جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای Najjarpour


دوره ۱۱، شماره ۳ - ( پائیز ۱۴۰۰ )
چکیده

تعادل ‏نداشتن منابع‏ و ‏مصارف، مدیریت سرمایه‏ گذاری ناکارامد و لزوم ‏اصلاحات ‏ساختاری که در نظام کنونی تأمین اجتماعی وجود دارد، از یک‌سو و تجربه موفق نظام ‏تأمین‏ اجتماعی ‏چندلایه ‏در برخی ‏کشورها از سوی دیگر موجب استقبال از این نظام ‏در‏ ایران‏‏ شد.‏ پژوهش با‏ هدف ‏شناسایی‏‏ و ‏اولویت‏بندی ‏‏چالش‏ها ‏ و ‏نیروهای ‏پیشران‏ مؤثر،‏ ارزیابی ‏منابع ‏سازمان‏ ، تدوین ‏و انتخاب ‏سناریو‏ انجام شده ‏است. مدلسازی‏‏ پژوهش ‏با ‏روش ‏دیمتل ‏و تحلیل ‏داده‏ ها با‏ ای‏ان‏پی ‏‏‏‏‏‏انجام ‏شد. روش‏ پژوهش ‏توصیفی ‏و ‏مبتنیبر ‏نظرسنجی ‏خبرگان ‏(‏‏‏۴۵ نفر از مدیران‏ تأمین‏ اجتماعی ‏استان ‏اصفهان) است.‏ نتاج نشان‏‏ داد‏ که ‏اثرگذارترین‏ گروه‏ چالش، «چالش‌های ‏بیمه ‏و ‏بازنشستگی» ‏است ‏و ‏عامل «نزدیکی ‏به ‏نقطه سربه‌سر مالی» به‌عنوان مهم‌ترین زیرچالش محسوب می‌شود. همچنین دو عامل «تأمین‏ منابع ‏مالی ‏پایدار» و «تعامل با نهادها ‏و ‏سازمان‌های‏ مرتبط» به‌عنوان دو نیروی پیشران استقرار این نظام شناسایی‏ شدند. با قرار‏دادن این‏ دو پیشران در ماتریس ‏شوارتز، محتمل‌ترین سناریو، سناریوی‏ کندوی ‏بی ‏عسل تشخیص ‏داده‏ شد.


دوره ۱۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده

هدف: این مطالعه بهمنظور شناسایی و ساختاردهی به بحران مالی سازمان تأمین‏اجتماعی با استفاده از روش SSM انجام شده ‏است. نتایج این پژوهش برای تعیین تغییرات در این سازمان استفاده میشود.
روش‏شناسی: برای شناسایی و ساختاردهی مسئله از تلفیق CATWOE و روششناسی سیستم‏های نرم استفاده شده است. ازاینرو پژوهش حاضر، پژوهشی کاربردی با منطق استقرایی-قیاسی است که نمونه یک روش آمیخته کیفی است. دادههای پژوهش نظر خبرگان است. تعداد آنها ۲۸ نفر است و بهصورتهدفمند قضاوتی انتخاب شدهاند. انجام پژوهش در دو مرحله اصلی انجام شده است که عبارت است از استخراج ساختار مسئله و شناسایی راهکارها.
یافتهها: در این پژوهش، ساختار مسئله بحران مالی سازمان تأمین ‏اجتماعی (تصویر غنی) و همچنین عوامل مرتبط با آن مشخص ‏شد. همچنین مشخص شد که برای حل بحران باید چه اصلاحاتی در اقدامهای حاکمیت و سازمان در سه زمینه سیاستگذاری، اقتصادی و نظارتی انجام‏ شود.


دوره ۱۵، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور (Articles in English & French) ۱۴۰۳ )
چکیده

This study aimed to explore Iranian EFL teachers' perceptions of Critical Pedagogy (CP) and their classroom practices. For this purpose, a total of ۲۲ EFL teachers were selected through convenience sampling and participated in an online semi-structured written interview. A sub-group of them also took part in a phone interview. Textual data were analyzed using grounded theory coding types, including open, axial, and selective coding, with MAXQDA software (Version ۲۰۲۰). The findings revealed two broad themes: raising students' critical consciousness and learner-centered pedagogy for CP definition, and communicative tasks and learner-centered activities for CP classroom practices. Additionally, the dominant barriers to the implementation of CP in the Iranian EFL context were identified as the top-down educational system, teachers' variables, and practical barriers.

صفحه ۱ از ۱