۹ نتیجه برای پورزرگر
دوره ۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مسئله: کووید نوزده (Covid-۱۹) تأثیرات مهمی بر معماری و شهرسازی داشته است. مسئله اصلی پژوهش، شناسایی و بررسی جایگاه محوطههای دارای میراث صنعتی در این دوران است. به نظر میرسد که اولویتبندی و بازطراحی محوطههای دارای میراث صنعتی از جایگاه ویژهای برخوردار است.
اهداف: هدف اصلی مقاله نشان دادن اهمیت بازطراحی، معاصرسازی و مرمت محوطههای دارای میراث صنعتی در آمادهسازی آنها برای دوران پساکرونا است.
روش تحقیق: پژوهش از مقایسه دو دسته از بناها بر اساس شاخصهای شهر سالم و مقاوم در برابر بیماریها، آغاز میشود. سپس با تشکیل گروه بحث و پنل خبرگان متشکل از پنج نفر از افراد صاحب صلاحیت؛ موضوع و ابعاد آن را تحلیل مینماید.
یافتهها: مهمترین بخش از یافتههای پژوهش به تفاوت میان دو گروه انتخاب شده شامل پنج نمونه از بناهای تغییر کاربری مانند موزه-گالری آرگو، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، کارخانه جوراببافی بریانک، باغموزه قصر تهران و خانه هنرمندان ایران؛ و پنج نمونه از بناهای که در انتظار تغییر کاربری هستند شامل کارخانه دخانیات تهران، سیلوی تهران، کارخانه ذوبآهن کرج، کارخانه صنعتی سیمان ری و کارخانه چیت سازی تهران مربوط است.
نتایج: مقایسه دو گروه شاهد و نمونه نشان از اهمیت اهتمام مدیریت شهری به معاصرسازی و تغییر کاربری محوطههای دارای میراث صنعتی است. بازگرداندن این مجموعهها به شهر، نهتنها باعث حیات و زندگی شهر میشود، بلکه به سلامت شهروندان و آمادگی برای دوران پساکرونا نیز کمک میکند.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده
اهداف: اماکن مذهبی از نقاط مهم در شهرها به شمار میروند، بهگونهای که در گذشته تعادل زیستی و حیات اجتماعی را تامین میکردند. توسعه شهرها و رشد جمعیت، توازن اینگونه بافتها را برهم زده و سبب بروز تحولات اساسی در ساختار آنها شده است. مصداق این مساله، بافت ناکارآمد امامزاده صالح(ع) است که با گسترش شهر و فضای تجاری مجاورش، اصالت و ارزشهای تاریخی آن خدشهدار شده است. از این رو بازآفرینی این پهنه شهری بر مبنای شناخت معضلات بافت و با نگرش به مطالعات شهر اسلامی و معاصرسازی، اهداف پژوهش حاضر است.
ابزار و روشها: این پژوهش با هدف کاربردی- توسعهای و روش آن مبتنی بر شیوه تحلیلی- توصیفی است. ابزار گردآوری دادهها در بحث مولفههای بازآفرینی کتابخانهای است و با تحلیل دادهها به استخراج معیارها میپردازد. همچنین در مطالعه بافت، واکاوی آن از طریق بررسیهای میدانی و مشاهده صورت میگیرد.
یافتهها: با بررسی مطالعات گذشته، راهکارهای شهر اسلامی بر مبنای چهار معیار زیستمحیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی تبیین شده و با استناد به آنها مولفههای معاصرسازی استخراج میشوند. همچنین نقاط قوت و ضعف پهنه شهری همجوار آن مورد واکاوی قرار گرفته است تا مولفههای بازآفرینی در آنها نمود یابند.
نتیجهگیری: بازآفرینی شهر در مواجهه با توسعه افسارگسیخته، نیازمند نگرش هویتبخش و اصالتمحور است تا بدین وسیله ارزشهای فرهنگی گذشته، منطبق بر نیازهای جامعه و با بهکارگیری عوامل روزآمد و پیشرفته بازیابی شوند. جایگاه اماکن مذهبی در شهر از وجوه مختلف در پژوهش شهر اسلامی برای ارتقای کیفی آنها اهمیت دارد و نمود بارز آن، معاصرسازی پهنههای همجوار امامزاده صالح(ع) است.
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده
اهداف: اجزای شکلدهنده به فرم شهر در طول تاریخ و با توجه به مقتضیات ساکنین خویش از یک برهمنشینی قانونمند و کاملاً هندسی غیرمشهود پیروی میکردهاند که در ظاهر بینظم خود دارای توانایی ارتباط و تعادل بین دولت، ملت و مذهب بوده است. این پژوهش به دنبال خوانش و واکاوی هندسه پنهان موجود در شکل شهر در گذشته تاریخی آن است که امکان ارتباط میان ارکان اجتماعی شهر را بهراحتی میسر مینموده است.
ابزار و روشها: روش این پژوهش با رویکرد کیفی از نوع تاریخی- تحلیلی است. این تحقیق با مطالعات کتابخانهای و اسنادی به بررسی نظام پنهان در شهر تاریخی و تاثیر تحولات مدرن بر آن پرداخته و در نمونه موردی سبزهمیدان خوانش هندسه پنهان، مبتنی بر سه رأس دولت، ملت و مذهب صورت میگیرد.
یافتهها: هندسه پنهان در شهرهای تاریخی، روح حاکم بر لایههای درونی شهر است و با ساختاری نظاممند در وجوه عملکردی و ادراکی، روابط مذهبی، سیاسی و اجتماعی ساکنین آن را تنظیم میکند. با ورود مدرن و تغییرات بنیادین آن، شهر تهران متحول شد و تناسبات هندسه پنهان و ارگانیک در مجموعه سبزهمیدان تبدیل به یک هندسه اقلیدسی با خیابانهای عمود بر هم شده و توازن آن مختل میشود.
نتیجهگیری: نظام هندسی مستتر در یک شهر بیانگر هویت و مدنیّت در آن است. هندسه منظم شهر مدرن در تقابل با اصالت درونی پهنههای تاریخی قرار دارد. از همین رو خوانش هندسه پنهان ساتر بر شهر تاریخی، لازمه اتخاذ رویکرد مداخله مناسب در بافتهای تاریخی و هویتمند شهر است که به واسطه آن بتوان اصالت تاریخی آنها را بازیابی نمود.
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: فناوری های نوین، همواره یک چالش در معماری معاصر بوده اند. از اصلی ترین چالشهای معماری ایران در چهار دهه اخیر، آشفتگی بصری و خلا پویایی در نماهای ساختمانها می باشد. هدف اصلی پژوهش پیش رو تبیین جایگاه مصالح نوین در نماهای شهری معماری ایران و اولویتبندی راهکارهایی به جهت به کارگیری مصالح نوین به منظور ارتقا پویایی در نما در ساختمانهای معاصر می باشد.
روش ها: پژوهش پیش رو از نوع تحقیقات ترکیبی و از منظر روششناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی می باشد. بدین منظور در این پژوهش سیر روند بکارگیری مصالح در معماری و تحولات فرمی در معماری معاصر ایران مورد بررسی قرار گرفته است و سپس با استفاده از آنالیز "سوات" عوامل داخلی و خارجی تاثیر گذار بر به کارگیری مصالح نوین تحلیل گردیدهاند و در نهایت دادههای حاصل در غالب سوالات پرسشنامه در اختیار جامعه آماری مورد نظر قرار گرفته است.
یافته ها: به کارگیری مصالح نوین در کنار بهره گیری از ارزشهای فرهنگی و هویت غنی معماری ایران می تواند در پویایی نماهای شهری تاثیر بسزایی بگذارد یافتهها حاکی از آن است که توجه اکثریت متخصصین به جنبههای زیبایی شناختی و ایستایی مصالح در پویایی نماها می باشد و به مؤلفه کارایی کمتر توجه شده است.
نتیجه گیری: این مهم بیانگر آن است که می توان با بهره گیری از شاخصههای موجود در مؤلفه کارایی و همچنین ارتقا کیفی جنبههای زیبایی شناختی و ایستایی مصالح به عنوانیک فرصت، باعث ارتقا پویایی نماهای ساختمانها گردید که در بخش نتیجه گیری به تفصیل بیان شده است.
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: مهمترین هدف از پژوهش، معرفی قابلیت ها، ظرفیت ها و جایگاه ویژه آثار میراث معماری معاصر و صنعتی ایران، در معماری و شهرسازی در دوران پساکروناست. ادبیات موضوع نشان می دهد که احیای زندگی دوباره پایدار، برای این ساختمان ها، بخشی از تلاش برای حفظ این بناها در مقیاس فرهنگی، و انتقال آن به نسل های آینده است.
روش ها: تحلیل مهمترین تحولات دوره کرونا و همچنین نیازهای پساکرونا، نوعی چارچوب مفهومی ژرفانگر، بر اساس روش تحقیق توصیفی و تحلیلی را ایجاد می نماید. مدل مفهومی پژوهش بر اساس نظریه معماری سرآمد و استاندارد اجرایی ساختمان سالم طراحی شده است. راهبرد اصلی پژوهش، تبدیل عوامل ضعف به عوامل قدرت، و تبدیل تهدیدها به فرصت های موثر، با رویکرد آینده پژوهانه است. کارخانه قند کهریزک به عنوان نمونه ای از میراث مشترک ایران و بلژیک، به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است.
یافته ها: تحلیل بایسته های طراحی هماهنگ با نیازهای دوران پساکرونا، براساس هفت مفهوم استاندارد در تحلیل و طراحی ساختمان سالم مانند ۱- هوا، ۲- آب، ۳- نور، ۴- ذهن، ۵- آسایش، ۶- تناسب اندام و ۷- تغذیه؛ نشان می دهد که کارخانه قند کهریزک از پتانسیل های بالایی برای تبدیل شدن به الگوی معاصرسازی، متناسب با اولویت های معماری و شهرسازی در دوران پساپاندمی برخوردار است.
نتیجه گیری: مفهوم سلامت در بازکاربست سبز همساز، مفهومی کلیدی است و با عنایت به آن، پروژه های معاصرسازی آثار میراث معماری معاصر و صنعتی می توانند به ظرفیت هایی رقابت پذیر، در راستای اهداف توسعه پایدار، دست یابند.
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف: میراث معماری مدرن اولیه در دوره پهلوی اول، بیانگر مفهوم هویت در ساحتی جدید بوده که حاصل انقطاع معماری سنتی ایران است. تجربه معماری تاریخگرا در دوره پهلوی اول، از نخستین تلاش های صورت گرفته در راستای امتداد هویت معماری ایران در این قالب نوین می باشد. هدف از این پژوهش بازخوانی ریشه ها و سطوح رویکرد تاریخ گرا در دوره پهلوی اول است تا چگونگی استمرار هویت در میراث معماری مدرن این دوره تبیین گردد.
روش ها: رویکرد این پژوهش کیفی است که با روشی توصیفی-تحلیلی، ارتباط ارزش فرهنگی میراث معماری مدرن را با مفهوم هویت در معماری تعیین نموده، از طریق رجوع به اسناد مربوطه، روند شکل گیری معماری را در دوره پهلوی اول مورد بررسی قرار داده و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به واکاوی مفهوم هویت در معماری و مؤلفههای وابسته به آن می پردازد. سپس با روشی استنباطی، ارتباط سطوح تاریخ گرایی و هویت پذیری در میراث معماری مدرن را واکاوی نموده و بر اساس آن ابنیه منتخب از جریان تاریخ گرای پهلوی اول را مورد تجزیهوتحلیل قرار می دهد.
یافتهها: تاریخ گرایی تقلیدی، الگویی و مفهومی سه سطح شکل دهنده رویکرد بازگشت به گذشته هستند که با مراحل مختلف هویت یعنی فرمی، استنباطی و معنایی ارتباط مستقیم دارند.
نتیجه گیری: هویت در میراث معماری دوره پهلوی اول با نگرش تاریخگرا، در ابتدا از طریق برداشت مستقیم و انطباق عینی با شاخصه های معماری تاریخی ایران، به شکلی فرمی انتقال مییابد. در امتداد آن، گروهی دیگر از ابنیه شکل می گیرند، که هویت در آنها به واسطه بهکارگیری غیرمستقیم عناصر معماری ایران و پالایش و تجرید مؤلفههای تاریخی، از طریق بازنمایی محتوایی امتدادیافته و ضمن تأکید بر تشابه، تمایزی فرهنگی را در میراث معماری این دوران، به نمایش میگذارند.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: از جمله چالشهای رخ داده پس از انقلاب صنعتی میتوان به تقلیل بهرهگیری از فناوریهای روز توسط بسیاری از معماران به دلیل بحرانهای هویتی و معنایی در معماری ساختمانها اشاره نمود. در این راستا هدف اصلی پژوهش پیش رو واکاوی ارتباط نظری فناوری و ساختار کالبدی ساختمان در آثار معماری چهار دهه اخیر ایران و ارائه راهبردی در جهت ارتقاء معماری معاصر کشور میباشد.
روشها: پژوهش پیش رو از نوع تحقیقات ترکیبی و از منظر روششناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی و از نظر هدف کاربردی میباشد. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری ، نمونههای مورد مطالعه پژوهش تبیین و بر اساس معیارهای اصلی که تعیین گردیده اند تحلیل میگردند. در ادامه دادههای حاصل در غالب پرسشنامههایی در اختیار جامعه آماری متخصص قرار گفته که به جهت اعتباریابی پرسشنامه از SmartPLS استفاده شده و به جهت اولویتبندی دادهها از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS استفاده شده است.
یافتهها: براساس یافتهها حاصل از ارائه پرسشنامهها، اکثریت متخصصین معتقدند که میبایست بیشترین تاثیر فناوریهای نوین در معماری ساختمانهای معاصر در سه بعد انعطاف پذیری در ساخت و ساز، سرعت احداث بالا و ایمنی هر چه بیش تر مصالح فناوارانه در برابر آتشسوزی نمود یابند.
نتیجهگیری: با بررسی ساختمانهای چند عملکردی شاخص چهار دهه اخیر به خصوص در دهه اخیر، عموم توجه طراحان و معماران معاصر به بهرهگیری از فناوریهای نوین در جنبههای زیبایی شناختی ساختمانها (از جمله کاربریهای تجاری) میباشد که این مهم منجر به افول هویتی و معنایی ساختمانها در عین بهرهگیری از فناوریهای روز گردیده است.
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: توسعه فناوری و سازماندهی فضاها براساس نگرشهای عملکردگرا و صحنهسازیهای بصری مدرن موجب بروز محصولات قالبی در سیمای شهری ایرانِ معاصر شده که بیشتر به نیازهای فیزیکی و جلوههای بصری پرداخته است. در مواجه با معماری گذشته بدلیل وجود پیوند روحی میان معماری و ادبیات، جلوههایی از مضامین انسانی در ارتباط با فضا ملاحظه میشود. به منظور برقراری مجدد این پیوند خوانش «فضای تغزل حافظ» به منظور بازشناخت مفهوم فضا مورد توجه قرار گرفت.
روش ها: واقعیت فضا در حوزههای فلسفه و معماری در ارتباط با تجربهی انسان و مطالعات پدیدارشناسی مطرح میشود. فضای درونی شعر حافظ نیز در ارتباط با انسان تجربه میشود بنابراین روش تحقیق این پژوهش پدیدارشناسی است. به منظور شناخت تجربههای انسانی در ارتباط با فضای تغزل حافظ و بازشناخت «مفهوم فضا» این مقاله به خوانش تجربههای انسانی گروهی از متخصصین در رشتههای مختلف پرداخته است.
یافته ها: یافتههای پژوهش مفهوم «فضای تغزل حافظ» را در ارتباط پیوسته و تنیده با حضور انسان بدنمند (کالبد – ذهن) مطرح میکند به گونهای که انسان در فضای تغزل و فضای تغزل در وجود انسان معنادار میشود. در واقع این فضا در یک رابطهی دیالکتیک چند وجهی (لایههای مرئی و نامرئی) خارج از محوریت و تمرکزگرایی بر انسان یا دیگر پدیدهها پدیدار میشود.
نتیجه گیری: در نهایت با توجه به مفاهیم استخراج شده از فضای تغزل شعر حافظ، فضایی میانجی، بدنمند و منشوری در یگانگی با حضور انسان مطرح شده که بر این اساس مدل چگونگی فضاهای تغزلی و مجسم در سیمای شهری و معماری ایران معاصر شکل گرفت.
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( در دست انتشار ۱۴۰۴ )
چکیده
اهداف: این پژوهش با توجه به اهمیت حفظ هویت معماری بومی در طراحی معاصر، به بررسی تطبیقی الگوهای بومی و طراحی معاصر در مسکن برونگرای شهر ساری میپردازد. هدف اصلی، شناسایی میزان تاثیرپذیری طراحی معاصر از معماری بومی و تحلیل معیارهایی همچون سازگاری اقلیمی، نورگیری طبیعی، استفاده از مصالح بومی، بهرهگیری از فناوریهای نوین و کاربردپذیری در طراحی مدرن است. بررسی چگونگی تطبیق این معیارها با نیازهای امروزی و الزامات زیستمحیطی، از دیگر اهداف پژوهش محسوب میشود.
روشها: پژوهش حاضر از روش تحلیلی-مقایسهای بهره گرفته و معیارهای کلیدی معماری بومی و معاصر را از طریق مطالعات میدانی، بررسی نمونههای موردی و تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) ارزیابی کرده است. دادهها از طریق مقایسه تطبیقی، بررسی نمونههای منتخب و وزندهی شاخصها تحلیل شدهاند تا میزان تاثیرپذیری طراحی معاصر از الگوهای بومی مشخص شود.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که معماری بومی در معیارهایی مانند سازگاری اقلیمی، استفاده از مصالح بومی و حفظ هویت فرهنگی امتیاز بالاتری دارد، درحالیکه معماری معاصر بیشتر بر انعطافپذیری فضایی، نوآوری در فرم و عملکرد، و کاربردپذیری تاکید دارد. ترکیب این دو رویکرد میتواند به بهینهسازی مصرف انرژی، افزایش کیفیت آسایش، ارتقای پایداری مسکن و خلق فضاهای هماهنگ با فرهنگ بومی منجر شود.
نتیجهگیری: معماری معاصر میتواند با الهام از اصول معماری بومی و بهرهگیری از فناوریهای نوین، طراحی پایدارتر و هماهنگتری با شرایط اقلیمی و فرهنگی ایجاد کند. پیشنهاد میشود در طراحی مسکنهای معاصر، بهرهگیری از نور طبیعی، تهویه مناسب، استفاده بهینه از انرژی، مصالح بومی و حفظ هویت فرهنگی بهعنوان اولویتهای طراحی در نظر گرفته شوند.