جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای ویسی حصار


دوره ۵، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۲۰)- ۱۳۹۳ )
چکیده

پدیده استعاره و ویژگی های فرهنگی آن یکی از مشکلات اساسی فراروی نظریات ترجمه است. ترجمه‌پذیری استعاره همیشه نسبتی معکوس با فرهنگ داشته است. هدف این پژوهش بررسی رابطه استعاره و الگوهای فرهنگی در فرایند ترجمه استعاره است. در این راستا سه رباعی خیام را انتخاب کردیم و ترجمه­های انگلیسی و کردی آن‌ها را بررسی کردیم. نتایج پژوهش نشان می­دهد که مترجمان بیشتر در ترجمه استعاره­های وابسته به الگوهای فرهنگی مشترک موفق بوده‌اند و استعاره­های وابسته به الگوهای غیر‌ مشترک در متون مقصد بازآفرینی نشده­اند؛ به همین دلیل می­توانیم شرایط انطباق یکسان و متفاوت در مدل ترجمة مندلبلیت را به‌ترتیب مرتبط با الگوهای مشترک و غیر مشترک فرهنگی بدانیم.  

دوره ۸، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۳۸)- ۱۳۹۶ )
چکیده

هدف جستار حاضر ارائۀ تحلیلی نسبتاً جامع از نظام نمود در زبان کردی (گویش موکریانی) است. روش اتخاذشده در این مقاله مبتنی بر نظریۀ دوبخشی اسمیت (۱۹۹۷) و رویکرد منطقی بازنمود گفتمانی(Kamp and Reyle, ۱۹۹۳) است. در این راستا برای واکاوی انواع نمودهای موقعیتی در گویش موکریانی، پیکرۀ وسیعی از افعال ساده و مرکب بررسی خواهد شد. افعال مورد نظر در سطح گروه فعلی و همراه با اقمار و افزوده­هایشان در نظر گرفته می­شوند. در ابتدا پنج گونه از نمودهای موقعیتی در منظومه­های فعلی توصیف و سپس انواع نمودهای اشتقاقی ذیل هر کدام پیشنهاد می­شود. نتایج تحقیق نشان می­دهد که پنج گونه از نمودهای موقعیتی در این گویش وجود دارند که هم نشانگر رخدادهای بیرونی و هم تابع محاسبات نحوی هستند. نوع ساختار موضوعی و قیدهای متفاوت زمانی و مکانی بر ماهیت ترکیبی نمود در جمله تأثیر بسیار دارند. در نهایت، با استفاده از نظریات یادشده، سعی می­کنیم بازنمود صوری انواع ترکیب­های ممکن هر یک از نمودهای موقعیتی را ارائه دهیم.
 

دوره ۱۲، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده

پژوهش حاضر قصد دارد تا براساس رویکرد شناختی به بررسی ساخت اضافه در کردی سورانی بپردازد. ماهیت روش­شناسی این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی بوده و داده­ها از گویش کردی سورانی و از طریق مصاحبه با گویشوران گردآوری شده­اند و اصالت داده­ها نیز موردتأیید گویشوران این گونه از زبان کردی است. گفتنی است که ساخت اضافه نوعی رابطۀ ذاتی و نسبتی بین دو عنصر گذرا و پایا ایجاد می­کند که حاوی نوعی قرابت مفهومی هستند. در این ساخت یکی از عناصر به‌منزلۀ نقطۀ ارجاع عمل می­کند تا جایگاه عنصری دیگر (عنصر مقصد) در ساخت براساس آن مشخص شود. به‌عبارت دیگر، عنصر پایا به‌مثابۀ نقطۀ ارجاع، مسیری شناختی را برای دسترسی ذهنی به عنصر گذرا به‌منزلۀ عنصر مقصد فراهم می­سازد. یافته­ ها نشان داد که ساخت اضافه، محصول نوعی دستوری­شدگیِ ضمیر موصولی HYA است که نقش کهن آن بازنمایی ارتباط ذاتی ـ مفهومی بین عناصر دخیل در رابطه‌ای مفهومی مندرج در یک جملۀ مرکب بوده است. این ضمیر موصولی طی فرایند دستورشدگی به نمایه­ای نسبتی تحول یافته، تا رابطه­ای ذاتی و نامتقارن را میان دو عنصر متجانس در یک گروه (اسم+اضافه+اسم، اسم+اضافه+صفت، اسم+اضافه+حرف اضافه، اسم+اضافه+فعل اسمی­شده) یا در یک بند (اضافۀ محمولی، اضافۀ مبتداساز) مفهوم­پردازی کند. همچنین، نتایج نشان داد که عنصر اضافه این ارتباط نامتقارن را بین عناصر در سطوح متفاوت زبانی به‌خوبی نمایه­سازی می­کند.

دوره ۱۵، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۳ )
چکیده

هدف جستار حاضر بررسی رابطۀ بین ساخت‏های امری و نظام زمان، نمود و وجه در کردی است.  روش‏ تحقیق حاضر مبتنی بر رویکرد آیخنوالد و دیکسون (۲۰۱۷) و الگوی رده‏شناختی وندرآئورا و همکاران (۲۰۰۵) است. داده‏های تحقیق نیز عمدتاً از طریق مصاحبه با گویشوران جمع‏آوری شده است. نتایج تحقیق نشان داد که صیغگان امری در کردی مبتنی بر سه ساخت امری بوده، و چهار راهبرد امری نیز در کنار این ساخت‏ها برای بیان معانی امری بکار می‏روند. همچنین نتایج نشان داد که ساخت‏های امری روی محور زمان دارای نوعی توزیع نامتقارن بوده، و همچنین رفتارهای متفاوتی در رابطه با پدیدار زمان دستوری دارند. همچنین روشن شد که ساخت امری عمدتاً میل به ترکیب با افعالی دارد که خصلت پویایی (نمود) آن‌ها مثبت است. اما ساخت امری در فرایند تحمیل خصیصۀ پویایی افعال را خنثی ساخته و ساخت نهایی تنها مراحل مقدماتی رخداد را بازنمایی می‏کند. به همین دلیل ساخت امری با عملگرهای ناقص آغازی به راحتی ترکیب می‏شود چراکه این عملگرها تنها مراحل آغازی رخداد را بازنمایی می‏کنند، و همچنین تمایلی به ترکیب با عملگر استمراری ناقص ندارد، چراکه این عملگر عمدتاً مراحل میانی و پویای رخداد را بازنمایی می‏کند. از سوی دیگر ساخت امری به‌دلیل ویژگی‏های نمودی و زمانی هرگز نمود کامل را به خود نمی‏پذیرد، چراکه این نمود تجانس معنایی با ساخت امری ندارد. درنهایت نتایج نشان داد که در صورت هر گونه جایگشت ساخت امری در محور نامتقارن زمان، عملگرهای وجهی به‌عنوان اولین جایگزین برای آن‌ها ظاهر می‏شوند. نتایج بیانگر این است که عبارات امری و رهنمودی عمدتاً دچار فقر معنایی در لایه‏های رخدادی بوده، و صرفاً چون یک کنش گفتار بیانی عمل می‏کنند.

صفحه ۱ از ۱