جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای چاوشیان
دوره ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده
در حال حاضر، صاحبنظران حوزۀ مطالعات ترجمه بر این موضوع اتفاقنظر دارند که ترجمه یکی از شاخصترین الگوهای برخورد میان دو فرهنگ است و نمیتوان آن را به فرایند زبانی صرف محدود کرد. در زمینۀ ترجمهشناسی، نظریهپردازانی چون برمن[۱]، ونوتی
[۲]، شلایر ماخر
[۳]، ریکور
[۴]... بر بازنمایی دیگری و بیگانهسازی تأکید میکنند و آن را راهبرد برتر میدانند، آنها مترجم را از هرگونه «مقدسشماری زبان مادری» برحذر میدارند و معتقدند که او باید فرهنگ دیگری را بدون هرگونه دخل و تصرف به خوانندگان زبان مقصد معرفی کند. اما در واقعیت امر همیشه چنین نیست و گاهی مترجم بهجای آشنا کردن خوانندۀ مقصد با فرهنگ بیگانه، جایگزینی معنایی را بهکار میبندد؛ گاهی حتی به حذف و عوض کردن مطالب روی میآورد. آیا میتوان بدون درنظر گرفتن موقعیت، بیگانهسازی را راهبرد برتر دانست؟ اولویت راهبردها به چه عواملی بستگی دارد؟ آیا عدم انتخاب چنین راهبرد بهاصطلاح برتر صرفاً ریشه در دیدگاه مترجمان به فرایند ترجمه دارد؟
چه عواملی بر انتخابهای مترجم تأثیر میگذارند و موجب تمایز ترجمههای گوناگون یک اثر میشوند؟ این انتخابها چه تأثیراتی میتوانند بر خوانندۀ زبان مقصد داشته باشند؟ مقالۀ حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر انتخابهای مترجم در برگردان عناصر فرهنگی میپردازد، سپس تأثیر این انتخابها را بر خوانندگان زبان مقصد مورد بررسی قرار میدهد.
دوره ۹، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر نظامهای جنسیتی مردسالار بر مطالبات زنان در فرهنگهای گوناگون است. پرسش این است که آیا ساز وکار این نظامها در جوامع متفاوت بهگونهای مشابه عمل میکند و منجر به نتایج یکسانی میشود؟ نکات اشتراک یا افتراق مطالبات زنان در راستای نیل به برابری مدنی و سیاسی با مردان در فرهنگهای مختلف کداماند؟ دراین راستا با تکیه بر خوانشی موسّع از نظریّۀ فمینیستی، با توجه به نظریّه سلطۀ مردانه بوردیو و در چارچوب بایستههای ادبیات تطبیقی، نوشتههای دو نویسندۀ زن از دو فرهنگ ایرانی (عالمتاج قائممقامی) و فرانسوی (کنستانسدوسَلم) انتخاب شدند. مطالعۀ مضمونی آثار و اندیشههای ایشان در دو جامعۀ در حال گذار (انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه) به روشی توصیفی-تحلیلی و با اتکا به ابزار اسنادی- کتابخانهای، حاکی از این است که سلطۀ مردانه، فارغ از تفاوتهای فرهنگی و خاستگاههای سیاسی و جغرافیایی، مطالبات مشترکی را در راستای رفع تبعیض از زنان در خانواده، نظام آموزش و نیز سیاست شکل دادهاست.
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از مراحل شناخت ویژگیهای فکری، فرهنگی و عاطفی ملل صاحب فرهنگ و ادب، تطبیق آثار ادبی آنهاست. رویکرد نشانهمعناشناسی روایت از طریق برش متن ادبی به معنا دست مییابد و در این فرایند معناسازی، نظامهای گفتمانی بهمنزلۀ عوامل اصلی گفتمان باعث شکلگیری روایت و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیتی دیگر میشود. این پژوهش با استفاده از مدل نشانهمعناشناسی گرمس به تحلیل روایی داستانهای ثواب یا گناه جمالزاده و ذرتکاری اندرسن از دو نویسندۀ ایرانی و امریکایی و تبیین انواع نظامهای گفتمانی میپردازد. سؤال اساسی این پژوهش این است که نحوۀ شکلگیری فرایند روایی تغییر معنا چگونه است و مهمتر نظامهای گفتمانی دخیل در تولید معنا کداماند؟ نتایج حاکی است هردو نویسنده در پیکرۀ حاضر از انواع نظامهای گفتمانی روایت در داستان خود بهره گرفتهاند، اما نظامهای گفتمانی کنش و شوش بهمنزلۀ گفتمانهای غالب در شکلگیری روایت نقش داشتهاند بهگونهای که روایت با گفتمان شوشی به گفتمان کنشی روی میآورد و مجدداً به نظام گفتمان شوشی دگردیسی مییابد که جنس آن از نوع زیباییشناختی و اسطورهای است و ما با فرایند شکلگیری ارزشهای والای معنوی مواجه میشویم و شخصیتهای داستان حضور اسطورهای خود را بر مخاطب هویدا میسازند. اما آنچه به تفاوت مضامین دو داستان منجر میشود نوع نگرش کنشگران و جهانبینی ارزشی در این دو فرهنگ است؛ بهگونهای که در داستان ثواب یا گناه، کنشگر اصلی در قالب رمزگان مذهبی قصاص و آشتی با مرگ به جایگاه اسطورهای ارتقا یافته است، اما در داستان ذرتکاری، کنشگران اصلی درقالب رمزگان نشانهای بومزیست، مرگ فرزند را در انتهای روایت با رویآوردن به طبیعت و دستیابی به مقام اسطوره پیوند زدند.
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۲ )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی امثال و تعبیرات در دو زبان فرانسه و فارسی میپردازد. این شاخه از زبانشناسی کلیدواژگانی در حوزههای معنایی مختلف مانند گیاهان، جانوران، بدن انسان، رنگها، اعداد، طبیعت و غیره دارد. نگارندگان مقاله برای محدودتر کردن موضوع، اصطلاحات مربوط به بدن انسان را انتخاب و روی پنج عضو یعنی «سر، چشم، قلب، زبان، دست» مطالعهای تطبیقی انجام دادهاند تا پاسخی مناسب برای این پرسشها بیابند: اصطلاحات فرانسۀ مورد نظر در زبان فارسی معادل دارند یا خیر؟ در صورت جواب مثبت، عضو بهکار رفته در هر دو زبان یکی است یا فرق میکند؟ روش پژوهش تطبیقی ـ تحلیلی با استناد به مطالعات زبانشناسان این حوزه است. در این راستا، علاوهبر بررسی اصطلاحات در این زمینه، به مواردی اشاره شده که در آنها نام یک عضو بدن با عضو دیگری ترکیب و اصطلاح جدیدی را بهوجود میآورد، یا با تکرار نام یک عضو اصطلاحی جدید ساخته شده و در بعضی موارد با ترکیب نام یک عضو بدن و یک صفت نوع دیگری از اصطلاح بهوجود آمده است. همچنین نقش نمادین عضوهای بهکاررفته در امثال و تعبیرات فرانسه و فارسی بسیار مشهود است. طبق نتایج پژوهش، در اغلب موارد، اصطلاحات فرانسه در زبان فارسی معادل دارند و در صورت نبود معادل، همان اصطلاحات به صورت جملات توضیحی در زبان ما رایج هستند. در معادل برخی اصطلاحات از عضو بدن بهعنوان واژۀ کلیدی استفاده نمیشود و در برخی دیگر عضو بهکاررفته در اصطلاح فرانسه با نام عضو دیگری در فارسی استفاده شده است.
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
مدیریت کمی و کیفی منابع آب به منظور تأمین نیازهای آبی برای کاربریهای مختلف از رویکردهای مهم سیاستگذاری در هر کشور است. در این راستا پایش کیفیت آب مخازن سدها به عنوان یک گام اساسی در مدیریت این منابع با ارزش اهمیت ویژهای دارد. کاهش هزینههای عملیات پایش و طراحی شبکه پایش که حداکثر اطلاعات از آن حاصل شود، از اهداف مشترک همه برنامههای پایش است. در این تحقیق سعی شده است با استفاده از مدل کیفی CE-QUAL-W۲ نقاطی از مخزن سد کرخه که مقادیر شاخصهای کیفی در طول زمان در آن ها تغییرات زیادی را نشان میدهد شناسایی شود. برای این منظور، کنترل تغذیهگرایی در مخزن سد به عنوان هدف عملیات پایش در نظر گرفته شد و با توجه به اینکه چهار پارامتر اورتوفسفات، نیترات، کلروفیلa و اکسیژن محلول تأثیر زیادی در ایجاد بستر مناسب برای رشد ماکروفیتها، جلبکها و انواع علف های هرزآبی دارند، این چهار شاخص مورد مطالعه قرار گرفتند. با استفاده از مقادیر اندازه گیری شده شاخصهای مورد مطالعه در یک دوره چهارده ماهه از اردیبهشت ماه ۱۳۸۴ تا تیرماه ۱۳۸۵ مدل پیشبینی کیفیت دوبعدی CE-QUAL-W۲ کالیبره و واسنجی شد و با استفاده از سری زمانی شاخصهای کیفی در سلولهای مدل، مقادیر واریانس زمانی محاسبه شده و نقاطی که دارای واریانس زمانی حداکثر می باشند به عنوان نقاط بحرانی از نظر پایش کیفیت معرفی شدند. نتایج بدست آمده بیانگر کارایی متدولوژی پیشنهادی در تعیین نقاط بحرانی بمنظور پایش کیفی مخازن سدها می باشد.
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۳ )
چکیده
پژوهش حاضر که با روشی تحلیلی ـ کتابخانهای انجام شده به تحلیل نقشهای مختلف رنگها در اصطلاحات فرانسه و فارسی پرداخته است. از یک سو، این اصطلاحات در زمینۀ زبانشناسی خصوصاً از لحاظ واژگان و ساختار نحوی، و از سوی دیگر نمادهای پنهان و آشکار آنها از دیدگاه بینافرهنگی مورد بررسی قرار گرفتهاند. درواقع، نویسندگان جهت آگاهی از اشتراک و افتراق نقش رنگها در اصطلاحات مورد نظر دو زبان و ایجاد نظم و انسجام در متن مقاله، آنها را به ابتکار خود در شش گروه بدین ترتیب طبقهبندی کردهاند: استعارۀ مفهومی، اصطلاحات با ساختار صفت و موصوف، مجاز، عرصۀ سیاست، مفاهیم انتزاعی و اصطلاحات با ساختار مصدر فعل. گفتنی است که با مراجعه به کتابها و فرهنگهای تخصصی، پیکرۀ پژوهش متشکل از اصطلاحات واجد شرایط برای هر گروه جمعآوری و برای هر یک از آنها معادلیابی در زبان مقصد انجام گرفته است. علاوه بر بررسی هر اصطلاح، مولفان مقاله با استناد به نظرهای زبانشناسان، مطالعۀ تحلیلی از مثالها ارائه دادهاند. همچنین، با مراجعه به کتاب ضربالمثل: به سوی یک تعریف براساس زبانشناسی (۲۰۱۲) اثر سونیا گومز ـ ژوردانا فراری ساختار نحوی مثالهای پیکرۀ پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است.