جستجو در مقالات منتشر شده


۱۹ نتیجه برای لرستان


دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

بیان مسئله:  امروزه بحث آسایش حرارتی به‌عنوان یکی از عوامل مهم در کیفیت  فضاهای باز شهری در کنار عوامل کالبدی مطرح شده است. اصولاً شهروندان، تمایل به حضور در فضاهایی دارند که در آنجا احساس آسایش حرارتی داشته باشند. به دلیل تأثیر پارامترهای گوناگون در فضاهای باز شهری که بر روی آسایش حرارتی کاربران تأثیرگذارند و کمبود مبانی مدون در این زمینه، خلق چنین فضایی در یک محدوده شهری، با دشواری‌هایی در تشخیص و تأمین نیازهای حرارتی برای طراحان شهر گردیده است
یافته‌ها: مطالعات نشان داد که در فضاهای باز محیط شهری به دلیل تأثیر عوامل مختلف نمی‌توان به شرایط مطلق آسایش حرارتی در تمام طول روز دست‌یافت؛ بلکه انتظار می‌رود شرایط آسایش حرارتی برای ساعات مشخصی فراهم شود. برای بهبود آسایش حرارتی در فضاهای باز شهری عناصری همچون، پوشش گیاهی، آب، جهت‌گیری مناسب،  نوع مصالح، رنگ، نرخ فعالیت و نرخ  پوشش اهمیت می‌یابند. بدیهی است با به‌کارگیری این عوامل و رعایت زمان حضور در فضای باز پیاده‌راه رودکنار، آسایش حرارتی در آن مهیا شود.
روش: پژوهش ازنظر هدف کاربردی- توسعه‌ای است؛ و بر اساس روش تحلیلی است. در این روش  جهت بررسی خرد اقلیم مورد نظر از تکنیک شبیه‌سازی با نرم افزا (Envi met) به‌عنوان یکی از کامل‌ترین نرم‌افزارهای شبیه‌سازی در حوزه خرداقلیم‌های شهری، استفاده شده است و مقادیر شاخص آسایش حرارتیPMV  (پیش‌بینی متوسط آرا) به کمک شبیه‌سازی در نقاط مختلف مسیر پیاده­راه طراحی شده که شرایط و موقعیت­های متفاوتی دارند، محاسبه شده و تغییرات دو عامل دما و تابش و تأثیر آن بر آسایش حرارتی رودکنار خرم‌آباد لرستان در فصل تابستان، مورد بررسی قرار گرفته است.
نتیجه‌گیری: نهایتاً مشخص شد که عواملی نظیر انتخاب جهت مسیر حرکت، ساعت پیاده‌روی، عرض پیاده‌راه، وجود درختان و پوشش گیاهی، سایه و آب، همچنین برخی ویژگی‌های کاربران نظیر نرخ متابولیک و فعالیت، نرخ پوشش در میزان آسایش حرارتی در این فصل از سال تأثیرگذار بوده است.


دوره ۳، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

در مطالعات پژوهشگران، سنجاق‌های لرستان به‌صورت بخشی از اشیاء مفرغی لرستان و گاه هم به‌طور کلی مطالعه شده‌اند؛ اما این دسته از اشیاء لرستان که دارای گونه‌های متنوع، روش‌های ساخت مختلف و کارکرد‌های متفاوتی بوده‌اند، تابه‌حال کمتر بررسی شده و به‌صورت تخصصی به آن‌ها پرداخته نشده است. از دست‌ساخته‌های اقوام ساکن در این منطقه، اشیاء فلزی است. یکی از گونه‌های مهم اشیاء فلزی کشف‌شده در لرستان، سنجاق‌های فلزی است. در ساخت این سنجاق‌ها از انواع مختلف فلز مانند آهن، نقره و فلزات آلیاژی نظیر برنز و حتی گاه به‌صورت ترکیبی استفاده شده است. از لحاظ تاریخی، این اشیاء به هزارۀ دوم و اول ق. م مربوط هستند. نوشتۀ پیش‌رو سعی دارد به مطالعه، توصیف، تحلیل، مقایسه و معرفی این سنجاق‌ها از لحاظ روش‌های ساخت، نقش‌ها، جنس، کاربرد، تاریخ‌گذاری و... بپردازد.

دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

واکاوی وضعیت منابع آب ایران گویای آن است چالش‌های هیدروپلیتیک از مقیاس ملی به مقیاس فروملی (در سطح حوضه آبریز) کشیده شده و تعارض منافع بهره‌برداران تضاد رویکرد کارگزاران به ویژه در هنگامه‌های خشکسالی را در پی داشته است. در این میان، حوضه آبریز کرخه در خوزستان در پایین‌دست به جریان رود کشکان در استان لرستان وابسته است. بیشینه جمعیت استان لرستان و بیشینه شهرستان دلفان در این استان که رود کشکان در آنجا جاری است کشاورزی پایه است. از این رو، بهره‌گیری از رود کشکان و جلوگیری از بروز سیلاب، ساخت سد گاوشمار روی این رود را گریزناپذیر کرده است. بازتابهای ساخت این سد کاهش حجم آب ورودی به شهرستانهای پایین دست سد و نیز حوضه آبریز کرخه در خوزستان به‌ویژه در هنگامه‌های خشک‌سالی را در پی دارد. ساخت این سد به تعارض منافع کنشگران و پیدایش چالش‌های هیدروپلیتیک در مقیاس فروملی انجامیده است. مقاله حاضر کاربردی است و روش‌شناسی حاکم بر متن ماهیت تبیینی- تحلیلی دارد. داده‌ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش به روش کتابخانه‌ای و میدانی (مصاحبه) گرداوری شده، بر این فرضیه استوار است که ساخت سد گاوشمار روی رودخانه کشکان در شهرستان دلفان (لرستان) در مقیاس درون و برون استانی به تنش هیدروپلیتیک و در مقیاس ملی به همکاری هیدروپلیتیک کنشگران سیاسی- فضایی انجامیده است. نتیجه تحقیق نشان داد با ساخت سد گاوشمار مناسبات هیدروپلیتیک در مقیاس درون استانی (لرستان) و فرااستانی دو استان خوزستان و لرستان را به هماوردی و تنش هیدروپلیتیک کشانده و با ورود مسئولان مقیاس ملی به مسئله با نظرداشتن منافع ملی به همکاری هیدروپلیتیک در این مقیاس انجامیده که بازتاب فضایی آن در شکل سازگارسازی این منافع متعارض به کاهش بلندای سد و حجم آب ذخیره شده پشت سد نمود یافته است.
 

دوره ۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

ساکنان استان لرستان، به دو گویش لری بختیاری و لری فارسی و زبان لکی سخن می­گویند. لک­زبانان ساکن شمال و غرب لرستان، بسیاری از آداب و رسوم و فرهنگ خود را در قالب تک­بیتی به زبان لکی به صورت شفاهی یا کتبی بیان کرده­اند. از جملۀ این تک­بیتی­ها - که بیانگر آداب و رسوم و فرهنگ مردم این خطه است- می­توان به تک‌بیتی‌های فال «چل­سرو» و «مور» اشاره کرد. مقالۀ حاضر بر اساس منابع کتابخانه­ای و به شیوۀ توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و هدف از آن، کشف رابطۀ میان تک­بیت­ها و پوشش زنان و مردان لک­زبان است. در تک­بیتی­های فال «چل­سرو» - که به آن اشعار شادیانه هم گفته می­شود- معمولاً پوشش زنان ازجمله سرون، سرداری، کلنجه، کوش، کراس، ژیرجامه، و زیورآلات مختلف زنانه، توصیف شده است که حاکی از اهمیت و تنوع پوشش زنان لک­زبان، جایگاه اجتماعی و میزان دارایی آنان است. در ابیات «مور» (مویه) نیز که مضامین غمناک و اندوه­آلود را دربر دارد، پوشش مردان بیشتر از پوشش زنان توصیف شده است. در برخی از این ابیات، به شباهت پوشش دولت­مردان ماد و آیین زردشت با پوشش لک­زبانان این استان، اشاره شده است. 

دوره ۵، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

دشت خاوه در شهرستان دلفان (نورآباد) یکی از دشت های مهم زاگرس مرکزی است که در منطقه پشتکوه شرقی و در بین کوه های گرین و سفید کوه واقع شده است. در این دشت، ۳۶ محوطه باستانی شناسایی شده که قدیم ترین آن ها مربوط به دوره نوسنگی بی سفال و جدیدترین آن ها مربوط به قرن های متأخر دورۀ اسلامی است. از این تعداد، بیست محوطه دارای بقایای دوره اشکانی بوده اند. مباحث مورد توجه در این مقاله اغلب براساس فعالیت هایی است که طی سال های ۱۳۸۸- ۱۳۸۹ در این دشت به منظور ثبت و تعیین حریم آثار باستانی و در سال ۱۳۹۰ به دلیل شناسایی و تحلیل الگوهای استقراری دوره اشکانی صورت گرفته است. درک و دریافت کلی الگوی استقراری این منطقه در دوره اشکانی از نتایج این پژوهش است که تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها را نسبت به دوره های قبل نشان می دهد. همچنین، مشخص شد که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچک یا استقرارهای موقت بوده اند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد. در این مقاله، به مطالعه محوطه ها و تفسیر الگوهای استقرار دوره اشکانی در این دشت می پردازیم.    

دوره ۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

گنجینه‌ی کلماکره به ‌طور اتفاقی در سال ۱۳۶۸ هـ..ش توسط یک شکارچی محلی در غار کلماکره واقع‌در بیست کیلومتری شمال‌غرب شهرستان پلدختر لرستان کشف شد. این مجموعه شامل انواع ظروف، ریتون‌ها، مجسمه­های انسانی و حیوانی، صورتک‌ها، پلاک‌ها، زیورآلات و... است. ویژگی منحصر به‌ فرد این اشیا وجود کتیبه هایی به خط ایلام نو روی برخی از آنهاست. استفاده از کتیبه‌های میخی و نام‌های ایلامی، رابطه‌ای کاملاَ نزدیک با افق فرهنگی ایلام نو را نشان می‌دهد. خوانده شدن این کتیبه‌ها توسط لامبرت، فرانسوا والا، رسول بشاش و تجزیه و تحلیل باستان شناختی آن‌ها، سبب آشکار شدن نام یک سلسله‌ی‌ گمنام محلی از دوران ایلام نو در لرستان شد که عرصه‌ی جدیدی را در مطالعات باستان‌شناسی و تاریخ هنر این دوره‌ی تاریخی در غرب ایران گشود. به جز تعدادی صورتک، که جنس آن‌ها از طلاست، سایر اشیای این مجموعه از نقره ساخته شده‌اند، زیرا در آن زمان، معیار مبادله در داد و ستد نقره بوده است. نگارندگان، قصد دارند در این مقاله به بحث و بررسی درباره‌ی صورتک‌های طلایی این گنجینه و مقایسه‌ی آن‌ها با نمونه‌های مشابه در سایر فرهنگ‌ها بپردازند.

دوره ۷، شماره ۲۵ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

چل‌سرو۱ یا چهل‌سرود ازجمله فال‌های بسیار متداول مردم لرستان است که آن را به ­صورت دسته‌جمعی اجرا می‌کنند. در هر تفأل، چهل بیت مد نظر است که بیت چهلم، فال نیت‌شده را تفسیر می‌کند. در این مقاله بر اساس منابع کتابخانه‌ای، کارکرد زیبایی‌شناختی پانصد بیت از چهل‌سروده‌ها که به روش میدانی گردآوری شده، در دو بخش روساختِ «آواها، واژگان، موسیقی و صورخیال» و ژرف‌ساختِ «عاطفه، اندیشه و معنی» تجزیه و تحلیل شده ‌است. دستاورد پژوهش نشان می‌دهد در بخش روساخت «آواها»، حرکت توأم با موسیقی را گاه با آرامش و گاه با خشونت در ابیات می‌آفرینند. هم‌نشینی واژگان در تداعی عواطف و  معنی شعر نقشی مؤثر دارد. در پاره‌ای از ابیات، وزن و قافیه‌ ایراد دارد که قابل اغماض است. موسیقی درونی ابیات به ترتیب، مرهون آرایه‌های واج­ آرایی، واژه‌آرایی و جناس است و موسیقی معنوی نیز به­ترتیب فراوانی، ناشی از مراعات ‌نظیر، حسن تعلیل، اغراق و ... است. کنایه و سپس تشبیه در آفرینش صور خیال نقشی بسزا دارند. در بخش ژرف‌ساخت، از نظر عاطفی در فال‌های خوب، شور و هیجان توأم با شادی، ملموس است که در فال‌های بد، به یأس می‌انجامد. از نظر معنی، به ترتیب فراوانی، موضوعات عشق و دوستی؛ منابع طبیعی مانند کوه و درخت و...؛ اعتقادات مذهبی؛ و علائقی همچون شکار، دام­پروری، کشاورزی و.. در ابیات مشهود است.
 

دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

جنگ در اساطیر ایرانی از آغاز آفرینش وجود داشته­است برخی از ایزدان ایرانی مانند: بهرام، میترا، باد، هوم و سروش از جنگ در اساطیر ایرانی از آغاز آفرینش وجود داشته ­است. برخی از ایزدان ایرانی مانند بهرام، میترا، باد، هوم و سروش از طرف خدای بزرگ ـ اهورامزدا ـ برای استقرار صلح و امنیت و پاکی، با انگره­مینو و نیروهایش می­جنگند. اساطیر نقشی فعال در پس­زمینۀ ذهنی و ناخودآگاه جمعی دارند. به­نوعی که در ادیان، هنر، ادبیات و فرهنگ عمومی هر دوره­ای تأثیر بسزایی دارند. از این­ رو، در این مقاله به بررسی ایزدان جنگ در افسانه­های استان­های چهار­محال و بختیاری، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد پرداخته می­شود. بستر پژوهش، افسانه­هایی است که به زبان فارسی در استان­های چهار­محال و بختیاری، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد گردآوری شده­اند. هدف تحقیق، تبیین و تحلیل چگونگی حضور ایزدان اساطیری جنگ در افسانه­های استان­های مذکور است. خواننده با مطالعۀ این مقاله درمی­یابد که ایزدان جنگجویی چون بهرام، سروش، باد و مهر در افسانه­های این استان­ها گاه به­عنوان موجودی فوق­بشر و گاه نیز به­عنوان موجودی زمینی همراه با دگردیسی­هایی در زمینۀ ویژگی­های ظاهری و کارکرد حضور دارند.
 

دوره ۹، شماره ۳۹ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

اسطوره­های باروری یکی از مهم­ترین و تکرارشونده­ترین انواع اساطیر ملل جهان است که شرح سرنوشت «ایزد نباتی شهیدشونده»، «پهلوان/ ایزد اژدهاکش» و «پهلوان/ ایزد دیوکش» و معمولاً تمثیلی از مرگ و حیات طبیعت یا تغییر فصل‌هاست. باورهای اساطیری ضمن اینکه در میان مردم در حال اشاعه است در ناخودآگاه جمعی مردم نیز انباشته شده است؛ بنابراین افسانه­ ها ــ که آفرینندگان آن عموم مردم هستند ــ محمل مناسبی برای بازتاب اساطیر باروری در دوران­های مختلف هستند. ازاینرو، در این مقاله با روش توصیفی ـ تطبیقی به بررسی بازتاب اساطیر باروری در ۱۴۰ افسانۀ متعلق به استانهای چهارمحال و بختیاری، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد پرداخته می­ شود. هدف از پژوهش حاضر دستیابی به الگوهای اساطیری باروری تبلوریافته در افسانه ­های استان­های مذکور است. خواننده با مطالعۀ این مقاله در­می­ یابد که الگوهای «ایزد نباتی شهیدشونده» در ۱۴ افسانه، «پهلوان/ ایزد اژدهاکش» در ۹ افسانه و «پهلوان/ ایزد دیوکش» در ۳۰ افسانه بازتاب یافته است. اساطیر باروری تحتتأثیر مسائل دینی و تغییر گفتمان مادرسالاری به مردسالاری در افسانه­ ها دچار دگردیسی شده ­اند.

دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده

در این پژوهش، وضعیت گونه‌های ترکی استان لرستان بررسی شده است. زبان‌های غالب این استان لری، لکی و در برخی مناطق، گونه‌ای فارسیِ متأثر از زبان لری است، اما در شهرستان‌های الیگودرز، ازنا و بروجرد این استان، شماری روستای ترک‌زبان نیز وجود دارد. ترکی رایج در این روستاها، به‌لحاظ واژگانی و گاه ساخت‌واژی و نحوی ویژگی‌های خاصی دارد. از این رو، این مسئله مطرح می‌شود که چنین ویژگی‌هایی ممکن است حاصل قرار داشتن این گونه‌های زبانی در موقعیت تماس با زبان‌ لری، به‌عنوان رایج‌ترین زبان منطقه باشد. بررسی‌های این پژوهش از یک سو نشان می‌دهد که در سطح واژگانی، اثرپذیری گونه‌های ترکی لرستان از لری و فارسی در برخی از مقوله‌های واژگانی به نحو معناداری بیش از مقوله‌های دیگر است، و از سوی دیگر، میزان اثرپذیری گونه‌های ترکی سه شهرستان مذکور از لری یکسان به‌نظر نمی‌رسد و با توجه به شرایط جامعه‌های زبانی که این گونه‌های ترکی در آن به‌کار می‌روند، باید چشم‌انداز متفاوتی برای آن‌ها متصور شد.
 

دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۳- )
چکیده

گنجینه غار کلماکره که شامل صدها قلم شیء زرین و سیمین است در سال ۱۳۶۸ از غاری به همین نام در پل دختر لرستان توسط یک روستایی پیدا شد. اشیای این مجموعه علاوه بر موضوع زیبایی شناختی، اطلاعات با ارزش باستان شناسی را نیز به همراه دارند. ویژگی منحصر به فرد برخی از این آثار وجود نوشته‌هایی به خط آرامی قدیم، آشوری جدید و ایلام نو است. رمز گشایی این نوشته‌ها توسط پژوهشگرانی چون جین لمبرت، فرانچز والت و رسول بشاش صورت گرفت. حاصل این مطالعات ضمن ارائه اطلاعاتی از یک دولت محلی ناشناخته ایلام نو، فصل نوینی را در مطالعات باستان‌شناسی این دوره خاص ارائه می‌کند که در این مقاله به آن پرداخته می‌شود.

دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

استان لرستان از مساعدترین مناطق ایران برای برنامه ریزی و توسعۀ گردشگری مبتنی بر منابع طبیعی است؛ موقعیت آن در زاگرس میانی با ارتفاعات برفگیر سبب شده تا از نظر پتانسیل گسترش ورزشهای کوهستانی مطلوب باشد. هدف اصلی انجام این مقاله، مکان‌یابی و شناسایی پهنه‌های مستعد استان برای احداث پیست اسکی با تأکید بر ویژگی‌های ژئومورفولوژیک است. در این مقاله که در دو مرحله صورت گرفته است، از لایه های اطلاعاتی ژئومورفولوژیک، عناصر اقلیمی، کاربری اراضی، داده‌های تکمیلی و داده‌های مستخرج از پرسش‌نامه‌ها و مصاحبه استفاده شده است. مراحل اولویت بندی، وزندهی و نرمال سازی معیارهای ورودی در نرم افزارهای تخصصی و مدل‌های چندمتغیره تلفیق لایه ای در سامانۀ اطلاعات جغرافیایی اجرا شدند. نتایج مرحله اول نشان داد که در محدوده مورد بررسی، پهنه های بسیار مناسب در سه محدوده معین، یعنی دامنه های شمالی اشترانکوه، قالیکوه و گرین قرار گرفته اند. در مرحله دوم، اشترانکوه که از نظر ۸ شاخص طبیعی اولیه به عنوان یکی از مناطق مناسب شناخته شد، از نظر شاخصهای تکمیلی موردبررسی که شامل زیرساختها و شاخص سرعت باد میباشد، نسبت به ارتفاعات قالیکوه و گرین در وضعیت مناسبتری است، بنابراین از نظر مجموعه شاخصهای موردبررسی مناسبترین محدوده برای احداث پیست اسکی به شمار میرود

دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

همان‌گونه که شناخت پدیده‌های دنیای پیرامون، بیان واقعیت‌های طبیعی انسانی و سیستم‌های فضایی برمبنای یک تئوریک قوی استوار هستند استفاده از مدل‌ها و روش‌های کمی به‌عنوان ابزاری قوی برای شناخت بهتر آن‌ها نیز ضروری است. امروزه در راستای قانون‌مند‌شدن علوم انسانی استفاده از ارقام و تکنیک‌های آماری و ریاضی در تحقیقات این علوم متداول شده است هدف این پژوهش تبیین مزیت‌های استفاده از مدل ترکیبی تصمیم‌گیری WASPASاست. تکنیک تولید وزنی یک تکنیک بسار دقیق و ماتریس تصمیم‌گیری آن بر پایه داده‌های عینی استو برای تصمیم‌گیری در زمینه مسائل بسیار حساس کاربرد دارد. براین اساس در این پژوهش تأکید بر اولویت‌بندی روستاهای گردشگری با استفاده از تکنیک WASPASاست، بنابراین شاخص‌های انتخابی مبتنی‌بر شاخص‌های مکانی است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. برای شناسایی شاخص‌های روستاهای هدف گردشگری از مطالعات مرتبط با حوزه تخصصی گردشگری بهره گرفته شد. بر این اساس، ۱۳ معیار و ۴۸ زیر‌معیار شناسایی و مبنایی برای گردآوری اطلاعات مربوط به روستاهای گردشگری شد. جهت به‌دست‌آوردن امتیاز هر معیار که دارای چند زیر معیار است از روش شاخص مرکزیت استفاده و نمره هر معیار با توجه به زیر معیارهای آن محاسبه شد، سپس با استفاده از مدل ارزیابی تولید وزنی تجمعی به اولویت‌بندی روستاهای گردشگری پرداخته شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که روستاهای درب گنبد، بیشه و ولیعصر به‌ترتیب قابلیت بیشتری برای توسعه و سرمایه‌گذاری فعالیت‌های گردشگری دارند و روستاهای شول‌آباد، حشمت‌آباد و ونایی به نسبت قابلیت توسعه کمتری دارند، به گونه‌ایی که خروجی حاصل از مدل به خوبی با واقعیت‌های موجود منطبق است.
 

دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

مسکن روستایی به طور طبیعی تجلیگاه شیوۀ زیستی- اقتصادی-اجتماعی- روستایی به شمار می­رود و الگو و عملکردهای آن در پیوند با عرصه مکانی- فضایی، به مثابه دریچه­ای است به شناخت چشم انداز و روندهای حاکم بر زندگی و فعالیت روستا. هدف این پژوهش ارزیابی مؤلفه­های پایداری مسکن در استان لرستان است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. در این راستا برای انتخاب حجم نمونه با توجه به وسعت منطقه مورد مطالعه در گام نخست برای مشخص نمودن مناطق همگن از تحلیل عاملی استفاده شد،نتایج آزمون تحلیل عاملی مشخص نمود  که اقلیم منطقه حاصل تعامل ۳ مؤلفه مختلف یعنی(مؤلفه حرارتی ، مولفه رطوبت و مولفه بارش ) می­باشد. این عوامل با مقادیر ویژه بیش از ۱ حدود ۳۵/۷۳ درصد از  کل واریانس را توجیه می­کنند. سپس با استفاده از روش تحلیل خوشه­ای وارد[۱] به خوشه بندی شهرستانها پرداخته شد. بر اساس تحلیل خوشه ای شهرستان­های استان در ۳ پهنه اقلیمی قرار گرفتند. پس از مشخص شدن مناطق همگن اطلاعات مربوط به تعداد خانوار، موقعیت طبیعی و فاصله هر روستا تا مرکز شهرستان دسته بندی گردید و وارد محیط GIS شد.  در هر پهنه بر اساس این سه عامل به تعداد حالتهای ایجاد شده در محیط GIS  (query) گرفته شد و فراوانی روستاهای هر دسته در پهنه­های همگن مشخص شد. در مجموع تعداد ۵۰ روستا به صورت نمونه انتخاب گردید. برای شناسایی شاخص­های سنجش مسکن پایدار و نماگرهای مرتبط با آنها با تاکید ویژه مناطق روستایی از مطالعات مرتبط با حوزه تخصصی بهره گیری شد و بر این اساس ۴ قلمرو ۱۳متغیر و ۷۳ گویه مطرح در این زمینه شناسایی گردید و مبنای طراحی پرسشنامه به عنوان ابزار اصلی تحقیق در مطالعات میدانی- قرار گرفت جامعه آماری شامل خانوارهای ساکن در روستاهای استان لرستان می­باشد که با استفاده از  فرمول کوکران تعداد ۵۰۰ سرپرست خانوار انتخاب گردید و به همین تعداد ۵۰۰ پرسشنامه تکمیل گردید. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از مطالعات میدانی، از دو روش آمار توصیفی و استنباطی(آزمونT و آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج حاصل آمار توصیفی نشان می­دهد که تفاوت­هایی میان فضاهای مسکن و مشخصات آنها در پهنه­های مختلف به لحاظ ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون­های T تک نمونه­ای نشان می­دهد که در مجموع سطح پایداری ابعاد مسکن در پهنه­های مختلف پایین می­باشد همچنین نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس نشان می­دهد که به لحاظ بعد کالبدی پهنه نیمه مرطوب باتابستان گرم و زمستان معتدل و پهنه نیمه خشک باتابستان بسیار گرم و زمستان نسبتا سرد در یک طبقه قرار می­گیرند و وضعیت مناسب تری نسبت به پهنه نیمه مرطوب باتابستان معتدل و زمستان سرد دارند. همچنین به لحاظ بعد اقتصادی روستاهای استان در دو طبقه قرار گرفته­اند یعنی پهنه نیمه مرطوب باتابستان معتدل و زمستان سرد وضعیت مناسبتری به سایر پهنه­ها دارد ، همچنین به لحاظ بعد اجتماعی روستاهای مورد مطالعه در دو طبقه قرار گرفته­اند نتیجه آزمون نشان می­دهد که پهنه نیمه خشک باتابستان بسیار گرم و زمستان نسبتا سرد  وضعیت نامناسب تری نسبت به سایر پهنه­ها دارد. در نهایت به لحاظ بعد زیست محیطی چون هر سه پهنه در یک طبقه قرار گرفته­اند، نشان می­دهد وضعیت هر سه پهنه یکسان می­باشد و تفاوتی با هم ندارند.    
[۱].Ward

دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۱۰- )
چکیده

دشت الشتر یکی از مهمترین دشت­های میانکوهی زاگرس مرکزی به شمار می رود. مباحث مورد توجه در این مقاله عمدتاً بر اساس فعالیت­هایی است که در طی سالهای ۱۳۸۵ - ۱۳۸۶ در این دشت به منظور بررسی و شناسایی آثار باستانی و در سال ۱۳۹۱ بخاطر شناسایی و تحلیل الگوهای استقراری دوره پارتیان در این منطقه صورت گرفته است.  در نتیجه بررسی باستا­ن­شناسی صورت گرفته در این دشت تعداد ۷۲ محوطه و بنای باستانی شناسایی شده است. مطالعات کنونی نشان می­دهد که آغاز استقرار در این دشت مربوط به دورۀ مس و سنگ می­باشد و جدیدترین محوطه نیز مربوط به قرون متاخر دورۀ اسلامی است. از مجموعه آثار باستانی دشت الشتر تعداد ۴۲ اثر دارای بقایای مربوط به دوره پارت بوده­اند. درک و دریافت کلی الگوی استقراری این دشت در دوره پارتیان نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دوره­های قبل و حتی بعد از این دوره است. سیمای پراکندگی محوطه­های باستانی شناسایی شده نشانگر این موضوع است که بیشتر استقرارهای منطقه به شکل واحدهای روستایی بوده­اند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد. بطور کلی الگوی پراکنش استقرارهای پارتی در این دشت بشدت متاثر از ویژگیهای اقلیمی، توانمندیهای زیست­محیطی و موقعیت ویژه جغرافیایی منطقه است. در نگارش پیش رو سعی شده است تا الگوی استقرار پارتیان در این دشت میانکوهی مورد بررسی قرار گیرد و همچنین به مطالعه محوطه­ها و تفسیر الگوهای استقرار دوره پارتیان در آن پرداخته شود. 
 

دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

تحقیقات یک دهۀ گذشته در لرستان، شمار محوطه‌های نوسنگی آن را به ۲۹ رسانده است. مقالۀ حاضر بر اساس داده‌های پژوهش‌های مذکور، به تحلیلِ نقش عوامل محیطی در مکان‌گزینیِ محوطه‌های نوسنگی لرستان با روش تحلیل زیستگاهی، باستان‌شناسی الگوی استقرار و سامانۀ اطلاعات جغرافیایی پرداخته است. متغیرهایی چون منابع آبی و غذایی، مراتع، گیاهان خودرو و حیوانات شکاری در تعیین حوزۀ گیرش هر محوطه مؤثر بودند. همۀ ۲۹ استقرار نوسنگی در ارتفاع ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر از سطح دریا واقع شده‌اند. در این سطحِ ارتفاعی که بخش‌های سه‌گانۀ جنوبی، مرکزی و شمالیِ لرستان را در برمی‌گیرد و از آب و هوایی نیمه‌خشک با زمستان خنک و تابستان گرم برخوردار است، الگوی استقرارِ مبتنی بر دامداریِ کوچ‌گری متداول بوده است. رودخانه‌های دائمی و فصلی و چشمه‌های زیادی در این سطحِ ارتفاعی جریان دارند؛ اما، وابستگی استقرارها به چشمه‌ها بیشتر بوده؛ به‌طوری‌که فاصلۀ ۲۶ محوطه با آنها حدود ۳۰۰ متر است.


دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

گردشگری طبیعت‌مبنا راهبردی برای توسعۀ پایدار محلی است و می­تواند نقش مهمی در دستیابی به اهداف توسعۀ پایدار سازمان ملل، به‌ویژه در کشورهای درحال‌توسعه، ایفا کند. شناسایی مناطق دارای قابلیت بالقوۀ گردشگری طبیعت‌مبنا و برنامه‌ریزی و ایجاد زیرساخت برای آن‌ها، یکی از راهکارهای توسعۀ این نوع گردشگری محسوب می‌شود. منطقۀ شرق استان ­لرستان به‌دلیل قرار گرفتن در دامنۀ رشته­کوه زاگرس، از جاذبه­های طبیعی متعددی، همچون قله­های متعدد، آبشارها و رودخانه­های منحصربه‌فرد، دریاچه­ها و تالاب­هایی با اکوسیستم کم‌نظیر و ... ، برخوردار است که ظرفیت بالقوۀ این منطقه برای گردشگری طبیعت­مبنا را نشان می­دهد؛ هرچند از این توان‌های بالقوه درجهت توسعۀ منطقه­ای بهرۀ کافی نبرده­اند. هدف این پژوهش تعیین ظرفیت و رتبه‌بندی شهرستان‌های این منطقه برمبنای گردشگری طبیعت‌مبنا است. برای این منظور، معیارهای مستخرج در پژوهش­های جهانی، با بهره‌مندی از نظر متخصصان، برای منطقۀ شرق استان لرستان بومی­سازی و درنهایت، ۱۳ معیار برای ارزیابی تعیین شد. وزن معیارها نیز براساس آرای کارشناسان و به‌کارگیری روش «بهترین ـ بدترین» در نرم­افزار لینگو مشخص شده است. همچنین، پس از رتبه­بندی با استفاده از روش تصمیم‌گیری چندمعیارۀ  آراس (ARAS)، شهرستان­های خرم­آباد، الیگودرز و دورود در رتبه­های اول تا سوم و شهرستان­های بروجرد و ازنا به‌ترتیب در رتبه­های بعدی قرار گرفته‌اند. درنهایت، براساس رتبه و موقعیت جاذبه­های گردشگری طبیعت‌مبنای منحصربه‌فرد آن‌ها، مسیرهای گردشگری و سازمان فضایی پیشنهادی گردشگری طبیعت­مبنا برای شهرستان‌های شرق استان لرستان پیشنهاد شده است.


دوره ۲۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

عوامل محیطی و اقلیمی در شکل‏گیری جوامع باستانی می‏توانند نقشآفرین باشند. دورۀ گودین III یا عصر مفرغ جدید (۱۴۰۰-۲۶۰۰ ق.م) درواقع مهم‌ترین مرحلۀ دورۀ مفرغ در غرب ایران است که نقش اساسی در شکل‏گیری ساختار فرهنگی و شهرنشینی غرب کشور داشته است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی توزیع فضایی سایت‌های باستانی دورۀ گودین III در ارتباط با شرایط اقلیمی و جغرافیای طبیعی دشت سیلاخور استان لرستان است. نتایج حاصل از تحلیل خودهم‌بستگی فضایی بیانگر آن بود که توزیع فضایی سایت‏های باستانی دورۀ گودین III از الگوی خوشه‌ای خطی پیروی کرده و دو فاکتور اقلیمی بارش و پوشش گیاهی مهم‌ترین المان‏های محیطی شکل‌دهندۀ این ساختار خوشه‏ای بوده‏اند. توزیع فراوانی سایت‏های باستانی دورۀ گودین III هم‌بستگی فضایی برابر ۷۵/۰ با  پوشش گیاهی در دشت سیلاخور نشان داد بیش از ۷۵ درصد از سایت‏های مورد بررسی در طبقۀ بیشینۀ بارش قرار گرفته‏اند. نتایج بیانگر آن بود که ۹۰ درصد از سایت‏های مورد بررسی در فاصلۀ کم‌تر از یک کیلومتر از رودخانه‏های دائمی به‌ویژه رودخانۀ سیلاخور قرار گرفته‏اند. بارش، پوشش گیاهی و منابع آب سطحی، الگوی توزیع فضایی خوشه‏ای خطی سایت‏های باستانی دورۀ گودین III را در پایین‏ترین تراز ارتفاعی ایجاد کرده است. نتایج نشان داد که پایین‏ترین طبقۀ ارتفاعی سطح دشت سیلاخور بستر اصلی را برای ایجاد محوطههای باستانی دورۀ گودین III فراهم کرده است، که به نوعی عدم وجود تهدید عمده از طرف دشمن خارجی را نیز به ذهن القا میکند.

دوره ۲۸، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

ارزیابی توان و موازنه اکولوژیک تعیین می‌کند که هر یک از فعالیت‌های انسانی در کدام پهنه از سرزمین قابل انجام است و بالعکس در هر یک از پهنه‌ها چه فعالیت‌هایی قابل انجام نیست یا انجام دادن آن صرفه اقتصادی به دنبال ندارد یا مخرب پایداری محیطی است. این پژوهش با هدف حفظ قابلیت‌های زیست‌محیطی، به آزمون و ارزیابی قابلیت سنجش در حوزه استان لرستان، که با آهنگی فزاینده گسترش شهری را دنبال کرده، می‌پردازد. به ­همین منظور تعیین توان اکولوژیک حوزه استان لرستان برای گسترش سکونتگاهی و همچنین مشخص کردن امکانات، توانمندی‌ها و محدویت‌های منابع سرزمینی منطقه لرستان به عنوان بستر مناسب هرگونه برنامه‌ریزی، است. روش مطالعه در تحلیل قابلیت‌سنجی زمین مبتنی بر یک مدل اکولوژیکی است که بر مبنای روش آمایش سرزمین منطق فازی طراحی شده ‌است. از بین معیارها و گزینه ­های مختلف مؤثر در قابلیت زمین، سه گزینه اصلی قابلیت زراعی، جنگلداری و توسعه شهری، سکونتی و فعالیت­ها مورد بررسی قرار گرفتند. پتانسیل‌های وسیع محیطی و اکولوژیکی، عوامل محدودکننده‌ای برای توسعه شهری به‌شمار می‌روند. ۹۴ درصد پهنه استان دارای توان جهت توسعه سکونت و صنعت هستند، البته این مقدار تنها مربوط به اراضی مجاز توسعه است و در مقابل حدود ۶ درصد از اراضی فاقد توان اکولوژیک جهت توسعه سکونت و صنعت هستند. بنابراین، تقویت زیرساخت‌های سبز شهری، ترویج توسعه کشاورزی سازگار با تنوع زیستی و اجرای اقداماتی مانند احیای جنگل‌ها برای افزایش پوشش گیاهی منطقه‌ای ضروری است.


صفحه ۱ از ۱