جستجو در مقالات منتشر شده


۱۳ نتیجه برای انقلاب اسلامی


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

مناسبات ایران و آفریقا بنابر گواهی اسناد و منابع تاریخی پیشینه‌ای دراز دارد. این روابط که عرصه‌های مختلفی را شامل می‌شد، علی‌رغم فراز و نشیب‌ها تا به ‌امروز تداوم داشته‌است. ازجمله دورانی که باتوجه به تحولات سیاسی و فرهنگی در اوضاع داخلی ایران و در وضعیت کشورهای آفریقایی جنوب‌صحرا و وضعیت جهانی، در روابط دو طرف می‌توان موردتوجه و ارزیابی قرار داد، چگونگی این روابط در دوران قبل و بعداز انقلاب‌اسلامی در ایران است که در مقاله حاضر به آن پرداخته خواهد شد. سؤالات مطرح شده این است که باوجود پیشینه تاریخی خوب در مناسبات ایران و قاره کهن آفریقا و عقبه فرهنگی و تاریخی آنها، این روابط به‌ویژه درعرصه فرهنگی در دوره معاصر تاریخ ایران چگونه بوده‌ است؟ باتوجه به رویکردها و سیاست‌های خاص حکومتهای ایران دراین ادوار، جهت‌گیری سیاست‌خارجی ایران درارتباط با کشورهای آفریقایی جنوب‌صحرا چگونه بوده ‌است؟ باتوجه به بررسی‌های انجام شده، روابط ایران با کشورهای آفریقایی متأثر از رویکردهای‌ داخلی یا بین‌المللی حکومت‌های ایران در این دو دوره، با فراز و فرودهایی همراه بوده‌ است. در دوره حکومت پهلوی علی‌رغم برخی اقدامات سیاسی و فرهنگی در برقراری ارتباط با کشورهای آفریقایی، این روابط از سیاست منسجمی برخوردار نبود و روابط با کشورهای شمال‌آفریقا به‌ نسبتِ ارتباط با کشورهای جنوب ‌صحرا برای آن دولت اولویت بیشتر داشته‌است. ضمن اینکه مناسبات ایران با کشورهایی همچون آفریقای ‌جنوبی با توجه به حکومت آپارتاید در آنجا یا حمایت‌های نظامی و مالی از برخی حکومتها همچون سومالی، نوعی بدبینی را نسبت به ایران در بین دیگر کشورهای آفریقایی ایجاد و سبب قطع ارتباط آنها با دولت ایران شد. با این حال، پیروزی انقلاب در ایران، تحول تازه‌ای درعرصه روابط با کشورهای آفریقایی ایجاد کرد و باتوجه به رویکردها و اهداف این انقلاب از جمله استعمارستیزی و مبارزه با نژادپرستی، روابط با کشورهای آفریقایی که درگیر چنین مسائلی بودند تاحدی درصدر سیاست‌های خارجی ایران قرارگرفت. اگرچه که این روابط در دوره دولت‌های مختلف بعد انقلاب نیز با فراز و فرودهایی داشته‌است.
 

دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده

گفتمان مقاومت انقلاب اسلامی، افزون بر اینکه تاثیر بسیاری بر نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران داشت، فراتر از مرزهای خویش، بسیار تاثیرگذار بوده و الهام­بخش نهضت­ها و جنبش­های مسلمانان در کشورهای مختلف از جمله نیجریه بوده است. در چند دهه­ی اخیر، نیجریه، به عنوان یکی از کشورهای مهم آفریقا، بستر شکل­گیری جنبش اسلامی و گسترش تشیع بوده و اکنون جمعیت چند میلیونی شیعه در نیجریه، این کشور را به یکی از کانون­های شیعه تبدیل کرده است. بر این اساس پژوهش حاضر با بهره­گیری از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و با استفاده از روش تبیینی-تحلیلی، تاثیر گفتمان مقاومت انقلاب اسلامی را بروی جنبش اسلامی در نیجریه مورد واکاوی قرار داده است. یافته ­های پژوهش نشان داد که گفتمان مقاومت پس از پیروزی انقلاب، با نظام ­سازی گفتمان اسلامی از یک گفتمان به حاشیه رانده شده توسط گفتمان نظام سلطه، به مثابه­ی یک گفتمان فعال در متن سیاستهای داخلی و بین­ المللی بدل شده و با نفی هژمونی نظام سلطه و عدم سازش با آن، مفصل­ بندی جدیدی را ایجاد کرده که در نهایتِ این مفصل بندی، مدلی از مقاومت را در برابر نظام سلطه تعریف کرده است. این مدل از مقاومت، با تاکید بر اسلام سیاسی، استکبارستیزی و غرب­ستیزی، علاوه بر احیای هویت شیعیان نیجریه، بر شکل­ گیری و گسترش جنبش اسلامی این کشور نیز تاثیر گذاشته است.
 

دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده


    غرب آسیا و شمال آفریقا به دلایل ژئوپلیتیکی و استراتژیکی، از دیرباز برای قدر‌ت­‌های بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. با پیروزی انقلاب اسلامی تغییر و تحول اساسی در این مناطق ایجاد شده و چالش‌­هایی را میان قدرت­‌ها بوجود آورده است. از مهم­ترین این چالش­‌ها تقابل انقلاب اسلامی با ترتیبات سیاسی آمریکا است. لزوم صدور انقلاب اسلامی جهت پویایی و حفظ آن، موجب شکل­‌گیری محور مقاومت شده و با نقش محوری جمهوری اسلامی ایران، در حال توسعه و عمق بخشی به این انقلاب است. نقش کانونی و حمایتی ایران از محور مقاومت، نه تنها مورد رضایت آمریکا نبوده بلکه بیش از پیش در تضاد با یکدیگر قرار گرفته‌اند به طوری که این دو کشور هم در غرب آسیا و هم در شمال آفریقا با چالش­های جدی رو برو هستند. از این رو پرداختن به تأثیر محور مقاومت بر تضادهای میان ایران و آمریکا در این دو بخش غرب آسیا و شمال آفریقا اهمیت داشته و شناسایی آنها برای کنشگری منطقی و حساب شده در تحرکات و مناسبات، ضرورت می‌یابد. بنابراین مقاله پیش رو در صدد بوده پاسخ سوال «محورمقاومت چه تأثیری بر تضادهای میان ایران و آمریکا در غرب آسیا و شمال آفریقا دارد» را به روش توصیفی_تحلیلی و گردآوری کتابخانه­‌ای و با استفاده از چارچوب نظری امنیت هستی شناختی تبیین نماید. با فرض اینکه تشکیل و تقویت محورمقاومت از سوی ایران موجب تشدید تضادهای میان ایران و آمریکا در غرب آسیا و شمال آفریقا گشته است، یافته­‌های پژوهش حاکی از آن بوده است که هرچه محور مقاومت در عملکرد خود بر امنیت هستی شناختی پافشاری کرده، تضادهای غرب آسیایی و شمال آفریقایی ایران و آمریکا تشدید یافته است.


دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

جایگاه شاهنامه در میان مردم و در سدۀ اخیر تغیّر بسیاری داشته است. این متن ادبی در دورۀ سلطنت پهلوی اول به عنوان پشتیبانی برای سیاست ناسیونالیسم باستانگرا به کار گرفته شد و از برخی ابیات میهن‌دوستانۀ آن در جهت ترویج حس وطنپرستی در میان مردم استفاده شد. در دورۀ پهلوی دوم نیز این متن مورد استفادۀ تبلیغاتی و نمایشی در جریان جشن‌های هنر و دوهزار و پانصد ساله و دیگر جشن‌ها و کارناوالها قرار گرفت. همین امر موجب شد گروهی از مردم که شناخت کاملی از مضامین شاهنامه نداشتند و این متن را به عنوان مروّج سنت‌های پادشاهی می‌شناختند در برابر آن موضع گرفته و شاهنامه را نیز چون نظام شاهنشاهی و دیگر ادوات آن مطرود تلقی کنند. از سوی دیگر جایگزینی اندیشه‌های اسلاموطنی به جای ایران‌وطنی، موضع‌گیری برخی در برابر اندیشه‌های ملی‌گرایانه و نیز مهاجرت برخی شاهنامه‌پژوهان طراز اول در دهۀ شصت خورشیدی به برداشت‌های ناصواب طبقۀ عوام درباب شاهنامه دامن زد که در این جستار به شرح آن خواهیم پرداخت.

دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

از نخستین داستان های سیاسی پس از انقلاب اسلامی و به احتمال فراوان نخستین آن، سلول ۱۸ اثر درویشیان است که ویژگی بارز آن، انعکاس خاطره نوشته های مؤلف در طول دوران حبس و مبارزات ایدئولوژیک و مسلحانه شخصیت هاست. علاوه بر این، این داستان نخستین اثر درخور تأمل درویشیان پس از پیروزی انقلاب نیز است و در زمره نخستین آثار داستانی سیاست گرا پس از انقلاب به شمار می رود. بررسی سطوح مختلف داستان یادشده نشان می دهد این متن باوجود خاطره نگاشت بودن، یکی از داستان های سیاسی موفق است. نگاه فراگیر به این داستان با توجه به گفتمان غالب رادیکال گونه دهۀ شصت با تأکید بر عنصر شخصیت و درون مایه نشان دهندۀ تقابل چهار نسل (در شخصیت های داستانی) است. نسل اول محافظه کاران راضی به وضع موجودند که کاملاً سنتی، دیندار و البته بی نام اند و خود را کوچک تر از آن می انگارند که با رژیم حاکم درگیر شوند. نسل دوم محافظه کاران آگاه از فساد قدرت و ایدئولوژی هستند که با وجود نارضایتی، به وضع موجود دلخوش اند. نسل سوم رادیکال های آزادی خواه و ناراضی از وضع موجودند که از بی عدالتی موجود رنج می برند و درصدد تغییرات آرمانی در وضع نامطلوب موجود هستند. اما نسل چهارم فرزندان انقلاب و مبارزه هستند که به وضع موجود آگاهی چندانی ندارند؛ ولی مکان و زمان تولد آن ها به نوعی با مبارزه و انقلاب عجین شده است.

دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

در مقالۀ حاضر با استفاده از روش تاریخی و تکنیک تحلیل فرایند، به آزمون نظریۀ‌ هونث در زمینۀ تحلیل نقش نیروهای اجتماعی- اقتصادی در وقوع انقلاب اسلامی ایران طی دهه‌های چهل و پنجاه پرداخته‌ایم. تحقق انقلاب ایران با توجه به این رویکرد نظری، به ناکامی شاه در اجرای برنامۀ مدرنیزاسیون برمی‌‌گردد که دارای ابعاد سکولاریسم، ناسیونالیسم و کاپیتالیسم بود. تحلیل داده‌‌های تاریخی با توجه به این نظریه‌‌ نشان می‌‌دهد هم‌زمان با احساس تحقیر، اختلال در به‌‌رسمیت‌‌شناسی و انکار و بی‌‌عدالتی توسط برخی نیروهای اجتماعی، تحولی اساسی در رویکرد حوزۀ علمیه به سیاست شکل گرفت. گرایش روحانیون به‌سمت جامعه‌‌پذیریِ استحاله‌‌گرایانه این امکان را فراهم آورد تا آنان بتوانند به‌شکل مؤثری طبقات اجتماعی مختلف را علیه رژیم شاه بسیج کنند. روحانیون درنتیجۀ اجرای طرح سکولاریسم در زمرۀ گروه‌‌هایی قرار گرفتند که تحقیر شده بودند. احزاب سیاسی و ناراضیانِ طبقۀ متوسط شهری اعم از دانشگاهیان، نویسندگان و روشن‌فکران چپ به‌دلیل تأکید رژیم بر ناسیونالیسم شاهنشاهی دچار اختلال در به‌رسمیت‌شناسی شدند. انگیزۀ براندازی رژیم برای این گروه از نیروها بیشتر وجه اجتماعی داشت؛ اما انقلاب اسلامی در ایران تابع نقش نیروهای اقتصادی نیز بود. بازاریان سنتی، مهاجران و حاشیه‌نشینان شهری بازندگان طرح مدرنیزاسیون بودند. این گروه برنامۀ کاپیتالیسمشاه را ناعادلانه و به ضرر خود می‌‌دانستند؛ به همین دلیل با پیوستن به ائتلاف روحانیون، انقلاب ۱۳۵۷ در ایران به‌وقوع پیوست. براساس نتایج این تحقیق، به‌رسمیت‌شناسی یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد گروه‌‌های ناراضی است که امکان بسیج توده‌‌ها را علیه قدرت فراهم می‌‌کند.    

دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

تضاد میان طبقات مذهبی و سکولار درمورد دولت اسلامی شروع شد. نقش اسلام در حکومت چیست؟ در پاسخ به آن متفکران مسلمان دو جواب مطرح کردند: نخست، گروهی که اسلام را مساوی با دولت می‌دانستند. دوم، گروهی که ازنظر آن‌ها حکومت در اسلام، تنها یک بُعد بوده و ابعاد دیگر اسلام نسبت به آن بُعد سیاسی مهم‌تر است. غامدی با عبور از رویکرد اول که در آرا و نظرات مودودی نمود داشت و مودودی سخن‌گوی اصلی آن بود، تفسیر خود از اسلام، قرآن و سنت را بررویکرد دوم قرار داد. از نگاه غامدی، ایجاد یک جامعۀ اسلامی، مقدم بر دولت اسلامی است. چنین جامعه‏ای ازطریق انقلاب اسلامی میسّر است و انقلاب راه را برای یک دولت اسلامی فراهم خواهد کرد. این دولت اسلامی از سه‌گروه تشکیل شده است: مسلمانان، معاهدین و ذمّیان. چنین دولتی مبتنی بر پلورالیسم در مذهب و سیاست است.

دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

اگر مهمترین ویژگی‌ انقلاب‌ اسلامی ۱۳۵۷ را در وجه فرهنگی و اندیشه‌ای آن جست‌و‌جو کنیم پرسش اصلی مقاله حاضر این است که تحلیل گفتمان نسبت به رهیافت‌های رقیب (‌هرمنوتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی) که به تحلیل و تبیین جنبه فکری انقلاب‌ها و در اینجا انقلاب اسلامی پرداخته‌ است، از چه رجحانی برخوردار است؟ در این نوشتار، ابتدا به بیان مسئله پرداخته سپس به بررسی رجحان تحلیل گفتمان در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی نسبت به رهیافت هرمونتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی اقدام می‌نماییم و نوشتار خود را با جمع‌بندی یافته‌های تحقیق به پایان می‌رسانیم. ما به این علت رهیافت گفتمان نسبت به رهیافت هرمنوتیکال را در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی دارای ارجحیت می‌دانیم که نگاه گفتمانی بهتر می‌تواند به پیوند اندیشه انقلاب اسلامی با مقوله قدرت –دانش و قدرت-حقیقت بپردازد. نوشتار حاضر، با بررسی امتیازها و قابلیت‌های تحلیل گفتمان نسبت به ایدئولوژی، به این یافته رسیده که نظریه گفتمان از حیث روش از قابلیت و رجحان ویژه‌ای برخوردار است و چشم‌اندازهای جدید و متفاوتی در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی از جمله بررسی اندیشمندان غیرسیاسی، تکثر اندیشه انقلاب، ارائه تاریخ هستی‌شناسانه از اندیشه انقلاب اسلامی می‌گشاید.

دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

این نوشتار با این پیش فرض آغاز می‌شود که اندیشه انقلاب اسلامی در بستر اجتماعی- تاریخی دهه ۲۰ و جریانات فکری و سیاسی آن تولد یافت؛ بنابراین پرسش اساسی این است که وضعیت مذهبی، فکری و سیاسی این دهه چگونه بوده که بستری اجتماعی و تاریخی را برای وقوع یک پدیده جامعه‌شناختی چونان انقلاب اسلامی فراهم آورده است و مسأله عمده این مقاله آن است که برخلاف تصور و برخی مدعاهای مطرح شده پس از انقلاب اسلامی، اندیشه انقلاب اسلامی، عمدتاً با اندیشه‌های جریان نوگرایی دینی دهه ۲۰ و نه با اندیشه‌های بنیادگرایانه دینی در آن دهه قرابت دارد. بدین منظور در پژوهشی مجزا اندیشه انقلاب اسلامی با تحلیل تماتیک اندیشه رهبر و نخبگان انقلاب اسلامی به دست می‌آید. در این پژوهش با بررسی وضعیت مذهبی، فکری و سیاسی دهه ۲۰ این نتیجه حاصل می‌شود که اندیشه انقلاب به یکی از جریانات فکری و سیاسی این دهه نزدیک‌تر است. از آ‌ن‌جا که در این دهه چهار جریان عمده فکری و سیاسی در فضای آزادی آن دوره حیات اجتماعی داشت، پس از مختصر اشاره‌ای به وضعیت مذهبی آن دوره به شناخت این جریانات پرداخته می‌شود، اما از آن‌جا که انقلاب ۵۷ ایران قیدی اسلامی خورده است، بیشترین تأکید این مقاله به شناخت اندیشه‌های دو شاخه اسلام‌گرایی سیاسی یعنی بنیادگرایی دینی و نوگرایی دینی در دهه ۲۰ است. بنیادگرایی دینی جریانی است که در زمینه معرفت دینی نیازی به تغییر نمی‌بیند و می‌کوشد پاسخ تمامی پرسش‌ها و نیازهای تجدد را به طور از پیش موجود از دل دین استخراج کند، نه با فهم جدید از دین و نوگرایی دینی که طیف گسترده‌ای را شامل می‌شود و در تلاش است که پاسخ تجدد را با فهم جدید از دین بدهد که این مسأله منجر به تغییر معرفت دینی می‌شود. در این مقاله به تفصیل به این جریانات پرداخته می‌شود.

دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

این مقاله به مقایسه زمینه‌های وقوع انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر براساس مدل نظری جان فوران می‌پردازد. سعی بر آن است تا به این پرسش پاسخ داده شود که شباهت‌ها و تفاوت‌های انقلاب ایران و مصر چه بوده است که انقلاب ایران پیروز شد و همچنان ادامه دارد، اما انقلاب مصر پس از پیروزی نتوانست ادامه پیدا کند؟ پشتوانه نظری این مقاله مدل ترکیبی انقلاب‌های اجتماعی جهان سوم جان فوران است. بر طبق این مدل عوامل ساختاری متعددی بر وقوع انقلاب‌های اجتماعی مؤثر است که این عوامل شامل ۱. توسعه وابسته،۲. حکومت سرکوبگر، انحصارگرا و متکی به شخص، ۳. شکل‌گیری و تبلور فرهنگ‌های سیاسی مقاومت و بحران انقلابی، همراه با ۴. رکود اقتصادی، ۵. ارتباط باز با نظام جهانی است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش کیفی از نوع تحلیل اسنادی و همین‌طور مقایسه تاریخی است. نتایج حاکی از آن است که طبق مدل انقلاب‌های اجتماعی جهان سوم جان فوران همه عوامل مطرح شده در این مدل در وقوع دو انقلاب ایران و مصر دخیل بوده‌اند.




 

دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

این پژوهش به بررسی تطبیقی دو گفتمان روشنفکری  دینی دهه ۴۰ و گفتمان انقلاب اسلامی اختصاص یافته است. نگارنده در این جستار، ابتدا با بهره گیری از بستر معرفت شناختی نظریه لاکلا و موفه، به ارائه مفصل بندی این گفتمان ها بر اساس دال مرکزی آنها اقدام نموده است. شریعتی با دیدی جامعه شناختی توانست با ارائه سیمائی سیاسی از اسلام با محوریت "اسلام انقلابی- اجتماعی"  پیشقراول انقلاب اسلامی شود. در تدوام این گفتمان، گفتمان انقلاب اسلامی  نیز با رویکردی فقهی و با محوریت "اسلام ناب" به عنوان دال محوری در قاموس و شاکله معرفتی تمام جریان های سیاسی بعد از انقلاب اسلامی با همان مولفه های گفتمانی به شکلی جدیدتر و اندکی متفاوت تر توانست باز تولید و تئوریزه شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، هر دو گفتمان با اعتقاد به امتزاج دین و سیاست با رویکردی نسبتا دموکراتیک و با توسل به سازواره "امت و امامت" توانستند حکومت مطلوب خویش را پایه ریزی نمایند که در تقابل با نظام های توتالیتاریستی، دین سنتی و روحانیون حامی آن، به حاشیه رانی گفتمان غالب و حاکم عصر یعنی "گفتمان پهلویسم" منجر شد. هر دو گفتمان مذکور با محدودیت قلمرو اختیارات رهبری هر چند با وجود نقطه افتراق هایی در شکل و محتوا، توانستند با تاکید بر مدخلیت دال مردم و نقش تاثیر گذار آنها در انتخاب حاکم جامعه آرمانیشان در برابر ایده"حکومت اسلامی" که به نقش مردم در مشروعیت بخشی به حکومت باور ندارند، قرار گیرند.
 

دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده


باتوجه‌به اهمیت نقش بسیج سیاسی بازار در انقلاب ۵۷ مبنی بر حمایت بی‌شائبه‌ای که در زمینه‌هایی چون احداث مساجد و تکایا و درمانگاه‌هایی که به‌رایگان مردم را درمان می‌کردند و تأمین مالی روحانیت، جامعه توانست قشر بازار را در میان توده‌های جامعه موردتوجه قرار داده و از ارکان مهم جامعه به شمار آید. در این مقاله تلاش شده است که کنش بازار و بازاریان را به‌عنوان یک نیروی اجتماعی تأثیرگذار در جریان انقلاب اسلامی با رویکرد بسیج مورد بررسی قرار گیرد و به این سؤال پاسخ دهد که بسیج سیاسی بازار سنتی چه نقشی در روند کنش جمعی در انقلاب اسلامی سال ۵۷ ایران ایفاء کرده است؟ در پاسخ به این سؤال، باتکیه‌بر نظریه کنش جمعی چارلز تیلی به بررسی نقش بسیج سیاسی تدارکی و تدافعی و تهاجمی بازار بر انقلاب سال ۵۷  پرداخته می‌شود و نظر به بررسی نقش بازار در بسیج تدارکاتی در زمینه‌هایی چون احداث مساجد و تکایا و درمانگاه‌هایی که به‌رایگان مردم را درمان می‌کردند و تأمین مالی روحانیت پرداخته می‌شود و همچنین در بسیج تهاجمی با حضور در تشکل‌های سیاسی همچون هیئت مؤتلفه اسلامی و در بسیج تدافعی در پیوستن بازاریان به اعتصابات سراسری جهت حمایت از انقلاب سال ۵۷ اذعان داشت به بررسی نقش بازار نقشی در انقلاب ۵۷ پرداخته می‌شود.


دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

نگرش به مدیریت کاربری زمین و به‌ویژه واگذاری اراضی مسکونی روستایی از دیدگاه سنتی و قدیمی توسعه، به بروز بسیاری از پیامدهای نامطلوب انجامیده است؛ بنابراین، امروزه مسئلۀ واگذاری اراضی مسکونی روستایی از دیدگاه پایداری بررسی می‌شود. در ایران نیز از ۱۳۵۸، دولت به تملک اراضی موات و ملی، و واگذاری آن‌ها در قالب اراضی مسکونی به روستاییان مبادرت کرده است. در این زمینه، تاکنون ارزیابی علمی برای رتبه‌بندی سکونتگاه‌های روستایی متأثر از پیامدهای واگذاری اراضی مسکونی روستایی انجام نگرفته است. به‌تازگی، روشِ اُرسته ORESTE[۱] به‌عنوان یکی از کاربردی‌ترین روش‌های رتبه‌بندی معرفی شده است؛ ازاین‌رو، پژوهش حاضر درپی معرفی و به‌کارگیری این روش جهت رتبه‌بندی سکونتگاه‌های روستاییِ متأثر از پیامدهای واگذاری اراضی مسکونی است. بر این اساس، روش تحقیق این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی و شیوۀ جمع‌آوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه‌ای و میدانی بوده که با استفاده از پرسش‌نامه، نظر ۲۶۴ نفر خانوار روستایی در شش استان منتخب و پانزده متخصص علمی به‌منظور وزن‌دهی به شاخص‌ها دریافت، توصیف و تحلیل شد. نتایج به‌دست‌آمده براساس شاخص‌های بیست‌گانه نشان می‌دهد روستاهای چاه‌کوتاه، آب‌طویل و ملک‌آباد در مقایسه با روستاهای دیگر، شرایط مطلوبی را در فرایند واگذاری اراضی مسکونی به‌کمک روش ارسته داشته‌اند. همچنین در این تحقیق، روش ارسته به‌عنوان معیاری برای رتبه‌بندی پیامدهای واگذاری اراضی مسکونی، روشی مناسب و با کمترین خطا ارزیابی شده است.  
[۱]. «روش رتبه‌بندی مجموع برای مقایسه ارزیابی‌های ترتیبی گزینه‌ها براساس شاخص‌ها»ست که به‌عنوان روش تصمیم‌گیری چندشاخصه به‌اختصار اُرسته (ORESTE) نامیده می‌شود.

صفحه ۱ از ۱