جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای کوزه گر
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
دوران آهن یکی از دورههای کلیدی و مهم در فرآیند تطور فرهنگ انسانی در جهان است. این دوره نشانگر دورهای حساس از تغییرات در زندگی انسانی است. همزمان با دوران آهن شهرهای جدید شکل گرفتند و شهرنشینی وارد مرحلۀ تازهای شد. مراتب اجتماعی ثابت شدند و در پی تحولاتی که در زمینههای فنآوری، صنعت، معماری، نگارش و نیز ایدئولوژی رخ داد سنن فرهنگی جدیدی در جوامع انسانی شکل گرفت. اما ظهور این دوره در فلات ایران به گونهای دیگر است. در این دوران هیچ منطقهای در ایران، به جز تمدن عیلام، در سرزمینهایِ پستِ جنوبِ غرب ایران، همچون سرزمینهای مجاور مانند بینالنهرین و یا آناتولی مراحل شهرنشینی و یا نگارش را تجربه نکرده بود. با این حال نمیتوان به این بهانه نقش ایران را در ظهور و تطور فرهنگهای دوران آهن در منطقه نادیده گرفت. چرا که همانطور که از دادههای باستانشناختی و منابع مکتوب برمیآید به دلیل مشخصههای جغرافیایی، شرایط استراتژیکی و نیز آب و هواییِ این منطقه موجب شده تا نقش مهمی را در شکلگیری و انتقال یا جابهجایی فرهنگهای دوران آهن در منطقه ایفا کند. از این دیدگاه مطالعۀ فرهنگهای دوران آهن در ایران، شکلگیری و نحوۀ گسترش آنها هم از لحاظ جغرافیایی و هم از لحاظ تطوری میتواند در شناخت این دوره بسیار موثر افتد. با این حال به دلیل پیچیدگی جغرافیایی نیمۀ غربی ایران شناخت فرهنگهای آهن در این منطقه آغاز و گسترش آنها به صورت کامل و دقیق صورت نگرفته است و نظریات و فرضیههای بسیاری در این رابطه وجود دارند. این مقاله در نظر دارد با بررسی و ارزیابی دیدگاهها و نظریهها الگویی برای آغاز و گسترش فرهنگهای دوران آهن در منطقه و تحولات اجتماعی در طول آن ارائه دهد.
دوره ۱۷، شماره ۱۰۹ - ( اسفند ۱۳۹۹ )
چکیده
آفات و بیماری های گیاهی یک تهدید عمده برای امنیت غذایی بشر بشمار میآیند. در مزارع وسیع، تشخیص دقیق و به هنگام توسط انسان به دلیل زمان بر بودن و احتمال تشخیص اشتباه امکان پذیر نمی باشد. از اینرو برای تشخیص فوری، اتوماتیک ، مناسب و دقیق آفات کشاورزی، استفاده از پردازش تصویر و هوش مصنوعی از جمله یادگیری عمیق میتواند بسیار مفید باشد. در این تحقیق، مدلهای شبکه عصبی پیچشی برای تشخیص و شناسایی سه نوع آفت مرکبات متداول در شمال ایران نظیر پروانه مینوز، فوماژین (قارچ دوده مرکبات) و بالشتک با استفاده از تصاویر برگهای آلوده، از طریق روشهای یادگیری عمیق توسعه داده شده است. برای این منظورمعماریهای رزنت۵۰ و ویجیجی۱۶ به عنوان شبکه عصبی پیچشی معروف با استفاده از روش انتقال یادگیری بر روی ۱۷۷۴ تصویر برگ آلوده مرکبات که در شرایط طبیعی و مزرعهای فراهم گردید، آموزش داده شد. در مرحله آموزش، از روش افزونهسازی دادهها برای افزایش تعداد نمونههای آموزشی و بهبود تعمیمپذیری طبقهبندها استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل تجربی از اعتبارسنجی ضربدری به منظور اندازهگیری دقت شبکه عصبی پیچشی استفاده شد. در این استراتژی، همه تصاویر بدون هیچگونه همپوشانی مجموعه دادههای آموزش و امتحان، آزمایش شدند. بر اساس نتایج به دست آمده دقت مدلهای رزنت۵۰ و ویجیجی۱۶ به ترتیب ۰۵/۹۶ و ۳۴/۸۹ درصد ارزیابی گردید.از اینرو مدل رزنت۵۰، می تواند روش فوق را به یک سیستم مشاوره یا هشداردهنده اولیه بسیار مناسب تبدیل کند.
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۵ )
چکیده
در سالهای اخیر با مشخصشدن ناکارآمدی ابزار و شیوههای سنتی اداره جوامع شهری، اهمیت الگوهای گذار از حکومت شهری متمرکز و سلسله مراتبی، به حکمروایی خوب، غیرمتمرکز و مردمسالار روند فزایندهای به خود گرفته است. رشد، تعدد و تنوع پژوهشهای علمی منتشر شده در این حوزه نیز یکی از نشانههای قابل اتکا برای ضرورت توجه به این مفهوم است. بر این اساس پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش فراتحلیل و با رویکردی بازنگرانه و کالبدشکافانه، به بازخوانی مطالعات علمی حوزه حکمروایی خوب شهری در راستای برجستهسازی قوتها و رفع نواقص و ضعفهای آن مبادرت کرده است. قلمرو پژوهش حاضر، پژوهشهای تدوین شده در قالب مقالات علمی- پژوهشی و علمی- ترویجی در حوزه حکمروایی خوب شهری در داخل ایران است. نتایج حاصل نشان میدهد پژوهشهای حوزه حکمروایی شهری که با روششناختی توصیفی آغاز شده، اغلب از منظر ماهیت در رده پژوهشهای توسعهای و کاربردی بوده و همین امر این پژوهشها را به نظریه آزمایی رهنمون کرده، همچنین غلبه روشهای کیفی و توصیف و تحلیل درصد استفاده از روشهای استنباطی را در فرآیند تحلیل بالاتر برده است. بهطور کلی تحولات پژوهشهای حوزه حکمروایی شهری با روششناختی توصیفی آغاز شده و دوره تحلیلهای کمی را هرچند بهصورت محدود در شهرهای بزرگ کشور تجربه کرده است. حال اگر این پژوهشها بخواهد برای شهرها و نظامهای اداره آنها مفید واقع شده و مشکلات آنها را برطرف کند، هرچند نتایج و پیشنهادات خلاقانه و کاربردی را نیز تاکنون شاهد بودهایم، اما ضروری است در سایه اتکا به نظریهها و اندیشههای اجتماعی و فلسفی و الگوهای تبینی و آیندهنگرانه به رویکردی بوممحور روی آورد.