جستجو در مقالات منتشر شده
۱۱ نتیجه برای Zhou
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
دوره ۶، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲۲)- ۱۳۹۴ )
چکیده
هدف از مقالۀ حاضر بررسی نقش معنایی و نحوی تکواژ -rā در کردی سورانی است که براساس رویکرد «دستور نقش و ارجاع» ونولین (۱۹۹۶; ۱۹۹۷; ۲۰۰۷) تحلیل میشود. در این مقاله نشان داده میشود که پیوستن -rā به فعل، سبب عدم حضور تمام نقشهای خاصِ مربوط به اثرگذار از جمله کنشگر، نیروی طبیعی، ابزار و نقشهای خاص دیگر مانند تجربهگر، اجراکننده، مصرفکننده و نظایر آن در سطح نحو میشود؛ نقشهایی که بهطور مستقیم اثرپذیر را تحت تأثیر قرار میدهند. از آنجا که در تمام موارد ذکرشده، تبلور و تجلی -rā سبب عدم حضور اثرگذار در سطح نحو میشود، نقش اصلی و محوری تکواژ -rā «پاد- اثرگذار» است. برحسب ویژگیهای معنایی گروه اسمی هرچه درجۀ کنشگری بیشتر باشد، احتمال پیوستن این تکواژ به ریشۀ فعلی بیشتر است. هرچند تجلی –rā غالباً در قالب بندهای دارای فعلهای دوظرفیتی است، این تکواژ میتواند در بندهای دارای فعلهای یکظرفیتی نیز که دارای موضوع اثرگذار هستند، تجلی یابد و سبب عدم حضور اثرگذار شود. افزون بر این، برحسب حضور تکواژ -rāدر یک ساخت، نقش یک تکواژ غیر معلوم را نیز ایفا میکند؛ همچنین در این مقاله نشان داده میشود که همۀ ساختهای غیر معلوم در بطن رویداد خود، اثرگذار دارند.
دوره ۷، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۳۰)- ۱۳۹۵ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تطبیقی- تحلیلی ساختمجهولدر کردی سورانی و کردی کرمانجی است که بر اساس رویکرد "دستور نقش و ارجاع" تحلیل میشود. سورانی و کرمانجی به ترتیب مجهول تصریفی و ترکیبی را در نظام زبانی خود متجلی میسازند. این فرایند در سورانی گونۀ مهابادی از طریق افزودن تکواژ -rǎ/rě به ریشۀ فعلی و در کرمانجی از طریق فعل کمکی hǎtin "آمدن" و مصدر فعل حاصل میشود. برایند حاصل از دادهها نشان میدهد که علیرغم آنکه، کرمانجی و سورانی در بند متعدی گذشته به ترتیب نظام زبانی ارگتیو ساختواژی و غیرفاعلی-مفعولی را در نظام زبانی خود متجلی میسازند، مجهول زمان- مبنا نیست. بدان معنا که پدیدۀ مجهول در هر دو گویش در زمان حال و گذشته، هر دو، از نظام زبانی فاعلی- مفعولی پیروی میکند. علاوه بر این، نشان داده میشود که مجهول هر دو مرحلۀ مندرج در "اصل همگانی تقابل جهت" یعنی تغییر موضوع نحوی- ترجیحی (PSA) و تغییر موضوع را که ونولین (۲۰۰۷) مطرح نموده است دربرمیگیرد، اما رویکرد دستور نقش و ارجاع تبیینی روشن برای ساختهای غیرمعلومی که از برخی افعال مرکب ناگذرا شکل میگیرد، ندارد.
دوره ۱۲، شماره ۵ - ( آذر و دی (Articles in English & French) ۱۴۰۰ )
چکیده
Empirical studies examining the effects of language learning have largely focused on linguistic changes in learners. Regrettably, this has left the non-linguistic changes under-researched. To address this, the current study examined what self-identity changes Chinese university EFL learners experienced and how individual characteristics (i.e., gender, starting age of study, and university major) may have affected these changes. To do so, a self-identity change questionnaire was administered online to ۴۱۶ Chinese university students using a convenience sampling strategy. Seven identity change variables were measured by the survey: changes in (۱) positive self-confidence, (۲) negative self-confidence, (۳) productive identity change, (۴) additive identity change, (۵) zero change, (۶) subtractive change, and (۷) split change. Confirmatory factor analysis confirmed that the items on the questionnaire measured their intended identity change variable. Descriptive statistics showed that participants experienced changes in self-confidence, additive identity, and productive identity, but did not experience subtractive or split change. The results also showed that the participants were unaware that they had experienced any changes. Multiple analysis of variance results showed that the individual characteristics contributed to some variation in the identity changes. The findings support theories suggesting that language learning contributes to non-linguistic changes within learners.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۲ )
چکیده
آموزش معکوس یکی از روشهای نسبتاً جدید آموزشی است که در آن آموزش در خارج از کلاس صورت میگیرد و زمان کلاس به تمرین و تثبیت یادگیری زیر نظر معلم اختصاص مییابد. مطالعات مختلفی در جهان و ایران به بررسی اثربخشی آموزش معکوس در آموزش زبان انگلیسی پرداختهاند، اما این مطالعات یا در بافت مدارس و آموزشگاههای خصوصی زبان انجام شده و یا با دانشجویان رشتۀ زبان انگلیسی انجام شده است. این مطالعه به بررسی نظر دانشجویان زبان عمومی دربارۀ آموزش معکوس و اثربخشی آن در درس زبان عمومی در دانشگاه فرهنگیان میپردازد. یافتهها حاکی از رضایت دانشجویان از آموزش معکوس و ترجیح آن بر روش سنتی است. براساس نتایج آزمون t زوجی و مستقل، آموزش معکوس باعث بهبود یادگیری دانشجویان در درس زبان عمومی میشود. علاوهبراین جنسیت میتواند بر اثربخشی آموزش معکوس مؤثر باشد، اما رشتۀ تحصیلی دانشجویان تأثیرگذار نیست. براساس یافتههای این پژوهش، آموزش معکوس یکی از راههای افزایش اثربخشی آموزش زبان عمومی در کلاسهای حضوری و مجازی میتواند باشد.
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( - )
چکیده
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( - )
چکیده
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( - )
چکیده
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده
با استفاده از کولتیوارهایی از پنبه که دچار زوال زودرس (premature senescence) می شود، اثرات بریدن دو شاخه زایشی از دو کولتیوار پنبه به نام Quanyin-۲ و Jiza-۹۹۹ روی شاخص سطح برگ، و میزان SPAD برگ متناظر غوزه پنبه و تشکیل الیاف پنبه در مراحل آخر رشد بوته بررسی شد. تاکید این بررسی روی تغییرات انباشت سلولز و فعالیت آنزیم مرتبط با الیاف پنبه بعد از بریدن شاخه های زایشی پایین بوته و تشکیل الیاف پنبه در طی زوال زودرس بود. نتایج نشان داد که بریدن شاخه های زایشی پایین بوته می تواند به حفظ سطح برگ سبز و میزان SPAD برگ های متناظر غوزه در طی مراحل آخر رشد زایشی منجر شود. همچنین، دوره انباشت سریع الیاف سلولز در گیاهانی که شاخه زایشی آنها بریده شده بود طولانی تر بود و زمان شروع و اتمام دوره انباشت سریع در آنها از گیاهان شاهدی که دچار زوال زودرس بودند دیرتر بود. فعالیت های آنزیم های مرتبط با ساخت سلولز(سانتاز فسفات ساکارز، سانتاز ساکارز، β-۱,۳-glucanaseو invertase ) در گیاهانی که شاخه زایشی آنها بریده شده بود بیشتر از گیاهان شاهد ده روز بعد از گلدهی بود. بریدن شاخه های زایشی پایین بوته می تواند منجر به بهینه شدن انباشت سلولز در غوزه پنبه در طی مراحل آخر رشد و کاهش اثر زوال زودرس روی ساخت سلولز بود. این نتیجه به دست آمد که اوج فعالیت های آنزیمی مرتبط با تشکیل الیاف پنبه در گیاهان شاهد زودهنگام تر بود و در نتیجه تشکیل الیاف پنبه را جلو انداخت و اثری منفی روی عملکرد الیاف گذاشت.
دوره ۲۰، شماره ۸ - ( مرداد ۱۳۹۹ )
چکیده
کامپوزیتهای زیستفعال، مانند پلیسولفون- شیشه زیستفعال، خواص مکانیکی بهتری نسبت به مواد خالص دارند و خواص آنها به استخوان انسان نزدیکتر است. در این پژوهش، از روش المان محدود توسعهیافته استفاده شده است، تا رفتار ناشناخته شکست کامپوزیت با دقت قابل قبول مدلسازی شود. در روش المان محدود توسعهیافته، استفاده از مشریزی در هر مرحله ضروری نیست و با بهرهگیری از توابع تحلیلی خاص (توابع غنیساز) برای هر ناپیوستگی، دقت تقریب در تکینگیها افزایش مییابد. هدف از استفاده از روش المان محدود توسعهیافته، بهدستآوردن ضریب شدت تنش، جابهجاییها، تنش در اطراف نوک ترک، چقرمگی شکست و نرخ آزادسازی انرژی کرنشی است. علاوهبر این، کامپوزیت پلیسولفون- شیشه s۵۸ با ۳۰% حجمی شیشه زیستفعال و با استفاده از روش ریختهگری حلال تولید و آزمون شکست خمشی براساس استاندارد مربوطه انجام شد. همچنین برای ظاهرسازی کیفیت ناپیوستگی در فصل مشترک ذرات شیشه و زمینه پلیسولفون، تصاویر میکروسکوپ الکترونی از سطح شکست نمونههای آزمون خمش تهیه شد. رابطه بسیار نزدیکی بین ناپیوستگی اجزای کامپوزیت و ضعف در پاسخ مکانیکی و شکست کامپوزیت ساختهشده وجود دارد. چقرمگی شکست بهدستآمده در محدوده ۱/۴ تا ۱/۶مگاپاسکال در رادیکالمتر و نرخ آزادسازی انرژی کرنشی در محدوده ۱۶۰۰ تا ۱۹۰۰ژول بر متر مربع و قابل مقایسه با مقادیر مربوط به استخوان طبیعی بدن انسان است. همچنین ضریب شدت تنش و نرخ آزادسازی انرژی کرنشی توسط کدنویسی در متلب و مدلسازی در آباکوس بهدست آمده و با نتایج تجربی و تحلیلی مقایسه شدهاند که بیانگر مطابقت خوب نتایج عددی با نتایج تجربی و تحلیلی است.
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
فلفل وحشی (Capsicum frutescens L.) دارای صفات منحصر به فرد سازگاری با چالش های ناشی از شرایط نامناسب است و می تواند منبعی از تنوع و تغییر برای بهبود فلفل معمولی باشد. به این خاطر، ازدورگ گیری بین گونه ای به عنوان روشی موثر در اصلاح نژاد فلفل با رگرسیون حائلی (introgression breeding) که ژن های مطلوب را از خویشاوندان وحشی به گیاه کشت شده منتقل می کند استفاده شده است. در این آزمایش، با استفاده ازدورگ گیری بین گونه ای، ۸ هیبرید باروF۱ از تلاقی فلفل (C. annuum) و خویشاوند وحشی آن (C. frutescens L.) به ترتیب به عنوان ماده و نر، تولید شد. هیبرید های بین گونه ای با استفاده از توصیف کننده های مورفولوژیک رایج و شاخص های مولکولی SSR شناسایی شد. بر پایه نتایج، بین فلفل کشت شده، خویشاوندان وحشی، و هیبرید بین گونه ای F۱ تفاوت معناداری در صفات اگرونومیکی وجود داشت. هیبرید بین گونه ای F۱ ویژگی های بینابینی داشت هرچند که بیشتر صفات اگرونومیکی هیبرید مقدارشان به مقادیر گونه وحشی نزدیک تر بود. تجزیه تحلیل نشانگرهای SSR به روشنی نشان داد که هیبرید بین گونه ای F۱ دارای باندهایی از هر دو نمونه مادری و پدری بود و نشانه ای بود از ناخالص بودن هیبرید F۱ (heterozygous). نتایج آزمایش ما برای بهنژادگرانی که می خواهند ژن های مطلوب را از گونه وحشی (C. frutescens)به گونه کشت شده منتقل کنند هیبرید فراهم می کند و این گام مهمی است برای روش اصلاح نژاد با رگرسیون حائلی.