جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای گلشائی
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
پژوهش حاضر به مطالعه چگونگی پردازش واژه مرکب درونمرکز هستهآغاز در زبان فارسی با توجه به معیار شفافیت معنایی پرداخته است. در این مقاله در پی آن هستیم تا دریابیم که پردازش این نوع واژههای مرکب تکواژمحور، واژهمحور و یا از طریق تجزیه دوگانه است. همچنین، این بررسی نشان خواهد داد که پردازش واژه مرکب درونمرکز هستهآغاز در زبان فارسی در مرحله فروواژگانی یا فراواژگانی صورت میگیرد. این پژوهش شامل دو آزمون آمادهسازی نهفته است. در آزمون اول، واژه مرکب به عنوان واژه آمادهساز و وابسته معنایی و نحوی آن واژه به عنوان هدف آزمون به کار گرفته شدهاند. در آزمون دوم، واژه آمادهساز همان واژه مرکب است اما واژه هدف هسته نحوی و معنایی آن است. در هر آزمون سه حالت به لحاظ معنایی شفاف، تیره، و حالت همپوشی خطی در نظر گرفته شده است. برای تحلیل آماری این آزمونها از مدلهای آمیخته استفاده شده است. نتایج نشان داده است که در هر دو آزمون تاثیر آمادهسازی قابل توجهی در دو حالت شفاف و تیره وجود دارد اما این تاثیر برای حالت همپوشی خطی معنادار نبوده است. این مساله نشاندهنده این است که واژههای مرکب درونمرکز هستهآغاز فارغ از میزان شفافیت معنایی دستخوش تجزیه واژگانی میشوند. در واقع، پردازش واژگانی این نوع واژهها در مرحله فروواژگانی انجام میگیرد و تکواژمحور است. همچنین، پردازش معنایی واژه مرکب درونمرکز هستهآغاز در زبان فارسی در مرحله فراواژگانی صورت میگیرد. این مطالعه نشان داده است که به دلیل وجود پیچیدگیهای خط فارسی نبود تاثیر آمادهسازی در حالت خطی توجیهپذیر است.
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
این پژوهش با استفاده از روش آزمایشگاهی به بررسی تاثیر تصویرگونگی و انسجام متنی بر سهولت پردازش روابط سببی در گفتمان فارسی پرداخته است. برای این منظور، یک آزمایش خواندن با طرح درونازمودنی طراحی شد. مواد آزمایش شامل ۱۲ سناریوی سهجملهای و ۱۲ سناریوی پرکننده بودند. تصویرگونگی و انسجام متنی بهعنوان متغیرهای مستقل آزمایش لحاظ شدند. بهواسطه متغیر انسجام، میزان انسجام جملات اول و دوم سناریوها دستکاری شد. بهواسطه متغیر تصویرگونگی، ترتیب جملات دوم و سوم سناریوها (توالیهای علت-معلول) دستکاری شد. تعداد ۴۸ آزمودنی فارسیزبان سناریوها را خواندند و درستی جملۀ هدف را که رابطه سببی ضمنی بین توالیهای سببی سناریو را با صراحت بیان میکرد، قضاوت کردند. زمان خواندن جملات هدف در هر کدام از گروهها توسط نرمافزار DMDX ثبت و تحلیل شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که هر کدام از متغیرهای تصویرگونگی و انسجام اثر معنیداری را بر زمان واکنش آزمودنیها داشتهاند. بهعلاوه، هیچگونه اثر تعاملی بین متغیرهای تصویرگونگی و انسجام یافت نشد. جمله هدف در گروه دارای انسجام بالا و توالیهای سببی تصویرگونه سریعتر از جمله هدف سایر گروهها خوانده شد. همچنین جمله هدف در توالیهای سببی تصویرگونه با انسجام پایین تقریباً همزمان با جمله هدف در توالیهای سببی غیرتصویرگونه اما دارای انسجام بالا خوانده شد. نتایج این پژوهش تاییدی تجربی بر اهمیت اصل تصویرگونگی در زبان و سهولت درک توالیهای تصویرگونه در توالیهای سببی است. همچنین نتایج نشان میدهند چنانچه بنابر اقتضائات گفتمانی، اطلاعات بهصورت غیرتصویرگونه ارائه شود، وجود رابطه انسجامی بالا با بافت قبلی میتواند کندی پردازش در ساختهای غیرتصویرگونه را جبران سازد.
دوره ۵، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱۷)- ۱۳۹۳ )
چکیده
در این پژوهش دو فرض نظریه استعاره مفهومی با استفاده از روش پیکره بنیاد مورد ارزیابی قرار گرفت. طبق فرض اول، زبان استعاری جایگاهی فرعی نسبت به استعاره های مفهومی ذهنی دارد و طبق فرض دوم، استعاره های زبانی متعارف نظام مند هستند. پیکره ای پنجاه میلیون کلمه ای از پیکره همشهری به طور تصادفی نمونه گیری و به وسیله نرم افزار AntConc تحلیل شد. یافته های حاصل از تحلیل پیکره ای حاکی از تأیید نشدن فرض نخست و تأیید نسبی فرض دوم نظریه استعاره مفهومی هستند. یافته های این پژوهش نشان می دهند که الگوهای معنایی استعاره های زبانی پیچیده تر از پیش بینی های نظریه استعاره مفهومی هستند و عوامل کاربرد زبان در شکل دهی به معنای استعاره های زبانی نقش مهمی ایفا می کنند.
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده
شناسایی هویت نویسنده یکی از حوزههای تحقیقاتی مهم در حیطۀ زبانشناسی حقوقی است که موضوع پژوهشهای زبانشناختی و رایانشیِ گسترده در زبانهای مختلف بوده است. با این حال شواهد محدودی از پژوهشهای صورتگرفته با موضوع شناسایی نویسنده در زبان فارسی وجود دارد. در این پژوهش امکان شناسایی نویسندۀ یک متن با تکیه بر مفهوم گویش فردی و با استفاده از واژههای دستوری زبان فارسی بررسی شده است. واژههای دستوری از آن جهت که بهطور ناخودآگاه در تولید زبان بهکار گرفته میشوند، مستقل از موضوع متن بهکار میروند و بسامد بالایی در متون کوتاه دارند، میتوانند نشانگرهای مؤثری برای کدگذاری گویش فردی و ممیز سبک نویسندگان باشند. در این پژوهش، ابتدا پیکرههایی متنی از نوشتههای پنج محقق و نویسندۀ معاصر جمعآوری و سپس با استفاده از نرمافزار خطایاب وفا، استانداردسازی شدند. با استفاده از بستۀ سبکسنجی stylo نرمافزار آماری R، واژههای پربسامد دستوری با توالیهای یک تا سهنگاشتی از متون استخراج شدند و سپس قابلیت تفکیک متون بر اساس این واژهها و با استفاده از تحلیل مؤلفههای اصلی و همچنین تحلیل خوشهای بر اساس مقیاس فاصلهای دلتا بررسی شد. نتایج نشان داد که واژههای دستوری در زبان فارسی قابلیت تفکیک متون متعلق به یک نویسنده را دارند و عملکرد واژههای تکنگاشتی بهتر از دونگاشتی و سهنگاشتیها در متون کمحجم است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که حجم کمینۀ متن برای شناسایی موفقیتآمیز نویسنده در متون فارسی حدود ۴۰۰۰ واژه بر اساس ۲۰ واژۀ دستوری پربسامد است.