۴۶ نتیجه برای هدایت
دوره ۲، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
دخالت ارزشهای غیرمعرفتی در استدلال علمی بحثهای زیادی به همراه داشته است. یکی از راههایی که میتواند این دخالت را توجیه نماید، استدلال از راه ریسک استقرائی است. هدف این مقاله، بررسی نسخهای از این استدلال است که توسط داگلاس ارائه میگردد. وی با طرح پرسش در مورد «حد کفایت شواهد» استدلالش را پیش میبرد. ما با مفروض گرفتن درستی استدلال داگلاس، سعی میکنیم که پاسخ پرسش از «حدکفایت شواهد» را با توجه نتیجهگیری استدلالش مشخص سازیم. نشان خواهیم داد که با درنظرگرفتن توأمان ارزشهای معرفتی و غیرمعرفتی نمیتوان پاسخ مناسبی برای حدکفایت بهدست آورید، زیرا یا گرفتار دور میشویم و یا مجبور به اضافه کردن اموری مبهم. همچنین، توضیح خواهیم داد که داگلاس میتوانست پاسخ به پرسش از حد کفایت را با تاکید بیشتر بر عمل دانشمندان و کاربران واقعی علم جستوجو کند که در آن، الزامی بر ادغام مدعیات علمی با حیطههای سیاستگذارانه علم وجود ندارد.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
شاخصهای خونی و بیوشیمیایی ماهی فیتوفاگ (Hypophthalmichthys molitrix) در مواجهه با دو غلظت تحت حاد (۶۵/۰ میلیگرم بر لیتر) و حاد (۲۵/۳ میلیگرم بر لیتر) کادمیوم طی ۹۶ ساعت در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. نتایج نشان داد که از میان شاخصهای مورد بررسی هموگلوبین، هماتوکریت و گلبولهای قرمز و (Mean Corpuscular Volume) MCV، بهطور معناداری نسبت به زمان شروع آزمایش (گروه شاهد)، در هر دو غلظت کاهش یافتند (۰۵/۰p<) در حالیکه تعداد گلبولهای سفید، (Mean Corpuscular Hemoglobin) MCH و (Mean Corpuscular Hemoglobin Concentration) MCHC، گلوکز و کورتیزول نسبت به گروه شاهد افزایش معناداری را در هر دو سطح سمیت کم و زیاد (۰۵/۰p<) نشان دادند. بررسیها نشان داد که غلظتهای کادمیوم در مدت کوتاه میتواند سبب تغییرات برخی از شاخصهای خونی و بیوشیمیایی در ماهی فیتوفاگ شود و برخی از این شاخصها از جمله کورتیزول میتواند بیومارکر مناسبی در ردیابی اثرهای کادمیوم در نظر گرفته شود.
دوره ۴، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
حکیم رجبعلی تبریزی از جمله فیلسوفانی است که به مساله اشتراک لفظی یا معنوی «مفهوم وجود» پرداخته است. وی ضمن اشاره به برخی از آرای پیشینیان، برهانی عقلی به سود اشتراک لفظی وجود اقامه کرده است. وی از حیث معرفتشناختی قایل به ارتباط وثیق میان مفاهیم با مصادیق بود، از این رو نمیتوان از چنین متفکر واقعگرایی انتظار داشت که درباره مفهومی همچون وجود، فارغ از مصادیق آن حکم نماید. همچنین عدم باور تبریزی به مفاهیم اعتباری در فلسفه نیز، با رای او به اشتراک لفظی وجود همسو است. ولی برخلاف تلقّی شاگرد وی خاتونآبادی، این مطلب دلیل اصلی گرایش حکیم به ایده اشتراک لفظی وجود نبوده است؛ بلکه مخاطب اصلی تبریزی در این مساله، صدرالدین شیرازی است که برداشت خاصی از قول به اشتراک لفظی وجود دارد و به پشتوانه آن، ایده چالشبرانگیز تشکیک در حقیقت وجود را مطرح میکند که به هیچ وجه مورد پذیرش حکیم تبریزی نیست.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
در مطالعه حاضر، تأثیر سطوح مختلف ماکرونوترینت جیره بر تغییرات اسیدهای چرب، چربی بدن و فعالیت آنزیم لیپاز در تاسماهی سیبری بررسی شد. در این آزمایش، یک گروه از ۱۸۰ قطعه بچه تاسماهی سیبری (وزن اولیه ۵±۳۰ گرم) با ۴ جیره با سطح انرژی یکسان تغذیه شدند. جیرهها بهترتیب LP-St (پروتئین پایین و نسبت کربوهیدرات به چربی بالا)؛ HP-St (پرتئین بالا و نسبت کربوهیدرات به چربی بالا)، LP-L (پروتئین پایین و نسبت کربوهیدرات به چربی پایین) و HP-L (پروتئین بالا و نسبت کربوهیدرات به چربی پایین) نامگذاری شدند. ماهیان به مدت ده هفته و در سطح اشباع تغذیه شدند. نمونهبرداری از بافت بدن و همچنین روده بچه ماهیان صورت گرفت. در این مطالعه از دو منبع روغن ماهی و روغن آفتابگردان با نسبت یکسان بهعنوان منبع چربی جیره استفاده شده است. ترکیب اسیدهای چرب HUFA در جیره HP-St و LP-L بهترتیب بیشترین و کمترین مقدار بودند. نتایج نشان داد ترکیب اسیدهای چرب بافت بدن بهطور معناداری تحت تأثیر ترکیب اسیدهای چرب جیره هستند (۵/۰>p). جیرههایی با پروتئین و کربوهیدرات بالا سبب تجمع SFA و MUFA در بافت این ماهیان شده است. در تاسماهیان تغذیه شده با جیره محتوای چربی بالا، محتوای PUFA در بافت بدن افزایش یافت. نتایج این مطالعه نشان داد تجمع چربی در بافت بدن تحت تأثیر میزان کل محتوای چربی جیره میباشد و فعالیت آنزیم لیپاز در روده تاسماهی سیبری در جیرهLP-L تحت تأثیر میزان کم HUFA، کاهش یافته است.
دوره ۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده
ترکیبات ساپونین به عنوان عوامل ضدسرطان، ضد قارچ، ضد التهابی و ضد ویروس شناخته می شوند. همچنین، به عنوان عامل کف زا در بعضی از صنایع غذایی استفاده می شوند. تاکنون مطالعات اندکی پیرامون استخراج این ماده صورت گرفته است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی و مقایسه بازده استخراج ساپونین به روش رایج با استفاده از حلال و روش سیال فوق بحرانی می باشد. در روش استخراج با حلال اثر سه متغیر مقدار ماده جامد، درصد حلال اتانول و مدت زمان استخراج بر عملکرد فرایند مورد مطالعه قرار گرفتند. بازده استخراج و غلظت ساپونین به عنوان معیارهای سنجش عملکرد فرایند مورد بررسی قرار گرفتند. در روش استخراج با سیال فوق بحرانی اثر متغیرهای عملیاتی مدت زمان استخراج، فشار و دما مورد بررسی قرار گرفتند. در این روش از دی اکسید کربن به عنوان سیال فوق بحرانی و از اتانول ۸۰% به عنوان کمک حلال استفاده شد. برای طراحی آزمایش و بهینه سازی فرایند در هر دو روش از سطح پاسخ و طرح مرکب مرکزی استفاده شد. در روش استخراج با حلال درشرایط بهینه، مقدار ماده جامد برابر با ۴/۵ میلی گرم، درصد حلال اتانول ۵/۷۷% و مدت زمان انجام آزمایش برابر با ۷ ساعت است. در این شرایط بازده استخراج برابر با ۱۲/۱ میلیگرم ساپونین به ازای هر گرم ماده جامد خشک می باشد. تحلیل آماری نتایج نشان داد که متغیرهای عملیاتی تاثیرگذار بر عملکرد فرایند درصد حلال اتانول و مدت زمان استخراج است. همچنین اثر متقابل بین متغیرهای درصد حلال و مدت زمان استخراج دارای اهمیت می باشد. برای استخراج با سیال فوق بحرانی، در شرایط بهینه مدت زمان استخراج، فشار و دما به ترتیب برابر با ۱۰ ساعت، ۴۰۰ بار و ۵۰ درجه سانتیگراد است. در این شرایط بازده استخراج ۲۰% بیشتر از بازده استخراج با حلال می باشد. می توان نتیجه گیری کرد که بازده استخراج با سیال فوق بحرانی به همراه کمک حلال بالاتر از استخراج با حلال است.
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
ماهی کپور تازه به روش سرد دودی گردید و به مدت ۳۰ روز در C°۴ نگهداری شد. سپس ویژگیهای بیوشیمیایی ماهی تازه و دودی شده (پروتئین، رطوبت، چربی و خاکستر)، شاخصهای pH و TVB-N، جمعیت میکروبی (شاملبارمیکروبی کل و شمارش کپک و مخمر)، و همچنین تولید هیدروکربنهای PAHsبهویژه ترکیبات سرطانزا PAH۴بههمراه تغییرات پروفایل اسیدهای چرب بهمنظور بررسی تاثیر فرآیند دودی کردن و نگهداری محصول مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد طی دودی کردن جمعیت باکتریایی کنترل شد و میزان رطوبت کاهش در نتیجه میزان پروتئین و چربی براساس وزن تر افزایش یافت (P<۰,۰۵). میزان خاکستر و pH طی فرآیند و نیز دوره نگهداری تغییر نکرد(P>۰.۰۵). میزان TVB-N از ۸۷/۱۰ در ماهی تازه، به ۰۱/۱۴ و ۱۰/۱۸ mg/۱۰۰gدر ماهی دودی و بعد از ۳۰ روز نگهداری رسید. مقادیر PAHsبا وزن مولکولی بالا نیز به ترتیب برابر با ۲/۰، ۷/۱ و ۳/۱ g/kgµ بود. مقادیری از بنزوپیرن 'BaP' بهعنوان هیدروکربن سرطانزا در ماهی تازه مشاهده نشدولی در فرآورده دودی شده این ماده به۴/۰ g/kgµ و بعد از ۳۰ روزه به ۳/۰ gkgµ رسید(P<۰.۰۵) که بیانگر تولید بنزوپیرن طی فرآیند دودی کردن بود که در محدوده مجاز قرار داشت. مجموع اسیدهای چرب امگا-۳ در ماهی تازه و ماهی دودی ۳۸/۵ و ۵۳/۵ g/۱۰۰g بود که بعد از ۳۰ روز به ۴۷/۵ g/۱۰۰g رسید (P>۰.۰۵). نتایج نشان داد فرآیند دودی سرد و نگهداری ۳۰ روزه محصول تاثیری بر میزان و ترکیب اسیدهای چرب ماهی نمیگذارد واسیدهای چرب مفید ماهی شامل امگا-۳، امگا-۶، EPA و DHA بهخوبی حفظ شدند.
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
معماری ایران یکی از غنی ترین نمونه های معماری بومی در جهان است که دستاوردهای آن قابل انکار نیست. با ظهور اسلام و گسترش آن در ایران، معماری ایرانی با ارزشهای برآمده از دین، ترکیب شده و اصول غنی معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی را پدید آورد. بعد از دهه ۱۳۰۰ و با بازشدن درهای ایران به کشورهای جهان، معماری غربی وارد کشور شد و در رقابت با معماری ایرانی- اسلامی پیروز گردید و از آن پس، بناهای ایران، با اصول معماری غربی ساخته شدند. معماریی که نتنها با فرهنگ ایرانی- اسلامی بسیار متفاوت بوده و چه بسا در تعارض با آن قرار گرفت، نمونهی بارز این نوع معماری را می توان در خانههای معاصر و از جمله مسکن مهر مشاهده نمود. برنامهای که جهت تأمین مسکن اقشار کم درآمد در دستور کار دولت نهم قرار گرفت.
هدف از این تحقیق بررسی معیارها وشاخصههای معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی در مسکن مهر میباشد و و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و بازدید میدانی و تکمیل پرسشنامه انجام گرفته است.
نتایج تحقیق بیانگر این است که از نظر معماری ویژگیهای معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی در مسکن مهر دیده نشد و کاربرد معماری غربی در داخل بنا و همچنین نمای آنها مشهود است.
دوره ۷، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
اهداف: اسانسهای گیاهی، کمپلکسی از ترکیبات فرار بهدستآمده از بخشهای مختلف گیاهان هستند. اسانس دارچین (Cinnamomum zeylanicum) بهعنوان منبع مناسب برای ترکیبات ضدباکتریایی شناخته شده است. هدف مطالعه حاضر بررسی فعالیت ضدباکتریایی اسانس دارچین و نانوذرات اکسید روی علیه دو سویه لیستریا مونوسیتوژنز بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، دو سویه باکتری لیستریا مونوسیتوژنز (سویه استاندارد و سویه جداسازیشده از ماهی) مورد استفاده قرار گرفت. فعالیت ضدمیکروبی اسانس دارچین و نانوذرات اکسید روی با روش چاهک ارزیابی شد. همچنین حداقل غلظت بازدارندگی (MIC) و حداقل غلظت کشندگی (MBC) اسانس دارچین و نانوذرات اکسید روی با استفاده از روش ماکرودایلوشن تعیین شد. علاوه بر این، خصوصیات ضدباکتریایی اسانس دارچین و نانوذرات اکسید روی در یک محیط مایع بررسی شد. دادهها بهکمک نرمافزارSPSS ۱۹ و توسط آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند.
یافتهها: میزان MIC و MBC اسانس دارچین بهترتیب ۱۶ و بیش از ۶۴میکرولیتربرمیلیلیتر گزارش شد. همچنین مقادیر MIC و MBC برای نانوذرات اکسید روی بهترتیب ۱۲/۵ و ۲۵میلیگرمبرمیلیلیتر محاسبه شد. با افزایش غلظت نانومواد و اسانس، جمعیت باکتریها کاهش یافت (۰/۰۵>p) و در خلال دوره نگهداری در دمای سرد اختلافات قابل توجهی بین دو سویه مشاهده شد.
نتیجهگیری: اسانس دارچین و نانوذرات اکسید روی، اثرات ضدمیکروبی قوی علیه لیستریا مونوسیتوژنز دارند، بهطوری که اسانس دارچین روی لیستریا اثر باکتریواستاتیک، اما نانوذرات اکسید روی اثر باکتریوسایدی نشان میدهند.
دوره ۷، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: هدف این مطالعه، بررسی اثر ترکیب ماکرونوترینت جیره (دو سطح پروتئین ۴۴ و ۳۸% بههمراه دو نسبت کربوهیدرات به چربی ۱/۴ و ۳) بهمنظور دستیابی به چگونگی تغییرات رشد، ترکیب بدن و اسیدهای چرب در بدن تاسماهی سیبری (Acipenserbaerii, Brandt, ۱۸۶۹) طی گرسنگی و غذادهی مجدد بود.
مواد و روشها: این مطالعه تجربی در مرکز تحقیقات بینالمللی تاسماهیان دریای خزر با طرح کلی کاملاً تصادفی برنامهریزی و اجرا شد. ۳۶۰قطعه بچهتاسماهی سیبری (با وزن اولیه ۵±۳۰گرم)، بهطور تصادفی در ۲۴عدد تانک ۵۰۰لیتری (۱۵قطعه در هر تانک) (۱۵عدد ماهی در هر تانک) با حجم آبگیری ۴۰۰-۳۵۰لیتر توزیعشد. تاسماهیان با ۴ جیره پروتئین ۳۸%- نسبت کربوهیدرات: چربی ۳ (LP-St)، پروتئین ۴۴%- نسبت کربوهیدرات: چربی ۳ (HP-St)، پروتئین ۳۸%- نسبت کربوهیدرات: چربی ۱/۴ (LP-L) و پروتئین ۴۴%- نسبت کربوهیدرات: چربی ۱/۴ (HP-L) تغذیه شدند. بچهماهیان بهمدت ۳ هفته در حد سیری ظاهری تغذیه شدند، سپس دو هفته گرسنه مانده و مجدداً ۵ هفته غذادهی شدند. نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS ۲۲ و توسط آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون دانکن تحلیل شدند.
یافتهها: رشد جبرانی در هیچ کدام از تیمارها حاصل نشد. در گروه شاهد بهترین رشد در تیمار HP-L مشاهده شد، در حالی که بعد از غذادهی مجدد تیمار HP-St بهترین افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی را داشت.
نتیجهگیری: ترکیب جیره بر اسیدهای چرب SFA، MUFA و PUFA تاثیر دارد، در حالی که اعمال دو هفته گرسنگی تنها باعث افزایش جزئی در ترکیب MUFA شده و بر دیگر اسیدهای چرب تاثیری ندارد.
دوره ۸، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: مطالعه حاضر با هدف بررسی عملکرد پریبیوتیک ایمنووال بر شاخصهای رشد، پارامترهای خونشناسی و ترکیب لاشه ماهی قزلآلای رنگینکمان انجام شد.
مواد و روشها: پریبیوتیک ایمنووال در چهار سطح ۰/۰۵%، ۰/۱%، ۰/۱۵% و ۰/۲% به جیره غذایی اضافه و جیره فاقد پریبیوتیک برای تغذیه گروه شاهد استفاده شد. هر جیره بهصورت تصادفی برای ماهیان با وزن اولیه تقریبی ۰/۵۴±۱۳/۷۶گرم در سه تکرار اختصاص داده شد.
یافتهها: بعد از هشت هفته تغذیه، وزن نهایی ماهیان تغذیهشده با ۰/۱%، %۰/۱۵ و ۰/۲% پریبیوتیک بهصورت معنیداری (۰/۰۵p<) بالاتر از ماهیان گروه شاهد بود. ضریب تبدیل غذایی در همه تیمارهای تغذیهشده با پریبیوتیک بهصورت معنیداری (۰/۰۵p<) پایینتر از ماهیان گروه شاهد بود که در تیمار ۰/۱۵ کمترین مقدار را داشت. ضریب رشد ویژه در ماهیان تغذیهشده با پریبیوتیک بیشتر از گروه کنترل بود (۰/۰۵p<). همچنین تفاوت معنیداری در پارامترهای تعداد گلبولهای قرمز، گلبولهای سفید، درصد لنفوسیت و نوتروفیل بین ماهیان تغذیهشده با جیره حاوی پریبیوتیک و گروه شاهد وجود داشت (۰/۰۵p<). در آنالیز تقریبی لاشه، میزان پروتئین افزایش معنیداری نسبت به گروه شاهد نشان داد و بیشترین میزان نیز در تیمار ۰/۱% مشاهده شد. میزان چربی و خاکستر لاشه بهطور معنیداری نسبت به گروه شاهد کاهش پیدا کرد و کمترین میزان در تیمار ۰/۱۵% مشاهده شد.
نتیجهگیری: افزودن پریبیوتیک ایمنووال به میزان ۰/۲-۰/۱۵% به جیره غذایی ماهی قزلآلای رنگینکمان اثرات مثبتی بر شاخصهای رشد، پارامترهای خونی و ترکیب لاشه داشته و سطح ۰/۱۵% نیز بهترین نتیجه را به همراه دارد.
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف از این تحقیق تولید ایزوله پروتئینی از ضایعات ماهی قزلآلای رنگین کمان و بررسی خواص تغذیهای، ساختاری، کاربردی و حسی آن بود. ایزوله پروتئین ماهی با روش تغییر pH با استفاده از pHهای قلیایی و اسیدی تولید گردید. پروتئین استخراج شده از نظر ارزش غذایی، خواص کارکردی، خواص حسی، رنگ و تغییرات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. پروتئینهای استخراج شده ارزش غذایی نسبتا" بالایی را در مقدار اسید آمینه ضروری نشان دادند. میزان حلالیت ، ژلدهی و ظرفیت کفکنندگی پروتئینها به طور معنیدرای به pH آن بستگی داشت. به طوری که درصد حلالیت و ظرفیت کفکنندگی پروتئینهای استخراج شده در شرایط قلیایی میزان بالاتری را نسبت به شرایط اسیدی نشان داد در حالیکه کمترین غلظت تولید ژل مربوط به pH ۵/۱۱ بود. بررسی و مقایسه خصوصیات رنگی و حسی پروتئینهای ایزوله شده نشان داد که در pH اسیدی رنگ روشنتر و سفیدتر و خواص حسی بهتری را نسبت به پروتئینهای ایزوله شده در pH قلیایی داشتند. تغییر pH باعث تخریب گسترده پروتئین شد که توسط FTIR و SEM نشان داده شد. نتایج فوق نشان داد ایزوله پروتئین ضایعات ماهی قزلآلای رنگین کمان تولید شده دارای ویژگیهای عملکردی و تغذیهای مناسبی در شرایط قلیایی است در حالی خواص حسی و رنگ شرایط اسیدی نتایج بهتری را نشان داد.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
همزمان با گسترش روزافزون فناوری نانو، نگرانیهای بسیاری در مورد خطرات احتمالی نانو مواد برای سلامتی انسان، محیطزیست اکوسیستمهای آبی بهوجود آمده است. دو فاکتور مهم در سمیت این قبیل مواد، ترکیب شیمیایی و اندازه بسیار کوچک آنها است. همچنین از شاخصهای مهم و قابل اطمینان در بررسی وضعیت سلامتی و کنترل زیستی آبزیان بخش بافتشناسی و پارامترهای خون میباشد. از اینرو در تحقیق حاضر به بررسی اثرات غلظتهای تحت حاد نانو ذرات اکسید مس بر بافت آبشش و برخی فاکتورهای خونی ماهی کلمه (Rutilus rutilus) پرداخته شد. این آزمایش در ۳ تیمار و یک گروه شاهد که هر تیمار شامل۳ تکرار و هر تکرار شامل۷ قطعه ماهی بود در طی ۴۲ روز در غلظتهای مختلف (۱۰ ،۴۰ ،۸۰ppm) بروی بچه ماهیانی به وزن تقریبی ۴۲±۲ گرم انجام گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد که بافت آبشش دارای عوارضی از قبیل هیپرپلازی، اتصال تیغههای ثانویهی مجاور،کوتاه شدن لاملها، تورم سلولهای سنگفرشی، آنوریسم لاملایی بود، همچنین میزان گلبولهای قرمز با افزایش غلظت نانواکسید مس کاهش معنیدار داشت. گلبولهای قرمز از ۲/۱۱±۰/۰۰۴ در گروه شاهد به ۱/۹۸±۰/۰۰۵ در تیمار آخر، میزان هماتوکریت از ۱/۳۷±۰/۰۱۱ به ۱/۳۴±۰/۰۰۱ و هموگلوبین از ۷/۸±۰/۱ به ۶/۹±۱/۳۲ دارای کاهش معنیدار هستند. میزان هماتوکریت خون کاهش یافت که این کاهش بین گروه شاهد با سایر تیمارها معنیدار بود. از نتایج بدست آمده چنین میتوان استنباط کرد که نانو ذرات مس حتی در غلظتهای تحت حاد باعث بروز آسیبهای در سطح بافتها بخصوص بافت آبشش ،و ایجاد تغییراتی در سطح فاکتورهای خونی ماهی میشوند، که این تغییرات میتواند به دلیل اثرات مخرب این نوع نانو ذره بر اندامهای خونساز مانند کبد و کلیه باشد. بنابراین نتیجه گیری قطعی در این خصوص نیازمند تحقیقات بیشتر و وسیعتر بر روی همین گونه وگونههای دیگر است.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
سموم مالاتیون و دیازینون از سموم ارگانوفسفره بسیار پرکاربرد در مزارع زراعی و به خصوص در شمال کشور میباشد. در تحقیق حاضر ابتدا با تعیین دامنه غلظت کشنده سم دیازینون و مالاتیون و محاسبه میزان مرگ و میر ماهیان کپور سرگنده در زمانهای ۲۴، ۴۸، ۷۲ و ۹۶ ساعت، سمیت کشنده آن با روش پروبیت آنالیز محاسبه گردید و سپس با توجه به میزان LC۵۰ به دست آمده، به منظور بررسی اثرات این سموم بر پارامترهای خونی ماهی کپور سرگنده آزمایشی جداگانه طراحی شد که در آن ماهیان کپور سرگنده را در ده تیمار با ۳ تکرار (۴ غلظت متفاوت سم دیازینون، ۴ غلظت متفاوت سم مالاتیون و ۱ تیمار شاهد برای هر سم) به مدت ۷ روز در معرض غلظتهای مختلف تحت کشنده سموم مورد نظر (۵/۱۲، ۲۵، ۵/۳۷ و ۷۵ درصد از غلظت کشنده (LC۵۰ ۹۶h) قرارگرفتند، پس از ۷ روز خونگیری از ماهیان انجام شده، برخی پارامترهای هماتولوژی نظیر هماتوکریت، هموگلوبین، شاخصهای گلبول قرمز، تعداد کل گلبولهای سفید و قرمز و شمارش افتراقی گلبولهای سفید (درصد لنفوسیت، مونوسیت، نوتروفیل و ائوزینوفیل) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تعیین سمیت حاد نشان داد که سم دیازینون برای ماهی کپور سرگنده نسبت به سم مالاتیون اثر کشندگی بیشتری دارد، همچنین نتایج حاصل از بررسی شاخصهای هماتولوژی ماهیان کپور سرگنده در معرض سم دیازینون، کاهش معنیدار گلبولهای قرمز و سفید را با افزایش میزان غلظت سم نشان داد (۰۵/۰>P)، همچنین با افزایش میزان سم دیازینون، نوتروفیلها و لنفوسیتها به طور معنیداری به ترتیب افزایش و کاهش یافتند (۰۵/۰>P).
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده
تصادم بین پرنده و هواپیما که به عنوان "برخورد پرنده" شناخته می شود، پدیده¬ای معمول و در عین حال خطرناک است. در این پژوهش برای تحلیل برخورد پرنده از سه روش لاگرانژ، هیدرودینامیک ذره¬ای هموارشده (SPH) و اویلر-لاگرانژ اختیاری (ALE) استفاده¬شده و نتایج حاصل از آن¬ها با هم و با نتایج تجربی مقایسه شده است. برای مقایسه نتایج، نحوه تغییر شکل مدل پرنده و نمایه فشار در مرکز برخورد با هم مقایسه شده¬اند. نتایج نشان داد که هر سه روش لاگرانژ، هیدرودینامیک ذره¬ای هموارشده و اویلر-لاگرانژ اختیاری به¬خوبی می¬توانند نمودار فشار آزمون¬های عملی را چه در برخورد عمود و چه در برخورد مورب پیش بینی کنند. همچنین هر سه روش تغییر شکل مشابهی از پرنده را چه در برخورد عمودی و چه در برخورد مورب پیش بینی می¬کنند. کوتاهی زمان حل، نداشتن پارامترهای زیاد و دشوار و نیز مواجه¬نشدن با خطاهای عددی شایستگی بهتر روش SPH را در مدل سازی برخورد پرنده نسبت به دو روش دیگر نشان می¬دهد.
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده- خواص و عملکرد بلوک پلی استایرن منبسط شده در سیستم سقف تیرچه بلوک، با انجام آزمایش ها و مطالعات وسیع، شامل آزمون های آتش، بارگذاری استاتیکی و دینامیکی، مطالعات حرارتی و آکوستیکی بررسی شد. رفتار در برابر آتش به وسیله آزمون گرماسنج مخروطی و مطابقت نتایج با روش های مختلف طبقه بندی ارزیابی شد. نتایج آزمایش های آتش و بررسی های به عمل آمده نشان داد که انواع خودخاموش شو (یا کندسوز شده) پلی استایرن منبسط شده نیز در برابر حریق رفتار خطرناکی بروز داده و باید در برابر آتش محافظت شوند. هم چنین، استفاده از اتصال مکانیکی پوشش محافظت کننده به سیستم سقف ضروری است . مقاومت خمشی بلوک ها با چگالی ها و ابعاد هندسی مختلف با انجام آزمایش های بارگذاری استاتیکی و دینامیکی بررسی و شرایط بهینه برای ۱۴ برای بلوک های kg/m ۵۰ سانتی متر و حداقل ۳ ۱۲ برای بلوک های ۲۵ kg/m آن تعیین شد. برایناساس رعایت حداقل چگالی ۳ ۲۷ میلی متر به دست ۵۰ سانتی متر می تواند معیار پذیرش را برآورده سازد. عرض بهینه لبه ی نشیمن بلوک ها در محل قاعده ۲ ۲۰ آمد. هم چنین، اثر بلوک پلی استایرن در مقاومت حرارتی سقف های تیرچه و بلوک با آرایش های هندسی مختلف بررسی و رفتار و با استفاده از نرم افزار شبیه سازی ترم۱، ارزیابی شد . افزایش EN ISO حرارتی سیستم سقف، براساس استاندارد بین المللی ۱۰۲۱۱ ضخامت یا عرض بلوک و درنظر گرفتن یک پاشنه در بخش تحتانی بلوک، به شرط رعایت مسائل ایمنی سازه و حریق، باعث بهترشدن عملکرد حرارتی سقف می شود. نتایج آزمایش ها نشان داد که سقف تیرچه و بلوک با بلوک پلی استایرن منبسط شده رفتار آکوستیکی تقریباً معادل با سقف مشابه با بلوک سفالی دارد.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: انجام تمرینات درمانی بهعنوان یکی از مهمترین مداخلات درمانی در بیماران مبتلا به کمر درد مزمن مطرح شده است. از جمله مهمترین تمرینات کاربردی در این بیماران، تمرینات ثباتی است. بررسی تأثیر این تمرینات بر تغییرپذیری استراتژیهای وضعیتی عضلات تنه و توانایی آن در بازگرداندن این استراتژیها به وضعیت طبیعی از جمله ابهاماتی است که تاکنون به آن پاسخ داده نشده است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر انجام تمرینات ثباتی بر تغییرپذیری استراتژیهای کنترل وضعیت در این بیماران است.
مواد و روشها: این تحقیق بهصورت تجربی روی ۲۱ بیمار (۱۴ مرد و ۷ زن) مبتلا به کمر درد غیراختصاصی تکرار شونده انجام شد. فعالیت الکترومیوگرافی عضلات دلتوئید، مایل خارجی و مایل داخلی/عرضی شکم و ارکتور اسپاین طی حرکت پرتابی بالا بردن بازو با حداکثر شتاب به تعداد ۷۵ مرتبه در هر فرد ثبت شد. سپس
۱۴ نفر از این افراد پس از قرعهکشی در گروه آزمایش و ۷ نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. افراد گروه آزمایش، تمرینات به داخل کشیدن شکم و انقباض همزمان عضلات شکم را بهصورت ایزوله، طی ٢٠ جلسه و در حضور فیزیوتراپیست با استفاده از دستگاه پسخواراند فشاری، در وضعیتهای طاقباز، نشسته روی صندلی، ایستاده ثابت و ایستاده همراه با بالا بردن اندام فوقانی با حداکثر سرعت، یک بار در روز انجام دادند. پس از پایان دوره تمریندرمانی متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق در هر دو گروه آزمایش و کنترل مجدداً ارزیابی شد. انحراف معیار زمان تأخیر پاسخ عضلات تنه نسبت به عضله دلتوئید در دو گروه با استفاده از آزمون آماری t وابسته مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج: بررسی نتایج نشان داد که انجام تمرینات ثباتی در افراد گروه آزمایش، تغییرپذیری زمانبندی تنظیمات وضعیتی پیشبینانه عضله عرضی شکم/مایل داخلی را افزایش میدهد (۰۳۷/۰=P). در حالیکه تغییرپذیری در عضلات مایل خارجی (۳۴۶/۰=P) و ارکتور اسپاین (۶۷۳/۰=P) این بیماران تغییر قابل ملاحظهای را نشان نداد. تغییرپذیری زمانبندی تنظیمات وضعیتی پیشبینانه در عضلات عرضی شکم/مایل داخلی (۱۹۹/۰=P)، مایل خارجی (۷۰۲/۰=P) و ارکتور اسپاین (۴۶۵/۰=P) بیماران گروه کنترل نیز تغییر معنیداری را نشان نداد.
نتیجهگیری: بررسی نتایج نشان داد که کاهش تغییرپذیری در سیستم کنترل وضعیت بیماران مبتلا به کمر درد غیراختصاصی تکرار شونده که یکی از عوامل تداوم کمردرد است، میتواند با انجام تمرینات ثباتی هدفمند بهبود یابد.
دوره ۱۳، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۱ )
چکیده
رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ـ شناختی۱ ما را در این امر یاری خواهد کرد که آسیبهای واردشده به مردم از لحاظ اقتصادی چقدر میتواند بار کلامی داشته باشد. هدف اصلی مقالۀ حاضر آن است که بحران اقتصادی۲ اخیر ایران را در ایجاد تورم و انتظارات تورمی۳ (تأثیر متغیرهای روانی بر نرخ تورم) در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، با رویکرد نورمن فرکلاف (۱۹۸۹) و تمرکز بر متن تولیدشده با محوریت تکنرخی کردن ارز توسط رئیس کل بانک مرکزی دولت دهم در پنجم بهمنماه ۱۳۹۰بررسی کند. کنشگران اقتصادی۴ مجهز به سازوکارِ قدرت۵ در گفتمان اقتصادی۶میتوانند با ابزار اقناع۷، ایدئولوژی۸ خود را که در این متن تکنرخی کردن ارز است به مخاطب منتقل کند. این مقاله برای آشنایی هرچه بیشترِ ارتباط بین رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ـ شناختی با اقتصاد به بررسی نرخ ارز و تأثیر گفتمان بر روی آن میپردازد و تأثیر ابزار اقناعی در گفتمان اقتصادی را مورد بررسی قرار میدهد. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل کیفی از نوع تحلیل گفتمان است. دادههای این پژوهش با انتخاب پنج جمله آغازین از متنِ «سایت تحلیلی خبری عصر ایران» با کد خبری ۱۹۵۷۰۹ برگزیده شدهاند و پس از تحلیل متن در سه سطح توصیف۹، تفسیر۱۰و تبیین۱۱؛ نقش زبان را در ایجاد تورم در جامعه بررسی کردیم. نتایج حاکی از آن است که کنشگران اقتصادی مجهز به سازوکار قدرت در گفتمان اقتصادی به همراه ابزار اقناع میتوانند در تهییج اذهان و نگرش مردم نقش بسزایی داشته باشند.
دوره ۱۳، شماره ۵۷ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
شاخصهای حسی، جمعیتهای میکروبی، پارامترهای کیفی و ترکیب اسیدهای چرب ماهیان اقتصادی دودی سفید و کفال طلایی در بازارهای شمال ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور نمونه محصولات از بازارهای منتخب ماهی، تهیه و مورد آنالیز و مقایسه با حدود مجاز مصرف قرار گرفتند. نتایج نشان داد در ماهیان دودی سفید و کفال طلایی، از میان پارامترهای حسی، در رنگ و بافت، از بین شاخصهای شیمیایی علاوه بر pH (به ترتیب با ۳۰/۶ و ۷۴/۶)، بین چربی کل (بترتیب ۶۷/۷ و ۲۰/۶ درصد)، تیوباربیتوریک اسید (بترتیب ۹۸۱/۱ و ۸۴۵/۱ meqO۲/kg) و اسیدهای چرب آزاد (بترتیب ۹۵/۰ و ۲۲/۱ درصد) که مرتبط با چربی هستند، از جمعیتهای میکروبی نیز تنها بین کپک و مخمر دو نمونه محصول (به ترتیب با ۹۳/۲ و ۲۵/۳ Logcfu/g) تفاوت دیده شد (P<۰,۰۵). نتایج همچنین نشان داد که باکتریهای غالب ماهیان دودی از نوع هالوفیل هستند و باکتریهای بیهوازی در حداقل قرار دارند. اگرچه تفاوتی در اسیدهای چرب ایکوزاپنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک دیده نشد لیکن در اغلب سریها در اسیدهای چرب چند غیراشباع (با ۳۵/۳۰ و ۶۷/۱۹ g/۱۰۰g)، امگا-۳ (با ۷۳/۸ و ۱۹/۱۱ g/۱۰۰)، امگا-۶ (با ۵۲/۲۱ و ۴۹/۸ g/۱۰۰g) و نسبت امگا-۳ به امگا-۶ (با ۴۰/۰ و ۳۲/۱) به ترتیب در فیله ماهیان دودی سفید و کفال طلایی اختلاف دیده شد (P<۰.۰۵). شاخصهای شیمیایی، ارزش غذایی و جمعیت میکروبی ماهیان دودی در محدوده محصولات قابل مصرف و حتی تازه قرار داشتند و ترکیب اسیدهای چرب آنها نیز نشان دهنده حفظ سریهای با ارزش غیراشباع بود.
دوره ۱۳، شماره ۵۷ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
دوغ یک نوشیدنی سنتی ایرانی است که از طریق تخمیر لاکتیکی شیر پاستوریزه تولید می شود. به منظور شناسایی و جداسازی ریزسازواره های موجود در نمونه های دوغ های صنعتی ایران از روشواکنش PCR و توالی یابیاستفاده شد. نمونه های دوغ مورد آزمون متشکلاز ۱۷ نام تجاری بود. پس از انجام شناسایی مقدماتی با استفاده از روش های مشاهده میکروسکوپی و بیوشیمیایی، برای تایید نتایج حاصل از نمونه ها محیط های کشت خالص تهیه و شناسایی با استفاده از روش PCR و توالی یابی ادامه یافت. براساس نتایج حاصل از توالی خوانی ژن ۱۶S rRNA باکتری های لاکتوباسیلوس (ل. برویس، ل. فرمنتوم، ل. پاراکازئی، ل. گالیناروم) از خانواده باکتری های تولیدکننده اسیدلاکتیک، باسیلوس های اسپوردار گرم مثبت (ب. لیچینه فرمیس، ب. آنتراسیس و ب. سوبتیلیس) و باکتری های تولیدکننده اسیداستیک (استوباکتر تروپیکالیس و استوباکتر ایندونزینسیس) شناسایی شدند. علاوه بر آن براساس نتایج حاصل از توالی خوانی ژن D۱/D۲ ۲۶S rDNA مخمرهای پیشیا فرمنتنس، کریپتوکوکوس مگنوس و ساکارومایسس یونیسپوروس در نمونه های دوغ صنعتی یافت شدند. یافته های این مطالعه نشان داد که علاوه بر باکتری های لاکتیکی غیراستارتری، سایر انواع باکتری ها و مخمرها در نمونه های دوغ صنعتی ایران حضور داشته باشند.
دوره ۱۳، شماره ۵۸ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
باکتریListeria monocytogenes یکی از خطرناکترین باکتریها در محصولات غذایی است که موجب ۲۰ تا %۳۰ مرگ و میر در مبتلایان میگردد. از جمله غذاهایی که عامل لیستریوزیز است، غذاهای آماده مصرف (RTE) هستند. بنابراین روشهای مناسب حرارتدهی برای حذف این پاتوژن در فرآیند تولیدمحصول نیاز است. L. monocytogenes قدرت ورود به حالت «زنده اما غیر قابل کشت» (VBNC) در شرایط نامساعد رشد را دارد. بنابراین این پژوهش به منظور بررسی رفتار این پاتوژن در دمای بالاتر از دماهای پیشنهادی برای حذف این پاتوژن صورت پذیرفت. بدین منظور ۱۰۶ ×۵ باکتری در اواسط رشد لگاریتمی به سه محیط سرم فیزیولوژی، BHI و آبگوشت ماهی قزل آلای رنگین کمان (FB) تلقیح شده و سپس به مدت ۱۰ دقیقه در معرض دمای ºC ۸۵ قرار گرفتند. سپس باکتریها با روشهای کشت روی محیط BHI آگار غنی شده، لیستریا کروموژنیک آگار، BacLight® Live/Dead و RT-PCR به منظور بررسی بیان ژن ۱۶S rRNA قبل و بعد از شوک حرارتی ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که این باکتری توانایی کشتپذیری خود را طی شوک حرارتی بالا از دست میدهد. نتایج بررسی زندهمانی این باکتری با روش BacLight® Live/Dead نیز نشان داد این باکتری پس از شوک حرارتی زنده مانده است. نتایج بررسی بیان ژن نیز نتایج قبل را به طور معنیداری (P<۰,۰۱) تأیید و نشان داد که ژن ۱۶S rRNA در باکتریهای غیر قابل کشت بیان میگردد. طبق نتایج این پژوهش، تردید بزرگی در مورد D value در کنترل کیفیت میکروبی برای این پاتوژن در فرآیندهای فرآوری مواد غذایی، به ویژه غذاهای RTE وجود دارد.