشاره قرار گرفت، ملاحظات و نگرانیهایی است که ممکن است در آینده برای ایران مشکلاتی را به وجود آورد. ناگفته پیداست حضور فعال و دیپلماسی قوی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه بهویژه در شرایط حساس کنونی، میتواند بسیاری از تهدیدهای موجود را به فرصت تبدیل کرده و نگرانیهای موجود را از بین ببرد.
لازم به تاکید است که بحران قرهباغ و تحولات آن تاکنون، نشان از یک سیاستگذاری عمیقتر و گستردهتر برای کل قفقاز بزرگ و حتی آسیای جنوب غربی دارد، سیاستگذاری عمیقی که نتایج و پیامدهای ژئوپلیتیکی آن میتواند برای برخی بازیگران منطقهای مانند ایران بسیار تاثیرگذار باشد.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
بررسی و مطالعه روابط سیاسی کشورها در عرصه بینالمللی به ویژه کشورهای یک منطقه از اهمیّت خاصی برخوردار است. این قبیل مطالعات از منظرهای گوناگونی به جستجو در مسائل مربوط به تعاملات دولتها با یکدیگر و عوامل تأثیرگذار بر روابط سیاسی میان آنها میپردازد. از جمله این مطالعات، پژوهشهایی در عرصه ژئوپلیتیکی میباشد که در زمینه شناسایی عوامل و متغیرهای سیاسی و جغرافیایی مؤثر در روابط سیاسی دولتها و به طبع آن بررسی تأثیرات منطقهای و جهانی این روابط میتواند تأمین کننده منافع ملی و امنیت ملی کشورها باشد. با نگاهی به روابط سیاسی ایران و سوریه، به عنوان دو کشور مهم خاورمیانهای غیر همسایه با اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خاص و در محور مقاومت اسلامی که نقش اساسی و تعیین کننده در معادلات منطقهای ایفا مینماید و ژئوپلیتیک منطقه تأثیر بسزایی از این روابط میپذیرد؛ شاهد نوساناتی بسیار ناشی از تأثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی، سیاسی و اقتصادی در تعاملات بین آنها هستیم. این پژوهش در تلاش است تا تأثیر عوامل عمده ژئوپلیتیکی میان دو کشور را بررسی کند و در نهایت به این پرسش پاسخ گوید که «چه چشمانداز قابل پیشبینی برای روابط ایران و سوریه در آینده وجود دارد؟» در این راستا با استفاده از روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی این فرضیه را به آزمون خواهیم گذارد که «در آینده روابط ایران و سوریه در گروه آینده دولت سوریه و آینده موضع گیریهای آن است.» این تحقیق جنبههای دیگری را از تأثیر آینده روابط دو کشور بر منطقه مورد بررسی قرار میدهد و همانند هر پژوهشی محدودیتها و موانعی وجود داشت.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
کشور چین طرح احیای جاده ابریشم را با نام« پروژه یک کمربند -یک راه» بهعنوان طرح فراگیر منطقهای مطرح نموده است. هدف کلان این طرح ارتقا سطح توسعه کشورهای مابین مرزهای شرقی و غربی اوراسیا از طریق تسهیل همکاریهای منطقهای و توسعه زیر ساختهای کشورهای معبر عنوان شده است. این پروژه دارای دو مسیر بری«کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و بحری «جاده ابریشم دریایی قرن۲۱» است. پروژه یک کمربند -یک راه دارای ابعاد مختلف ژئوپلیتیکی، اقتصادی، سیاسی و تجاری است. زمینههای همکاریهای غیراقتصادی در چارچوب طرح مزبور شامل: تامین امنیت مسیرهای مبادلاتی، تقویت همکاریهای ضد تروریسم در سطح منطقه، طراحی سازوکارهای حل و فصل منازعات در خصوص دعاوی زمینی و دریایی، توسعه منابع دریایی، همکاری در زمینه حفاظت زیست محیطی در مسیر جاده ابریشم و افزایش مبادلات فرهنگی میباشد. این پژوهش که به روش توصیفی– تحلیلی تهیه شده است به تبیین جایگاه ژئوپلیتیکی بندر چابهار در جاده ابریشم دریایی قرن ۲۱ چین پرداخته است.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده
منازعه به وضعیتی گفته میشود که گروه انسانی معینی با گروه انسانی دیگر به دلیل ناسازگاری در اهدافشان با یکدیگر تعارض داشته باشند. جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی با توجه به ویژگیها و ظرفیتهای خود، دو کشور تعیین کننده و مهم در منطقه محسوب میشوند. با شکلگیری انقلاب اسلامی ایران، زمینه بروز رقابت و منازعه میان دو کشور شکل گرفته و سایر فضاهای همجوار را تحت تاثیر قرار داده است. یکی از مهمترین فضاهای مذکور، کشور یمن است که بواسطه عواملی همچون همجواری با عربستان، بهار عربی، تعداد قابل ملاحظه جمعیت شیعیان، قدرتگیری احزاب و گروههای شیعی، موقعیت ژئواستراتژیک و... در حوزه علائق ژئوپلیتیکی دو قدرت منطقهای قرار گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال بررسی ماهیت منازعه ایران و عربستان در یمن است. سوال اصلی پژوهش بدین صورت است که چه عواملی منجر به شکلگیری منازعه و رقابت میان ایران و عربستان در یمن شده است؟ یافتههای تحقیق بیانگر آن است که منازعه دو کشور در یمن ریشههای ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی دارد.
کلمات کلیدی: ایران، عربستان، منازعه، ژئوپلیتیک، یمن.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده
ترکیه بهعنوان کشوری مهم در غرب آسیا جایگاهی تاثیرگذار بر سیاست خارجی ایران دارد و توجه به مناسبات دو سطحی و فرامنطقهای در روابط دو کشور، از نگاه ژئوپلیتیک میتواند بسیار حائز اهمیت باشد. تحولات سالهای اخیر ترکیه عمدتا مربوط به سیاست خارجی آن کشور بوده است. روابط ترکیه و ایران در طول تاریخ دستخوش تحولات زیادی شده است. این دو کشور، بهعنوان کشورهای غیرعربی قدرتمند در منطقه محسوب میشوند که دارای ویژگیهای جغرافیایی و فرهنگی مشترکی هستند و یکدیگر را بهعنوان تهدید وجودی تلقی نمیکنند. در سالهای اخیر، اختلاف نظر سیاسی دو کشور در مسائل سوریه و گاهی عراق موجب به وجود آمدن مناقشات سیاسی بین آنها شده است. این پژوهش علمی به بررسی تاثیر کنشهای ژئوپلیتیکی ترکیه در عراق و سوریه بر کاهش نفوذ منطقهای ایران پرداخته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است، توصیفی است به این دلیل که به توصیف کنشهای ژئوپلیتیکی ترکیه در عراق و سوریه میپردازد و تحلیلی است به این دلیل که تاثیر این کنشها را بر کاهش نفوذ منطقهای ایران بیان میکند. روش گردآوری اطلاعات آن کتابخانهای، مبتنی بر بهره گیری از مکتوبات مرتبط، گزارشات، اطلاعات و دادههای معتبر میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که اگرچه کنشهای ژئوپلیتیکی ترکیه باعث ایجاد مناقشات بین دو کشور شده است اما پختگی دیپلماسی دو کشور و برخی هم سوییها موجب پایداری روابط بوده است
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
چکیده
افغانستان تا اسفند ماه ۱۲۳۶ خورشیدی جزوئی از ایران بود و در آن زمان براساس معاهده پاریس از ایران جدا و تحت قیمومیت بریتانیا قرار گرفت؛ این وضعیت تا سال ۱۲۹۸ ادامه یافت و در آن سال افغانستان اعلام استقلال کرد. پیش از جدائی افغانستان از ایران، رود هیرمند یک رود داخلی محسوب میشد و حساسیتی در خصوص بهرهبرداری از آب آن وجود نداشت. مشکل بهرهبرداری و حقابه از زمان استقلال افغانستان پدیدار شد. چگونگی پیدایش مشکل و روندهای گوناگون آن و نقش افغانستان در آن موضوع اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله که با رویکردی استقرائی و با راهبرد مطالعات تاریخی- جغرافیایی انجام شده، از نوع تحلیلی است و به شیوه کتابخانهای انجام شده و در نگارش آن منابع داخلی و خارجی مرتبط با موضوع پژوهش مورد توجه بودهاند. یافتههای پژوهش تاکید دارند سهم ایران از آب هیرمند یک حق تاریخی است که پس از جدائی و استقلال افغانستان و با وجود معاهده در سال ۱۳۵۱ همواره رو به کاهش بوده و در مواردی بهطور کامل قطع شده و منطقه سیستان را گرفتار زیان محیط زیستی و اقتصادی قابل توجهی کرده است. ساخت سدهای بزرگ و ایجاد کانالهای انحراف آب از جمله اقدامات افغانستان بوده که به حقابه ایران از هیرمند و دوام جریان آن لطمه وارد کرده است. کارشکنیهای افغانستان، آب هیرمند را از وضعیت هیدروپلیتیک به سطح ژئوپلیتیکی تغییر داده است. ضمن اینکه آن اقدامات مخالف اصل رفتار بر مبنای حسن همجواری و همچنین مغایر با کنوانسیونها و اسناد بینالمللی در خصوص آبهای مشترک است.
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
اهمیت ژئوپلیتیکی افغانستان، عمدتا متاثر از دو پدیده مهم است، "تغییر ماهیت روابط و سیاست بین المللی و جامعه جهانی نسبت به این کشور" و "دگرگونی بنیاد ساختارهای ذهنی و سیاسی در داخل آن" از جمله این اهمیت محسوب میشوند و براساس این تغییرات همواره قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در راستای اهداف و منافع خود سعی در نقش آفرینی در منطقه ژئوپلیتیکی شرق پیرامونی جمهوری اسلامی ایران و کشور افغانستان دارند. با توجه به اهمیت تحولات افغانستان، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و کاربردی (عملی)، نقش آفرینی ایران در منطقه ژئوپلیتیکی شرق کشور با تاکید بر افغانستان را مورد مطالعه قرار میدهد. جامعه آماری تحقیق را کلیه کارشناسان و استادان دانشگاه و حوزههای مرتبط با ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر تشکیل میدهند که حجم نمونه آن براساس مدل کوکران تعداد ۵۰ نفر تعیین شد. در راستای تجزیه و تحلیل یافتهها نیز از آزمون میانگین در نَرم افزار spss استفاده گردید. نتایج نشان داد که نقش آفرینی ایران در منطقه ژئوپلیتیکی شرق پیرامونی خود با تاکید بر افغانستان، تابع عوامل و متغیرهای مربوطه در سه سطح داخلی، منطقهای و فرامنطقهای «جهانی» خواهد بود و بیشترین میزان این نقش آفرینی شامل عوامل فرامنطقهای میباشد و همچنین عواملی نظیر دستاوردهای ایران در زمینه حل اختلافات هیدروپلیتیکی با کشور افغانستان، دستاوردهای ایران در زمینه احداث منطقه آزاد چابهار، دستاوردهای ایران در زمینه گسترش زبان فارسی در افغانستان و نقش آفرینیهای ایران در زمینه جلوگیری از گسترش ایدئولوژی سلفی کشورهای عربی نظیر عربستان، بیشترین دستاوردها را برای ایران در شرق پیرامونی خود به همراه خواهد داشت.