۴۹۴ نتیجه برای یار
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
این مقاله به بررسی دو نظام گفتمانی کنشی و تنشی در شعر «کتیبۀ» اخوان ثالث میپردازد. نظام روایی کنشمحور گفتمانی شکل گرفته بر اساس نقصان بیرونی با محوریت «کنش» است. نظام تنشی اما از نقصانی عاطفی_درونی نشأت میگیرد و با شناخت کنشگر از هستی رابطۀ تعاملی دارد. «کتیبه» به دلیل داشـتن درونمایۀ گفتمـان روایـی، حـاوی کنشها و تنشهای ارزش محـور اسـت که نظامهای مسلط برآن قابلیت بررسی نشانهمعناشناختی را دارند. هدف پژوهش نشان دادن محورهای بنیادین معناسازی این شعر و چگونگی ظاهرشدنِ معنا در لایۀ سطحی گفتمان از میان نشانههای یگانه میباشد. بدین منظور پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی، گونههای نظام گفتمانـی نظیر نظـام کنشـی، تنشـی_عاطفی و فنون پـردازش مفهـوم، پیوند بـا مخاطـب، ارسال پیام در شعر«کتیبه» را مشخص کرده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتهپرداز با چینش هنرمندانۀ اجزای کلام موفق به تولید معنای ذهنی مدنظر خود _یأس فلسفی و مغلوبِ تقدیر بودن_ و انتقال آن به گفتهخوان گردیده است. سوژه در مواجهه با «کتیبه» دچار تنیدگی با خود میگردد و بهدلیل ناتوانی در خروج از این تنیدگی و پیبردن به راز «کتیبه»، تحت فشارۀ عاطفی بالا تقریبا همۀ کنشها را غیرممکن میبیند. نظام گفتمانی کنشی در ابتدا بارقۀ امیدی تولید کرده، اما در نهایت کنشگر به درِ بسته میخورد وسرخورده به خانۀ اول بر میگردد و در واقع فرایند تنشی به نظام گفتمانی کنشی غلبه میکند. و این دو که در آغاز امید تلاقی آنها میرفت، در نهایت به دلیل این که کنشگرانِ پای در زنجیر همچنان دچار نقصان آزادیاند، به آشتی درونی نمیرسند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
رمانهای تاریخی شاهینطلایی (۱۳۳۶) و شرارههای شهر اترار (۱۳۷۰) روایتگر زندگی جلالالدین خوارزمشاهاند. برخلاف متون تاریخی کهن که فرایند کنشی ساده و قابل پیشبینی توسط کنشگر مرکزی قهرمان در آنها رخ میدهد، در این آثار با خلق شخصیتهای کنشیار و ضدکنشگر، کنشها از جریان اصلی خود منحرف شده، به آسیبهای کنشیِ انحراف، جایگزینی، خطای کنشی و ... بدل شدهاند. هدف این پژوهش بررسی چگونگی انحراف کنشها درون روایت و آسیبهایی مانند خطای کنشی (ضدکنش)، تغییر کنشی یا حتی فروپاشی کنشی است. بدین منظور از نظریۀ نظام گفتمانی کنشی گرمس برای بررسی روایتهای کنشی مرتبط با شخصیت جلالالدین در دو رمان تاریخی شاهینطلایی و شرارههای شهر اترار استفاده شدهاست. در رمان شاهینطلایی انحراف کنشی بهصورت دگرگونی کنش و نابودی کنش توسط کنشیارها دیدهمیشود؛ جاییکه برای رسیدن جلالالدین به ابژۀ ارزشی و حفظ جان او تلاش شدهاست. در این رمان با توجه به ابژۀ ارزشی «معشوق» و «وطن» جلالالدین پادشاهی «عاشقپیشه» و «وطندوست» ترسیم میشود. در شرارههای شهر اترار انحراف کنشی بهصورت دگرگونی کنش و جایگزینی کنش است. بیشتر شخصیتهای داستان و خود جلالالدین نقش ضدکنشگر را دارند و برای دوری جلالالدین از ابژۀ ارزشی و نابودی او تلاش میکنند. در این رمان ابژۀ ارزشی «خوشگذرانی» باعث فراموشی ابژۀ ارزشی «وطن» شده و جلالالدین پادشاهی «هوسران» به تصویر کشیده شدهاست. فهم دقیق تاریخ ایران در دورۀ مغول و پس از آن، و نیز شناخت سوگیریهای نویسندگان آثار ادبی و تاریخ در گرو شناخت جریانهای فکری مورخان آن است. دستاوردهای این پژوهش پژوهشگران ادبی و تاریخی را در این مسیر مدد میرساند.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده
به منظور بررسی تاثیر متیل جاسمونات بر متابولیتهای ثانویه گیاه همیشه بهار(Calendula officinalis L.)، گیاهان به مدت ۱۰ روز در کشت هیدروپونیک با محلول غذایی هوگلند(۲/۱) قرار گرفتند وسپس با ۵۰ و ۱۰۰ میکرومول در لیتر متیل جاسمونات تیمار شدند. محتوای لیگنین در ریشه گیاهان تیمار شده، کاهش و دربخش هوایی افزایش معنی داری، درمقایسه با گیاهان شاهد، نشان داد. محتوای کل فنل های متصل به دیواره در ریشه در مقایسه با گیاهان شاهد افزایش و در بخش هوایی کاهش نشان داد. محتوای آنتوسیانین های ریشه تنها با متیل جاسمونات ۵۰ میکرومولار کاهش یافت ولی در بخش هوایی کاهش معنی دار محتوای آنتوسیانین در هر دو غلظت، در مقایسه با گیاهان شاهد مشاهده شد. محتوای کل فلاونوئید در اندام هوایی گیاهان تیمار شده کمتر از گیاهان شاهد بود. میزان پراکسید شدن لیپیدهای غشا هم در ریشه و هم در اندام هوایی در تیمارها در مقایسه با گیاهان شاهد تغییر معنی داری نداشت. ترکیب غالب مشاهده شده در اسانــس Cadinol –α بود. القای سسکوئی ترپن ضد قارچ α-Muureloene در تیمار با متیل جاسمونات و افزایش آن در غلظتهای بالاتر پیشنهاد می کند که می توان از متیل جاسمونات در جهت القای تغییر در مسیر بیوسنتز ایزوپرنوئیدها و تولید فیتو الکسینهای خاص استفاده نمود.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده
در این مقاله پیشگویی انعطاف پذیری قطعات پروتئینی بر پایه توالی اسید های آمینه آن ارائه خواهد شد. برای تعریف فاکتوری به منظور تشخیص میزان انعطاف پذیری از انرژی دو اسید آمینه متوالی استفاده شد. با استفاده از تحلیل های آماری برروی این انرژی، عددی بین صفر و صد به هر جفت اسید آمینه تعلق میگیرد که آنرا عدد انعطاف پذیری می نامیم. در نظر گرفتن اثرات همسایه ها تا چهار همسایه اسید آمینه باعث بهبود پیشگویی انعطاف پذیری قطعات پروتئین میگردد. برای ارزیابی پیشگویی انعطاف پذیری قطعات پروتئینی از پروتئین هایی که ساختمان آنها توسط NMR تعیین ساختار شده بود استفاده شد. عدم قطعیت در تعیین ساختار مناطقی که انعطاف پذیری بالایی دارند، مثل سر و ته زنجیره و حلقهها باعث ایجاد مدلهای مختلف ساختمانی میشود. مقایسه بین پیشگویی و پراکندگی زوایا در مدلهای مختلف همبستگی بالایی را نشان میدهد که حاکی از دقت قابل اعتماد روش پیشگویی میباشد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱)- ۱۳۹۲ )
چکیده
اسطورهشناسی تطبیقی، از زمینههای پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمه دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینه ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزه نقد اسطورهای پیوستگی و انسجام مییابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، بهصورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهشهای گستردهای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام اروپایی (یونان و روم) بود، اما گستره کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوشهای جزئی یا موردی برخی مضامین اسطورهای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال ۲۰۰۰ با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطورههای ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشارهای نیز بدانها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطورهای قرن بیستم نیست، اما در نقد و سنجش اسطورههای ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصه اسطورهشناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطورههای ناشناختهای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونههای مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطورهشناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزهای محدودتر، بهنقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطورههای تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطورههای دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن تواناییهای بالقوه اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطورهشناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویه اسطورهشناسان ایرانی و غیر ایرانی است.
دوره ۱، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱)- ۱۳۹۲ )
چکیده
کتاب مقامات حمیدی، نمونه خوبی از متونی است که از بطن متون پیشین فرهنگ و ادبیات خویش متولد شده و به فضایی با ابعاد بسیار متنوع تبدیل شده است که در آن انواع نوشتار با هم آمیخته اند و این متن را محل تجمع چندین گونه کرده اند. هدف اصلی در این پژوهش کشف و شناخت انواع روابط متون در مقامات حمیدی است. برای رسیدن به این هدف بر اساس نظریه ترامتنیت ژرار ژنت، ۲۳ مقامه موجود در مقامات حمیدی را تحلیل و بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این کتاب، نمونه کاملی از متون دارای ترامتنیت است که حضور چشمگیرآیات قرآن کریم در جای جای آن و استفاده از اصطلاحات و عبارات و اشعار معروف زبان و ادبیات عربی و تأثیرپذیری از اسلوب مقامه نویسی بدیع الزمان همدانی و حریری، نشانگر مجموعه ای از روابط بینامتنی و صداهای متکثر معنایی موجود در این کتاب است که روابط ترامتنی معتبری را تأیید می کند و این ارتباط در جهت ایجاد نظام معنایی این متن، شامل تمامی روابط متون در نظریه ترامتنیت ژرار ژنت است.
دوره ۱، شماره ۱ - ( پاییز ۱۳۹۶ )
چکیده
در این پژوهش، پوششهاینانوکامپوزیتی برپایه اپوکسیحاوی نانو صفحات اصلاح نشده اکسیدگرافن و اکسیدگرافن اصلاح شده با نشاسته تهیه و به کمک طیفسنجی مادون قرمز شناسایی شده و رفتار شبکهای شدن آنهابا استفاده از دادههای آزمون گرماسنجی روبشی تفاضلی غیر همدما مطالعه شده است. این نانوکامپوزیتها، به دلیل دارا بودننانوذرات صفحهای و منشأ آلی، میتوانند به عنوان پوششسطح فلزات در صنایع مختلف استفاده شوند.دلیل استفاده از نشاسته، طبیعی بودن آن و نیز فراوانی گروههای هیدروکسیل در ساختار آن است که میتوانند با حلقه اپوکسی وارد واکنش پخت یا شبکهای شدن شوند. سامانههای اپوکسی خالص دارای عامل پخت آمینی و نیز سامانههای کامپوزیتی حاوی رزین اپوکسی، عامل پخت آمینی و نانوصفحات اکسیدگرافن اصلاح نشده یااصلاح شده با نشاسته در نرخهای حرارتی مختلف پخت شدهاند تا رفتار حرارتی آنها بهدست آید. تغییر نرخ گرمایش در آزمون مذکور سبب تغییر دمای آغاز و دمای اوج منحنیهای گرمازا شده و گرمای واکنش نیز به تبع آن تغییر میکند. مشاهده شد که حضور نانوصفحات اکسیدگرافن، واکنشهای شبکهای شدن را به تأخیر میاندازد. حال آنکه اصلاح سطحی آنها با پلیمر طبیعی نشاسته از طریق نقش کاتالیزوری، این میزان تاخیر را جبران نموده و چگالی شبکهای شدن سامانه بالا میرود.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
یافتن وجوه مشترک میان اسطورههای اقوام همریشه، امری بدیهی است. این مقاله اسطورۀ آرش را از ادبیات باستانی ایران با فیلوکتتس از ادبیات باستانی یونان مقایسه میکند. براساس این اسطورهها، قهرمان هر دو داستان با پرتاب تیری، به دو جنگ فرسایشی نسبتاً طولانیمدت در برابر دشمنانشان پایان میبخشند؛ بدین معنی تا زمانیکه تیر و کمان آرش به کار نمیافتد، جنگ و گریز بیفرجام دوازدهسالۀ ایران و توران به سرداری منوچهر و افراسیاب به سرانجام نمیرسد و تا وقتی که تیر و کمان فیلوکتتس به میدان نمیآید، نبرد دهسالۀ یونانیان برای تسخیر تروا پایان نمیپذیرد. نویسندگان در این تطبیق، با توجه به اسطورهشناسی تطبیقی ، شباهتهای دو روایت را در دو بخش ساختاری و معنایی ذیل نه محورِ «نوع سلاح دو قهرمان و ارتباط آن با نیروهای مافوق بشری، دخالت خدایان در پرتاب تیر، ارتباط دو قهرمان با امر قدسی و پیوند آن دو با مکانهای مقدس، فرجام کار قهرمانان از منظر مینوی، پایاندادن به دو جنگ فرسایشی، نقش محاصره در دو داستان و تأثیر اسطورهها بر ادبیات پس از خود» و تفاوتهای ساختاری و معنایی آن دو را ذیل هفت محور «مکان، زمان و ویژگیهای آن، قالب روایت، انگیزۀ قهرمانان، ارزشهای ملی، پایان کار دو نبرد و تفاوت در پایان کار قهرمانان از لحاظ مرگ و زندگی»، بررسی میکنند. نتایج بررسی، خویشاوندی و تجربههای مشترک اقوام همخانواده هندو اروپایی را، که در حماسهها و قصههای آنها تجلی یافته است، نشان میدهند.
دوره ۲، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۳)- ۱۳۹۳ )
چکیده
مقامه های فارسی و عربی با وجود فراوانی و تنوع ظاهری، بنیانی همبسته دارند که حاصل ساختار روایی مشترک آن ها است. هدف اصلی این پژوهش، کشف و شناخت این ساختار روایی مشترک است. بدین منظور بر پایه «نظریه ریختشناسی ولادیمیر پراپ» به ارزیابی ۱۲۴ مقامه موجود در کتاب های مقامات بدیع الزمان همدانی، مقامات حریری و مقامات حمیدی پرداختیم و دریافتیم که ساختار روایات مقامه های فارسی و عربی از نظر انواع قهرمان و عملکرد آنان همانند هستند و در ۳۱ «خویشکاری» و هفت حوزه عمل با نظریه ریختشناسی ولادیمیر پراپ قابل تطبیق هستند. چنین رویکردی سبب شد، طرح ۱۲۴ مقامه را در چارچوب الگویی واحد خلاصه کنیم و به این نتیجه برسیم که ساختار روایی این مقامه ها، در واقع اشکال مختلف از یک طرح اولیه بنیادین است که در خلق و ایجاد گونه مقامه مؤثر بوده است.
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
مقاله حاضر به بررسی ساختهای کنایی در گویش هورامی میپردازد. گویش هورامی در ساختهای گذشته ساده از الگوی حالت کنایی گسسته بهره میگیرد. این گویش علاوه بر استفاده از سازکار مضاعفسازی واژهبست ، برای نشاندادن الگوی حالت کنایی از سازکار دیگری نیز بهره میگیرد که منحصر به این گویش است و در سایر گویشهای کردی دیده نمیشود. در ساختهای برآمده از سازکار دوم بیان الگوی کنایی، سازههای فاعل و مفعول مستقیم به ترتیب دستخوش فرایندهای تأکید و مبتداسازی میشوند؛ بدین ترتیب این ساختها نسبت به ساختهایی که از سازکار مضاعفسازی واژهبست بهره میگیرند، خوانش معنایی نشاندارتری دارند. ترتیب سازههای بهکار رفته در ساختهای کنایی نشاندار همواره ثابت است؛ سازه مفعول مستقیم در موضع آغازین این ساختها ظاهر میشود، در جایگاه بعدی سازه فاعل که همواره میزبان تکواژ حالت نمای غیرفاعلی است قرار میگیرد و در پایان جایگاه پایانی جمله را فعل گذشته ساده از آن خود میکند. پژوهش حاضر دو هدف عمده را در دستور کار خود دارد: نخست بررسی و توصیف ساختهای کنایی بینشان و نشاندار در گویش هورامی و بیان ویژگیهای بنیادین هریک از آنها و دوم تلاش برای ارائه تبیین نحوی از مراحل فرایند اشتقاق نحوی ساختهای کنایی نشاندار بر پایه مفاهیم نظری برنامه کمینهگرا. تبیین نحوی ارائهشده در این مقاله از مفاهیم جدید مطرحشده در چارچوب برنامه کمینهگرا بهره میگیرند؛ نظیر فرضیه گروه متممساز گسسته و فرافکنهای بیشینه تأکید و مبتدا .
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
ژولین گرمس ، روایتشناس و معنی شناس فرانسوی لیتوانیتباراست. او که از بارزترین متفکران اروپایی «تحلیلی مؤلفه ای» در معناشناسی به شمار میرود، کوشیده است الگوی منسجم و نظاممندی در باب مطالعه روایت و داستان ارائه کند. این نوشته تحلیلی نشانه- معناشناختی از داستان ماهی سیاه کوچولو است و سعی دارد فرآیند نشانه- معناشناختی این گفتمان را بر اساس الگوی مطالعاتی گرمس موردمطالعه قرار دهد.
نگارندگان در بررسی حاضر به مطالعه فرآیند نشانه- معناشناسی داستان «ماهی سیاه کوچولو» میپردازند تا پاسخ مناسبی برای این پرسش بیابند: عناصر اصلی و دخیل برای تولید معنا در داستان «ماهی سیاه کوچولو» کدامند؟»؛ به عبارت دیگر سازکارهای تولید معنا در این داستان کدام است ؟
هدف از ارائه این مقاله بررسی ویژگیهای روایی این داستان است تا مشخص شود چگونه روایت از خود عبور میکند تا حصر روایی را بشکند و تکثر روایی ایجاد کند؟
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
روشها و ابزار ارزیابی عملکرد همواره یکی از مباحث مهم در پژوهشهای سازمانی و دانشگاهی است. مطالعه پژوهشهای انجام شده در حوزه ارزیابی عملکرد گروهها نشان میدهد که یکی از مشکلات ارزیابی عملکرد گروههای کاری چگونگی برخورد با ارزیابی عملکرد گروه و ارزیابی عملکرد افراد است. یک سیستم ارزیابی عملکرد در صورتی کامل و جامع خواهد بود که علاوه بر اینکه عملکرد را در سطوح گوناگون (فرد و گروه) مورد توجه قرار میدهد، ارتباط و وابستگی این سطوح را نیز مد نظر قرار دهد. سیستمهای ارزیابی عملکرد موجود بهطور عمده قادر نیستند تأثیر سطوح مختلف را بر یکدیگر مورد توجه قرار دهند. در این پژوهش تلاش میشود تا با استفاده از رویکرد تحلیلپوششیدادهها عملکرد بهعنوان پدیدهای چندسطحی مورد توجه قرار گیرد و امر ارزیابی عملکرد با توجه به این مهم انجام شود. برای این منظور پس از معرفی تحلیل پوششیدادههای چند سطحی نتایج حاصل از اجرای مدل برای ارزیابی عملکرد گروههای کاری یکی از سازمانهای دولتی ایران مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل از اجرای مدل نشان میدهد که تحلیل پوششیدادههای چندسطحی مدلی مناسب برای ارزیابی کارایی گروههای کاری و اعضای آنها بهصورت همزمان میباشد.
دوره ۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
در ایروژلهای باساختار گرادیانی، تغییر قطر حفرات در ضخامت بر هدایت حرارتی موثر تاثیر گذار است. از آنجا که قطر حفرات با چگالی رابطهی عکس دارد، پارامتر نسبت هدایت حرارتی موثر به چگالی ایروژل(B) تعریف میشود.کمترین مقدار B نشان دهندهی شرایط بهینه ایروژل است. هدف این پژوهش، بهبود و شبیه سازی انتقال حرارت در ایروژلهای ساختار گرادیانی برای بررسی تأثیر تغییر ساختار در ضخامت نمونه نسبت به ساختارهای هموژن است. بدین منظور از دادههای خواص و ساختار ایروژل سیلیکا استفاده شده و همچنین اثر هدایت حرارتی بهم پیوستگی کلوییدها در نظر گرفته شد. تغییرات انتقال حرارت با استفاده از نرم افزار کامسول برای ساختار هموژن با کمترین چگالی (L)، بالاترین چگالی (H) و با کمترین مقدار پارامتر B که عنوان ساختار بهینه (OPT) معرفی شده، بررسی و با میزان انتقال حرارت در ایروژلهای ساختار گرادیانی شبیه سازی شده مقایسه شد. ایروژلهای ساختار گرادیانی شبیه سازی شده در دو حالت از چگالی بالا به پایین (HtL) و چگالی پایین به بالا (LtH) طراحی و روند تغییرات دما با زمان در هر دو حالت مطالعه شده است. در نتایج بدست آمده، ایروژلساختار گرادیانیLtH کمترین میزان انتقال حرارت را نشان داده (افزایش بازده ۲ درصدی ساختار گرادیانی(LtH) نسبت به ساختار بهینه(OPT)) و به عنوان بهترین ساختار برای ایجاد یک عایق حرارتی پیشنهاد میشود.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
تاریخ دقیق ورود قهوه به سرزمین ایران معلوم نیست، اما آنچه از آثار مکتوب به ما رسیده است، نشان میدهد در عصر صفویان و به خصوص در زمان شاه عباس، قهوهخانهها در شهرهای بزرگ ایران، به خصوص اصفهان رونق و رواج گستردهای داشته است. این قهوهخانهها در عصر صفوی کارکردی فرهنگی داشته که مهمترین مکان برای عموم مردم و به خصوص هنرمندان و شعرا بوده است. شاعران این عصر از آنجا که حکومت صفوی، مانند حکام گذشته شعر را هنر اول دربار نمیدانستند، جایگاهی عالی در دربار نداشتند و از طرف دیگر رشد طبقه متوسط در این عصر و تجمع این طبقه در قهوهخانهها، ادبیات و شعر متناسب با خود را می طلبید. این موارد و عللی دیگر باعث شد شعر در این عصر از دربار خارج و در میان عامه مردم و در کوچه و بازار و قهوهخانهها روایی خاصی بیابد. از آنجا که ادبیات و اجتماع دائما در حال داد و ستد دوطرفه با هم هستند، عناصر موجود در قهوهخانههای این عصر نیز در شعر و هنر این دوره تبلور خاصی داشته است. ما در این مقاله بر آن هستیم تا نشان دهیم آیا مخدرات و مکیفات که از عناصر مهم فرهنگ قهوهخانهای هستند در شعر دوره صفوی تبلور یافته است؟. قهوه، قلیان، تریاک و افیون از اهم عناصری است که در شعر این عصر متبلور شدهاند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی میباشد. ابزار تحقیق نیز تذکرههای عصر صفوی و برخی دیوانهای شاعران این عصر بوده است.
دوره ۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
در این تحقیق، به منظور تهیه نانو کاتالیست HZSM-۵ از سنتر سونوشیمیایی استفاده شده است. مهمترین متغیرهای موثر در فرآیند فراصوت شامل توان فراصوت، زمان تابش دهی و دمای محلول بررسی شد. برای بررسی تاثیر برهم کنش متغیرها بر روی بلورینگی نسبی و اندازه متوسط کریستال از روش طراحی مرکب مرکزی استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش توان فراصوت، زمان تابش و دمای صوتدهی، میزان بلورینگی نسبی، افزایش و اندازه کریستال، کاهش پیدا میکند. حداکثر بلورینگی نسبی و حداقل اندازه متوسط کریستالها به ترتیب برابر با ۵۱/۵۵ درصد و
nm ۳۷/۶۲ تحت شرایط بهینهی توان فراصوت برابر با
W ۲۳۱، زمان تابش دهی
min ۱۸/۲۱ و دمای محلول
°C ۶۸/۴۲ به دست آمد. نتایج نشان میدهد که روش سونوشیمیایی به شکل قابل توجهی بلورینگی نسبی را افزایش و اندازهی کریستالهای کاتالیست را در زمانهای سنتز کوتاهتر، کاهش داده است. روش هیدروترمال، کاتالیستی با بلورینگی کامل و اندازه متوسط کریستالی
nm ۸۹۳ در
min ۱۲۰ و
h ۴۸ کریستالیزاسیون تولید میکند، در حالی که کاتالیست سنتز شده به روش فراصوت، با صوت دهی در حدود
min ۲۱ و حدود
h ۴ کریستالیزاسیون دارای ۵۱/۵۵ درصد بلورینگی و اندازه متوسط کریستالی
nm ۳۷/۶۲ میباشد. از سوی دیگر، هیچگونه فاز
HZSM-۵ در روش هیدروترمال با زمان پیرسازی ۱۲۰ دقیقه و
h ۴ کریستالیزاسیون در اتوکلاو تشکیل نمی شود. نتایج این تحقیق نشان میدهد که با استفاده از روش فراصوت به جای استفاده از مرحله پیرسازی می توان نانوکاتالیست با کریستال کوچکتر، بلورینگی و سطح بالاتر در مدت زمان کریستالیزاسیون کمتر به دست آورد.
دوره ۲، شماره ۵ - ( بهار ۱۳۸۸ )
چکیده
آثار فارسی عبدالرّئوف فطرت بخارایی (۱۸۸۶-۱۹۳۸م) در ماوراءالنّهر از نخستین نمونه های نظم و نثر نوین فارسیِ تاجیکی در این منطقه است. مناظرۀ مدرّس بخارایی با یک نفر فرنگی در هندوستان دربارۀ مکاتب جدیده، معروف به مناظره (استانبول، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م)، علاوه بر آنکه نخستین اثر منثور و روایی این نویسنده و شاعر ماوراءالنّهری است، اوّلین اثر مستقلِّ نوشته شده به زبان فارسی در ادبیّات نوینِ فارسیِ تاجیکی در این منطقه نیز به شمار می¬رود که در قالب رمان کوتاه/ داستان بلند به تبیین جدال «سنّت و تجدد و قدیم و جدید» با یکدیگر پرداخته است. این کتاب از نظر محتـــوا در زیرمجموعۀ رمان¬های رسالتی، یعنی رمانِ انتقادِ اجتماعی قرار می¬گیرد. در این مقاله، مناظره از منظر ساختار و عناصر داستانی نقد و تحلیل، و نقش برجستۀ آن در بنیان¬گذاری ادبیّات نمایشی و نیز شکل¬دهی و تثبیت زبان و ادبیّات نوینِ فارسیِ تاجیکی در بخارای آغاز قرن بیستم بررسی شده است.
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده
یکی از جریانهای عظیم ادبی و اجتماعی فرهنگ و تمدن ایران، که نزدیک به یک و نیم قرن،
یعنی از اواخر قرن دوازدهم تا ابتدای قرن چهاردهم هجری قمری، بخش بزرگی از جهان
ایرانی را در ماوراء النّهر تحت نفوذ خود قرارداده بود، بیدل گرایی و رسوخ افکار و آثار، شکل
۱۷۲۱ م ) شاعر - ۱۱۳۳ ه .ق/ ۱۶۴۴ - بیان و اسلوب گفتار میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی ( ۱۰۵۴
جغتایی نژادِ فارسی گوی هندوستان بود.
۱۹۵۴ م ) بنیانگذار ادبیات نوین تاجیک، نقش بسیار مهمی در - صدرالدین عینی ( ۱۸۷۸
معرفی این جریان بزرگ و تأثیرگذار ادبی و اجتماعی داشته است . در این مقاله، چشم انداز
روشنی از وضعیت این جریان با تکیه بر آثار عینی در ماوراءالنّهر ترسیم، و در شش بخش
تنظیم شده است:
۱. پیشگامان و طراحان نظریه بیدل گرایی در ماوراءالنّهر
۲. آشنایی عینی با بیدل
۳. نخستین تحقیق عینی درباره بیدل
۴. عینی و بیدل در نمونه ادبیات تاجیک
۵. بررسی و تحلیل کتاب میرزا عبدالقادر بیدل
۶. بیدل در یادداشتها
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
ساخت نانوذرات به روشهای شیمیایی، به دلیل آلودگی ناشی از مواد شیمیایی پیش ساز و تولید محصولات جانبی خطرناک، کاربرد پزشکی نانوذرات را با مشکل مواجه می سازد. روشهای فیزیکی سنتز نانوذرات نیز کمبازده و پرهزینه اند. بنابراین، نیاز فزایندهای جهت ارائه روشهای سنتزی کمهزینه، غیرسمی و بیخطر برای محیط زیست وجود دارد و این نقش روشهای زیستی سنتز نانوذرات را پررنگ تر میسازد. در بررسی حاضر، روشی ساده و زیست سازگار برای بیوسنتز نانوذرات طلا با استفاده از سویه باکتریایی Streptomyces sp. ERI-۳ ارائه میشود. بدین منظور باکتری Streptomyces sp. ERI-۳ از معدن مس سونگون اهر جداسازی شد. بیومس حاصل از این ایزوله با محلول HAuCl۴ در دمای ۲۸ درجه سانتیگراد، بر روی شیکر مدور (۲۰۰ دور در دقیقه)، به مدت ۴۸ ساعت انکوبه شد. اسپکتروسکوپی UV-vis، پراش اشعه ایکس (XRD) و میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) جهت بررسی تولید نانوذرات طلا استفاده شد. نانوذرات حاصل بیشینه جذب را در طول موج ۵۴۰ نانومتر (طول موج اختصاصی نانوذرات طلا) اسپکتروسکوپی UV-vis نشان دادند. آنالیز XRD نانوذرات حاصل اثبات کرد که ذرات سنتزشده به صورت نانوکریستالهای طلایند. تصاویر به دست آمده از میکروسکوپ الکترونی TEM سنتز نانوذرات طلا، به دو صورت متصل به سطح سلول و خارج سلول، با ابعاد ۱۰۰-۲۰ نانومتر و به اشکال کروی را نشان دادند.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۹- )
چکیده
در این مقاله ساختار جدید δ-doped LDD HMESFET را معرفی و شبیه سازی می کنیم. یکی از راههای افزایش سرعت حامل در کانال در مجاورت سورس ترانزیستور مسفت، استفاده از ساختار نا همگون HMESFET است؛ یعنی از سورس AlxGa۱-x As در مجاورت کانال GaAsاستفاده می شود. با افزایش x (در صد مولیAl ) می توان ناپیوستگی گاف نوار (ΔEG) در فصل مشترک سورس - کانال را افزایش داد و سرعت حامل را در ناحیه میدان ضعیف زیاد کرد. اما افزایش بیش از حد x، مراکز DX را افزایش داده موجب کاهش جریان می شود. لذا برای اجتناب از افزابش مراکزDX ، باید به روش دیگری روی آورد. رویکرد جایگزین پیشنهاد شده در این مقاله استفاده از لایه های نا خالصی دلتا گونه (δ-doping) در فصل مشترک سورس - کانال است. این کار موجب افزایش ناپیوستگی در گاف نوار در فصل مشترک سورس - کانال می شود. افزایشΔEG ، معادل افزایش درصد مولی Al است. در این مقاله با شبیه سازی ساختار پیشنهادی با درصد مولی Al کمتر از اندازه استفاده شده در ترانزیستور مرجع [۱]، نشان می دهیم که متوسط سرعت الکترون، بدون در نظر گرفتن مراکزDX ، در دو ترانزیستور برابر است.
دوره ۳، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۶)- ۱۳۹۴ )
چکیده
یکی از مهمترین ویژگیهای نقاشی و نگارگری ایرانی، پیوند با ادبیات فارسی است که به شکلگیری زبان مشترک و موضوعات مشابه در این دو حوزۀ هنری منجر شده است. هرچند از دورۀ زندیه، بهویژه از اواخر آن، به دلیل تأثیرپذیری نقاشان از هنر اروپایی و ضعف نسبی شعر فارسی، پیوندهای میان این دو رو به گسست نهاد، اما طی ۳۷ سال سلطنت فتحعلیشاه قاجار (۱۲۱۳- ۱۱۷۶ق)، زمینۀ شکوفایی و همگامی تازهای بین شعر و نقاشی به وجود آمد. ازاینرو، نگارندگان در این پژوهش با رویکرد بینارشتهای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، ضمن توجه به شاخصههای اشعار دورۀ دوم جریان بازگشت و نقاشیهای پیکرنگاری درباری، پیوندهای زیباییشناختی میان این دو حوزۀ هنری را بررسی و عوامل شکلگیری و شکوفایی نسبیشان در دورۀ فتحعلیشاه قاجار را تبیین کردهاند. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر این است که آیا همچون گذشته میتوان در تصاویر و اشعار این دوره، ویژگیهای مشترکی یافت که از قواعد و پیوندهای زیباییشناختی خاصی پیروی کرده باشند؟ نتایج تحقیق نشان میدهد که نقاشان با استفاده از الگوها و معیارهای زیباییشناسانۀ ادبی و با بهرهگیری از نگاه انسانمدارانه غربی، باستانگرایی و نیز با استفاده از موضوعات جدید، به بازنمایی تصویرسازیهای شاعرانه و توصیفات اشعار عاشقانه پرداختهاند. به بیان دیگر، آنها از طریق شکل و صورت، میان متن و تصویر ارتباط برقرار کردند، نه براساس بازنمایی موضوعات و نمایش مفاهیم متعالی و مثالی. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناخت پیوندهای زیباییشناختی مشترک در شعر دورۀ بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری، با توجه به نقش فتحعلی شاه در فراهم آوردن زمینۀ مساعد در راستای همگامی این دو حوزۀ هنری است.