جستجو در مقالات منتشر شده


۶۳ نتیجه برای هنر


دوره ۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده

چکیده از تجزیه و تحلیل شاهنامه بایسنقری و هفت اورنگ جامی، به کشف مبانی گرافیک بکار برده شده در کتابت این دو اثر می رسیم که کاربرد علمی در گرافیک نوین پایه گذاری م یشود. یکی از مه مترین اهداف بررسی نگارگری ایران کشف رموز و اثبات رابطه این آثار با سایر هنرهای سنتی و ادبیات ایران م یباشد و در نگاهی خا صتر رابطه آن، با هنر کتا بآرایی و گرافیک مشخص م یشود. رشد این هنر که جدای از تاریخ زندگی حامیانش نم ی باشد، در شیو ههای تولید نگارگری نیز منشا اثر گردیده و همواره در ارتباطی تنگاتنگ با محتوای غنی ادبیات ایران بوده است. این امر نیز، بستری برای رشد و متعالی شدن فرهنگ این مرز و بوم گردیده و طی این طریق، نیروی خار قالعاد های را در وجود هنرمندان زبردست این آثار احیا نموده که ایشان را به منبعی ورای قدر ت های مادی متصل ساخته است. ۱ - حال این سئوال مطرح می شود که چگونه با به کارگیری این دانش نهفته، م ی توان هنر گرافیک ایران را در شاخه کتا بآرایی و تصویرسازی متحول ساخت؟ ۲ - آیا این شیوه خاص م ی تواند پای ه گذار سب کهای نو در هنر کتا بآرایی ایرن باشد؟ ۳ - چگونه م یتوان دانشی را که متعلق به قر نهای پیش م یباشد؛ با اید ههای نو اما پیوسته به اصول و ریشه کهن، پای هگذاری کرد.

دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده

عناصر دخیل‌ و مؤثر در شیوایی‌ و زیبایی‌ غزل‌ سعدی‌ شایان‌ بررسی‌ و سنجش‌ با دیگر شعرهاست‌ تا آشکار شود چراکسانی‌ که‌ به‌ هنر شعر علاقه‌ دارند از غزل‌ سعدی‌ لذت‌ بیشتری‌ می‌برند. با بررسی‌ ویژگیهای‌ نحوی‌، نظام‌ تعدی‌، فرایندهای‌معنایی‌ و زوجهای‌ مجاور افعال‌، می‌توان‌ تا حدودی‌ هنر زبانی‌ استاد سخن‌ را نمایاند.
 در بررسی نحو غزل‌ سعدی‌، ملعوم‌ شد در هر بیت‌ بیش‌ از یک‌ فعل‌ و گاه‌ سه‌ فعل‌ هست‌. افعال‌ وجودی‌ و مادی‌ از بسامدبیشتری‌ برخوردار است، لذا ایجاز بلاغی‌ با پویایی‌ و حرکت‌ همراه‌ است‌. زوجهای‌ مجاور افعال‌ به‌ صورتهای‌ متضاد، تکرارصیغه‌های‌ مختلف‌، تکرار جــزء پیشین‌ فعل‌ و کاربرد بلاغی‌ ترکیبات‌ فعلی،‌ از عناصر مسلط و سبکی‌ غزلهای‌ سعدی‌ است‌.
 از جمله‌ پرکاربردترین‌ شگردهای‌ بلاغی‌ در ترکیبات‌ فعلی،‌ که‌ به‌ ابهام‌ ادبی‌ و تصویر آفرینی‌ کمک‌ کرده‌ و سبب‌غریب‌ سازی‌ و اعجاب‌ هنری‌ و التذاذ عاطفی‌ گشته‌ است‌، این‌ شگردها را می‌توان‌ نام‌ برد: مشاکله‌، استخدام‌، ایهام‌، متناقض‌نمایی‌، کنایه‌، استعاره‌ تبعیه‌ و کنایی‌، اسناد مجازی‌.
توازن‌ نحوی‌ با تجانسهای‌ آوایی‌ و سایر تناسبات‌ موسیقایی‌ بین‌ زوج‌فعلها به‌ توازن‌ سبکی‌ منجر شده‌ است‌. ترکیبات‌ کنایی‌ از نوع‌ قاموسی‌، زودیاب‌ و ایما است‌. بیشتر این‌ ترکیبات‌ با اعضا وجوارح‌ انسانی‌ ساخته‌ شده‌ و در خدمت‌ زمینه‌ غنایی‌ غزل‌ قرار گرفته‌ است‌.
 

دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده

هنر در عصر حاضر در قالب هنرهای تجسمی، موسیقی، تئاتر و سینما به یکی از موضوعات پر طرفدار در جوامع بشری تبدیل شده است. از این رو، تاثیر هنر و رویدادهای هنری در مناسبات سیاسی، جغرافیایی و اجتماعی قابل تامل است. سیر تاریخی واژه­ هنر نیز نشان می­دهد که واژه هنر در مکان­ها و فضاهای جغرافیایی مختلف یک معنا و مفهوم مشترک را تداعی می­کند. از این رو، می­تواند رابطه مناسب و مستقیمی با جغرافیا داشته باشد. روابط سیاسی ایران با کشورهای آفریقایی از جمله تونس و سایر کشورهای شمال آفریقا به دلیل وجوه مشترک فرهنگی و هنری از سابقه طولانی برخوردار است. حضور در جشنوارهای هنری و ایجاد تفاهم نامه ها در حوزه‌های هنر، فرهنگ و آموزش نشان از روابط عمیق ایران با تونس دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه‌ای به بررسی حضور هنرمندان تآتر در رویدادها و جشنواره های کشور تونس و تأثیر روابط فرهنگی و هنری بر مناسبات سیاسی و اجتماعی دو کشور در  یک دهه اخیر می پردازد. آنچه مشخص است ایران و تونس به‌عنوان دو کشور مسلمان از اشتراکات فراوانی برخوردار هستند و برگزاری جشنواره‌های هنری و فرهنگی با توجه به صلح آمیز بودن اینگونه رویدادها نیز به غنای روابط دو کشور در عرصه سیاسی و اجتماعی کمک می کند و کشور تونس امنیت روابط سیاسی و اقتصادی ایران در شمال آفریقا را تامین کند و این امر باعث می شود روابط سیاسی ایران با سایر کشورهای این منطقه از آفریقا را بهبود یابد.
 

دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۲ )
چکیده

از ویژگیهای بسیار برجسته و سرآمد سروده‌های حافظ، ساختار بسیار استوار و هندسه‌‌ بسیار سنجیده و بهنجار آنهاست. در این هندسه‌ سنجیده و بهنجار، واژه‌ها و سازه‌ها از میان واژگان همرده چنان هشیارانه و استادانه گزینش شده و چنان تردستانه و شیرینکارانه از پی هم آمده و چنان سنجیده و اندازه گیری شده، همنشین گشته  است که دستکاری و دگرگون سازی هنری را بر نمی‌تابد و بسیار کم پیش می‌آید که بتوان بر این ساختار سنجیده انگشت نهاد و امّا و اگری پیش آورد یا واژه ای را با واژه‌ی همخوان دیگری جا به جا کرد و به هندسه‌ سنجیده و بهنجار آن آسیبی نرساند و پاره‌ای از خرده‌کاریهای هنری آن را از دست نداد. در این گفتار که با درآمدی در باره‌ ساخت، ساخت زبانی و ساخت هنری آغاز شده است، کوشیده ایم با یادکرد نمونه‌هایی از سروده‌های حافظ، گوشه‌هایی از هندسه‌ سنجیده و  دگرگون ناپذیر سخن او را بازنماییم.

دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

سارتر فیلسوف بزرگ و هنرمندی خلاق است که اندیشه‌های اگزیستانسیالیسم را به‌طور ماهرانه در آثار هنری به‌ویژه در آثار نمایشی به تحریر درآورده است. اما هدف این مقاله، بررسی و نقد تلاش‌های سارتر است که خواسته «اندیشه‌های فلسفی اگزیستانسیالیسم را مانند «فاصله‌گذاری» «نگاه» و «انتخاب» و غیره هم به سبک اجرا، نگارش، کارگردانی، بازیگری و حتی صحنه و تماشاچی تعمیم دهد. در این راستا، ضمن ابراز نظریات استه‌تیک در هنر در این موارد و موضوعات، نظریات سارتر از جمله «تئاتر موقعیت» «تحلیل روانی»، «زمان»، «مکان» و موارد مطرح‌شده در بالا که در تئاتر و سینما رمان مورد بحث قرار گرفته است و سارتر بر بنیاد ایده‌های فلسفی‌اش ابراز نموده است، به روش تطبیقی و توصیفی، تحلیلی و با شیوه آزمایشات و تجربیات شخصی در عرصه کارگردانی تئاتر و فیلم و سریال را به مقایسه می‌گذاریم و به پاسخ این سؤال که آیا این نظریات در همه هنرها و همه سبک‌های هنری و مکاتب به‌ویژه سینما و تئاتر مصداق دارد یا ندارد، به بحث و بررسی می‌پردازیم تا روشن شود که آیا این نظریات و تعمیم‌هایی که در ذهن سارتر می‌گذرد تا چه اندازه مورد تأیید صاحبان فن و نظریه‌پردازان دسته تیک در هنر می‌باشد؟ سارتر اگرچه مباحث فوق را در حضور آلبرکامو، ژان کوکتو، ژان لویی بارو از بزرگان هنر فرانسه به بحث و گفتگو گذرانیده است ولی ضمن تقدیر و پاسداشت سارتر به‌عنوان یک فیلسوف و نویسنده تئاتر، برخی نظریات او در عرصه بازیگری، صحنه، تئاتر و سینما و تماشاچی و حتی نگارش نه‌تنها عمومیت ندارد، بلکه در مواردی از اندیشه‌هایی خام و گاه دستوری و ذهنی و غیرواقعی، برخوردار بوده‌اند و در این مقاله از دیدگاه استه‌تیک در هنر به اثبات آن مبادرت ورزیده‌ایم.


دوره ۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

هنرستان‌­های تربیت بدنی به عنوان محیطی برای تربیت جوانان و آماده سازی آن­ها برای استفاده از توانایی‌­های کسب شده در رشته تربیت بدنی و به کارگیری آن مهارت­‌ها در بازار کار، شناخته شده هستند. از طرفی در چند دهه اخیر یکی از جدی­ترین مشکلات جامعه ما، معضل بیکاری بوده است که کماکان ادامه دارد و حتی رو به رشد است. عدم دارا بودن یک شغل برای افراد جامعه، مسائل عدیده­ای را به همراه دارد که کاهش امنیت اجتماعی، کاهش سلامت روحی و روانی افراد جامعه، عدم مشارکت در برنامه­های اوقات فراغت و دیگر تهدیداتی که سلامت عمومی جامعه را به طور کلی و سلامت خانواده و خود شخص را به طور ویژه به خطر می‌­اندازد، از جمله این مشکلات می­‌باشد؛ لذا لزوم توجه به مسأله کارافرینی فارق‌التحصیلان این جامعه ضرورت دارد.
 

دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده

دیدگاه هایی که شاعران بزرگ و صاحب سبک در باب شعر و عناصر دربرگیرنده آن در لایه هایی از سروده های خویش آورده اند، گاه نکته های بسیار باارزشی را درباره شعر و چیستی آن بیان می کند که اغلب منتقدان ادبی از آن ناآگاهند. این دیدگاه های نقادانه و گاه شبه فلسفی که اغلب با بیانی هنری و برخاسته از زمینه های شهودی مطرح شده، به لحاظ کمّی به اختصار و درون تصویر یا بیانی کوتاه و غیرمستقیم آشکار شده است. نکته اینکه با استخراج و نقد و تحلیل این نظریات می توان به اندیشه های باارزشی در باب شعر دست یافت که مانند آن ها گاهی در سخنان نظریه پردازان ادبی نیز آمده است و می توان برتری و پیشی گرفتن شاعران را در نقد تجربه مندانه شعر نمایاند. بررسی و طبقه بندی و تحلیل نگاه ها و دیدگاه های شاعران در باب شعر تا حدی درخور توجه است که می تواند شاخه ای مستقل در تاریخ نقد ادبی در حوزه ادبیات فارسی را به خود اختصاص دهد و معیارهای سنتی در موازین بررسی سبک های شعری را دگرگون سازد.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

سیمین دانشور و احمد محمود دو تن از نویسندگان نامی معاصرند که در آثارشان به عناصر فرهنگ مردم ایران و ادبیات شفاهی بسیار توجه کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که حتی نام برخی از آثار دانشور مثل سووشون و بختگشایی برگرفته از مضامین فرهنگ مردم است. البته در آثار هر دو نویسنده مضامین مشترک فرهنگی فراوانی وجود دارد که با روشی متفاوت بیان شده­اند. دقت در شیوۀ زندگی، جنسیت، تحصیلات و آگاهی و به‌طورکلی، شخصیت‌های متفاوت این دو نویسنده، تاحدودی تفاوت شیوۀ بیان آن‌ها را آشکار می­کند. با درنظر گرفتن تفاوت بیان، حتی در دو فضای داستانی متفاوت، میزان دقت و ظرافت هر نویسنده و غیرت ملی یا دغدغه‌های شخصی هرکدام درنوع خود قابل تحلیل و بررسی است.

دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف پر آوازه¬ی قرن بیستم، معتقد است که «اثر هنری شیء است در حالیکه از وجه ابدی به آن نگریسته شود» و ویکتور شکلوفسکی، منتقد و نظریه¬پرداز ادبی، نیز هنر را راهی برای «آشنایی¬زدایی» از اشیاء و «نا آشنا» نمودن امور آشنا می¬دانست. معتقدم که میان این دو دیدگاه در خصوص هنر و اثر هنری، نسبت و تشابهی قابل توجه وجود دارد. تأکید ویتگنشتاین و شکلوفسکی بر هنر به قدرت آن در هموار نمودن راهی برای «خوانندگان» (به معنای وسیع کلمه) برمی¬گردد تا اشیاء را فی¬نفسه و خارج از زمینه¬ی معمول¬شان ادراک نمایند. همانطور که شکلوفسکی میگوید «هنر از طرق مختلف، اشیاء را از خودکاری ادراک رها می¬سازد»؛ در مقابل، اشیاء از منظر شیوه¬ی عادی نگریستن تقریباً اصلاً دیده نمی¬شوند یا «هیچ به حساب می¬آیند». در اثر هنری اما وجود اشیاء برجسته میشود. در این نوشتار می¬کوشم نشان دهم که دیدگاه¬های اولیه¬ی ویتگنشتاین در باب زیبایی¬شناسی در هماهنگی با نظریه¬ی فرمالیستی شکلوفسکی در خصوص هنر است.

دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

هنر، به مثابه روح زمانه و بازتاب نگاه خاص هنرمند به پیرامون خود، زبان وطرز بیان خاصی برای انعکاس دیدگاه خود دارد. ظهور هنرهای گوناگون با ساختاری مشترک در هر عصر، بازتاب نگاه و اندیشه ذهنی ساختاری مشابهی میان آفرینندگان و هنرمندان آن است. گرچه بن مایه هر کدام از هنرها از ادبیات تا موسیقی عناصر مجزا و خاصی برای ارائه می طلبد؛ گاه در میان هنرهای گوناگون یک دوره اجتماعی، میتوان ساختار و سبک مشابه و مشترکی مشاهده کرد. یکی از دوره های مهم و تاثیرگذار هنر ایران یعنی عصر صفوی )قرن ۱۱ هجری، قمری( محمل مناسبی برای بروز شباهت های ساختاری میان دو هنر این دوره یعنی شعر )معروف به سبک هندی( و مینیاتور آن )مکتب اصفهان( فراهم آورده است؛ تا آنجا که می توان شباهت سبکی یکسان و غیرقابل انکاری را میان دو هنر یاد شده قائل شد.
بر این اساس در مقاله حاضر، با تکیه بر ادبیات و ویژگی های سبک شناسانه شعر سبک هندی به مقایسه آن با مینیاتور همان دوره پرداخته شده است. پس از بررسی ویژگیهای موردنظر و انطباق آن با وجوه زیرساختی در مینیاتور،در نهایت به نظام مندی مشترکی میان دو هنر دست یافتیم. غلبه مضمون بر موضوع دربرابر خط بر رنگ و غلبه محور جانشینی از جمله موارد مشابه ساختاری میان دو هنر مورد نظر است که به آن پرداخته شده است.

دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده

طرح مسئله: نگاهی به تاریخ حضور هنر در فضاهای عمومی نشان می‌دهد که با تغییر پارادایم هنر عمومی از هنر هنرمند مدار به‌سوی ایجاد هنر جامعه مدار و هنر مخاطب محور، انتخاب نوع هنر عمومی و کیفیت‌های محیطی متأثر از آن بیش‌ازپیش مهم جلوه می‌نماید. آنچه امروزه فضاهای شهری را تهدید می‌نماید، ارتباط ضعیف مؤلفه‌های سازنده یک مکان است که نمی‌توانند نیازهای شهروندان را به‌خوبی برطرف نمایند.
اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هنر تجسمی بر کیفیت محیطی سعی دارد که بتواند کیفیت محیطی لازم در طراحی فضاهای شهری آینده توسط متخصصان را ایجاد نماید.
روش: این پژوهش ازلحاظ حیث نوع توسعه‌ای - کاربردی و از جنبه روش دارای ترکیبی لانه به لانه است. برای پاسخ به سؤال تحقیق از روش تحقیق کیفی درکمی لانه به لانه استفاده می‌شود. جامعه آماری به دو قسمت کمی و کیفی تقسیم شده است. در گروه کیفی جامعه آماری، ۱۴ کارشناسان که به روش گلوله برفی انتخاب شدند. در جامعه آماری تحقیق کمی، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران ۱۸۰ نفر و نمونه‌گیری به‌صورت تصادفی است.
یافته ­ها: تحلیل نتایج حاکی از آن است که بنا به نتایج رگرسیون چندمتغیره، مؤلفه‌ غنای بصری با مقدار(۰۰۰/۱) بیشترین میزان سهم عاملی، در مرتبه دوم، مؤلفه لذت بردن از محیط با مقدار (۹۲۰/۰) و کمترین مربوط به مؤلفه بهبود احساس فردی تعلق با مقدار(۲۴۴/۰) است.
نتیجه­ گیری: توجه ویژه طراحان شهری در مورد ساختار فضاها و به‌کارگیری تمهیدات استخراجی از میزان تأثیرگذاری مؤلفه­ های هنرهای تجسمی در فضاهای شهری در مقیاس‌های مختلف می‌تواند موجب افزایش کیفیت محیط ­های شهری شود.
 

دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده

بیان مساله: مفهوم هنر عمومی شهری و ظهور آن در قلمرو همگانی از مهمترین عوامل تقویت و تسریع فرآیند و فعالیت­های شهر خلاق محسوب می­گردد. موسیقی خیابانی به عنوان هنر عمومی شهری، رویدادی اثرگذار در جوامع شهری می­باشد که سعی در بهبود سطح کیفی حیات اجتماعی، تقویت خاطرات جمعی، افزایش سطح سرزندگی و میزان پویایی شهری و نیل به توسعه شهری خلاق را دارد.
هدف: تلاش نگارندگان در این نوشتار، بازتعریف اهمیت و ارزش مهم رویداد هنرهای عمومی شهری در فضاهای شهری، شناسایی امکان­سنجی اجرای موسیقی خیابانی در محیط­های اجتماعی و آفرینش و توسعه فضاهای شهری مردم­گرا می­باشد که با ارزیابی تطبیقی محدوده­های مطالعاتی کریدور سبز شهرچایی و پیاده­راه خیام جنوبی شهر ارومیه به مطالعه آن پرداخته شده است.
روش:  در تحقیق حاضر با هدف کاربردی و ماهیت توصیفی-تحلیلی و با بهره­گیری از روش­های اسنادی-کتابخانه­ای، ابزار پرسشنامه و مصاحبه به گردآوری اطلاعات اقدام شده است. جامعه آماری و حجم نمونه متشکل از دو گروه متخصصین، اندیشمندان و اساتید دانشگاهی و اعضای فعال موسیقی خیابانی می­باشد که با احتساب روش نمونه­گیری طبقه­ای یا گروهی تعداد ۶۰ نمونه احتساب گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل کمی نیز از روش­های کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی اسپیرمن، سوارا و کوکوسو بهره گرفته شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: طبق یافته­ها، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و محیطی و شاخص­های «امکان اجرای زنده موسیقی» و «کیفیت طراحی محیط» به ترتیب بیشترین و کمترین سطح اهمیت را کسب نموده­اند. همچنین محدوده کریدور سبز شهرچایی نسبت به پیاده­راه خیام جنوبی شهر ارومیه، شرایط مطلوب­تری را نسبت به اجرای هنرهای عمومی شهری (موسیقی خیابانی) به خود اختصاص داده است.  

دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

بیان مساله: هنر شهری، به عنوان رویدادی سیال درصدد کاهش تبعات ناشی از زندگی صنعتی و ایجاد رفتارهای مناسب اجتماعی و فرهنگی است. در فضای شهری انواع مختلف هنرها دیده می­شوند؛ که از این بین موسیقی کمتر مورد توجه واقع شده است؛ به­ گونه ­ای که صحنه ­ی کالبدی- فضایی شهر اصولا" جایگاهی مناسب برای اجرای موسیقی خیابانی ندارد. در این تحقیق بررسی خواهیم کرد که آیا علت کم توجهی به این هنر ناشی از کم اثر بودن آن در ارتقا کیفیت فضای شهری است یا اینکه علت را باید در عدم وجود زمینه مناسب جهت قدرت نمایی و نمایش آن جستجو کنیم؟
هدف: هدف پژوهش حاضر، توجه بر ایجاد حس تعلق مکان و سرزندگی به فضای شهری و تاثیر موسیقی خیابانی بر حضار در فضای شهری می­باشد.
روش: روش تحقیق در این مقاله به صورت پیمایشی بوده و با تهیه پرسش­نامه و انتخاب سه جامعه آماری متفاوت، تاثیر موسیقی خیابانی بر سرزندگی فضای شهری با انتخاب نمونه موردی (خیابان خیام ارومیه) بررسی می­گردد.
یافته ها و نتیجه­ گیری: با بررسی دیدگاه ­ها، مهم­ترین انتظار رهگذران و مشتریان از اجرای موسیقی خیابانی ایجاد سرزندگی و نشاط عنوان شده در حالی­که کسبه خیابان بیشتر از آن­که به شاد بودن فضای کسب و کار خود بیندیشند، به افزایش فروش خود اهمیت داده ­اند و این انتظار در نظر اساتید حفظ شان و جایگاه هنر موسیقی خیابانی، اصلاح دیدگاه از تکدی­ بینی به امری هنری، در کنار ایجاد راهی برای بهبود شرایط معیشت هنرمندان بوده است. لیکن با وجود این تفاوت انتظار، نظر هر سه گروه بر ارتباط و تاثیر موسیقی خیابانی بر سرزندگی فضای شهری بوده و لزوم تامین فضای مناسب به عنوان جزئی از فضای شهری جهت اجرای آن مورد انتظار همگان ذکر شده است. از طرف دیگر با توجه به عدم دسترسی افراد به اجرای زنده موسیقی در سایر نقاط شهری، تامین و مهیا نمودن امکان اجرای آن در سایر نقاط پرتراکم جهت سرزندگی آن فضا مورد انتظار رهگذران بوده است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که، از نظر کسبه، رهگذران و اساتید موسیقی؛ بین موسیقی خیابانی و نقش آن بر فضای شهری رابطه معناداری وجود دارد و موسیقی به ­عنوان هنری خیابانی می­تواند تاثیر مناسبی در سرزندگی فضای شهری و ارتقا حس تعلق مکان بر رهگذران و از طرفی ایجاد فضای شورانگیز و رونق کسب و کار و افزایش میل پیاده­ روی در افراد داشته باشد؛ به­ طوری­که در بسیاری مواقع، انگیزه حضور مجدد رهگذران در آن مکان، از طریق خاطره ­انگیزی و درک غنای حسی مکان می­باشد.

دوره ۴، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

مقالۀ پیش­رو با رویکرد انسان‌شناسی وبا هدف فهم زیبایی‌شناسی فرهنگی آیین نخل‌گردانی در ابیانه انجام شده است. به‌دلیل مهاجرت جوانان از ابیانه بررسی بخش زندۀ فرهنگ به صورتی که فرهنگ گذشته نیز در آن حفظ شده باشد، تنها در موقعیت‌هایی چون نخل‌گردانی امکان­پذیر است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش‌هاست که معیارهای زیبایی‌شناسی در فرهنگ ابیانه چیست و این معیارها چگونه در آیین نخل‌گردانی به­کار گرفته می‌شوند؟ پژوهش پیش­رو با روش میدانی انجام گرفته‌ و برای گردآوری داده‌ها از مشاهدۀ مشارکتی، مصاحبه، فیلم‌برداری، عکس‌برداری و نیز از تاریخ شفاهی و اسناد تصویری- تاریخی استفاده شده‌ است. تحلیل داده‌ها به شیوۀ مردم‌نگاری است و پس از تحلیل فرهنگی اجزای آیین، کل فرایند نخل‌گردانی و مفاهیم آن بررسی و مفهوم پروری شده است. براساس نتایج این پژوهش، درخشش، تناسب، تعادل و حرکت مهم‌ترین معیارهای زیبایی‌شناسی مردم ابیانه است. زیبایی‌شناسی آیینی در فرهنگ ابیانه نشان می‌دهد آنچه در مناسک با هدف ارضای زیبایی‌شناسی مخاطب قدسی و برای خوشنودسازی او برای دریافت قدرت و حفاظت از تبار انجام می‌گیرد، ابتدا زیبایی‌شناسی خودِ کنش­گران را ارضا می‌­کند. تزیین درخشان در فرهنگ ابیانه با حیات، و جدایی از آن با حرکت به‌­سوی مرگ برابر است؛ بنابراین، ایجاد حیات اجتماعی و حفاظت از آن، کارکرد هنر تزیینی در جامعۀ ابیانه است.

دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

بهام در مفهوم عام و رایج خود با ابهام در مفهوم هنری آن تفاوت دارد. ابهام به مفهوم شناخته شده اش و آن چنان که در برخی از منابع سنتی بلاغت مطرح می شود، مترادف با غموض و پیچیدگی است و نوعی ضدارزش تلقی می شود؛ در حالی که ابهام به مفهوم هنری خود، یکی از عناصر جوهری شعر است؛ زیرا مجال دریافت های متکثر و چندمعنایگی اثر را سبب می شود و این امکان را به خواننده می دهد تا به گونه ای در بازآفرینی اثر با آفریننده آن مشارکت داشته باشد. ابهام به معنای هنری خود، بیشتر در صور ابهام ذاتی و ارادی شعر نمود می یابد و بخشی از آن، محصول قریحه تربیت شده شاعر است. این پدیده ادبی بیشتر در هیات ابهام صرفی، ابهام نحوی، ابهام تصویری، ابهام تعبیری و ابهام توصیفی ظاهر می شود. هر یک از گونه های یادشده ابهام، پشتوانه ای از ارزش های بلاغی را نیز به همراه دارد. تحلیل هر کدام از گونه های ابهام، ابعاد مهمی از بار هنری شعر را آشکار می کند. گونه های مختلف ابهام ذاتی و ارادی با جلوه های هنرمندانه در گستره وسیعی از سروده های سرایندگانی مانند حافظ، سبب ظرفیت های تاویلی وسیعی شده است؛ به گونه ای که بخشی از مقبولیت سراینده بزرگی مانند حافظ که اغلب به عنوان شاعری ایهام پرداز شهرت یافته، در ابهام های هنری او است. این مقاله بر آن است تا با بحث درباره پیشینه دریافت ابهام به مفهوم هنری اش، به تحلیل هر یک از گونه های آن و شناخت بنیان ارزش هایشان بپردازد.

دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

عقل و تعقل، مفاهیمی هستند که همواره، از سوی فلاسفه و متفکران ، در ظرف جهان بین یهای مختلف و به تناسب تعریف از انسان و تمایز وی از سایر موجودات «حیوان»، به صورت غایتمند مورد تأمل قرارگرفته اند. «تفکرِ تعقلیِ شیعی» به عنوان عنصری متمایزک‌ننده از سایر اندیشه های اسامی، آثار فلاسفه شیعه را تحت تأثیر قرار داده و باعث به وجو دآمدن، تعاریفی از عوالم عقلی و نیز تجلی آن در عالم جسمانی یا محسوسات گشته است. در این میان، هنر و آثار انسان ساخت به واسطه متجلی نمودنِ انوارِعالمِ عقلی در عالم محسوسات، سیر در قوس نزولی «سیر من ا...» ، و نیز فراه مآوردن زمین ههای سیر نف سانسانی در قوس صعودی«سیر الی ا...» همواره مورد توجه بسیاری از متفکران بود هاست. در دوره صفوی ب هزعم زمین هسازی حضور تفکر شیعی، موجبات تجلی کالبدی این اندیشه در معمار ی منظر را شاهد هستیم، که با دار ابودن مفاهیم غنی، بالقوه و نیز متأثر از دیدگاه های فلسفی این دوران، توانسته است، عنصر ماندگاری را در خود تقویت کرده و به بالا بردن ادراک عقلانی منجر شود. مقاله حاضر سع ی دارد تا با اتکا به قرآن، احادیث و اندیش ههای ملاصدرا ، معمار ی منظ ر دور ه صفوی شهراصفهان را در حیطه تفکر تعقل شیعی مورد بررسی قرار داده و شاخص ها و تجلیات کالبدی آ نرا به موجب ادراک تعقلی انسان، آشکار نماید. این پژوهش با بهره گیری از مطالعات کتابخان های ، غور در مباحث فلسفی و دینی ، به دنبال ارائه ی تأویلی ب رگرفته از تفکر تعقلی شیعی در منظر دوره صفوی است. یافت ههای این پژوهش نشان م یدهند که معماری منظ رایرانی، و ب هطور شاخص باغ ایرانی، که دارای الگوی شناخت هشده و ماندگار با پیشینه تاریخی سده های مختلف است ؛ در این دوره با بهره گیری از مفاهیم برخاسته از این تفکر، به مفاهیمی چون عالم مثال، عدالت و قدر بیشتر پرداخته است.

دوره ۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه هنر بودایی در آسیای مرکزی، به‌ویژه در کشورهای آسیای میانه، گسترش پیدا کرده است. امپراتوری موریا (۳۲۱ تا ۱۸۵ ق.م.)، در زمان حاکمیت دولت یونانی باختری دراواسط قرن سوم ق.م سعی کرد دین بودایی را در باختر گسترش دهد.کوشانی‌ها با تشکیل دولتی مستقل (حدود ۱۰۰ ق.م)، تمدن جدیدی را در تاریخ باختر رقم زدند. بعدها امپراتوری کوشانی همسایه‌ی شرقیِ دولت اشکانی شد، تا اینکه در سده‌ی سوم میلادی قلمرو کوشانیان به‌دست ساسانیان فتح شد. از دوره‌ی استقرار و حکومت کوشانیان بودایی در آسیای میانه، حداقل چهار نوع اثر هنری کشف و معرفی شده است. این مقاله سعی دارد تا نقش این چهار اثر را که عبارت‌اند از :۱. نقاشیهای دیواری، ۲. آثار معماری معابد بودایی، ۳. هنر پیکرسازی بودایی، ۴. هنر جواهرسازی کوشانی‌ها؛ در رابطه با هنر بودایی توجیه کند. در این میان، شهر ترمذ کهن در جنوب ازبکستان به منزله‌ی مرکز اصلی استقرار بودیسم نقشی مهمی در ترویج این آیین در منطقه داشته است. در شمال‌غرب ترمذ در محلی به نام قره‌تپه بقایای یک دیر بودایی کشف شده و نقاشی‌های دیواری کاخ خالچیان نمونه‌ای از هنر این دوره است. افراسیاب سمرقند مهم‌ترین محوطه‌ی باستانی کوشانیان در ازبکستان است که آثار فراوان این دوره از آن به‌دست آمده است. آنچه رابطه‌ی مرو زمان ساسانیان در ترکمنستان را با دنیای شرق مرتبط می‌سازد، پیدا شدن بنای معبدی بودایی و یک استوپا در خارج از دیوار این شهر است.

دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۶ )
چکیده

در این مقاله، طراحی و ساخت نوعی موتور خطی جریان مستقیم با آهنربای دائمی ‌بررسی می‌شود، که از نوع تخت با آهنربای متحرک است. این موتور ساختار بسیار ساده¬ای دارد و بنابراین کنترل آن بسیار ساده است. در این طرح، نیروی رانش بر اثر قرار گرفتن سیم حامل جریان در میدان مغناطیسی آهنربای دائم ایجاد می¬شود. در ساخت این موتور از آهنربای دائمی ‌از نوع ساخته شده با عناصر کمیاب خاکی استفاده می‌شود که قویترین آهنربا در حال حاضر است، به‌همین علت این موتور بازده بالایی دارد. برای تخمین اولیه پارامترهای هندسی مانند ابعاد آهنربا و سیم¬پیچ از معادلات ساده شده ریاضی و برای تحلیل دقیق از روش اجزای محدود استفاده شده است. نتایج تجربی و مقایسه آن با نتایج حاصل از تحلیل اجزای محدود، بیانگر تطابق خوب این روش تحلیل با نتایج تجربی است.

دوره ۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده

به‌طور معمول معماری مدرن با مفهوم انتزاع گره ‌خورده است. این بدان معناست که برخلاف روح استعاری حاکم بر معماری در اعصار پیشین، کمتر می‌توان از معناگرایی و نشانه‌پردازی در فرم­های مدرن سراغ گرفت. این درحالی است که فرم معماری به‌صورت تاریخی با بیان استعاری نظام‌های نمادینی همچون فرهنگ، طبیعت و تاریخ معنامند می‌شده است. با این ‌حال، از آنجایی‌ که استعاره با زبان و تفکر در معنای عام آن آمیخته است، می‌توان این پرسش را طرح کرد که «آیا می‌توان در آثار پیش‌گامان معماری مدرن، صورت‌هایی از استعاره را شناسایی کرد؟». به‌منظور پاسخ به این پرسش، ابتدا مفهوم استعاره تعریف و کارکردهای آن در حوزه‌های ادبیات، فلسفه و هنر بررسی ‌شده است. سپس با گونه‌بندی انواع استعاره در معماری به دو شکل محسوس و نامحسوس، به مطالعه تطبیقی تعدادی از آثار برجسته معماری قرن نوزدهم و همچنین آثار معماری مدرن قرن بیستم، برمبنای محسوس یا نامحسوس بودن استعاره، پرداخته ‌شده است. نتیجه این پژوهش نشان می‌دهد که اگرچه به فاصله یک قرن، معماری مدرن با جداسازی خود از تاریخ به انتزاع روی آورده، این انتزاع متمرکز بر حذف جلوه‌های استعاری محسوس بوده است و ردِ پای استعاره‌های نامحسوس را می‌توان در آثار پیش‌گامان معماری مدرن در قرن بیستم مشاهده کرد.

دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده: برای درک آثار هنری یک عصر و بنیادهای موثر بر آن، کشف رابطه بین تصویر و رخدادهای اجتماعی برای کشف دلایل تولید آنها ضروری می‌نماید. از اینرو، پژوهش حاضر سعی در تبیین رابطه‌ی میان تصاویر یک دوره و عناصر مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مؤثر بر آن را دارد. در تاریخ ایران در غالب موارد هنر وابسته به دربار و به عنوان بیانیه‌ای بازتاب دهنده قدرت و اندیشه‌های حاکم در جامعه است و تولید و بازتولید آن مبتنی بر نیازهای حکومت به رسانه‌های تصویری برای بیان ایده‌های مورد نظر خود است. به این منظور، مورد بررسی در این پژوهش، دوره‌ی ساسانی به عنوان نقطه اوج دوره‌ی گفتمانی ایران پیش از اسلام و یکی از دوره‌های طولانی دارای چالش‌های گوناگون از منظر قدرت و مشروعیت انتخاب شده و از بین رسانه‌های تصویری و هنری آن سکه‌ها مورد نظر بوده که شواهد زیادی از تغییرات بازنمایی تصویری را آشکار می‌سازند. مورد بررسی خاص این پژوهش، سکه‌های دوره قباد اول و جاماسب در سیر زمانی خلع قباد اول از قدرت به واسطه ظهور فرقه مزدکیه، جانشینی جاماسب و رسیدن مجدد قباد اول به سلطنت و تغییرات تصویری سکه‌های پادشاهان مزبور در طی این دوره بوده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که این پادشاهان در طی دوره‌های مزبور با قصد افزایش اقتدار و مشروعیت خود، از عناصر و نمادهای ریشه دار در عقاید زردشتی، به منظور شکل دادن به سیمای تصویری این امر بهره می‌برند . واژه‌های کلیدی: هنر ساسانی، سکه‌‌های ساسانی، قباد اول، جاماسب، قدرت و مشروعیت.

صفحه ۱ از ۴    
اولین
قبلی
۱