جستجو در مقالات منتشر شده
۹ نتیجه برای مشروطیت
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
غلبه قدرت گفتمان سنتی در دوران قاجار باعث ایجاد گفتمان ها و خرده گفتمان هایی شد که در پاسخ به گفتمان سنتی و درواقع به عنوان مقاومتی دربرابر آن به وجود آمد. یکی از این خرده گفتمان ها، خرده گفتمان های زنان است که در سایه برخی گفتمان ها پدید آمد. مقاله حاضر با بررسی خواسته ها و اهدافِ زنان در اولین ورود آن ها به عرصه های اجتماعی و سیاسی- یعنی دوره ای که مصادف است با شکل گیری انقلاب مشروطیت- به تحلیل خرده گفتمان های زنان می پردازد. در این تحقیق به این پرسش ها پاسخ می دهیم: زنان در دوره مشروطیت در بازاندیشی موقعیت خود به چه موضوعاتی توجه داشتند؟ در قالب چه دسته بندی ها و خرده گفتمان هایی قرار می گرفتند؟ چه ایدئولوژی هایی بر گفتمان های آن ها حاکم بود؟و در رویارویی با گفتمان هژمونیک جامعه چه جایگاهی به دست آوردند؟
تحلیل خرده گفتمان زنان در عصر مشروطیت نشان می دهد خرده گفتمان رادیکال به دنبال ایجاد تغییرات بنیادی است؛ درحالی که در خرده گفتمان میانه رو خواسته های قابل دسترس تر دنبال می شود.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
در این تحقیق، تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی ملموس در دوره های پایانی حکومت قاجار بر وقوع انقلاب مشروطیت بررسی شده است. پرسش پژوهش این است که «آیا نوسازی های اقتصادی و اجتماعیِ اواخر دورۀ حاکمیتِ سلسله قاجار در گسترش آگاهی های سیاسی مردم و وقوع انقلاب مشروطه در ایران تأثیر داشته است؟». نتایج پژوهش حاکی از آن است که ایجاد دگرگونی در نهادهای کهن جامعه و به نمایش گذاشتن مظاهر تجدد و شیوه های جدید زندگی، آرمان های تازه ای را در میان طبقات مختلف اجتماعی پدید آورده و مفاهیم نوینی مانند آزادی و قانون را در میان آنان گسترش داده بود. متغیر آگاهی سیاسی در دوره پایانی سلسله قاجار برآمده از گونه ای نوسازی و نوگرایی نیم بند در این زمان بوده است. ایجاد نهادهای آموزشی و اقتصادی نوین به دست میرزا تقی خان امیرکبیر و سپس سماجت نظام استبدادی قاجار بر پایدار ماندن نهاد کهن سیاست، سرانجام رویارویی نهادهای آموزشی و اقتصادی نوپا را با نهاد فرسوده و کهن سیاست به دنبال داشت و به انقلاب مشروطیت انجامید.
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
آشنایی ایرانیان با نظامهای سیاسی و اروپایی در قرن سیزده هـ.. ق/ نوزده م و مشاهده جایگاه قانون در آنها، سرآغاز تلاشهای گستردة ایرانیان تبدیل حکومت استبدادی به حکومت قانونمدار بود. پس از یک قرن، این تلاشها در نهضت مشروطیت به ثمر رسید؛ اما نبود مفهوم روشن از مشروطیت و ارکان و لوازم آن، خود سبب ظهور مسئلۀ جدیدی شد. تلاشهای زبانی و قلمی گستردهای برای حل مسئله آغاز شد؛ ازجمله روزنامة حبلالمتین کلکته نیز وارد این عرصه شد. یافتههای این تحقیق براساس روش تحلیل گفتار نشان میدهد که این روزنامه به دلیل دسترسی مستقیم به منابع انگلیسی مربوط به مشروطیت و نیز اقدامات حاکمان انگلیسی هند در ایجاد نهادهای سیاسی جدید، به نسبت دیگر نویسندگان آن زمان، درک روشنتر و کاملتری از مفهوم و الزامات مشروطیت و جایگاه آن در میان نظامهای سیاسی عرفی موجود در جهان را به ایرانیان عرضه کرد.
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
بلافاصله بعد از صدور فرمان مشروطیت ، نظام نامه انتخاباتی به عنوان سازوکار و شیوه نامه چگونگی نخستین انتخابات مجلس شورای ملی تدوین و تصویب گشت. براساس این نظام نامه انتخابات صنفی و طبقاتی بود. صنفی بودن انتخابات با نقشی که طبقات مختلف در به ثمر رسیدن انقلاب مشروطیت ایفا کرده بودند ربط وثیقی داشت.با وجود انتقاداتی که به نظام نامه وارد بود،به عنوان نخستین تجربه در مسیر دموکراسی این نظام نامه راه مشارکت سیاسی را باز کرد. بعد از تهران، دومین شهری که به انتخابات دست زد ، تبریز بود. نهادهای مردمی و مدنی تبریز عهده دار برگزاری این انتخابات شدند و با وجود برخی اشکالات و ابهامات، انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی در آذربایجان، تجربه قابل دفاع ، پیشروانه و راهگشایی در تحقق مشارکت عمومی وحق تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی تلقی می شود. این پژوهش، نظام نامه انتخابات و جریان انتخابات آذربایجان را به عنوان مسئله ای محوری در تجربه ی نخستینِ دموکراسی در ایران و آذربایجان با اتکا به منابع اصیل مورد بررسی قرار داده است.
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
پس از مشروطیت پرسش از چیستی و چرایی وقوع آن شاید مکررترین پرسش نظریهپردازان و متفکرانی بوده است که درباره تاریخ ایران معاصر اندیشیدهاند. اما در بسیاری از موارد تفاسیر و تبیینهایی که ارائهشده به نحوی شرقشناسانه بودهاند. از طرف دیگر در این تبیینها انقلاب مشروطه بهمثابه یک رویداد آنقدر برجسته شده است که در پرداختن نظریه درباره تاریخ ایران بهعنوان نقطه فارق تاریخ ایران را به پیش و پس از خود تقسیم میکند. بهاینترتیب تاریخ ایران تبدیل شده است به تاریخ استبداد؛ ولی این قضاوت از بالای قله انقلاب مشروطه به دست آمده است. با تقلیلگراییهایی که در این نگاه با ساختهشدن کلیت یکپارچه از تاریخ صورت میگیرد، در عمل وظیفه بررسی علمی کنار گذاشته میشود، زیرا تکلیف گذشته با تفسیر آن بهعنوان تاریخ استبداد روشن شده استمیشود. مقاله حاضر میکوشد از رهگذر مرور انتقادی نظرات همایون کاتوزیان و جان فوران به عنوان بهجای تبیین مشروطیت بهعنوان انقلابی علیه استبداد و وابستگی، با کمک گرفتن از بینشهای نظری وبر و دورکیم آن را بهمثابه فرآیند تحولی تدریجی ببیند که زمینههای تکوین آن را در تحولات قرن نوزده میتوان پی گرفت. البته ابداً ادعای ارائه مدل و نظریه در کار نیست، بلکه تلاشی است برای اندیشیدن جامعهشناسانه درباره مشروطیت؛ تأمل درباره آن بهعنوان فرآیند، محصول تحولات تدریجی طولانیمدت در جریانها، نهادها و نیروهای اجتماعی در عرصه داخلی و تغییرات در نظام جهانی.
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
چکیده
انقلاب مشروطیت یکی از وقایع مهم در تاریخ معاصر ایران است. این انقلاب پیامدهای مهم سیاسی و اجتماعی در جامعۀ ایرانی به همراه داشت. تحلیلگران انقلاب مشروطیت، به نقش روشنفکران، علما و بازاریان پرداخته اند، اما این مقاله به نقش گروه هایی همچون معلمان، شاگردان و فارغالتحصیلان مدرسه های جدید در وقوع انقلاب مشروطیت می پردازد.
جمع آوری شواهد به روش اسنادی و تحلیل شواهد به روش تحلیل روایت است. براساس اسناد تاریخی معلمان، شاگردان و فارغالتحصیلان مدارس یکی از نیروهای تأثیرگذار در انقلاب مشروطیت بوده اند. برنامه های درسی، معلمان و شیوۀ آموزشی مدارس، مطالعۀ کتاب ها و روزنامه های انتقادی، نگرش ها، گرایش ها و مهارت هایی در شاگردان مدارس شکل داد که برای تغییر و اصلاح وضع موجودشان حضوری فعالانه در انقلاب مشروطیت داشتند. این مقاله تأیید این مدعاست که آموزش میتواند جامعه را تغییر دهد.
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
چکیده
محققان تاریخ انقلاب مشروطیت ایران در بررسی ریشههای اقتصادی آن بر نقش ناکارآمدی ساختار اقتصاد کلان، فساد، کسری بودجه مزمن، فقدان زیرساختهای اقتصادی، دیون خارجی و پیامدهای منفیِ قرار گرفتن ایران در مدار مناسبات اقتصاد سرمایهداری توجه و تأکید کردهاند. نوشتار حاضر ضمن تأیید نقش عوامل یادشده در آغاز نهضت مشروطهخواهی در ایران، به علل اقتصادی انقلاب مشروطه از دریچه نقش عوامل معیشتی توجه کرده است و این موضوع را با تأکید بر این پرسش اساسی بررسی میکند که آیا وضعیت معیشتی ایران، در دهه منتهی به انقلاب مشروطیت، در آغاز حرکت مشروطهخواهی ایرانیان تأثیر داشته است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که آسیبهای ناشی از اقتصاد سیاسی ایران، بهطرز محسوسی در وضعیت معیشتی مردم بازتاب یافته بود و این امر سبب بروز بحران در معیشت و بهتبع آن نارضایتیهای عمومی و شورشهای موضعی شده و با بیپاسخ ماندن نارضایتیها و شورشها راه برای انقلاب مشروطیت هموار شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد بحران معیشت زمینه شکلگیری شورشهای معیشتی و بهدنبال آن طرح مطالبات سیاسی را در انقلاب مشروطیت فراهم کرد. روش پژوهش حاضر، تاریخی با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی است. هدف پژوهش حاضر تبیین نسبت متغیرهای اقتصادی با جنبش انقلابی مشروطیت ایران است.
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف از این تحقیق شناخت تأثیر سرمایۀ اقتصادی و اجتماعی بازاریان در دورۀ قاجار بر نقشآفرینی آنها در روند انقلاب مشروطیت ایران، تا صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدینشاه، است. روش تحقیق در این پژوهش تاریخی و جهت گردآوری اطلاعات از سفرنامهها، خاطرات، اسناد و مدارک تاریخی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن بوده که سرمایۀ اجتماعی بازاریان در دورۀ قاجار در کنار سرمایۀ اقتصادی آنها نقش عمدهای را در نقشآفرینی انقلابی بازاریان و پیروزی انقلاب مشروطیت داشته است. بازاریان دورۀ قاجار با بهکارگیری سرمایۀ اجتماعی انباشتۀ خود در جامعۀ شهری و استفاده از پول و نیروی کار تحت پوشش خود توانستند نقشی انقلابی در مشروطۀ اول ایفا کنند و در میدان سیاست به قدرت دست یابند.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
دربارۀ تعیین مبدأ تاریخ معاصر ایران اختلاف نظرهای فراوانی شکل گرفته است. در سراسر دورۀ پهلوی تلاش می شد تا کودتای ۱۲۹۹ و برآمدن رضاشاه مبدأ تاریخ معاصر ایران شناسانده شود. پهلوی گرایان با ترسیم تصویری تاریک از وضعیت عمومی ایران در دورۀ قاجاریه بهویژه اوضاع بحرانی کشور در آستانۀ کودتای ۱۲۹۹، می کوشیدند با اسطوره پردازی از رضاشاه، او را بنیانگذار ایران نوین و کودتای ۱۲۹۹ را مبدأ تاریخ معاصر ایران معرفی کنند. مسئلۀ اصلی این مقاله این است که آیا کودتای ۱۲۹۹ و برآمدن رضاشاه مبدأ تاریخ معاصر ایران است؟ نگارنده با ارزیابی و نقد ایده هایی که توسط تاریخ نگاران رسمی دورۀ پهلوی و نیز برخی از تاریخ پژوهان مستقل، دربارۀ رضاشاه مطرح شده است، استدلال می کند که مبدأ تاریخ معاصر ایران کودتای ۱۲۹۹ یا پادشاهی رضاشاه نیست، زیرا نوسازی های دورۀ رضاشاه بهرغم گستردگی و تنوعش، حاوی تناقض هایی بود که جامعۀ ایران را دستخوش تنش و بحران درونی میکرد و نوع سلطنت رضاشاه از نظر منطق تحول تاریخی به دورۀ پیشامشروطه تعلق داشت و هرگز نمی توانست ایران را وارد یک دورۀ تمدنی تازه ای کند. بنابراین، مبدأ تاریخ معاصر ایران نه کودتای ۱۲۹۹، بلکه انقلاب مشروطه است.