جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای تونس
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه یکی از مناطق مهم ژئوپلیتیکی محسوب میگردد که از دیرباز تاکنون مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار داشته است. در این منطقه تونس یکی از کشورهای مهم از منظر ژئوپلیتیکی محسوب میگردد. زیرا تونس در روزهای پایانی سال ۲۰۱۰ به علت خودسوزی جوانی به نام محمد بوعزیزی شاهد اعتراضات گستردهای بود که در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی با فرار بن علی وارد فاز جدیدی شد. تونس در زمان بن علی روابط بسیار نزدیکی با کشورهای ایالات متحده آمریکا و فرانسه داشت؛ اما بعد از اعتراضات مردمی، این کشورها خواستار قبول تحولات ساختاری در این کشور شدند. در این بین جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل قرابت تاریخی، مذهبی، فرهنگی بعد از وقوع انقلاب در این کشور باب مناسبات را با تونس باز نمود. از این رو میتوان شاهد گسترش روابط بین دو کشور در عرصه منطقهای و بین المللی بود. از این رو این نوشتار درصدد پاسخگویی به این پرسش است، که چه عواملی در روابط ژئوپلیتیکی ایران و تونس در دوران بعد از بهار عربی موثرند؟ در راستای پاسخگویی به سوال تحقیق در پژوهش حاضر، از روش توصیفی-تحلیلی و از تکنیک دیمتل بهره گرفته شد. یافتههای تحقیق نشان داد که متغیرهایی مانند توسعه تجارت، روابط دیپلماتیک، برگزاری رویدادهای فرهنگی، افزایش حساسیتهای کشورهای عربی نسبت به ایران، گفتگوها و قراردادهای اقتصادی استراتژیک، انجمنها و اتحادهای شیعیان در تونس، تشیع در تونس، دیپلماسی فرهنگی و ... در منطقه نشان دهنده اهمیت بالایی در روابط بین دو کشور بعد از بهار عربی بوده است. بنابر این جمهوری اسلامی ایران برای موفقیت در روابط خود با تونس باید از عوامل اقتصادی و تشیع خود بیشترین بهره برداری را مینمود.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده
هنر در عصر حاضر در قالب هنرهای تجسمی، موسیقی، تئاتر و سینما به یکی از موضوعات پر طرفدار در جوامع بشری تبدیل شده است. از این رو، تاثیر هنر و رویدادهای هنری در مناسبات سیاسی، جغرافیایی و اجتماعی قابل تامل است. سیر تاریخی واژه هنر نیز نشان میدهد که واژه هنر در مکانها و فضاهای جغرافیایی مختلف یک معنا و مفهوم مشترک را تداعی میکند. از این رو، میتواند رابطه مناسب و مستقیمی با جغرافیا داشته باشد. روابط سیاسی ایران با کشورهای آفریقایی از جمله تونس و سایر کشورهای شمال آفریقا به دلیل وجوه مشترک فرهنگی و هنری از سابقه طولانی برخوردار است. حضور در جشنوارهای هنری و ایجاد تفاهم نامه ها در حوزههای هنر، فرهنگ و آموزش نشان از روابط عمیق ایران با تونس دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای به بررسی حضور هنرمندان تآتر در رویدادها و جشنواره های کشور تونس و تأثیر روابط فرهنگی و هنری بر مناسبات سیاسی و اجتماعی دو کشور در یک دهه اخیر می پردازد. آنچه مشخص است ایران و تونس بهعنوان دو کشور مسلمان از اشتراکات فراوانی برخوردار هستند و برگزاری جشنوارههای هنری و فرهنگی با توجه به صلح آمیز بودن اینگونه رویدادها نیز به غنای روابط دو کشور در عرصه سیاسی و اجتماعی کمک می کند و کشور تونس امنیت روابط سیاسی و اقتصادی ایران در شمال آفریقا را تامین کند و این امر باعث می شود روابط سیاسی ایران با سایر کشورهای این منطقه از آفریقا را بهبود یابد.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
بنیادگرایی در قالب منش و کنش یکی از مسایل امنیتی جهان امروز است، به گونهای که قلمرویابی و قلمروگستری گروههای بنیادگرای تروریستی بخش کلانی از ادبیات امنیتی جهان را به خود معطوف داشته است. طی یک دهه گذشته منطقه شمال آفریقا برخاسته از بحرانهای داخلی، رقابتهای سیاسی و ایدئولوژیکی منطقهای و مداخله قدرتهای فرامنطقهای کانون پیدایش و گسترش اندیشههای افراطیگرایانه شده، به گونهای که هزینهها و آثار فراوانی در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی در پی داشته است. در این میان، شمال قاره آفریقا و بهطور مشخص کشور تونس فرصتهای مناسبی برای رشد و گسترش سازمان بنیادگرای داعش فراهم ساخته است. پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد و دادهها و اطلاعات مورد نیاز آن به روش کتابخانهای گردآوری شده است در قالب نظریه میدان واحد جونز بر این فرضیه استوار است که عوامل داخلی (بحرانهای اجتماعی) و خارجی (قدرتهای مداخلهگر)، زمینه قلمروگستری سازمانهای بنیادگرای تروریستی مانند داعش را در تونس فراهم آورده است. نتیجه پژوهش نشان داد که شکنندگی دولت، ساختار جغرافیایی و پیوستگیهای ژئوپلیتیکی، به همراه محظورات سیاسی و بینالمللی حاکم بر تونس زمینه قلمرویابی و قلمروگستری داعش را فراهم کرده است، اما عدم همراهی نظام ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی و ناکامی این گروه در فرآیند قلمروداری مانع از پیدایش موجودیت سیاسی- فضایی نوینی شد.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
ادبیات سیاسی اسلامگرایی در تونس که از بطن سنت فکری اخوان المسلمین سربرآورده بود، در سیر تکاملی خود، بهویژه پس از انقلاب ۲۰۱۱ با تغییراتی مهم روبرو گردید. اسلامگرایان میانهرو به رهبری حرکه النهضه پس از دوره کوتاهی از حکمرانی در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ به تدریج از سنت فکری اسلام سیاسی انقلابی و ایدئولوژیک فاصله گرفته و به نوعی عملگرایی روی آوردند. پژوهش حاضر با هدف پاسخ به این پرسش انجام شده است که این گذار از اسلام سیاسی انقلابی به سمت عملگرایی را چگونه میتوان تبیین نمود. دادههای تحقیق که در چارچوب دیدگاههای معرفتشناسانه مکینتایر تحلیل شده است، نشان میدهد که این چرخش فکری صرفا یک تاکتیک سیاسی نبوده، بلکه حکایت از وقوع یک بحران معرفتشناختی در خوانش رهبران النهضه از سنت فکری اخوانی دارد. آنان در مواجهه با مجموعه در همتنیدهای از بحرانهای جامعه تونس، دریافته بودند که دیگر نمیتوان با تکیه بر اصول و باورهای گذشته راهحلی برای پیشرفت ارائه نمود، بلکه به منظور رفع نارساییهای موجود باید ارزیابی مجددی از سنت فکری اسلامی صورت پذیرد. صورتبندی مجدد آنان از سنت اسلامی به جای آن که مبتنی بر امکانات درون سنت باشد، بیشتر در جهت فاصله گرفتن از اصول و معیارهای سنت و در جهت گرایش به پراگماتیسم و نوعی واقعگرایی سیاسی بوده است. این امر نشان میدهد که اسلامگرایان برای حل بحرانهای جامعه خود، مجهز به ابزارهای تحلیلی و فکری لازم نبوده و بههمین جهت، نتوانستهاند بر اساس معیارهای درون سنت اسلامی اندیشهای نظاممند و منسجم برای تحقق الگویی موفق از حکمرانی اسلامی ارائه نمایند. آنان در صورتی خواهند توانست در آینده جامعه تونس نقشی داشته باشند که خود را به ابزارهای تحلیلی ـ فکری لازم در مواجهه با مسائل نوظهور مجهز سازند.