۳۲ نتیجه برای رسانه
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
امنیت هوشمند با بهرهگیری از دانش امنیتی نوین، امکانات و فضای سیاسی و نیز بهرهگیری از رسانه، در تسهیل و تقویت کنشهای اقتصادی نقش مهمی ایفا میکند. داد و ستدهای سیاسی میان کشورها و تحولات ژئوپلیتیک در فضای پیرامونی هر کشوری، نقش مستقیمی در افزایش یا کاهش گردشگری در آن کشور دارد. هرچه یک واحد سیاسی بتواند در کنش امنیتی موفقتر عمل کند، فضا را برای ورود گردشگران امنتر جلوه میکند و در نتیجه، توسعهی اقتصادی پایدارتری پدید میآید. به دلیل چیرگی و سلطه رسانهها در فضای زندگی امروز، نوع کنش امنیتی در کاهش یا تقویت شاخصهای اقتصادی مؤثر است. پژوهش پیش روی با روش توصیفی ژرفانگر، وضعیت امنیت هوشمند را از نظر گردشگران خارجی که در ۶ ماههی اول سال ۱۴۰۲ به ایران سفر کردهاند، سنجیده است. پرسش پژوهش، آن است که تصویر ذهنی گردشگران آفریقایی، پیش و پس از ورود به ایران تا چه اندازه تغییر کرده است. روش نمونهگیری در این تحقیق، تصادفی سیستماتیک انجام بود و حجم نمونه، ۱۳۳ نفر محاسبه گردید. نتایج، نشان داد که ۸۱ درصد از گردشگران آفریقایی، وضعیت امنیتی و سیاسی ایران را در جذب توریسم مؤثر میدانند. همچنین، گردشگران آفریقایی پس از ورود به ایران و مواجه با واقعیتها، ۶۲ درصد وضعیت امنیتی و ارتباط آن با توریسم را مثبت تلقی کردهاند. بنابراین، هرچه کنشهای امنیتی، چشمانداز هوشمند و پایداری اتخاذ کند، برآیندهای اقتصادی و رفاهی افزایش خواهد یافت.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
اصطلاح گفتمانِ چندصدایی ـ نظریه ای که با نام میخائیل باختین، فیلسوف و زبان شناس روس گره خورده است- برای خواننده ایرانی اصطلاح ناآشنایی نیست. با این حال، دلالت¬های آن در حوزه های مختلف، اعم از فلسفه، زبان، ادبیات و فرهنگ برای او چندان آشکار نیست. این مقاله با رویکرد زبان شناختی، این نظریه را از پیامدهای استفاده از شیوه بازنمایی گفتمان غیرمستقیم آزاد تلقی می کند که خود، یکی از چند شیوه ارائه گفتار و اندیشه شخصیت¬های داستانی است که در نگاهی طیفی به موضوع، بین دو شیوه موسوم به نقل قول غیرمستقیم و مستقیم قابل بحث است. در بازنمایی گفتار (و نوشتار) و اندیشه شخصیت¬ها، امکان به کارگیری شیوه¬های دیگری به جز این سه شیوه، در اختیار نویسنده ها هست. چنین امکان¬هایی، موضوع مطالعه انگاره های (مدل¬های) مختلف بازنمایی گفتمان را تشکیل می¬دهد. این مقاله با نظر به انگاره سمینو و شرت۲ (۲۰۰۴م.) که بر انگاره شرت و لیچ۳ (۱۹۸۱م.) استوار است، به معرفی پنج شیوه بازنمایی می¬پردازد و بدون امتیاز قائل شدن بر یکی در مقابل دیگری، هر کدام را مقوله¬ای در طول یک پیوستار تعریف می¬کند؛ در یک سمت این پیوستار، صدای محض راوی شنیده و گفتمان از زاویه دید او بازنمایی می¬شود و در سمت دیگر آن، صدای محض شخصیت به صورت نمایشی ارائه می¬شود و بازنمایی گفتمان از زاویه دید او صورت می¬گیرد. مقوله غیرمستقیم آزاد شیوه¬ای است که گفتمان از طریق آن همزمان از زاویه دید راوی و شخصیت بازنمایی می¬شود؛ ازاین رو، همزمان دو یا چند صدا شنیده¬ می شود. مقوله¬های یادشده، در سه تراز گفتمانیِ گفتار، نوشتار و اندیشه به ترتیبی که ذکر شد، براساس ملاک های نحوی (صوری) و نیز ملاک های معناشناختی و منظورشناختی۴ (نقشی) تعریف می¬شوند. داده¬های این بررسی از ده داستان بلند، ده داستان کوتاه و ده گزارش خبری روزنامه، با حجم برابر و گزینش تصادفی فراهم آمده است. چنین گزینشی ضمن امکان دادن به مطالعه شیوه¬های یادشده در گفتمان ادبی (داستان)، بررسی مقابله¬ای آن را با یک گفتمان رسانه¬ای (گزارش روزنامه) نیز ممکن ساخته است.
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف تحقیق حاضر این است که اثر سه پیشبین هیجان، ویژگیهای تیم و مسئولیتهای اجتماعی را بر هویت تیمهای پرطرفدار لیگ برتر فوتبال ایران را بررسی کند. از سوی دیگر، اثر هویت بر رفتار صفحه دوم طرفداران این تیمها به بحث گذاشته میشود. برای سنجش متغیرها از پرسشنامۀ هویت تیم وان و برومسکوب (۱۹۹۳)، سنجش هیجان از پرسشنامۀ هیجان تیم لی و همکاران (۲۰۱۸)، ویژگیهای تیم یوشیدا و جمیز (۲۰۱۰)، مسئولیتهای اجتماعی لیشتناستین و همکاران (۲۰۰۴) و رفتار صفحه دوم ویمن ساکس و همکاران (۲۰۱۹) استفاده شد که برای سنجش روایی صوری و محتوایی از نظر ۵ محقق مدیریت ورزشی و برای پایایی پرسشنامهها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. پایایی پرسشنامۀ هویت تیم ۰,۶۲، رفتار صفحه دوم ۰,۸۰، مسئولیتهای اجتماعی تیم ۰,۹۱، ویژگیهای تیم ۰,۶۷ و هیجان ۰,۸۶ بهدست آمد. تحقیق حاضر با رویکرد معادلات ساختاری انجام شد. در بخش اول تحقیق ۳۵۰ نفر از طرفداران تیمهای پرطرفدار لیگ برتر ایران با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس شرکت کردند. در بخش دوم برای برازش مدل هویت تیم برای پرسپولیس ۳۷۹ نفر، استقلال ۳۸۷ نفر، سپاهان ۳۳۵ نفر و تراکتورسازی ۴۳۱ نفر برای نمونه حضور داشتند. تحقیق حاضر نشان داد که هویت تیم بر رفتار صفحه دوم طرفداران اثرگذار است. باوجوداین، اثر پیشبینهای هویت تیم بر هریک از تیمهای پرطرفدار لیگ برتر، متفاوت است. بهطور کلی، هویت تیم در محیط رسانهای جدید یعنی رسانههای اجتماعی و شکلی جدید از پیامدهای رفتاری طرفداران یعنی رفتار صفحه دوم، دارای اهمیت است.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
بینامتنیت و بینارسانه هر دو پدیدههای گفتمانی هستند که نظامهای نشانه-معنایی را با آشناییزدایی یا تعامل متن و رسانه، تحت تأثیر قرار میدهند. کاربست بینامتنیت از زمان ظهور آن تا به حال بیشتر در مورد ادبیات و خط تمایز آن تنها رمانهای چندرسانهای بوده است؛ اما در مورد هنرهای گوناگون خصوصا سینما، تئاتر و فضای سایبری به نظر میرسد بهخوبی نتوانسته است -خصوصا در حوزه نقد- وضعیت تراگفتمانی تکنیکی و رسانهای را توجیه کند تا اینکه بینارسانه در ادامه آن ارائه شده است. بینارسانه حکایت از تعامل خصوصیات مختلف رسانههای گوناگون در کنار یکدیگر با حفظ همهی ویژگیهای نشانهای آنها و سپس تراموقعیتی دارد که ویژگی های اولیه به حالت تعویق و تعلیق درمی آیند. مهمترین ویژگی این تلاقی رسانهای استقرار یک ماده و فرم بیان در کنار ماده و فرم بیانی دیگر است. هدف این مقاله علاوه بر بررسی گفتمان بینارسانهای، مطالعهی نقش آن در نشانه-معناشناسی و هنر میباشد. به همین منظور پس از بازخوانی بینامتنیت، مرزهای تمایز متن و رسانه و در نهایت جلوههای حاصل از تعامل رسانهها، جهت دستیابی به نظریهی منسجمی در مورد بینارسانه مورد بررسی قرار میگیرد.
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
روش پژوهش توصیفی – پیمایشی و مبتنی بر معادلات ساختاری بود که به شکل میدانی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه پیام نور استان کرمانشاه (۳۲۰ نفر) ورودی نیمسال اول ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بودند که با روش نمونهگیری، طبقهای- تصادفی و بر اساس جدول مورگان (۱۷۵ نفر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها استفاده از سه پرسشنامه استاندارد: هاگس و مورگان (۲۰۰۷)، بهزیستی اجتماعی کییز (۱۹۹۸) و سواد رسانه ای رجبی (۱۳۹۲) بود. در این پژوهش جهت بررسی روابط بین اجزاء مدل از معادلات ساختاری و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شده است. یافتهها نشان داد که کارآفرینی ورزشی بر سواد رسانه ای با ضریب تاثیر ۷۴/۰ و مقدار بحرانی ۹۶/۱۵، کارآفرینی ورزشی بر بهزیستی اجتماعی با ضریب تاثیر ۳۶/۰ و مقدار بحرانی ۸۵/۴ و سواد رسانه ای بر بهزیستی اجتماعی با ضریب تاثیر ۵۱/۰ و مقدار بحرانی ۲۸/۷ تاثیر مثبت و معنادار داشته است. بر این اساس کارآفرینی ورزشی بر سواد رسانه ای با ضریب تاثیر ۷۴/۰، بیشترین اثرگذاری و کارآفرینی ورزشی بر بهزیستی اجتماعی با ضریب تاثیر ۳۶/۰ کمترین تاثیر را داشته است. می توان نتیجه گرفت که از عمده ترین مسائل رفتاری و انسانی حاکم بر توسعه فضای کارآفرینی و اشتغال زایی در ورزش می تواند بالا بردن سواد رسانه ای در پرتو توجه به بهزیستی اجتماعی باشد.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
یکی از اهداف تحلیل گفتمان انتقادی، بررسی روابط نابرابر و سلطه گرانه حاکم بر رسانه و ایجاد آگاهی، بینش و نگاه انتقادی در مخاطبان رسانه هاست و انگاره اجتماعی- معنایی نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی (Van Leeuwen, ۲۰۰۸) چارچوب نظری مناسبی برای پژوهش در این حوزه در اختیار زبان شناسان و تحلیلگران گفتمان قرار می دهد. در تحقیق حاضر، پنجاه خبر و مقاله منتشر شده در رسانه های معتبر بین المللی که در دو ماه پایانی سال ۲۰۱۰م درباره پرونده اتمی جمهوری اسلامی ایران منتشر شده اند، در چارچوب انگاره یادشده بررسی و نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی دو طرف منازعه (ایران- غرب) تحلیل می شود تا میزان بی طرفی یا جانبداری این رسانه ها در بازنمایی نقش آفرینان این کشمکش بین المللی آشکار شود. نتایج پژوهش مؤید این واقعیت است که با وجود ادعای بازنمایی بی طرفانه وقایع توسط خبرگزاری ها و مطبوعات مهم بین المللی، جریانی هدفمند از سازکارهای زبانی و اجتماعی در مطالب منتشر شده توسط آن ها درباره پرونده اتمی ایران دیده می شود: کنشگران اجتماعیِ طرف ایرانی، هم ازنظر حجم و محتوا و هم به لحاظ نحوه نام دهی و هویت دهی، به شیوه ای متفاوت با کنشگران غربی بازنمایی می شوند و تصویری غیرمنطقی و ستیزه جو از ایشان نشان داده می شود؛ درحالی که کنشگران طرف دیگر منازعه با همدلی بیشتر و به عنوان افرادی منطقی و صلح طلب معرفی می شوند.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
سینماگران، برنامهسازان تلویزیون، کارشناسان ادبیات و مخاطبانی که با سطح متوسطی از سواد ادبی و سینمایی- تلویزیونی، فیلمهای اقتباسی را میبینند، معیارهایی متفاوت برای ارزیابی دارند. به همین قیاس، مبانی نظری مختلفی در مطالعات تطبیقی اقتباس وجود دارد. بررسی فیلمهای اقتباسی و مقایسۀ آنها با منابع ادبی میتواند با رویکرد مطالعات فرهنگی انجام گیرد که سرشتی بینرشتهای دارد و بیشتر بر بازخوردهای فرهنگی تکیه میکند. یکی از اهداف پژوهشهای بینرشتهای کمک به بازسازی فرهنگ است که با تعامل علوم و هنرها تسریع میگردد. بررسی مناسبات سینما و تلویزیون با مجموعه قصههای هزار ویک شب نشان میدهد اقتباسهایی که توانستهاند این اثر را با همان نقش فرهنگی- تاریخی خود بازتولید کنند، موفقیت بیشتری داشتهاند. این اقتباسها به ساختار اثر وفادار بودهاند. دلیل موفقیت اقتباسهای وفادار به هزار و یک شباین است که درونمایه از ساختار برمیآید و حذف الگوی درونمایه در فیلمهای اقتباسی، مخاطبان مشترک کتاب و فیلم را راضی نمیکند. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. کنارهمگذاری تحلیلهای ساختاری و دریافتهای معنایی هزار و یک شب، همراه با رجوع به نظریههایی که بین اندیشه و ساختار به یک رابطه بلاغی قائل هستند، نشان میدهد چگونه اقتباسهای وفادار از هزار و یک شب به بازتولید تأثیر فرهنگی این متن میپردازند.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
این پژوهش به روش تحلیلی ـ توصیفی، چالش های جامعه آماری ۳۵ نفری دانشجویان ترم پنجم رشته زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران ـ پردیس قم را در برگردان یک جمله سیاسی ـ رسانهای عربی به پارسی، در آزمون پایان نیمسال درس« فن ترجمه» بررسی می کند. از رهگذر این بررسی، پنج چالش بنیادین «نگسستن از زبان یک»، «کمگویی یا پرگویی»، «برگردان واژه به واژه»، «سوگیری» و «ناآشنایی با درونمایه متن» یافت شد. از آنجا که هدف این پژوهش، شناخت و زدودن چالش های پیش روی دانشجویان یا مترجمان نوپا است، پیشنهاد شد مترجم، فریب هم ریختی ظاهری واژهها را نخورد، پیام را بیکم و کاست برساند، «آزاد» ترجمه کند، سوگیرانه و خودسانسورانه برنگرداند، درونمایه و پیام متن یک (مبدأ) را نیک دریابد و سپس دست به ترجمه بزند.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
خلیج فارس بهعنوان یک شاهراه جغرافیایی بینالمللی که به هارتلند جهان نیز شهرت یافته و سومین خلیج بزرگ دنیا به شمار میآید، از چندین منظر حائز اهمیت است. از چند دهه قبل بر سر نام این منطقه منازعات و بحثهای مختلفی درگرفته است و اخیراً نیز برخی کشورهای حوزه خلیج فارس و گاه بعضی خبرگزاریها، مطبوعات، مؤسسات و نهادهای اروپایی و آمریکایی میکوشند اصطلاح مجعول «خلیج عربی» را جایگزین نام «خلیج فارس» کنند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که بسامد و شیوه توزیع کاربرد واژه خلیج عربی و سایر اصطلاحات مجعولی که توسط رسانهها و مطبوعات آمریکایی مورد استفاده قرار میگیرد، چگونه است و چه رابطهای بین کاربرد این اصطلاحات نوپدید با بازه زمانی انتشار مطلب/ خبر و گونه/ ژانر آن وجود دارد؟
روش انجام پژوهش به شیوه پیکرهبنیاد و مبتنی بر تحلیل گفتمان انتقادی است. برای این منظور، عنوان Persian Gulf و سه اصطلاح Arabic / Arabian / Arab Gulf را در دو پیکره انگلیسی، آمریکایی معاصر(COCA) با بیش از چهارصد و پنجاه میلیون واژه از متنهای مطبوعاتی و رسانهای معاصر (بین سالهای ۱۹۹۰ - ۲۰۱۲) و پیکره مجله آمریکایی تایم با بیش از یکصد میلیون واژه (از سال ۱۹۲۳ - ۲۰۰۸) را مورد بررسی قرار دادیم و نتایج را به شیوه تحلیل گفتمان انتقادی تحلیل کردیم.
پژوهش حاضر نشان داد که بسامد کاربرد عنوان Persian Gulf در هر دو پیکره مورد استناد با بسامد هیچیک از سه اصطلاح مجعول (و حتی مجموع بسامد آنها) قابل مقایسه نیست. از سوی دیگر، درحالیکه عنوان خلیج فارس به صورت بینشان در کل بازه زمانی و گونههای خبری، کاربردی وسیع و غالب داشته است، سایر اصطلاحات، بیشتر در دهه ۱۹۸۰ م. و ۱۹۹۰ م. آن هم اغلب در متنهای اقتصادی مرتبط با موضوع نفت، گزینش شدهاند.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف این پژوهش بازشناسی حق برخورداری از سواد رسانهای از چشمانداز حوزهی عمومی به منظور کنترل قدرتِ دولت میباشد. پژوهش با مداقه حق برخورداری از سواد رسانهای در تکوین، تغییر، دوام و تثبیت افکار عمومی در حوزه عمومی، نظارت بر دولت را مورد بررسی قرار خواهد داد. این نوشتار به صورت تحلیلی_ توصیفی با روش کتابخانهای برای پاسخ به پرسشها و محک فرضیات انجام شدهاست. نتایج نشان میدهد حفظ جهانزیست به مدد ارتقای سواد رسانهای حق شهروندان به منظور حفظ حوزه عمومی است. باز تعریف حوزه عمومی در جوامع به خواست و مطالبهگری جمعی وابسته میباشد. از ویژگیهای این حوزه نظارتگری، انتقادگرایی و شفافیت تصمیمات سیاسی ناشی از نیاز عموم به دلیل آگاهی سابق یا افزایش رشد سواد فعلی جامعه میباشد. باتوجه به نتایج، پیشنهاد میگردد؛ به منظور ارتقا سطح مشارکت آگاهانه طبق نظریه پارکینسون، سطح سواد رسانهای بهبود یابد بدین منظور آموزش سواد رسانهای نیز محدود به آموزشهای رسمی نگردد و از گذرگاههای متعدد که دارای محمل قانونی میباشند، همچون صدا و سیما و آموزشهای ضمن خدمت با توجه به ظرفیتهای بالقوه قانون اساسی و قانون مدیریت خدمات کشوری صورت پذیرد.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف این پژوهش ارائه راهکارهای کاربردی بهمنظور ارتقای سطح نوآوری سازمانی رسانههای نوشتاری و بهطور اخص روزنامههای پرشمارگان براساس سرمایههای فکری و با میانجیگری مدیریت دانش و یادگیری سازمانی با بهرهمندی از روش آماری مدل معادلات ساختاری است. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی – همبستگی است. جامعۀ آماری این پژوهش، مدیران ارشد و میانی روزنامههای پرشمارگان شهر تهران است. دادهها از طریق پرسشنامۀ استاندارد جمعآوری شدند. روایی محتوایی از نظر صاحبنظران و روایی سازه به کمک روش آماری تحلیل عاملی تأییدی به تأیید رسید. پایایی پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد سرمایههای فکری بهطور مستقیم بر مدیریت دانش، یادگیری سازمانی و نوآوری سازمانی روزنامههایپرشمارگان اثر مثبت و معناداری دارد و همچنین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در تأثیر سرمایههای فکری برنوآوری سازمانی نقش میانجی دارند.
دوره ۶، شماره ۷ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
زبان وسیله ارتباطی است و هدف مهمی چون انتقال پیام از مجرای آن صورت میگیرد. مقتضیات زندگی امروز، تکالیف و وظایف جدید و متنوعی بر دوش زبان گذاشته است و زبان فارسی نیز همچون زبانهای دیگر گونههایی چون گونه رسانهای و مکاتبات اداری را در خود جای داده است که نوشتار سالم و منطبق با معیارها و هنجارهای اصیل فارسی در آنها مورد انتظار است. اینگونهها به دلیل وسعت کاربرد و شمول، نوعی ابزار آموزشی زبان برای مخاطبان نیز محسوب میشوند؛ ازاینرو، توجه به الگوهای هنجارمند و صحیح در آنها باعث گسترش زبان فارسی معیار در میان بکارگیران و مخاطبان آنها میشود. گونه اداری زبان از گونههایی است که با نامه، بخشنامه، دستورالعمل، اطلاعیه و مواردی از این دست، پیامهایی را منتقل میکند. این گونه با اینکه ویژگیهای خاص و اصطلاحات ویژه خود را دارد، اما در بسیاری از شئون، ازجمله واژهها و ساختار باید از فارسی معیار پیروی کند، اما بررسیها نشان میدهد که اینگونه نیست. در این پژوهش ۱۵۲ نامه و بخشنامه از مکاتبات اداری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که مشتمل بر ۱۰۰۰ جمله بود، بررسی و الگوهای غیر معیار در سه سطح ویرایش فنی، زبانی و بلاغی تحلیل شد و ضمن نشان دادن صورت معیار آنها پیشنهادهایی برای بهبود وضع نگارش مکاتبات اداری داده شد. مطابق بررسی حاضر بیشترین کاربردهای غیر معیار بهترتیب در حوزه ویرایش زبانی، فنی و پس از آن بلاغی بوده که لزوم توجه بیشتر به آنها در آموزش و پژوهش آشکار میشود.
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
گسترش استفاده از رسانههای اجتماعی، تمام ابعاد زندگی را تحت تأثیر قرار داده است و طبیعی است که سازمانها نیز نسبت به استفاده کارکنان از این رسانهها حساس باشند. در سالهای اخیر پژوهشهای گوناگونی در این رابطه انجام شده است که برخی از آنها نشاندهنده بهبود یا تضعیف عملکرد شغلی کارکنان در صورت استفاده از این رسانهها می-باشند. به نظر میرسد میبایست عوامل جانبی دیگری نیز در این ارتباط مد نظر قرار گیرد. در این پژوهش با استفاده از روش ارزیابی انطباقی، این عوامل با بررسی پیشینه موجود در این زمینه استخراج شده و مدلی مفهومی طراحی شده است. این مدل انواع تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم را در زمینه تأثیر استفاده از رسانههای اجتماعی بر عملکرد شغلی کارکنان نشان میدهد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ استراتژی، توصیفی از نوع پیمایشی میباشد، بدین منظور و برای گردآوری اطلاعات پرسشنامهای میان ۲۲۷ نفر از کارکنان و کارشناسان آموزشی دانشگاه تربیت مدرس توزیع گردید و نتایج تحلیل شد. برای بررسی فرضیه ها از آزمون های رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که میان استفاده از رسانههای اجتماعی و هر یک از مؤلفههای عملکرد شغلی، سرمایه اجتماعی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی روابط معناداری وجود دارد.
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
املا یکی از موضوعها و مهارتهای تحصیلی است که خلاقیت در آن جایی ندارد و فقط الگویی است که ترکیب، ترتیب، اندازه و تعداد حروف و علامتها بهعنوان صورت صحیح کلمه در آن پذیرفته میشود. کودکان دارای اختلال املا بیشتردر این الگوها مشکل دارند. روشهای زیادی برای درمان اختلال مورد نظر وجود دارد. این پژوهش با هدف مقایسۀ اثربخشی روش آموزش مستقیم و آموزش چند رسانهای بر شش نوع اختلال املا انجام شده است. روش پژوهش از نوع پژوهشهای آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون و گروه کنترل است. پس از تهیۀ ابزارهای لازم برای این پژوهش یعنی نرمافزار آموزش املای ساختهشدۀ خوش خلق و آزمون املای کریمی (۱۳۸۹) و آزمون هوش وکسلر، کودکان ۸ تا ۱۶ سال، تعداد ۳۹ نفر دانشآموز دختر پایۀ سوم ابتدایی با روش نمونه گیری چند مرحلهای از بین مدارس شهر سمنان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۳ نفری جایگزین شدند. یک گروه، تحت اجرای متغیر مستقل آموزش مستقیم و گروه دوم، تحت اجرای متغیر مستقل آموزش چندرسانهای قرار گرفتند و گروه گواه، آموزشی دریافت نکرد. پس از جمعآوری نمرههای املای دانشآموزان هر سه گروه در پیش آزمون و پس آزمون دادهها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل گردید. نتایج نشان داد که آموزش مستقیم و آموزش چند رسانهای نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بر بهبود اختلال املا اثربخش بوده است. در عین حال آموزش چند رسانهای در کاهش غلطهای نوع حافظۀ توالی دیداری و تمیز دیداری- دقت اثربخشتر از آموزش مستقیم بوده و آموزش مستقیم نیز در کاهش غلطهای نوع آموزشی، دقت، جاانداختن و نارسانویس اثربخشتر از آموزش چند رسانهای بوده است.
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۲- )
چکیده
افزایش روز افزون سرویسهای بلا درنگ در محیطهای چندرسانهای تحول جدیدی را در ارسال اطلاعات ایجاد نموده است. در این مقاله به تجزیه و تحلیل تأخیر در محیطهای چند رسانهای با تاکید بر ارسال اطلاعات از نقاط مختلف به یک نقطه پرداختهایم [۱]. بهمنظور برسی کامل موضوع، تأخیر کلی هر ارتباط نقطه به نقطه در ارسال اطلاعات به بخشهای مختلفی تفکیک گردیده و روشهای متفاوتی برای بهینه کردن هر بخش پیشنهاد شده است. در ابتدا اثبات گردیده که مجموع تأخیر نقطه به نقطه نرمال شده در مجموعه مسیرهای ارسال اطلاعات ثابت میباشد و بر اساس این ویژگی، تأخیر کلی برای اطلاعات با حساسیت بیشتر در قبال پذیرش هزینه تأخیر توسط اطلاعات غیر حساستر مینیمم گردیده است. در این مقاله نشان داده شده است که در محیط ارسال، اولویت در صفبندی راه حل مؤثری برای کنترل تأخیر میباشد، در حالی که در بخش گیرنده، زمان انتظار برای ارائه اطلاعات و نوع مدیریت صفها دو فاکتور اساسی هستند. همچنین نشان داده شده است که میان از دست رفتن اطلاعات و زمان ارائه آنها ارتباط متقابل وجود دارند بهطوریکه با پذیرش درصد مشخصی از اطلاعات از دست رفته، میتوان میزان تأخیر در ارائه اطلاعات را کاهش داد. بایستی توجه داشت که این مسأله میتواند بهطور پویا اعمال گردیده و برحسب شرایط مختلف تنظیم گردد. آنالیز بخش تئوری مسئله برای نحوه اختصاص اولویتها، مدلهای صف و ارزیابی کارایی در صفها برای کلاسهای مختلف و با میزان تأخیر متفاوت مورد بررسی قرارگرفته و راه حلهای مناسب برای هر مورد ارائه شده است.
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
گفتمانها همواره در تلاشند با کنترل ذهن مخاطب به گفتمان قدرت تبدیل شوند. مقالۀ حاضر با استخراج و بررسی توصیفی- تحلیلی استعارههای ۶۰۰ مقالۀ سیاسی و اجتماعی برخی روزنامههای اصلاحطلب و اصولگرا در دو دورۀ پادقدرت و قدرت به روش پیکرهای و با رویکردی شناختی ـ انتقادی، در دو مدل هارت و لوکس (۲۰۰۷) و چارتریس بلک (۲۰۰۴) نحوۀ بهکارگیری استعارههای قدرت، پادقدرت و تعاملاتشان را بررسی میکند.
نتایج بهدست آمده نشان میدهد گفتمانها با استفاده از رسانه در منابع فردی و اجتماعیِ ساخت استعاره دست میبرند. با انتخاب استعارهها و شکلدهی مفاهیم ذهنی که منطبق با گفتمان گروهشان است، گسترۀ شناختی تجربی و حتی ایدئولوژی و فرهنگ افراد را دچار جرح و تعدیل و معنای مورد نظر خود را ایجاد میکنند. سپس، با بهکارگیری ایدئولوژی، فرهنگ و تاریخ دست به انتخاب و یا ساخت استعارههای جدیدتر میزنند. به این ترتیب، به گفتمان خود مشروعیت میبخشند و از گفتمان رقیب مشروعیتزدایی میکنند و فرایند متقاعدسازی اتفاق میافتد. در صورتی که گفتمانی مشروعیت بهتری داشته باشد، گفتمان پادقدرت استعارههای موفق آن را مصادره به مطلوب میکند. طبق یافتههای پژوهش طرحوارههای استعاری دو جناح مطرح، از مفاهیم واحدی مانند دولت ، انتخابات ، قدرت و ... بسیار متفاوت است و در واقع به شدت همدیگر را تضعیف میکنند تا بتوانند از گفتمان رقیب مشروعیتزدایی کنند و به گفتمان خود مشروعیت بیشتری ببخشند.
دوره ۱۱، شماره ۴۳ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
ددر مطالعات تطبیقیِ ادبیات و سینما، یکی از پرسشها این است که آیا میتوان علاوه بر عناصر روایی و مقایسه داستان ادبی با داستان فیلم، تکنیکهای سینمایی یا عناصر سبکی سینما را نیز با شگردهای ادبی مقایسه کرد؟ در صورت امکان مقایسه، چه نتیجهای میتوان از این مطالعه حاصل کرد؟ زیباییشناسی، فرایند مشترکی است که میتواند در بیان هنری دو رسانه متفاوت مورد مطالعه قرار گیرد. بحث معناسازی و ایجاد دلالت ضمنی با عناصر سبکی سینمایی محور اصلی مقایسه است. برای مثال، القای معنی یا معانی خاص با نشانههای صوتی یا نشانههای رنگ و نور در نقد سینمایی، شناخته شده است. فرضیه پژوهش این است که اگر امکانات معناسازی با نشانههای که به عناصر سبکی سینما نزدیک است در متون ادبی تحلیل شود، متن ادبی به نحو دیگری قرائت میشود و ممکن است معانی پنهان آن کشف شود یا معنای جدیدی از سوی خواننده به متن ارائه شود. از آنجاکه کشف معنا یا تولید معنا ذیل تعریفهای متأخر نقد ادبی است، میتوان گفت برهمسنجی شگردهای ادبی و تکنیکهای سینمایی گاه فعالیت «نقد» را در خوانش متن با یک رویکرد ویژه و دریافت معنای آن، محقق میکند. در برخی مطالعات تطبیقی که منتقدان ادبی و سینمایی در سالهای اخیر به آن پرداختهاند، نشانههای سینمایی یا نظامهای نشانهای سینما به ابزاری برای بررسی متون ادبی تبدیل شده است. بازخوانی یک روایت ادبی با این نگاه که متن چگونه از فضاسازی با توصیفهای مبتنی بر حرکت، رنگ، نور، صدا، موسیقی، صحنهپردازی، دکور و مانند آن بهره برده است، گاه باعث کشف رابطه فرم و محتوا شده است. برای مثال توصیفهای مکرر مکانهای عمومی از زبان روای-شخصیت میتواند نشان دهنده این دلالت باشد که غلبه نمای عمومی در یک داستان گاه بر تنهایی شخصیت و تضاد او با محیط پیرامون دلالت میکند؛ یا تقابل توصیف حالات شخصیت غمگین در مکانهای بسته از دید دانای کل با توصیف شادی حاکم بر مکانهای عمومی از دید شخصیت داستان، میتواند به تقابل نماهای عمومی و نماهای درشت، نقش معناسازیِ ساختاری بدهد و برای مثال احساس تنهایی شخصیت را نسبت به دنیای دیگر بیان کند.
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
در این پژوهش به بررسی چگونگی استفاده از ساخت استعارۀ دستوری و کاربرد آن در دو گونه متون علمی تخصصی و متون علمی همگانی در یکصد مقالۀ علمی ـ پژوهشی پزشکی و یکصد مقالۀ علمی همگانی با موضوعات مشابه در رسانههای گروهی میپردازیم. هدف از این پژوهش یافتن وجه تمایز ساختارهای زبانی مورد استفادۀ خبرنگاران علمی و نویسندگان متون علمی آکادمیک برای انتقال نظرات متخصصان موضوعی در متن بر پایۀ دستور نظاممند نقشگراست. مفهوم استعارۀ دستوری اصطلاحی است که هلیدی بهکار میبرد و منظور از آن تغییر مقولهای دستوری به مقولهای دیگر است؛ بدین ترتیب که در جریان این فرایند فعل و صفت به اسم و بند به گروه اسمی تبدیل میشود که در نتیجۀ آن تراکم واژگانی متن و میزان انتزاع و پیچیدگی آن افزایش مییابد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که نویسندگان متون علمی همگانی که بیشتر گزارشگران علمی رسانههای گروهی هستند در روند سادهسازی مقالات علمی تخصصی برای انتشار در رسانههای گروهی علاوه بر پرداختن به واژهها، در سطحی دیگر به سادهسازی ساختارهای دستوری نیز میپردازند. در راستای انجام این امر مهم، بهمنظور انطباق متن سادهشده با روند طبیعی انتقال معنا از طریق زبان و کاهش تراکم واژگانی جملهها، پرهیز از بهکارگیری استعارۀ دستوری یا تبدیل فرایند به ماهیت از مواردی است که آشکارا از سوی نویسندگان متون علمی سادهشده، رعایت شده است.
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۴- )
چکیده
قالیبافی ایرانی از معروفترین صنایعی است که در طول قرون متمادی توجه جهانیان را به هنرهای ایرانی معطوف ساخته است. آنچه که بیش از هر عاملی قالی ایرانی را به عنوان یک اثر هنری زیبا مطرح میسازد، نقوش و چگونگی ترکیببندی آنها در فضای دو بعدی قالی است. تنوع نقش مایهها، کاربرد رنگهای عمیق و زیبا، حسن ترکیب و تناسب الوان، ترکیببندی لطیف و شاعرانه و عدم ایجاد آثار فراوان از برجستهترین ویژگیهای طراحی فرش ایرانی به شمار میروند.
پیشرفت صنعتی و توسعه حمل و نقل در قرن نوزدهم میلادی باعث شد که کاوشگران غربی با سفر به شرق، با میراث فرهنگی این تمدنها آشنا شوند. ویلیام موریس متفکر اصلی جنبش هنر و پیشه انگلستان و از پیشگامان هنر مدرن در اروپا از اولین هنرمندانی است که به تحقیق در نقوش و طرحهای قالیهای ایرانی پرداخته است.
در این مقاله کوشش شده تا در ابتدا با معرفی و مطالعه ویژگیهای فرشهای تأثیرگذار در بحث «فرش ایرانی به مثابه رسانه ارتباطی» جایگاه قالی ایرانی در هنر مغرب زمین تبیین شده، سپس با «رویکردی نشانه شناختی بر آثار ویلیام موریس» نحوه الهام وی از طراحی قالی ایرانی مورد مداقه قرار گیرد.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۷ )
چکیده
نقوم فی هذا المقال ببحث مفهوم الحداثه وعلاقتها بالحرکات الإجتماعیه، وذلک فی ضوء المؤلفات الکلاسیکیه (التقلیدیه) فیما یتعلق بالحداثه والافکار الجدیده فی علم السیاسه وعلم الاجتماع المعاصر. وبالطبع لانقصد من وراء ذلک تقدیم دراسه کمّیه عن کیفیه تطور وتحول مفهوم الحداثه، بل سنبحث بإسهاب فی العلاقه الّتی تربط الحداثه بالتغییرات الاجتماعیه والسیاسیه، لأن التغییر علی مستوی الظواهر الأساسیه للحقائق الاجتماعیه هو الذی یشکل الماده الرئیسیه فی النظریات العلمیه الاجتماعیه.
فی نفس الوقت الذی تدلنا هذه القضیه علی الطرق المختلفه فی التغییر الاجتماعی من قبل العلماء، والسبب فی بحث مسألتی الحداثه والحرکه الاجتماعیه هو انهما تشکلان القوتین الاساسیتین فی عملیه التغییر. والهدف الأساسی الذی نسعی الیه من خلال هذا البحث هو فهم تأثیر الحداثه علی العملیه التنمویه والمعرفه العلمیه الاجتماعیه والافکار التی تقوم علیها الحرکات الاجتماعیه. بعباره اخری، هدفنا من البحث تقدیم تفسیر خاص للعلاقه التی تربط الواقع التاریخی بمفهوم الفهم.