۱۱ نتیجه برای پورعزت
کوکب فائز، حسین خنیفر، سید مهدی الوانی، علی اصغر پورعزت، غلامرضا جندقی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
زبان بهعنوان پدیدهای اجتماعی، با ساخت و نظام ارزشهای جامعه ارتباط تنگاتنگی دارد؛ ارتباطی کاملاً تعاملی و دوسویه؛ به این صورت که هم زبان بر ساخت اجتماعی تأثیر دارد و هم ساخت و بافت اجتماعی و محیط پیرامون افراد بر زبان آنها تأثیر میگذارد. حتی در برخی موارد ممکن است تفاوتهای زبانی به تفاوتهای ادراکی از جهان منجر شود. هدف این تحقیق، بررسی تطبیقی کارکرد و نقش زبان در توسعه عدالت در قالب مفهوم جدید و نوظهور عدالت زبانی است و به روش دلفی تاریخی (محدود) انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد در رویکرد عدالت زبانی، بنیادهای عدالت بر ساخت زبان، توسعه و تقویت توانمندیهای زبانشناختی آحاد جامعه بنا نهاده میشود. بنابراین، بر بهکارگیری کلمات و واژگان و زبان عدالتمحور، بهعنوان نخستین گام در رسیدن به جامعه عدل، تأکید میشود و استفاده از واژگان تحقیرآمیز که با هدف برجستهسازی نقایص افراد یا القای نفوذ و قدرت بهکار می روند منع میشود.
دوره ۹، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از محورهای نقشه راه اصلاح نظام اداری ایران و سیاستهای کلان اداری، موضوع توسعه دولت الکترونیک و هوشمندسازی اداری در راستای تسهیل خدمترسانی به مردم است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جامع برای معرفی سازمان هوشمند است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و بهروش دادهبنیـاد انجـام شد. نخست با انتخاب ۱۷ نفر از اعضای هیأت علمی و کارشناسان حوزه سازمان و مدیریت بهروش نمونهگیری نظری، مصاحبههای عمیق و نیمهساختار یافتهای انجام شد و دادههای حاصل از آنها در سـه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند و ۲۳۰ کد اولیه استخراج و ۷۲ مفهوم و ۱۷ مقوله احصا گردید. بهمنظور اعتبارسنجی مدل، از روش دلفی استفاده شد و بهروش نمونهگیری گلوله برفی و باتوجهبه سوابق تحصیلی، پژوهشی یا اجرایی در حوزه سازمان و مدیریت ۳۱ نفر بهعنوان اعضای پانل خبرگان انتخاب شدند و پرسشنامه تنظیم شده براساس مؤلفههای مدل در اختیار ایشان قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از روش دلفی، میزان شاخص اجماع در دورههای سهگانه افزایش پیدا کرد، بهاینترتیب که مقدار ضریب هماهنگی کندال در دور سوم بالاتر از ۷/۰ بود که نشان از اجماع قوی در بین خبرگان در خصوص مؤلفههای مدل داشت. بهاینترتیب مدل سازمان هوشمند با دو عامل علّی درون و برونسازمانی، عوامل زمینهایِ فناوری اطلاعات، مدیریت هوشمند، مدیریت دانش، سرمایه انسانی، تجهیزات و زیرساختها، ساختار سازمانی و سازمان یادگیرنده، عوامل مداخلهگرِ فرهنگ توسعهگرا، اعتماد، تعهد و عدالت سازمانی، راهبردهای حاکمیت فناوری اطلاعات و مدیریت دانش و پیامدهای درونسازمانی و برونسازمانی شکل گرفت.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی ویژگیهای سرمایه انسانی سازمان هوشمند به روش آمیخته بود. در بخش کیفی با انتخاب ۱۷ نفر از اساتید و خبرگان دانشگاهی حوزه سازمان و مدیریت، به روش نمونهگیری نظری، مصاحبههای عمیق و نیمهساختار یافتهای انجام و از طریق تحلیل محتوا در نرمافزار مکسکیودیای تحلیل شد. اعضای نمونه بخش کمی ۲۰۰ نفر از کارکنان شهرداری زاهدان، مناطق و سازمانهای وابسته بودند که به روش نمونهگیری طبقهای- تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامهای محققساخته با پایایی قابل قبول بود که روایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی در نرمافزار لیزرل تأیید شد. وضعیت مؤلفههای شناساییشده بهوسیله آزمون تی تکنمونهای و نرمافزار اسپیاساس ارزیابی شد. قابلیتهای فردی، مهارتها، دانش، هوش عاطفی، هوش فرهنگی و سازمانی بهعنوان ویژگیهای سرمایه انسانی سازمان هوشمند شناسایی شدند. بهعلاوه، مشخص شد در نمونه موردمطالعه، وضعیت مهارتها در حد متوسط و وضعیت دانش، هوش عاطفی، هوش فرهنگی و هوش سازمانی در حد مطلوبی است، اما قابلیتهای فردی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست.
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( پائیز ۱۳۹۹ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ترسیم چشمانداز آینده مطلوب بلندمدت صنعت پالایش گاز ایران از منظر توسعه پایدار، اجرا شده است. رویکرد پژوهش ترکیبی (کیفی- کمی) بوده و استراتژی پژوهش تحلیل محتوای پنهان به مثابه یک راهبرد است. اطلاعات پژوهش حاضر از طریق ابزارهای پرسشنامه و مصاحبه نیمهساختاریافته با ۲۴ نفر از مدیران عالی و میانی صنعت پالایش گاز و خبرگان دانشگاهی در حوزه توسعه پایدار (که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند) گردآوری شد. پس از شناسایی جنبهها و شاخصهای کلیدی توسعه پایدار صنعت پالایش گاز ایران، معیارهای بهدستآمده از این فرایند برای ترسیم چشمانداز مورداستفاده قرار گرفته و با تحلیل محتوای دادههای بهدستآمده از مصاحبه با مشارکتکنندگان، چشمانداز آینده مطلوب بلندمدت صنعت از منظر توسعه پایدار برای افق سال ۱۴۳۰ ترسیم شده است. در چشمانداز آینده مطلوب بلندمدت، صنعت پالایش گاز ایران ضمن تمرکز بر تولید گاز بهعنوان هسته مرکزی کسب و کار، با گسترش صنایع پاییندستی، استحصال تمام مشتقات قابل استخراج از گاز، اقدامهای مقابلهای و جبرانی در حوزه تغییرات اقلیمی، تقویت و شراکت با جوامع محلی، ایجاد بستر مناسبی برای شفافیت و انتشار اطلاعات به جامعه و با انجام اقدامهای مناسب برای حفظ تعادل زیستمحیطی و ایجاد ارزش پایدار برای جامعه از محل ثروت منابع طبیعی، در سطحی فراتر از تولید گاز فعالیت میکند.
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( شماره ۴ پیاپی ۴۹- ۱۳۸۵ )
چکیده
این مقاله براساس بخشی از نتایج پژوهشی که با عنوان «طراحی سیستم خطمشیگذاری دولتی برای تحقق عدالت اجتماعی، بر مبنای مدل حکومت حقمدار علوی در نهجالبلاغه » انجام شده است، توسعه پیدا کرده است.
معمولاً هر سیستم خطمشیگذاری عمومی براساس مجموعهای از اصول و گزارههای مبنایی طراحی میشود. اصولی که تحت تأثیر آموزههای مکاتب فلسفی سیاسی غالب در محیط اجتماعی خود شکل میگیرند؛ آموزههایی که ممکن است تحت تأثیر فراگردهایی چون مجادلات ایدئولوژیک، گفتمانهای اخلاقی یا اجماع نظرهای عقلانی تدوین شوند.
در حالی که اگر هدف از پیافکنی یک آموزه عدالتگرا، نیل به یک سیستم مطمئن مبتنی بر حق و حقیقت باشد، بعید است که چنین فراگردهایی کارساز باشند؛ زیرا حقگرایی متضمن رعایت استلزامهای منطقی در استخراج گزارهها و پیریزی یک نظام علمی معتبر است. از این رو توصیه میشود که در سیر حقگرایی به حقمداری از روش تحلیل منطقی استفاده شود. به این ترتیب مجموعهای از اصول عقلانی معتبر به مثابه اصول منطقی مبنایی مدنظر قرار گرفته، قضایایی بهطور منطقی از آنها استنباط شوند.
در این تحقیق ضمن استفاده از روش تحلیل منطقی و روش مطالعه تطبیقی، از متن کتاب نهجالبلاغه به مثابه متن اولیه و اصلی برای استخراج گزارههای منطقی معرف عدالت حقمدار استفاده می شود.
حاصل کار، استخراج و تدوین پنج اصل زیربنایی و استنباط نوزده قضیه منطقی از اصول مذکور بود که در قالب نظام منطقی نهایی عدالت حقمدار، مبنای مناسبی را برای مقایسه آموزههای این نظام با سایر آموزههای محاط بر دیگر سیستمهای خطمشیگذاری عمومی ارائه می کند.
در جریان تحقیق، اصول زیربنایی اعلامیه جهانی حقوق بشر به مثابه یکی از بهترین دستاوردهای علمی بشر در قلمرو علم حقوق و اخلاق با اصول زیربنایی آموزه حقمدار مقایسه شد و به ارزش حقگرایی در سیر دانشافزایی تأکید شد.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
تغییرات ساختاری در دولت بهطورمعمول در دولتهای مختلف بهصورت مقطعی با رویکردی جزئی و بدون نگاهی کلان رخ میدهد. اصلاحات ساختاری دولت نیازمند درک روند کلی این تغییرات از دیدگاهی کلان و در بازه زمانی بلندمدت است. هدف از این پژوهش بررسی تغییرات ساختاری وزارت آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامی تا زمان حال و تحلیل نهادی تاریخی این تغییرات است.
شرط اصلاحات ساختاری مطلوب در دولت، شناخت زمینه تاریخی- نهادی شکلگیری و تغییر ساختارهاست. راهبرد این پژوهش تفسیری است. در پژوهش تفسیری توصیفها و تفسیرهای چندلایه از پدیدهها و رویدادهای اجتماعی آنگونه که اتفاق میافتند، انجام میشود نه آنگونه که برنامهریزی میشوند. بنابراین بهمنظور درک عمیق و یا شناخت یک سازمان باید به شناخت، درک ریشه و زمینههای تاریخی آن پرداخت.
در این مطالعه با بررسی تغییرات ساختاری وزارت آموزش و پرورش با نگاه تاریخی– نهادی دریافت شد که تعدد مراجع تصمیمگیرنده درخصوص ساختار وزارت آموزش و پرورش سبب بینظمی و انسجام نداشتن در خطمشیهای کلان این وزارتخانه شده است، بهطوریکه اغلب در تعارض با یکدیگر و خنثی کننده تصمیمهای پیشین یکدیگر بودهاند. با وجود آنکه از لحاظ قانونی صلاحیت شورای عالی انقلاب فرهنگی از نظر جایگاه قانونی برای ایجاد تغییر در ساختار دولت محل ابهام است، اما همچنان این مرجع در حاشیهای بهنسبت امن و نقدناپذیر به گسترش بیرویه و گاهیوقتها موازیسازی در ساختار وزارت آموزش و پرورش ادامه میدهد و ضروری است اصلاحات نهادی در مورد بهرسمیت شناختن مسیری واحد و قانونی برای ایجاد تغییرات ساختاری در وزارت آموزش و پرورش انجام شود.
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: مفهوم "هویت" به عنوان یکی از پرمخاطب ترین و پربحث ترین موضوعات معماری و شهرسازی، همواره در مقالات و مطالعات این حوزه محل بحث و مداقّه بوده است. اما قرائت های گوناگون و عدم مفاهمه بر سر این مفهوم به نوعی سردرگمی در سیاستها و برنامه ریزی ها انجامیده است. در این میان آینده پژوهی می تواند به مثابه یک فراپارادایم با بررسی ذهنیت و تصاویر افراد از آینده به تصمیم سازی و برنامه ریزی های دقیقتر کمک شایانی نماید. پژوهش حاضر سعی دارد با قدمی هرچند مختصر به سوی آینده، به این سوال پاسخ دهد که آینده های بدیل هویت معماری و شهرسازی ایران کدامند؟
روش ها: این پژوهش به عنوان یک پژوهش بنیادی، در سنت پژوهش های کیفی، بر اساس مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. برای فهم عمیقتر ذهنیت مشارکت کنندگان ابتدا با به کارگیری روش تحلیل تم، مضامین اصلی و فرعی شناسایی و سپس با استفاده از روش تحلیل لایه ای علّی (CLA)، با بازخوانی مضامین اصلی و فرعی، گزاره های اصلی در هر لایه طبقه بندی و تصاویر بدیل آینده از مفهوم هویت احصاء گردیده است.
یافته ها: یافته های پژوهش گویای آن است که تصاویر آیندهی هویت در ذهنیت معماران و شهرسازان شامل چهار تصویر بدیل است که عبارتند از: "کفایت آیدنتیتی و پایستگی تکنولوژی"، "برساخت فاجعه و آینده ناچار"، "بازگشت به خلوص" و "فرزانگی و خلق هویت فربه".
نتیجه گیری: تصاویر به واسطه قدرت خود در جهت دهی اراده ها، از عوامل مؤثر در شکل گیری آینده اند. نتایج پژوهش چهار اراده بر ساخت آینده هویت معماری و شهرسازی در ایران را نشان می دهد.
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۰ ۱۳۹۰ )
چکیده
تأثیر سیر تکامل علوم گوناگون بر نظریه سازمان، اهمیت مشروعیت بیرونی را همراستا با اهمیت کارایی درونی مدنظر قرار داد. اگر مدیریت در سویه عقلانیت ابزاری مشغول است، جامعهشناسی به سویه عقلانیت فرهنگی متمایل میشود؛ در ایران این زمینه فرهنگی از کنشهای ساختاری و رفتاری مدیریت آب بسیار تأثیر پذیرفته است. از این رو آبسالاری به مثابه واژهای بسیار رسا، تبیینگر ماهیت کنش اداری در ایران مدنظر قرار میگیرد؛ کنشی که در متن ادبیات هم در ساختار بوروکراسی سنتی و هم در ساختار دموکراسی نمایشی، بسیار جلوهگری میکند و در سایه نوعی زبانسالاری، نوعی سلطه زبانشناختی را دامن میزند.
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
مفهوم مدیریت استراتژیک پس از شکل گیری در بخش دولتی، به سرعت به بخش خصوصی انتقال یافته و تحولات شگرفی در رقابت میان کسب وکارهای خصوصی آفریده است. حال به نظر می رسد که اگر این ابزار قدرتمند دوباره به زادگاه خود (بخش دولتی) بازگردد، می تواند منشأ حل بسیاری از مسائل حوزه عمومی گردد. بدیهی است که به کارگیری مدیریت استراتژیک در سازمان های دولتی ایران، نیازمند ارائه مدلی بومی است. از این رو، به نظر می رسد که گام مقدماتی برای طراحی مدل بومی مدیریت استراتژیک برای این سازمان ها، شناسایی فراگردهای فعلی شکل گیری استراتژی در آنها باشد. به طوری که بتوان مراتب انطباق ادبیات نظری استراتژی به شرایط فعلی این سازمان ها را بررسی کرد تا در مرحله بعد، مدلی طراحی گردد که با وضع موجود سازمان های ایرانی سازگار بوده و قابل پیاده سازی باشد. بدین ترتیب نوشتار حاضر در پی تبیین فراگرد شکل گیری استراتژی در سازمان های دولتی فعال در عرصه سیاسی جمهوری اسلامی ایران است.
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
هدف: این پژوهش به بررسی آسیبهای بافتی ناشی از تجویز زیرجلدی مزمن میکرو و نانو ذره اکسید منگنز بر بافتهای کبد، کلیه و بیضه موشهای بزرگ پرداخته است. مواد و روشها: موشها (۲۱۰ سر) به سه گروه کنترل، دریافت کننده نانو و میکرو ذره اکسید منگنز تقسیم شدند. موشها در گروههای تجربی، هر دو هفته یکبار به مدت ۱۴ هفته به صورت زیرجلدی محلول حاوی نانو یا میکروذرات دی اکسید منگنز (۱۰۰ میکروگرم/کیلوگرم) را دریافت کردند. تعداد ۵ سر موش از هر گروه به طور تصادفی هر دو هفته انتخاب و بافتهای کبد، کلیه و بیضه آنها برای بررسی بافتشناسی جمعآوری شد. ابتدا آسیبهای بافتی توسط رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین ارزیابی شد، سپس برشهای بافت کلیه و کبد به ترتیب توسط رنگآمیزی جونز و تری کروم ماسون رنگآمیزی شدند. تغییر در ضحامت غشای پایه و تعداد سلولهای بخشهای مختلف نفرونهای کلیه در گروههای مختلف توسط نرمافزار Image Tools ۲ اندازهگیری شد. نتایج: بافت کبدی در گروههای نانو و میکرو ذره از نظر بافتشناسی آسیبهای شدیدی را نشان داد. تودههای ابری شکلی در درون سیتوپلاسم سلولهای کبدی مشاهده شدند. ساختار بافتی و مجاری صفراوی کبد دچار به هم ریختگی شدید شدند و علایم التهاب و واکنش مجاری در بافت کبدی مشاهده شد. رسوب ذرات در غشای پایه نفرونها و کاهش معنیدار در سلولهای گلومرولها و لوله خمیده نزدیک نفرونها در گروه نانو ذرات در مقایسه با کنترل و میکرو ذرات مشاهده شد. برخی معیارهای ساختاری و عملکردی بافت بیضه در گروه دریافت کننده نانو ذرات تغییرات پاتوبیولوژیکی معنیداری را نشان دادند. نتیجهگیری: تجویز نانو ذرات دی اکسید منگنز در مقایسه با میکرو ذرات با یک دوز ثابت سبب بروز آسیبهای بافتی شدیدتری در بافتهای مورد بررسی شدند. کاهش اندازه ذرات اکسید منگنز از حد میکرومتر به نانومتر به نظر میرسد که سبب تشدید مکانیسمهای آسیبرسان این ذرات بر بافتهای مورد بررسی شده است.
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
دولت از طریق خطمشیهای خود تلاش دارد تا ضمن گسترش مرزهای پاسخگویی با پایش و ارزشیابی، شفافیت در خط مشی را برای ارزیابان رونمایی کند. طراحی یک نظام پایش و ارزشیابی در هر یک از حوزههای فعالیت دولت علاوهبر بهبود خط مشی به یادگیری خط مشی نیز کمک میکند. افزایش تقاضا برای دانش، اهتمام رئوس عالی حکومتی به مقوله علم و فناوری، تدوین نقشه جامع علمی کشور، تغییر نظام پذیرش دانشجو و گسترش مؤسسات آموزش و پژوهشی دانشگاهی ضرورت تدوین یک نظام پایش و ارزشیابی را برای خطمشیهای وزارت علوم ایجاب میکند. در این تحقیق تلاش میشود تا با استفاده از مدیریت مبتنی بر نتایج یک مدل پایش و ارزشیابی طراحی شده و با استفاده از پنج معیار نافعیت، اثربخشی، کارایی، پایداری و تأثیر این مدل در حوزه وزارت علوم و تحقیقات و فناوری آزمون شود. نتایج تحقیق نشان میدهد که زمینههای لازم برای تدوین این مدل از معرفی پایش و ارزشیابی آغاز شده و با تقاضا محوری سه گروه عمده ارزیابان نهادی، فرانهادی و جامعه مدنی مسیر لازم برای تحقق آن از مسیر زنجیره مدیریت مبتنی بر نتایج فراهم میشود.