جستجو در مقالات منتشر شده


۱ نتیجه برای گرامی پور


دوره ۱۲، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده

یکی از نوآورانه­ترین ابزارهای محققان برای بهبود آموزش و ارزشیابی به­خصوص درمورد آموزش­های سرنوشت­ساز که حاصل  اتحاد روان­شناسی شناختی و سنجش آموزشی است استفاده از رویکردهای تشخیصی شناختی است، اما متأسفانه این رویکردها مورد توجه و استفادۀ اندک پژوهشگران حیطۀ آموزش و ارزشیابی زبان، به­خصوص دستور زبان، در ایران قرار گرفته­ است. از مسائل اساسی در جریان سنجش تشخیصی شناختی، تعیین مهارت‌ها و ریزمهارت‌های شناختی لازم برای پاسخ به پرسش­ها و همچنین، انتخاب مدلی بهینه است. اهداف اصلی پژوهش کیفی و کمی حاضر تعیین این مهارت‌های شناختی از طریق تدوین ماتریس کیو، تعیین مدل بهینۀ تشخیصی شناختی (CDM) برای آزمون دستور زبان کنکور کارشناسی ارشد مجموعۀ زبان انگلیسی و درنهایت، شناسایی نقاط قوت و ضعف آزمودنی­هاست که ۵۰۰۰ نفر از شرکت­کنندگان سال ۱۳۹۶ بودند. یافته­های حاصل از بررسی ادبیات موجود، ارزیابی متخصصان و پروتکل­های تفکر با صدای بلند در فاز تدوین ماتریس کیو نشان می­دهد، هر کدام از پرسش­های آزمون دستور زبان به بررسی دو تا چهار مهارت از شش خرده­مهارت تصریف زمان فعل، کاربرد فعل صحیح، کاربرد عبارات اصطلاحی، کاربرد تعدیل­کننده­ها، توافق و کاربرد حروف اضافه می­پردازند. بررسی مدل­های   DINA, DINO , G-DINA از میان مدل­های تشخیصی شناختی موجود نشان داد که مدل G-DINA با داده­ها برازش مطلوب­تری دارد و درنتیجه، تحلیل­های تکمیلی بر روی عملکردهای این مدل انجام شد. درنهایت، با توجه به تحلیل عملکرد آزمون­دهندگان مسلط و غیرمسلط، کاربردها و پیشنهاداتی برای آموزش و سنجش زبان برای آزمون‌های سرنوشت­ساز همچون کنکور کارشناسی ارشد و همچنین، پژوهش‌های مشابه ارائه شده است.

صفحه ۱ از ۱