۲۲ نتیجه برای کرد زعفرانلو کامبوزیا
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
بررسی معنای واژه با رویکرد معناشناسی شناختی، از رهگذر شبکه شعاعی، تغییر معنای واژه در بافتهای مختلف را در قالب الگویی نظاممند تحلیل میکند. در این نگرش، واژه معنای مرکزی دارد که این معنای مرکزی در مفاهیم فرعی نیز مشاهده میشود. بر این اساس معانی فرعی که برای واژه مطرح میشود به گونهای با معنای مرکزی گره میخورد و شبکه معنایی شکل میگیرد. با توجه به اینکه این نظریه میتواند توسعه های معنایی واژه را تبیین کند و چگونگی به وجود آمدن آنها را روشن سازد لذا بر آن شدیم تا با روش توصیفی تحلیلی برای تبیین شبکه معنایی ذکر در قرآن از آن بهره ببریم. پرداختن به واژه ذکر در ذیل این نظریه، ما را به نتایجی میرساند که به قرار زیر است: یادآوری ارادی زبانی الله به همراه حضور قلب معنای مرکزی واژه ذکر است. این معنا هسته مرکزی شبکه معنایی منسجمی به شمار میرود که از شش معنای شعاعی مبتنی بر معنای نخست تشکیل شده است. نسبت دوری و نزدیکی این معانی به معنای مرکزی با توجه به میزان فراوانی داده، مورد بازخوانیشده، و میزان ایمانی که به سبب آن بازخوانی صورت میگیرد، متفاوت است.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
این مقاله به بررسی تحوّلاتی میپردازد که ممکن است در لایههای مختلف معنایی، و ساخت اطلاع یک ساخت نشاندار در فرایند ترجمه از انگلیسی به فارسی روی دهد. منظور از ساخت نشاندار در این پژوهش، ساختهایی چون ساخت نقشبرابر، ساختهای وارونه، و ساختهایی است که در آنها پیشایندسازی صورت گرفته است. چارچوب نظری پژوهش را دستور نقشگرای نظاممند هلیدی فراهم آورده است و تحولات معنایی ساختهای نشاندارِ ترجمهشده با توجه به فرانقشهای سهگانه این دستور یعنی فرانقش تجربی، فرانقش بینافردی و فرانقش متنی بررسی شده است. دادههای پژوهش نیز از میان نمونههای بسیاری گزینش شدهاند که از ده متن ترجمهشده انگلیسی به فارسی استخراج شدهاند. این پژوهش نشان میدهد که در لایههای مختلف معنایی یک ساخت نشاندار، و ساخت اطلاع آن، در فرآیند ترجمه ممکن است تحولاتی رخ دهد. برخی از این تحولات، گریزناپذیر و بسیاری از آنها قابل اجتناب هستند. همچنین به نظر میرسد که آرایش واژگانی آزاد زبان فارسی، امکانات فراوانی برای بیان معنای ساختهای نشاندار در اختیار آن قرار داده است.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
در این مقاله برابری و برابریابی را بر پایه هم ویژگیهای صوری متن در زبان مبدأ و هم بافت موقعیتی با استناد بر رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد بررسی قرار میدهیم، زیرا تنها با بررسی صوری و از طریق تحلیل ویژگیهای صوری متن در زبان مبدأ نمیتوان مستقیماً به تأثیرات ساختاری بر شالودههای جامعه و در ادامه به انتقال بین فرهنگی دست یافت. فرکلاف متن را شامل دوگونه مکمل یکدیگر معرفی مینماید: تحلیل زبانشناختی یا در سطح خرد و تحلیل بینامتنی یا سطح کلان. در این پژوهش بازتولید (ترجمه) ساختارهای گفتمانمدار و دیدگاههای اجتماعی حاکم بر تولید گفتمان چه در متن مبدأ و چه در متنهای ترجمهشده (مقصد) تحلیل، توصیف و تبیین شدهاند. تعدادی ساختار گفتمانمدار زبانشناختی برجسته انتخاب و در تجزیه و تحلیل بهکار گرفته شد. هدف از این تحقیق، ارائه بهترین شیوه برای بررسی و ارزیابی فرآیند ترجمه (نه تنها محصول آن)، در فرآیند برابریابی و سپس گزینش برابری در فرآیند ترجمه با استناد بر تحلیل گفتمان انتقادی است. برای مشخصکردن تفاوت ساختارهای گفتمانمدار متن اصلی داستان خواهران، اثر جیمزجویس را با متون ترجمه شده آن، مقایسه کردیم.
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
این تحقیق به بررسی واج آرایی زبان فارسی باستان بر اساس خوانش کتیبه ها از کنت (١٩٥٣) و مشخص کردن ساخت هجایی مجاز در این زبان می پردازد. همچنین به بررسی «اصل توالی رسایی» و چگونگی تبعیت واژگان این زبان از این اصل درخوشه های همخوانی آغازه و پایانه هجا پرداخته می شود. به عبارت دیگر، ساخت هجا در زبان فارسی باستان چگونه است؟ همچنین آیا اصل سلسله مراتب رسایی در این زبان در ساخت هجا رعایت می شود؟ برای پاسخ به این سؤالات، ابتدا تمامی توالی¬های همخوانی موجود در آثار مربوط به فارسی باستان در آغاز، میان و پایان واژه¬ها، بدون در نظر گرفتن تقطیع هجایی، شناسایی و استخراج شده اند و سپس بر اساس اصول مربوط به هجابندی، خوشه های موجود در هجا ها شناسایی شده و با اصل توالی رسایی مطابقت داده شده اند. بررسی خوشه های آغازی و میانی نشان می دهد که ساخت هجا در این زبان به صورت (c)(c)(c)v(c)(c) است و اصل سلسله مراتب رسایی در همه داده ها رعایت شده، به جز زمانی که یکی از دو همخوان s و ŝ در ابتدای هجا به عنوان عضو اول خوشه حضور داشته باشد. به علاوه، به دلیل وجود پایانه¬های صرفی در انتهای کلماتی چون فعل، اسم و صفت، خوشه¬های همخوانی در پایان واژگان این زبان دیده نمی شود.
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
این پژوهش کوششی است برای بررسی انواع روشهای مجهولسازی فعلهای مرکب زبان فارسی و معرفی نظریه معنایی جکندوف، یعنی آنچه «نظریه معنیشناسی مفهومی» نامیده میشود. معرفی این نظریه معنیشناختی، به این دلیل است که مبانی آن به محک دادههای زبان فارسی سپرده شود تا معلوم شود آیا این نظریه، چنانکه پیشنهاددهنده آن ادعا میکند، جهانی است و از عهده تبیین دادههای زبان فارسی برمیآید یا خیر. به این منظور، رفتار معنایی۲۲ فعل مرکب زبان فارسی که از راه همراهشدن سازه غیرفعلی با فعل سبک «انداختن» ساخته میشوند، به هنگام مجهولکردن این افعال بررسی میشود. چنانکه ملاحظه خواهیم کرد، برای مجهولسازی گروهی از فعلهای مرکب، میتوان از دو روش نحوی و معنایی بهره برد. همچنین، خواهیم دید که نظریه معنایی جکندوف به دلیل توجه به مؤلفههای معنایی و در نظر گرفتن آنها به منزله واحد تحلیل معنایی، از عهده تبیین پذیرفتنینبودن جملههایی که دستوریاند، ناتوان میماند و بنابراین، استدلال خواهیم کرد که چنانچه واحد تحلیل معنی جمله در نظر گرفته نشود، تحلیلهای معنایی نتایج درستی را بر پی نخواهند داشت.
دوره ۲، شماره ۳ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده
فهم درست معنای یک واژه، نیازمند استفاده از روشهای گوناگون معنیشناسی است تا از طریق آنها، به توصیف دقیق معنای آن واژه دست یافت. یکی از این روشها، روابط مفهومی و از جمله تقابل معنایی است. هدف این پژوهش، بررسی تقابل معنایی و نقش آن در ترجمه قرآن کریم است. بدین منظور، ۱۰۶ جفتواژه متقابل، همراه با بسامد آنها و آیاتی که در آنها به کار رفته است از منابع مختلف و به ویژه از «تفسیر نور» اثر مصطفی خرمدل، استخراج و گردآوری شده و سپس بر اساس شش نوع تقابل معنایی مورد توافق زبانشناسان، تجزیه و تحلیل گردیده است. به علت حجم محدود مقاله، از آوردن همه این جفتواژهها خودداری گردیده و برای هر نوع تقابل معنایی چند نمونه ذکر شده است. بررسی و تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد که شش نوع تقابل معنایی مدرج، مکمل، دوسویه، جهتی، واژگانی و تباین معنایی در قرآن یافت میشود و تقابلهای مدرج، مکمل، دوسویه، واژگانی، تباین معنایی و جهتی به ترتیب دارای بیشترین و کمترین بسامد میباشد. در پارهای موارد میان این تقابلها همپوشانی وجود دارد. مد نظر قرار دادن پدیده تقابل معنایی میتواند در ترجمه درست واژگان قرآن مؤثر باشد.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
تشدیدزدایی فرایندی واجی است که در بعضی از زبان ها ازجمله فارسی مشاهده می شود. از آنجا که مطالعات تاریخی از گرایش زبان ها به این فرایند حکایت می کند و از سوی دیگر تاکنون در زبان فارسی، پژوهش جامعی در این زمینه صورت نگرفته است؛ هدف این تحقیق، معرفی فرایند تشدیدزدایی و بیان ویژگی های آن در زبان فارسی و گویش های آن است. در این مقاله، رابطه تشدیدزدایی و تشدید با فرایندهای واجی نظیر تضعیف، تقویت، همگونی، کشش جبرانی و غیره بررسی شده است. این تحقیق به شیوه کتابخانه ای و با استفاده از کتابها و مقالات گویش شناسی و استناد به پیکره ای شامل ۱۲هزار داده (مشدّد و غیرمشدّد) مربوط به ۳۳ گویش ایرانی انجام شده است. نگارندگان علاوهبر تحلیل کیفی، از بررسی کمّی داده ها یعنی محاسبه بسامد مؤلفه ها نیز استفاده کردهاند؛ بهعبارت دیگر تعداد کلمات مشدد (شده) و تشدیدزدایی شده و همچنین فراوانی همخوان هایی که تحتتأثیر این فرایندها قرار گرفته اند محاسبه شده است. مهم ترین نتایج این تحقیق عبارت اند از: ۱. تشدیدزدایی عکس تشدید عمل می کند؛ ۲. در میان فرایندهای واجی، کشش جبرانی و درج همخوان، فرایندهایی هستند که بعد از حذف تشدید دارای بیشترین بسامد از لحاظ کاربردند؛ ۳. تشدیدزدایی زمینه را برای عملکرد سایر فرایندهای واجی فراهم می کند؛ ۴. گویی تمایل طبقات مختلف آواها به فرایند مشدّدشدن و تشدیدزدایی در جهت عکس هم عمل می کند. تمایل طبقات همخوانی نسبت به فرایند مشدّدشدن بهصورت روان> انسدادی> خیشومی> غلت است.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
اشتقاق فرایندی است که طی آن افزودن یک وند اشتقاقی منجر به تولید واژه ای جدید می شود. این فرایند برای سالیان متمادی مورد توجه زبان شناسان قرار داشته و بیشتر به عنوان فرایندی صرفی یا صرفی ـ نحوی از آن یاد شده است. هنگام مطالعه فرایند اشتقاق، بررسی میزان زایایی یک وند اشتقاقی (تعداد واژگان جدید تولید شده توسط آن وند) اهمیت فراوانی دارد. فرضیه این مقاله این است که ساخت هجا و عوامل واجی، در میزان زایاییِ یک وند تأثیر دارند. به بررسی رابطه ساخت هجایی با میزان زایایی وندهای اشتقاقی فعلافزای زبان فارسی پرداخته ایم. در زبان فارسی از مجموع بیست پسوند اشتقاقی فعلافزا، هفت پسوند بسیار زایا وجود دارد که همگی با یک واکه آغاز می شوند؛ از این رو می توان نتیجه گرفت که وجود یک واکه در آغاز ساختمان هجایی یک وند عامل زایایی آن در زبان فارسی به شمار می رود، هر چند عوامل ساختواژی نیز در انتخاب آن دخیل هستند. مطالعه هسته هجاها در این قبیل پسوندها نیز نشان میدهد که دو واکه پیشینe وa پر بسامدترین واکه های قرار گرفته در جایگاه هسته این پسوندهای اشتقاقی هستند؛ به عبارت دیگر، ساخت هجا و واج آرایی یک پسوند نقش مؤثری در میزان زایایی آن ایفا می کند. نتایج و آمار به دست آمده نشان می دهد که رابطه نزدیکی بین ساخت هجایی یک وند و میزان زایایی آن وجود دارد.
دوره ۴، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱۳)- ۱۳۹۲ )
چکیده
هدف از نگارش این مقاله، شناسایی برخی از فرایندهای واجی موجود در همخوانهای گویش لری بالاگریوه و مقایسه آن با فارسی معیار است. لری بالاگریوه گویش قومی با همین نام است که در مناطق جنوب و جنوب شرقی لرستان، جنوب و شرق ایلام و شمال خوزستان سکونت دارند. این گویش یکی از دو گونه رایج لری در شهر خرمآباد استان لرستان است. دادهها از طریق مصاحبه با چهار گویشور، هریک به مدت یک ساعت، گردآوری شده است. به علاوه، یکی از نگارندگان نیز گویشور این گویش است. دادهها برمبنای الفبای بینالمللی IPA آوانگاری شده و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. فرایندها در چارچوب واج شناسی زایشی و واج شناسی خودواحد ارائه میشوند. فرایندهای همگونی، ناهمگونی، خنثیشدگی، تضعیف، حذف، درج و قلب از فرایندهای همخوانی بررسی شده در این مقاله هستند. به منظور یافتن فرایندهای واجی، به جز مطالعات آوایی، برخی ملاحظات ساخت واژی نیز به ضرورت تحقیق در این بررسی گنجانده شده است. در این گویش فرایندهای تضعیف و حذف از سایر فرایندها فعالترند.
دوره ۵، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱۷)- ۱۳۹۳ )
چکیده
هدف از نگارش این مقاله، شناسایی برخی از مهم ترین فرایندهای واجی موجود در همخوانهای گویش کردیکلهری بر اساس «چارچوب واج شناسی زایشی» است. برای این کار دادههایی از سیزده گویشور بومی در همه ردههای سنی و مقاطع تحصیلی، از بی سواد تا تحصیلکرده، از طریق مصاحبه جمعآوری شده است. همچنین یکی از نگارندگان، گویشور این گویش است. در انجام این پژوهش از منابع مکتوب مانند پایان نامه، مقاله و کتاب های دیگر در این زمینه به عنوان پیشینه پژوهش استفاده شده است. دادهها بر مبنای الفبای آوانویسی بینالمللی «آیپیای» آوانگاری شدهاند و روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. در این مقاله با بررسی دادهها انواع فرایندهای واجی، همچون همگونی، حذف در جایگاه میانی و پایانی، درج آغازی و میانی، تضعیف، تقویت و قلب بررسی شدهاند. «حذف» و «تضعیف» پربسامد ترین فرایند های واجی در این گویش هستند و «درج» کم بسامد ترین فرایند واجی محسوب می شود.
دوره ۶، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۲۵)- ۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله، کوشیدیم با اتکا به اصول و قواعد واجآرایی زبان فارسی و در چارچوب نظریه بهینگی، ستاک گذشته برخی از افعال بهظاهر بیقاعده زبان فارسی را بررسی کنیم. پرسشهای این تحقیق عبارتاند از:
۱. چگونه میتوانیم از قواعد واجآرایی حاکم بر زبان فارسی برای تحلیل توالیهای بهکاررفته در ستاک گذشته استفاده کنیم؟
۲. برای حفظ نظام واجآرایی زبان فارسی هنگام افزودن تکواژ گذشتهساز، چه نوع فرآیندهای واجی عمل میکنند؟
بهمنظور پاسخگویی به سؤالات بالا، ۳۶ صورت فعلی را که ستاک گذشته آنها ازنظر صوری با صورتهای باقاعده متفاوت است و هجای پایانی آنها را یک هجای سنگین ازنوع cv:cc تشکیل میدهد، ازنظر ساختهجایی و واجآرایی بررسی کردیم. نتایج این پژوهش عبارتاند از:
این موارد کاملاً بر اصول و قواعد واجآرایی زبان فارسی منطبق هستند و کاملاً قاعدهمند عمل میکنند.
در واجآرایی ساخت هجای cv:cc در زبان فارسی، یک رابطه همبستگی میان هسته و همخوانهای خوشه پایانی وجود دارد.
همخوانهای آغازه و پایانه نیز در واجآرایی ساخت هجای cv:cc نقش تعیینکننده دارند.
۴. در تمامی این ستاکها، اصل سلسلهمراتب رسایی رعایت شده است.
دوره ۶، شماره ۶ - ( شماره ۶ (پیاپی ۲۷)، ویژه نامه- ۱۳۹۴ )
چکیده
مطالعه انطباق وامواژهها مدتهاست، توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. در این پژوهش تلاش بر این است تا چگونگی انطباق واجیِ واکههای وامواژههای زبان عربی بررسی شوند. چارچوب نظری این پژوهش نظریۀ بهینگیِ پرینس و اسمولنسکی (۲۰۰۴) است. دادههای بررسیشده، ۱۶۴۷ واژه است که از فرهنگ معین و سخن گردآوری شدهاند. تلفظ وامواژهها در زبان مبدأ (عربی) با بهرهگیری از چهار فرهنگ زبان عربی آوانگاری شدهاند و سپس تغییرات آوایی/ واجیِ رخداده دربارۀ هریک از وامواژهها در زبان مقصد (فارسی) بررسی شدهاند. تلفظ وامواژههای زبان عربی در فارسی با استفاده از فرهنگهای معین و سخن گردآوری و آوانویسی شدهاند. در این بررسی پس از معرفی نظام آوایی و واجی زبانهای فارسی و عربی، فرایندهای واجی دخیل در انطباق واکههای وامواژهها، هریک بهتفصیل بررسی شدهاند. فرایند جایگزینی، پربسامدترین فرایند واجی دخیل در انطباق واکههای وامواژههای زبان عربی است.
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( بهار ۱۳۸۸ )
چکیده
در این مقاله، نظریه رقیه حسن درباره پیدایش و تکوین زیباییشناسی کلامی در کودکان مورد بررسی قرار گرفته است. در این نظریه، کودک ناآگاهانه و به صورت غیر ارادی با شنیدن لالاییها و شعرهای کودکانه، ادبیات را میآموزد. او الگوهای زبانی از جمله الگوهای آوایی، معنایی و نحوی را در شعرها تشخیص میدهد و توانایی در ذهن او شکل میگیرد که پایه زیباییشناسی کلامی را در سالهای آینده برای او شکل میدهد. در اینجا از میان گونههای ادبی ما فقط به بررسی شعر میپردازیم. از میان الگوهای ادبی نیز فقط به بررسی الگوهای آوایی میپردازیم؛ زیرا از میان ویژگیهای زیباییشناختی اشعار کودکان، الگوهای آوایی خوشایند و دلنشین، اهمیت ویژه دارد. شایان توجه است که در این نوشته، جستجو درباره همپوشیها و در عین حال تفاوتهای «زبان» و «ادبیات» به عنوان دو حوزه از حوزههای ذهن همواره در پسزمینه تمام مباحث مطرح است. نتایج این تحقیق نشان میدهدکه هرچند زبان و ادبیات ماهیت یکسانی دارد از لحاظ منشأ و همچنین نوع پردازش با همدیگر تفاوتهای اساسی دارد و این تفاوت آنها را به حوزههایی جدا از ذهن مربوط میکند. در بخش پایانی این تحقیق الزامات و پیامدهای نظری را، که این تلقی از یادگیری ادبیات برای آموزش ادبیات به کودکان در بر دارد، بررسی میکنیم. بر اساس یافتههای این تحقیق در تلقی کودکان از ادبیات شکل بر محتوا غلبه دارد و پرورش این تلقی در شکوفایی توانش ادبی آنها در سالهای آینده نقش عمده ایفا میکند. از این رو بهتر است که در تهیه و نگارش اشعار کودکانه بویژه در سالهای اولیه کودکی به جای طرح مضامین پیچیده و آموزشی به زیبایی شکل و چگونگی بیان اشعار توجه خاصی مبذول شود.
دوره ۹، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۷ )
چکیده
هدف از این مقاله، بررسی ریشۀ فعلهای سادۀ زبان فارسی مختوم به خیشومی تیغهای [n] است و پرداختن به اینکه با افزودن وند گذشته چه نوع محدودیتهایی بر خوشۀ پایانۀ هجای C۰VC۱C۲ اعمال میشود؛ بهعبارت دیگر، در ریشۀ فعلهای مختوم به خیشومی [n] با افزودن وند گذشته، چه محدودیتهای واجآرایی بر خوشۀ پایانی صورت میپذیرد. بهمنظور پاسخگویی به این پرسش، از میان ۳۹۷ ریشۀ فعلی بدون تکرار و بدون پسوند سببیساز، ۲۲ ریشۀ فعل، اعم از یک، دو و سه هجایی، با ساخت هجای پایانی از نوع CVn+d بررسی شدند. محدودیتهای بهدستآمده عبارتاند از: ۱. خوشههایی که عضو اول آن خیشومی تیغهای [n]باشد با هستههای دارای مشخصۀ [+افراشته] محدودیت تولید دارند؛ بهعبارت دیگر، واکههای افراشته نمیتوانند هستۀ هجایی واقعشوند که خوشۀ پایانۀ آن از [nd] تشکیل شده باشد؛ ۲. خوشههایی که عضو اول آن خیشومی لثوی [n]باشد با هستههای دارای مشخصۀ [-افراشته] محدودیت تولید ندارند؛ ۳. قاعدۀ «مانع» (blocking) از تولیدِ بروندادهایِ مشابه صورتهایِ موجود در زبان جلوگیری میکند. ۴. اصل سلسلهمراتب رسایی در همۀ صورتهای فعلی ستاک گذشته رعایت شده است.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۳- )
چکیده
-
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۹ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی فرایندهایی است که گویشوران زبان برای رعایت اصل توالی رسایی و قانون مجاورت هجا بر واژههای زبان اعمال میکنند. بدین منظور، دادههای زبان فارسی از گونۀ گفتاری گویشوران جمعآوری و صورت واجی آنها با فرهنگ لغت مشیری (۱۳۸۸) مقایسه شده است. دادههای گویش کردی هورامی از طریق مصاحبه با گویشوران و دادههای مربوط به گویشهای لفوری، تربت حیدریه و سبزواری از کامبوزیا (۱۳۸۵) استخراج شده است. از بین ۱۱۲۵ واژۀ بسیط گردآوریشده که اصل رسایی در آنها رعایت نمیشود، در ۳۵۷ واژه، شاهد اعمال فرایندهای واجی کشش جبرانی، قلب، درج، حذف و جایگزینی یک واحد واجی با واحد واجی دیگر از سوی گویشوران زبان هستیم که از این میان بسامد فرایندهای کشش جبرانی و قلب بیشتر از دیگر فرایندهای واجی است. به علاوه، این فرایندها بر واژههای یک، دو و سه هجایی اعمال میشوند که از این میان بسامد واژههای دوهجایی بیشتر از واژههای یکهجایی و سههجایی است. درنهایت، فرایندهای واجی مطرحشده در چارچوب نظریۀ بهینگی تبیین و رتبهبندی محدودیتها مشخص میشود.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده
شناخت اینکه افراد چگونه باب گفتوگو را باز میکنند یا چگونه همدیگر را خطاب میکنند موضوعی مهم در مطالعات جوامع بهمنظور ایجاد روابط اجتماعی بین افراد است. این پژوهش بهمنظور بررسی پدیدۀ اجتماعی عبارتهای خطاب با سه هدف شناخت انواع، کارکرد و عوامل اجتماعی بهوجود آورندۀ آنها در گونۀ گفتاری ترکی آذری خوی است. روش تحقیق تحلیل محتواست و دادهها که بهطور میدانی و با ابزار پرسشنامه از ۲۲۵ گویشور خویی صورت گرفته است نشان میدهد که هشت نوع عبارت خطاب در مکالمات روزمرۀ این افراد استفاده میشود: اسامی کوچک، نام خانوادگی، عناوین (القاب)، عبارتهای خویشاوندی، اسامی تحبیب، اسامی مذهبی، اسامی حرفهای و عبارت معکوس. تحلیل دادهها نشان میدهد که در این زبان عبارات خطاب در شرایط و موقعیتهای گوناگون به ترتیب از بیشترین به کمترین نشاندهندۀ نقشهای صمیمیت، فاصلۀ قدرت و احترام هستند که بیانگر میزبان بالای نقش صمیمیت در میان این گویشوران در استفاده از ابزار گفتاری خطاب است. همچنین بررسی دادهها بیان میکند که به ترتیب عوامل سن، رابطۀ خانوادگی، مرتبۀ اجتماعی، سلسلهمراتب شغلی و تحصیلات بر انتخاب عبارات خطاب تأثیر دارند که نشان میدهد در فرهنگ این جامعۀ زبانی سنتی عامل سن و رابطۀ خانوادگی بیشتر از موارد دیگر در تعیین فاصلۀ اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی دخیل هستند. همچنین برطبق تحلیل دادهها اسم کوچک، بیشترین کاربرد را در بین مردم خوی در حالت آشنایی با مخاطب دارد. اسامی مذهبی نیز بیشترین کاربرد را در بین افراد غریبه دارد که این حاکی از اهمیت و رواج فراون باورهای مذهبی در بین مردم خوی است. بهطور کلی ویژگی متمایز این پژوهش نسبتبه دیگر تحقیقات این است که علاوهبر بررسی عبارات خطاب عوامل اجتماعی و نقشی مؤثر بر انتخاب آنها نیز تحلیل شدهاند.
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۲- )
چکیده
در این مقاله فرایند ناهمگونی در فارسی و چند لهجه و گویش دیگر فارسی در چهارچوب نظریه بهینگی مورد تحلیل قرار می گیرد؛ ابتدا به معرفی نظریه بهینگی و بیان اصول و مبانی آن پرداخته میشود، سپس فرایند ناهمگونی در این چهار چوب مورد بررسی قرار میگیرد. در این مقاله استدلال میشود که نظریه بهینگی بر رویکردهای اشتقاقی برتری دارد. این استدلال مبتنی بر یکی از مواردی است که در آن هر دو فرایند همگونی و ناهمگونی به گونهای رخ میدهد که مشخص نیست کدام یک زمینه چین دیگری بوده است.
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱۲- )
چکیده
قدرت به عنوان یک مقوله اجتماعی مطرح می شود و به توانایی اطلاق می شود که صاحب آن می تواند برای نیل به هدف مورد نظر طرف مقابل را مجاب به اطاعت کند. این برتری به واسطه عوامل گوناگون مانند نقش اجتماعی ، جنسیت و حتی سبک خاصی از گفتار ایجاد میشود. هدف از این مقاله ارائه تعریفی قابل قبول از قدرت و نقش آن در قالب سبکهایی از قدرت موجود در گفتار است. بنابراین با شناسایی نشانههای زبانی میتوانیم قدرت در گفتار را دقیقتر اندازه بگیریم. در واقع، قدرت درگفتار به معنای اجتناب از متغیرهای زبانی عدم قطعیت ( پر کننده، مکث...) و استفاده از برخی نشانههای زبانی مانند(داشتن لهجه استاندارد،...) است. نشانه هایی مانند کشش، سوال ضمیمهای (شنونده محور، گوینده محور) و استفاده از واژه انگلیسی برای اولین بار در این تحقیق بررسی می شوند. در واقع میخواهیم بدانیم آیا می توان این نشانه ها را جزو متغیرهای زبانی عدم قطعیت لحاظ کرد. جامعه آماری در این تحقیق سی مدیر مذکر بین سی تا چهل سال هستند. نتیجه تحقیق نشان داد که کشش و انواع آن را می توان جزو نشانه های زبانی عدم قطعیت بیان کرد که بیانگر سبک ضعیف گفتار هستند. سؤال ضمیمهای (گوینده محور مانند مگه نه؟) نشاندهنده عدم قطعیت یا سبک ضعیف گفتار است اما این نشانه در گفتار جامعه آماری ما یافت نشد. اما سوال ضمیمهای (شنونده محور مانند درسته) بیانگر قطعیت یا سبک گفتاری قوی است و این نوع سؤال ضمیمهای در گفتار مدیران یافت شد. واژگان انگلیسی در این مصاحبه ها ثبت شد اما این نشانه را نمی توان جزو نشانههایی دانست که بیانگر عدم قطعیت یا سبک ضعیف گفتار هستند. بنا به نظر نگارندگان واژگان انگلیسی ضبط شده میتوانند جزو واژگان صنفی مدیران باشند.
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۱- )
چکیده
یکی از عوامخلی که در بره وجود آمدن طرح واره های متفاوت ایفای نقش می کند منظر است. جایگاه خاص مشاهده کردن، بخشی از فرایند تولید معنی به وسیله ی زبان را تشکیل می دهد. لانگاکر مفهوم منظر را به عنوان نقطه ی تطابق کانونی لحاظ می کند و معتقد است که دو مفهوم نقطه ی برتری و نقطه ی جهت گیری در شرح صحنه های ما از یک رویداد اهمیت بسیار دارند.
با توجه به اینکه نظریه ی شناختی با اتخاذ دیدگاه متفاوتی می کوشد پدیده های معنایی را تحلیل و تبیین کند و رویکردی کاملاً نوین به این حوزه از دستور دارد، و از آنجا که تاکنون هیچ تحقیقی با چنین رویکردی به بررسی پدیده ی منظر در زبان فارسی نپرداخته است، پژوهش حاضر بدیع می نماید.
پژوهش به روش توصیفی- قیاسی انجام شده است و نگارندگان پس از بررسی داده های خود دریافتند که علاوه بر نقطه ی جهت گیری و برتری عوامل دیگری چون گوینده - محور بودن، جاندار- محور بودن، اندازه- محور بودن و متحرک - محور بودن بر شکل گیری شرح صحنه های متفاوت از یک رویداد ثابب تأثیر می گذارد.