جستجو در مقالات منتشر شده


۳۶ نتیجه برای گلفام


دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده

 هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر جنسیت بر پردازش نحوی زبان اول و دوم در دوزبانه­های متوازنی است که در سن ۷ سالگی زبان دوم را آموخته­اند. با استفاده از روش تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی و الگوی تحریک وابسته­به­رویداد، تعداد ۳۰ نفر دوزبانه ترکی-فارسی (۱۵ زن و ۱۵ مرد) یک تکلیف شنیداری قضاوت دستوری­بودگی با پارادایم زبان­گردانی جایگزین را اجرا کردند. بر مبنای معیار تسلط دوزبانه، هیچ تفاوت معناداری بین میزان تسلط شرکت­کنندگان به زبان اول (ترکی) و زبان دوم (فارسی) آنها مشاهده نشد. نتایج تصویربرداری، شباهت نورونی بسیار نزدیکی را بین زنان و مردان در دو ناحیه نحو-ویژه در نمیکره چپ (پارس­آپرکولاریس و شکنج گیجگاهی­فوقانی خلفی) نشان داد که مؤید عملکرد جنسیتی یکسان در حین پردازش نحوی زبان اول و دوم است. افزون بر این، در نواحی کنترل-ویژه در نیمکره راست (پلنیوم گیجگاهی، ناحیه حرکتی­تکمیلی، لوبول آهیانه­ای­فوقانی و شکنج­پیشانی­فوقانی)، هیچگونه اختلافی در فعالیت نیمکره­ای در زنان و مردان مشاهده نشد که موضوع همسانی جنسیتی در سوبرتری مغز را به‌طور تجربی ثابت می­کند. بنابراین، نتایج تکلیف و نمونه حاضر با ادعاهای قبلی که زنان (الف) عملکرد زبانی برتر و (ب) سوبرتری کمتری از خود نشان می‌دهند، سازگار نیست. به طور کلی، یافته­های پژوهش حاضر پیشنهاد می­کند که پردازش نحوی زبان اول و دوم در دوزبانه­های متوازن متأثر از پارامتر جنسیت نیست.

دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده

در زبان فارسی که ترتیب کلمات آن از نوع SOV است، متمم پرسشی، یا مفعول حرف اضافه ای معمولاً پس از مفعول درجایگاه  کانونی  قرار میگیرند. با این حال، امکان جابجایی این عبارت به مکانهای دیگر در داخل جمله وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی پردازش جابجایی متمم پرسشی  در زبان فارسی با استفاده از پتانسیلهای مرتبط با رویدادها     (ERPs) بر اساس مدل پردازش نحوی فریدریچی می باشد. این مطالعه بر روی بخش مرکزی-آهیانه ای  مغز) مولفه N۴۰۰ و (P۶۰۰ تمرکز دارد، که طبق مدل مطرح شده توسط  فریدریچی در پردازش  زبان (۱۹۹۵)،به  بررسی ساختار وابستگی پرکننده-خلا وبررسی  نمود ذهنی در این عبارات  می پردازد چهار جایگاه  مختلف متمم پرسشی در زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است و ۵۰ جمله برای هر وضعیت ساخته شده است.نتایج نشان میدهد که جابجایی متمم پرسشی  باعث پاسخ مغزی متفاوت می گردد بدین صورت که  افزایش دامنه N۴۰۰در ناحیه مرکزی- آهیانه ای در جایگاه متمم پرسشی پس از فاعل و P۶۰۰ در جایگاه اولیه یا کانونی متمم پرسشی دیده شد . از این یافته ها میتوان نتیجه گرفت که جابجایی متمم پرسشی در زبان فارسی  بر اساس مدل مطرح شده توسط فریدریچی پایه نوروفیزیولوژیکی و می تواند بازنمودی از ساختار وابستگی پرکننده-خلا در نمود ذهنی باشد  .

 

دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده

 
حدود ۱۰۰ سال است که پدیدۀ زبان‏ شناختی «نمادپردازی آوایی»، یعنی پیوند مستقیم و غیرقراردادی میان آوا و معنا، در معرض مطالعات تجربی قرار داشته، و پژوهش‏های متعددی به منظور کشف ابعاد مختلف آن صورت گرفته است.  اما بااین‏ همه، هیچ پژوهش درخور اعتنایی دربارۀ آنکه اساساً چرا این پدیده روی می‏ دهد انجام نشده است. شاید یکی از دلایل این امر آن باشد که تاکنون این پدیده بر پایۀ هیچ نظریه و/یا تحلیل معناشناختی بررسی نشده است. با‏این‏ همه، زبان‏ شناس آمریکایی ادوارد سپیر نخستین‏ بار دو عامل محتملی را که هردو یا هریک به‏ تنهایی می‏ توانند در وقوع این پدیده دخالت داشته باشند برشمرد: عامل صوت‏شناختی، یا عامل حسی‏ حرکتی مربوط به تولید واج، (یا ترکیبی از هردو). مقالۀ مروری‏ تحلیلی حاضر، می‏ کوشد تا برای نخستین ‏بار بر پایۀ نظریۀ استعاره (و مَجاز) مفهومی توضیح دهد که چگونه هریک از این عوامل یا هر دو آن‏ها می‏ توانند در وقوع این پدیده نقش داشته باشند. بدین ترتیب، می توان پاسخ رضایت‏ بخشی به این پرسش داد که چرا پدیدۀ نمادپردازی آوایی روی می دهد. وانگهی، این پاسخ می‏تواند راه را برای ملاحظات نظری بیش‏تر دربارۀ تکوین بالقوۀ واج شناسی "شناختی" بگشاید. 


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده

این پژوهش درصدد است تا الگوی نوینی را برای تهیه خلاصه آرای قضایی به زبان ساده حقوقی ارائه دهد. در این مقاله، ضمن تحلیل زبان‌شناختی آرای قضایی، الگویی با عنوان الگوی خلاق معرفی می‌‌شود که براساس آن طی ۵ مرحله مجزا می‌‌توان خلاصه آرای قضایی که حاوی کلان‌گزاره‌های متن است را به زبان ساده حقوقی و با تفکیک موضوع ارائه داد. پیکره زبانی پژوهش عبارت است از ۵۰ دادنامه با موضوع کیفری و حقوقی که با روش تحلیلی- توصیفی از نوع تحلیل محتوا، تجزیه و تحلیل می‌شوند. پس از پیاده‌سازی آراء در الگوی خلاق، میزان جامعیت متن خلاصه رأی و همچنین قابلیت درک و شفافیت بیان آن در مقایسه با متن اصلی به روش «بررسی مقایسه‌ای» و روش «گروه کانونی» مورد بررسی قرار می‌‌گیرد. نتایج حاصل از این بررسی‌‌ها نشان می‌دهد که خلاصه آرای قضایی که از طریق الگوی خلاق به‌دست آمده، نه ‌تنها نکات کلیدی متن اصلی را در‌برگرفته، بلکه در مقایسه با متن اصلی از قابلیت درک و صراحت بیان بیشتری برخوردار است.

دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده

این مقاله به بررسی تحوّلاتی می‌پردازد که ممکن است در لایه‌های مختلف معنایی، و ساخت اطلاع یک ساخت نشاندار در فرایند ترجمه از انگلیسی به فارسی روی دهد. منظور از ساخت نشاندار در این پژوهش، ساخت‌هایی چون ساخت نقش‌برابر، ساخت‌های وارونه، و ساخت‌هایی است که در آن‌ها پیشایندسازی صورت گرفته است. چارچوب نظری پژوهش را دستور نقشگرای نظام‌مند هلیدی فراهم آورده است و تحولات معنایی ساخت‌های نشاندارِ ترجمه‌شده با توجه به فرانقش‌های سه‌گانه این دستور یعنی فرانقش تجربی، فرانقش بینافردی و فرانقش متنی بررسی شده است. داده‌های پ‍‍ژوهش نیز از میان نمونه‌های بسیاری گزینش شده‌اند که از ده متن ترجمه‌شده انگلیسی به فارسی استخراج شده‌اند. این پژوهش نشان می‌دهد که در لایه‌های مختلف معنایی یک ساخت نشاندار، و ساخت اطلاع آن، در فرآیند ترجمه ممکن است تحولاتی رخ دهد. برخی از این تحولات، گریز‌ناپذیر و بسیاری از آن‌ها قابل اجتناب هستند. همچنین به نظر می‌رسد که آرایش واژگانی آزاد زبان فارسی، امکانات فراوانی برای بیان معنای ساخت‌های نشاندار در اختیار آن قرار داده است.

دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده

در این مقاله برابری و برابریابی را بر پایه هم ویژگی‌های صوری متن در زبان مبدأ و هم بافت موقعیتی با استناد بر رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد بررسی قرار می‌دهیم، زیرا تنها با بررسی صوری و از طریق تحلیل ویژگی‌های صوری متن در زبان مبدأ نمی‌‌توان مستقیماً به تأثیرات ساختاری بر شالوده‌های جامعه و در ادامه به انتقال بین فرهنگی دست یافت. فرکلاف متن را شامل دو‌گونه مکمل یکدیگر معرفی می‌نماید: تحلیل زبان‌شناختی یا در سطح خرد و تحلیل بینامتنی یا سطح کلان. در این پژوهش بازتولید (ترجمه) ساختارهای گفتمان‌مدار و دیدگاه‌های اجتماعی حاکم بر تولید گفتمان چه در متن مبدأ و چه در متن‌های ترجمه‌شده (مقصد) تحلیل، توصیف و تبیین شده‌اند. تعدادی ساختار گفتمان‌مدار زبان‌شناختی برجسته انتخاب و در تجزیه و تحلیل به‌کار گرفته شد. هدف از این تحقیق، ارائه بهترین شیوه برای بررسی و ارزیابی فرآیند ترجمه (نه تنها محصول آن)، در فرآیند برابریابی و سپس گزینش برابری در فرآیند ترجمه با استناد بر تحلیل گفتمان انتقادی است. برای مشخص‌کردن تفاوت ساختارهای گفتمان‌مدار متن اصلی داستان خواهران، اثر جیمزجویس را با متون ترجمه شده آن، مقایسه کردیم.

دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

این پژوهش کوششی است برای بررسی انواع روشهای مجهولسازی فعلهای مرکب زبان فارسی و معرفی نظریه معنایی جکندوف، یعنی آنچه «نظریه معنیشناسی مفهومی» نامیده میشود. معرفی این نظریه معنیشناختی، به این دلیل است که مبانی آن به محک دادههای زبان فارسی سپرده شود تا معلوم شود آیا این نظریه، چنانکه پیشنهاددهنده آن ادعا میکند، جهانی است و از عهده تبیین دادههای زبان فارسی برمیآید یا خیر. به این منظور، رفتار معنایی۲۲ فعل مرکب زبان فارسی که از راه همراهشدن سازه غیرفعلی با فعل سبک «انداختن» ساخته میشوند، به هنگام مجهولکردن این افعال بررسی میشود. چنانکه ملاحظه خواهیم کرد، برای مجهولسازی گروهی از فعلهای مرکب، میتوان از دو روش نحوی و معنایی بهره برد. همچنین، خواهیم دید که نظریه معنایی جکندوف به دلیل توجه به مؤلفههای معنایی و در نظر گرفتن آنها به منزله واحد تحلیل معنایی، از عهده تبیین پذیرفتنینبودن جملههایی که دستوریاند، ناتوان میماند و بنابراین، استدلال خواهیم کرد که چنانچه واحد تحلیل معنی جمله در نظر گرفته نشود، تحلیلهای معنایی نتایج درستی را بر پی نخواهند داشت.

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

این مقاله به بررسی فضای معنایی فعل «شدن» در زبان فارسی می پردازد تا برخی ویژگی های بنیادین شناخت زبانی بشر، همچون تحلیل پذیری و ترکیب پذیری را تحلیل کند. یکی از پربسامدترین افعال در زبان فارسی فعل «شدن» است که با توجه به نقش های متفاوتی که در سطح جمله ایفاء می‌کند، شاید فعال ترین فعل در این زبان باشد. با چشم اندازی درزمانی «شدن» با چهار کاربرد مجزا (فعل اصلی، فعل ربطی، فعل کمکی تکلیفی و جزء فعلی افعال مرکب) نقش مهمی در نظام فعلی زبان فارسی ایفاء می‌کند، ساخت مجهول در زبان فارسی یک فعل مرکب در نظر گرفته می شود که در آن عنصر فعلی «شدن» با مقوله های زبانی متفاوتی همچون اسم، صفت، صفت مفعولی و گروه حرف اضافه ای ترکیب می شود. بررسی فضای معنایی فعل «شدن» نشان می دهد که انواع مختلف ساخت هایی که دارای این «فعل» هستند شبکه ای معنایی را شکل می دهند که در آن جزء فعلی «شدن» معنامند است؛ چنین برداشتی برخلاف مطالعاتی است که پیش‌تر در حوزه ساخت مجهول زبان فارسی انجام شده و در آن‌ها ساخت مجهول عنصری صرفاً نحوی و فاقد معنا تلقی می شود. براساس فضای معنایی فعل «شدن»، ساخت مجهول در فارسی را ساختی تحلیل پذیر فرض می کنیم که در آن وقوع «شدن» به عنوان جزء فعلی ساخت مجهول اتفاقی نیست، بلکه حاصل گسترش معنایی سایر کاربردهای آن در نظام زبان است. بنابراین ارتباط کاربردهای متفاوت «شدن» شواهد بیشتری برای این ادعای دستور ‌شناختی ارائه می‌دهد که ساخت مجهول بخشی از شبکه گسترده تر ساخت های نحوی مرتبط است، نه ساختی اشتقاقی از ساخت معلوم.

دوره ۲، شماره ۷ - ( پاییز ۱۳۸۸ )
چکیده

زمان مفهومی انتزاعی است، و همواره از طریقِ چیزی ملموس و عینی درک می گردد. در نظریه ی معاصر استعاره که بنیانی شناختی دارد، به استعاره هایی مانندِ «زمان به مثابه ی مکان یا فضایی محصور» و «زمان به مثابه ی شیء» اشاره شده است. در این استعاره ها چگونگیِ ارتباطِ زمان و ناظر هم بررسی شده، به گونه ای که دو تقسیم بندیِ «زمان متحرک و ناظر ثابت» و «زمان ثابت و ناظر متحرک» موردِ توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر میزانِ قراردادی یا نو بودنِ یک استعاره نیز همواره موردِ توجه شناختی هاست. در پژوهشِ حاضر ابتدا تلاش شده است تا استعاره های زمان دراشعارِ فروغ فرخزاد مشخص گردند. شواهد نشان دهنده ی آن است که این استعاره ها به همان صورتی که در گفتارِ روزمره ی فارسی زبانان وجود دارد، دراشعارِ فروغ نیز یافت می شوند. در گامِ بعدی قراردادی بودن یا نو بودنِ این استعاره ها بررسی شد و مشخص گردید که در سه دفترِ آغازینِ فروغ، یعنی «دیوار» و «اسیر» و «عصیان» استعاره های قراردادی بیشتر به چشم می خورد؛ اما در دو دفترِ پایانیِ او، «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغازِ فصلِ سرد»، استعاره های قراردادیِ زمان بسط می یابند و با ویژگی های جدیدی همراه می شوند و یا حتی استعاره هایی کاملا نو خلق می شوند.

دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

در این پژوهش ویژگی‌های معنایی دوگان‌ساخت‌های فارسی در چارچوب نظریه تصویرگونگی به‌طور عام و اصل تصویر‌گونگی کمیت به‌طور خاص بررسی شده است. مطالعات انجام‌شده در باب ویژگی‌های معنایی دوگان‌ساخت‌ها در اغلب زبان‌ها، حاکی از ارتباط این نوع ساخت با معانی/ مفاهیمی همچون فزونی، کثرت، شدت، تداوم، تکرار، کمال، تمامیت، توزیع و... است. ازاین‌رو، هدف این پژوهش، نشان دادن ارتباط دوگان‌ساخت‌های فارسی با معانی/ مفاهیم یاد‌شده و تبیین این ارتباط در چارچوب نظریه تصویرگونگی، اصل تصویرگونگی کمیت و مدل تجدیدنظر‌شده «ریگر» است. این مهم پس از پژوهشی گسترده در باب رابطه صورت و معنای دوگان‌ساخت‌های فارسی، در قالب یک طبقه‌بندی معنایی (جدول‌های۲-۶) محقق شده است.

دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

 این پژوهش به ضمایر بازیافتی در زبان فارسی می پردازد. هدف از این تحقیق، توصیف نحوی ضمایر بازیافتی زبان فارسی در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی است. جایگاه های حضور ضمیر بازیافتی، عامل «حرکت» در فرایند شکل گیری ضمایر بازیافتی و علت دستوری یا غیردستوری بودن حضور ضمایر بازیافتی، موضوعات عمده بررسی شده در این تحقیق هستند. در این تحقیق مشخص شد ضمایر بازیافتی در زبان فارسی مشتق در پایه هستند و حضورشان در جایگاه هایی خاص اجباری است.

دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

اگرچه از دیرباز زبان شناسی به خبر، به عنوان گونه ای از متن، توجه ویژه ای داشته، بیشتر پژوهش های این حوزه بر تحلیل صرف متون خبری و شناسایی ویژگی های زبانی آن ها تمرکز یافته و توجه زبان شناسان و محققان علوم رسانه بیشتر به تعیین مجموعه ای از ملاک های گزینش خبر یا «ارزش های خبری» و ارائه فهرست های مختلف از این معیارهای گزینش معطوف بوده است. مقاله حاضر بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد: چگونه می توان فرایند نگارش و گزینش خبر را در قالب یک انگاره منسجم توصیف کرد؟ ملاک ها و به اصطلاح مرسوم ارزش های خبری زبانی کدام اند؟ و رابطه این ملاک ها با دیگر عوامل نگارش و گزینش خبر چگونه است؟ هدف این پژوهش، شناسایی و معرفی انگاره زبان شناختی فرایند نگارش و گزینش خبر است که در آن مجموعه ای از بایسته های زبانی تولید خبر در کنار عوامل غیر زبانی، ازجمله ملاک های اجتماعی، اقتصادی و حرفه ای، بازبینی و ارائه می شود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و تحلیلی و با اتکا به داده های میدانی از جمله مصاحبه هدفمند با خبرنگاران فعال در عرصه مطبوعات و خبرگزاری ها انجام شده است. این پژوهش ضمن معرفی اصول چهارگانه گرایس به عنوان معیارهای نگارش متن خبری، انگاره ای چندسطحی از فرایند تولید خبر را معرفی می کند که مبتنی بر دستاوردهای زبان شناختی، به ویژه تحلیل گفتمان انتقادی است و به نقش عوامل کلان ساختی از جمله ایدئولوژی، روابط قدرت و رقابت در شکل دهی به گفتمان خبری نیز می پردازد.  

دوره ۴، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱۳)- ۱۳۹۲ )
چکیده

یکی از اهداف تحلیل گفتمان انتقادی، بررسی روابط نابرابر و سلطه گرانه حاکم بر رسانه و ایجاد آگاهی، بینش و نگاه انتقادی در مخاطبان رسانه هاست و انگاره اجتماعی- معنایی نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی (Van Leeuwen, ۲۰۰۸) چارچوب نظری مناسبی برای پژوهش در این حوزه در اختیار زبان شناسان و تحلیلگران گفتمان قرار می دهد. در تحقیق حاضر، پنجاه خبر و مقاله منتشر شده در رسانه های معتبر بین المللی که در دو ماه پایانی سال ۲۰۱۰م درباره پرونده اتمی جمهوری اسلامی ایران منتشر شده اند، در چارچوب انگاره یادشده بررسی و نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی دو طرف منازعه (ایران- غرب) تحلیل می شود تا میزان بی طرفی یا جانبداری این رسانه ها در بازنمایی نقش آفرینان این کشمکش بین المللی آشکار شود. نتایج پژوهش مؤید این واقعیت است که با وجود ادعای بازنمایی بی طرفانه وقایع توسط خبرگزاری ها و مطبوعات مهم بین المللی، جریانی هدفمند از سازکارهای زبانی و اجتماعی در مطالب منتشر شده توسط آن ها درباره پرونده اتمی ایران دیده می شود: کنشگران اجتماعیِ طرف ایرانی، هم ازنظر حجم و محتوا و هم به لحاظ نحوه نام دهی و هویت دهی، به شیوه ای متفاوت با کنشگران غربی بازنمایی می شوند و تصویری غیرمنطقی و ستیزه جو از ایشان نشان داده می شود؛ درحالی که کنشگران طرف دیگر منازعه با همدلی بیشتر و به عنوان افرادی منطقی و صلح طلب معرفی می شوند.

دوره ۴، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۱۵)- ۱۳۹۲ )
چکیده

یکی از مباحث مهم در زبان­شناسی، بررسی ساختار و خصوصیات انواع جمله های موجود در زبان و تعیین تفاوت ها و شباهت های آن ها با یکدیگر است. هدف مقاله حاضر نیز پرداختن به جمله های تعجبی زبان فارسی ازدیدگاه زبان­شناسی و ارائه داده­های جدیدی از زبان فارسی است که ضرورت توصیف این گونه جمله ها را توجیه می کند و اساس درک ماهیت جمله­های تعجبی را وسعت می بخشد. در این تحقیق تلاش می­شود تا در چارچوب رویکرد زانوتینی و پورتنر (۲۰۰۳) به این پرسش­ها پاسخ داده شود: الف. ساختار جمله های تعجبی در زبان فارسی چگونه است؟ ب. نقش معنایی و کاربردشناختی این گونه جمله ها چیست؟ ج. تفاوت این جمله ها با جمله های پرسشی خبری چیست؟ د. عنصر نفی در این ساختارها چه جایگاهی دارد؟ داده­های این تحقیق به شیوه پیکره­بنیاد گردآوری و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج حاکی از این است که در زبان فارسی، تعجبی های خبری و تعجبی های پرسش واژه­ای دو نوع اصلی جمله های تعجبی را تشکیل می­دهند که تمایز میان آن ها با بررسی ویژگی­های معنایی، کاربردشناختی، آکوستیکی و نحوی این جمله ها و همچنین مقایسه رفتار آن ها در رابطه با فرایند منفی­سازی و ساخت­های مقایسه­ای امکان پذیر است.  

دوره ۵، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱۷)- ۱۳۹۳ )
چکیده

در این پژوهش دو فرض نظریه استعاره مفهومی با استفاده از روش پیکره بنیاد مورد ارزیابی قرار گرفت. طبق فرض اول، زبان استعاری جایگاهی فرعی نسبت به استعاره های مفهومی ذهنی دارد و طبق فرض دوم، استعاره های زبانی متعارف نظام مند هستند. پیکره ای پنجاه میلیون کلمه ای از پیکره همشهری به طور تصادفی نمونه گیری و به وسیله نرم افزار AntConc تحلیل شد. یافته های حاصل از تحلیل پیکره ای حاکی از تأیید نشدن فرض نخست و تأیید نسبی فرض دوم نظریه استعاره مفهومی هستند. یافته های این پژوهش نشان می دهند که الگوهای معنایی استعاره های زبانی پیچیده تر از پیش بینی های نظریه استعاره مفهومی هستند و عوامل کاربرد زبان در شکل دهی به معنای استعاره های زبانی نقش مهمی ایفا می کنند.  

دوره ۵، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۲۱)- ۱۳۹۳ )
چکیده

شعرشناسی شناختی به سؤالات اساسی درباره ابزار شناختی هنر، زبان و ادبیات پاسخ می‌گوید. این امر همان نقطه قوت این رویکرد نسبت به دیگر رویکردها و به‌ویژه، نظریه نقد ادبی است که محدودیت‌هایی همچون عدم توانایی در چگونگی پیدایش تولید معانی مختلف و تفسیرهای متعدد از متون ادبی دارد. در این مقاله، به بررسی چگونگی اتصال «جهان متن» به جهان خواننده برای دریافت و تفسیر متن و همچنین بسط فضاهای ذهنی خواننده در درک متون ادبی به‌عنوان زمینه تحقیق پرداخته می‌شود. هدف از انجام این پژوهش کاربرد الگویی نظری برای خوانشی به‌ دور از هر گونه تفسیرهای شخصی است که با اتکای بر نظریه شعر‌شناسی شناختی محقق می‌شود. در تحلیل بخشی از داستان شازده احتجاب (گلشیری، ۱۳۸۴)به بررسی عناصری که در شکل‌گیری متن داستانی تأثیر بسزایی دارند، پرداخته می‌شود. پرسش‌های پژوهش عبارت‌اند از: الف. کدام‌یک از عناصر سازنده متن روایی داستان شازده احتجاب به کمک نظریه جهان متن شناسایی می‌شوند؟ ب. شناسایی این عناصر چه کمکی به تفسیر جهان‌های متنی مختلف داستان می‌کند؟ در پاسخ به این پرسش‌ها، سه لایه «جهان متن»، «جهان گفتمان» و «جهان زیرشمول» را که در ساخت روایت این داستان نقش دارند، توسط نظریه جهان متن شناسایی می‌کنیم. سپس پیوند جهان‌های متن خُرد روایت در قالب یک جهان متنِ شامل نشان داده می‌شود که در ذهن شازده پدید آمده است و جهان متن اصلی را شکل می‌دهد. تضاد میان شخصیت‌های داستان و فضاهای ذهنی که به واسطه افکار آن‌ها به وجود می‌آیند، در پیدایش جهان‌های متن کوچکتر در درون جهان متن اصلی شازده مؤثر بوده و سبب تفسیر نظام‌مند متن می‌شود.

دوره ۶، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۲۳)- ۱۳۹۴ )
چکیده

پژوهش حاضر را با هدف شفاف‌سازی متون مطبوعاتی و کشف لایه‌های پنهان معانی آن‌ها در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی انجام داده‌ایم؛ بنابراین، چهل متن از چهار روزنامه داخلی ایران را در یک دوره دوماهه مرداد و شهریور ۱۳۹۰، با بهره‌گیری از مؤلفه‌های جامعه‌شناختی- معنایی الگوی ون لیوون (۱۹۹۶) به‌صورت کیفی تجزیه و تحلیل کردیم. تجزیه و تحلیل داده‌های پژوهش نشان می‌دهد که ایدئولوژی حاکم بر ذهن نویسندگان، گروه‏ها و صاحبان اندیشه، با بهره‏گیری از مؤلفه‏های گفتمان­مدار همچون تشخص­بخشی، تشخص­زدایی، فعال‌سازی، کمرنگ‏سازی و ...، در متن منعکس می‌شود و تظاهر زبان‏شناختی ساخت‏های گفتمان­مدار در متون، درقالب ساخت‏های زبانی نظیر فرآیند اسم‏سازی، استفاده از توصیفگرهای پیشین (در ترکیب اضافی)، معلوم دربرابر مجهول، هم‌پایگی و ...، صورت می‏گیرد. همچنین، مؤلفه‏های گفتمان­مدار و ایدئولوژی و روابط قدرت در تعامل تنگاتنگ هستند و رابطه‏ای دوسویه دارند که با بررسی این ساخت‏ها در متون و نهادهای اجتماعی قابل تبیین است.

دوره ۶، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۲۵)- ۱۳۹۴ )
چکیده

در مقاله حاضر، در چارچوب نظریه انسجام هلیدی، نحوه توزیع مقوله‌های ارجاعی و انواع آن در دو متن ترجمه‌شده از کتاب دوبلینی‌ها اثر جیمز جویس و خود کتاب را بررسی و متن مبدأ و متون مقصد را با یکدیگر مقایسه کردیم. هدف از انجام این پژوهش، شکل­گیری ارجاع در متون رمان دوبلینی­ها و مقایسه متن انگلیسی و دو ترجمه فارسی آن، بررسی علمی و کاربرد انواع ارجاع در متن مقصد، مقایسه انواع ارجاع در متن مبدأ و مقایسه کاربرد ارجاع در دو متن ترجمه از یک متن واحد است؛ به همین منظور، از تحلیل تقابلی برای شناخت ماهیت ترجمه استفاده کردیم. در روش تحلیل تقابلی، دو زبان دربرابر یکدیگر قرار می­گیرند، سطوح مختلف آوایی و واژگانی و نحوی و به­طور کلی ساخت دستوری آن‌ها با یکدیگر مقایسه می­شوند و وجوه اشتراک و افتراق آن‌ها سنجیده می­شود. آنچه در این مطالعه مطمح نظر است، چگونگی عملکرد ارجاع در متون ترجمه، مقایسه آن با متن مبدأ و نیز چگونگی شیوه‌های رخداد ارجاع و تفاوت این شیوه‌ها در متون ترجمه است.  

دوره ۷، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲۹)- ۱۳۹۵ )
چکیده

در مقاله حاضر نگارندگان با توجه به نزدیکی زبان فارسی به زبان عربی و مناسبات فرهنگی و تاریخی مشترک میان آنها در طول ادوار مختلف و نیز وامگیری واژه­های بسیار از این زبان در زبان فارسی معاصر ، به گونه­ای که بخش چشمگیری از واژگان فارسی امروز به ویژه جزء غیرفعلی در افعال مرکب به واژه­های قرضی از این زبان اختصاص یافته است ، به بررسی افعال مرکب ساخته شده با مصادر عربی و مشتقات آنها می­پردازند. با توجه به توسعه و زایایی فرایند ترکیب به عنوان یک فرایند واژه­سازی فعال در زبان فارسی که به لحاظ رده­شناختی یک ویژگی شاخص محسوب می­شود ؛ همواره این فرایند از رویکردهای مختلف مورد توجه زبان­شناسان ایرانی و غیر ایرانی قرار گرفته­است. لذا ، هدف از پژوهش حاضر در گام نخست ، بررسی و توصیف روند شکل­گیری افعال مرکب فارسی برگرفته از مصادر عربی و اشتقاق­های آنها با بهره­گیری از دستاوردهای زبان­شناسی شناختی است و سپس بررسی ساختار و محدودیت­های حاکم بر ساخت چنین ترکیب­هایی می­باشد. شایان ذکراست که افعال منتخب مورد بررسی، مبتنی بر سه نظریه مقوله­بندی ، حوزه­سازی و مفهوم­سازی که از مبانی نظری صرف شناختی مطرح شده از سوی هماوند (۲۰۱۱) هستند ، مورد بررسی قرار می­گیرند.

دوره ۷، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۳۰)- ۱۳۹۵ )
چکیده

 نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی از جمله نظریات زبانی ارزشمند در میراث اسلامی ماست که در بسیاری از مبانی و مفاهیم، ارتباط تنگاتنگی با جدید ترین نظریات زبانی و نقدی معاصردارد. از جمله این نظریات، نظریه نقش‌گرای هلیدی می‌باشد آنجا که ما شاهد نقاط اشتراک فراوانی میان مفاهیم و اصول به کار رفته از جانب جرجانی و هلیدی می‌باشیم. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی، در سه بخش اساسی به بررسی برخی از این اشتراکات پرداخته تا با درنوردیدن بعد زمانی بین دو اندیشه زبانی متعلق  به دوران قدیم و معاصر، برخی جوانب نقش‌گرایانه نظریه نظم را آشکار ساخته و ثابت کند زبان به مثابه پدیده‌ای بشری، زمان و مکان و قومیت خاصی نمی‌شناسد. این سه بخش عبارتند از: نظریه نظم و دستور نظام مند، نظریه نظم و بافت، نظریه نظم و ساخت متنی. از یافته های پژوهش می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: تقارب بین مفهوم نظم (اراده معانی نحوی) نزد عبدالقاهر و مفهوم دستور نظام مند نزد هلیدی، اهتمام هر دو نظریه‌پرداز به بافت (زبانی و غیر زبانی) و نقش ویژه آن در تبیین معنای متن، اتفاق نظر هر دو نظریه‌پرداز در نقش بی بدیل متکلم و مخاطب بر چینش کلمات و تأثیری که این چینش بر بار اطلاعاتی کلام دارد.  

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱