جستجو در مقالات منتشر شده
۸ نتیجه برای نوشیروانی
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
ادبیات تطبیقی از دهۀ هفتاد میلادی بر اساس نظریات رنه ولک و هنری رماک پا به عرصۀ جدید مطالعات بینارشتهای نهاد. مطالعۀ ارتباط بین ادبیات و هنر، مانند ادبیات و نقاشی، یکی از عرصههایی است که توجه پژوهشگران ادبیات تطبیقی را در چند دهۀ اخیر به خود جلب کرده است. در این نوشتار کوشیدهایم با بررسی شعر و نقاشی سهراب سپهری، ارتباط بین ادبیات و هنر را روشن کنیم. آنچه در این پژوهش بینارشتهای تحلیل میشود، مفاهیم ایستایی و پویایی است که در بیان نوشتاری شعر و بیان تصویری نقاشی به روشهای متفاوتی رخ مینماید. هرچند اهمیت این پژوهش در بینارشتهایبودن آن است، منظر جدیدی برای درک بهتر اشعار و نقاشیهای سهراب سپهری میگشاید. نویسندگان تلاش کردهاند تا با تبیین چارچوب نظری و روش تحقیق، راه را برای مطالعات بینارشتهای در این حوزه از قلمرو ادبیات تطبیقی بگشایند.
دوره ۳، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۶)- ۱۳۹۴ )
چکیده
مولانا جلالالدین و والت ویتمن را میتوان از بزرگترین و تأثیرگذارترین شاعران جهان به شمار آورد. نیکلسون، مولانا را بزرگترین شاعر عارف دوران معرفی میکند و سازمان ملل سال ۲۰۰۷م را به نام مولوی نامگذاری میکند. والت ویتمن نیز گرایشی عارفانه داشت و پدر شعر نو آمریکا لقب گرفته است و در کنار امرسون و تورو، ستون سوم تثلیث جنبش «تعالیگرایی ادبی» را شکل میدهد. با وجود تفاوتهای زبانی، فرهنگی، زمانی و مکانی، هر دو شاعر زبان و نطق را برای بیان مفاهیم متعالی و معنوی ناتوان میبیند و ناگزیر مخاطب را به سکوت و خموشی دعوت میکنند. بدون شک، دو شاعر در بنمایۀ «سکوت» تفاوتهایی نیز با هم دارند که ریشه در فرهنگ و زبان آنها دارد. مولانا بیپروا به نفی زبان پرداخته تا جایی که تعدادی از غزلیات وی به خموشی ختم میشوند. ویتمن نیز جستهوگریخته از خموشی دم میزند، اما «خموشی» وی نه در کلام، بلکه در دعوت برای یکیشدن با طبیعت است. نگارندگان این مقاله برآنند تا با استفاده از نظریۀ «تشابهات بدون ارتباطات» و «قرابت معنوی» فرهنگها در قلمرو ادبیات تطبیقی به بررسی بنمایۀ سکوت و خموشی در اشعار این دو شاعر بپردازند.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
بیتردید ترجمه میتواند موجب ابداع و نوآوری ادبی شود. معمولاً دورههای مهمِ نوآوری ادبی اغلب از پی دورههای فعالیت فشرده ترجمه میآیند. با اینکه اندیشههای نو، انواع ادبی جدید و ساختارهای تازه از طریق ترجمه ایجاد میشوند، ولی متأسفانه، تا همین اواخر، تطبیقیگران چندان به آن اهمیتی نمیدادند. رباعیّات عمر خیّامِ فیتزجرالد در مسیر پذیرش به اشعار بدبینانهای تبدیل شدند و نسلی را مخاطب قرار دادند که با شک، بدبینی، تقدیرگرایی و اغتنام فرصت در نیمۀ دوم قرن نوزده دست به گریبان بودند. بنابراین، این ترجمه هم بهعنوان اثری از ادبیات مشرقزمین و هم بهصورت گفتمانی موافق با فضای ادبی این دوره مورد استقبال قرار گرفت. تأثیر این اشعار چنان بود که از یکسو الگویی برای نسل جدیدی از شاعران محسوب میشد که سعی داشتند شک، بدبینی، تقدیرگرایی را به دستمایهای مناسب برای شعر پیشامدرن تبدیل کنند. از دیگرسو، این ترجمه معیاری برای مترجمان آینده بود؛ زیرا ظرفیتهای شعر فارسی را به خوانندگان انگلیسیزبان عرضه میکرد. جستار حاضر درصدد است تا نشان دهد که این ترجمه در چگونگی شکلگیری شعر پیشامدرن انگلیسی، از حیث فرم و محتوا، بهویژه شعر هاوسمن، نقش داشته است. جوان شراپشایری هاوسمن با رباعیّات فیتزجرالد اشتراکات انکارناپذیری، مانند بیثباتی و ناپایداری جهان، فرصتجویی و عشرتطلبی، بدبینی و نومیدی دارد.
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده
این پژوهش نقد تقابل ها و تنش هایی است که در سفرنامه های زنان غربی به چشم می خورد. ژانر سفرنامه نویسی همیشه در حاشیه پژوهش های ادبی بوده و در این میان ، سفرنامه های زنان به لبه های بیرونی این حاشیه رانده شده است. چون در جوامع مردسالار ادبیات زنان از جایگاهی که ادبیات مردان از آن برخوردارند، همواره محروم بوده است. زنان غربی که از منظر نژادی در جرگۀ استعمارگران و از منظر جنسیتی در جرگۀ استعمارشدگان قرار داشتند نمی توانستند همانند مردان از موضع قدرت سخن بگویند و بدین سان در تقابل گفتمان استعمار و گفتمان زنانگی جایگاهی متزلزل و نامطمئن داشتند و تنش ها و تعاملاتی را در متون خود به تصویر می کشند که غالبا در متون سفرنامه های مردان غربی به چشم نمی خورد. ردپای این تنش ها را می توان در تصاویری که سیاحان زن غربی از شرق ارائه می دهند دنبال کرد و نقش آنها را در شکل گیری هویت و جایگاه زنان انگلیسی در گیر و دار تضاد بین گفتمان استعمار و گفتمان زنانگی در قرن نوزده بررسی کرد.
دوره ۱۲، شماره ۴۷ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
ندارد
دوره ۱۹، شماره ۱۳۳ - ( اسفند ۱۴۰۱ )
چکیده
اخیرا تولید محصولات تخمیری به دلیل فواید سلامت بخش آن به طور چشمگیری مورد توجه قرار گرفته است. دوینه یک فرآورده تخمیری شیری-غلاته است که غالبا در مناطق غرب ایران به صورت سنتی تهیه میشود. هدف از این مطالعه بررسی افزودن ۸% شلغم، ۸% کدو حلوایی به عنوان مکمل مغذی و مقادیر متفاوت خمیرترش ۰، ۰,۵ و ۱% جهت دستیابی به فرمولاسیونی بهینه با بافت مناسب و فلور میکروبی پایین در طی ۹ روز تخمیر بود. نتایج نشان داد که تیمارهای شلغم، کدو حلوایی و مخمر نانوایی باعث بهبود بافت و کاهش فلور میکروبی دوینه شدند. در نمونههای دوینه حاوی مکمل مغذی و مخمر نانوایی، ویسکوزیته افزایش یافت و متقابلا رشد باکتریهای بیماریزا و pHکاهش معنیداری (p<۰,۰۵) نسبت به نمونه شاهد در طی زمان تخمیر نشان داد. در حالیکه جذب آب و روغن اختلاف معنیداری (p<۰,۰۵) در نمونهها نشان نداد. براساس نتایج، فرمولاسیون حاوی ۱% مخمر نانوایی و ۸% شلغم به دلیل بافت بهتر و کنترل بهتر فساد میکروبی پیشنهاد میشود.
دوره ۲۰، شماره ۱۳۹ - ( شهریور ۱۴۰۲ )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی ویژگیهای شیمیایی و میکروبی شیره خرما طی مراحل مختلف تولید از ماده اولیه تا محصول نهایی میباشد. مقادیر ماده جامد محلول، pH، اسیدیته، قند کل و احیاء کننده، محتوای ترکیبات پلی فنولی، فعالیت آنتی اکسیدانی و شمارش میکروبی اندازه گیری شده و تعیین نوع میکروارگانیسمها بر اساس ویژگیهای فنوتیپی در مراحل مختلف تولید انجام شد. نتایج بدست آمده نشان داد طی مراحل شفاف سازی و تغلیظ شربت به تدریج pH کاهش و اسیدیته، قند کل، قند احیاء کننده و ماده جامد کل افزایش یافت و در شیره به حداکثر خود رسید. مقایسه شیره سنتی با شیره تولیدی کارخانه pH بیشتر و اسیدیته، قند کل و احیاء کننده، ماده جامد کل، ترکیبات پلی فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی کمتری برای شیره سنتی نشان داد. به طور کلی محتوای ترکیبات پلی فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی در مراحل مختلف تولید به تدریج کاهش یافت به طوری که شیره خرما (۲۷۹ میلی گرم اسید گالیک بر ۱۰۰ گرم نمونه و ۳۳%) به طور معنی داری محتوای ترکیبات پلی فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی کمتری نسبت به خرما (۳۸۸ میلی گرم اسید گالیک بر ۱۰۰ گرم نمونه و ۵۷%) نشان داد. نتایج آزمون میکروبی کمترین بار میکروبی برای شیره تولیدی در مقایسه با خرما و شربتهای مختلف را نشان داد. هر چند حضور باسیلوس لیچنی فورمیس در شیره احتمال ترش شدن فرآورده را فراهم می آورد و یافتن راهکاری مناسب برای افزایش مدت زمان ماندگاری محصول در این خصوص ضروری به نظر میرسد. شیره سنتی بار میکروبی کمتری نسبت به شیره تولیدی نشان داد هر چند باکتری باسیلوس لیچنی فورمیس نیز در شیره سنتی با وجود تیمار حرارتی بالا مشاهده شد. بر اساس نتایج بدست آمده شیره خرما عاری از کلی فرم بود که بیانگر حفظ اصول بهداشتی حین تولید می باشد.
دوره ۲۱، شماره ۱۵۶ - ( بهمن ۱۴۰۳ )
چکیده
با توجه به تمایل بالای مصرف کنندگان به تهیه محصولات لبنی سنتی و تردید آنها به استفاده از محصولات کارخانهای این مطالعه با هدف بررسی ویژگیهای مختلف شیمیایی و میکروبی نمونههای ماست سنتی عرضه شده در شهرستان تویسرکان و مقایسه آن با نمونه ماست پاستوریزه صورت پذیرفت. ویژگیهای شیمیایی شامل ماده خشک، رطوبت، اسیدیته، pH و چربی و ویژگیهای میکروبی شامل شمارش کلی میکروارگانیسمها، کلیفرم، کپک و مخمر و استافیلوکوکوس اورئوس مورد بررسی قرار گرفته و با نمونه پاستوریزه به عنوان نمونه شاهد مقایسه شد. محتوای رطوبت و ماده خشک نمونهها به ترتیب از ۳۳/۸۴% تا ۸/۸۷% و ۶۲/۱۲ تا ۲۵/۱۵% متغیر بود. محتوای چربی ماستهای تولید شده بین ۹/۲-۵/۲ در محدوده ماست نیم چرب بر اساس استاندارد ملی ماست قرار داشت. بین نمونههای مختلف از نظر رطوبت، ماده خشک و چربی تفاوت معنی داری مشاهده نشد ( ۰۵/۰ ˃ P). میزان اسیدیته (درصد وزنی بر حسب اسید لاکتیک) و pH نمونههای مختلف به ترتیب بین ۸۱/۱ – ۸۷/۰ و ۴۷/۴ – ۶۸/۳ بود که کاملا با استاندارد ملی ماست (حداقل ۷/۰ میباشد) مطابقت داشت. نمونههای مختلف از نظر pH و اسیدیته تفاوت معنی داری را نشان دادند ( ۰۵/۰ ˂ P). نتایج ویژگیهای میکروبی بیانگر حضور کپک و مخمر در ۱۰۰% ، کلیفرم در ۳۳/۸۳% و استافیلوکوکوس اورئوس در ۵۰% نمونهها بود. در خصوص ویژگیهای میکروبی تفاوت معنی داری بین نمونههای سنتی و صنعتی مشاهده شد. به طوری که نمونه صنعتی کمترین بار میکروبی را نسبت به نمونه های ماست سنتی نشان داد ( ۰۵/۰ ˂ P). از این رو کنترل شیر خام ورودی و رعایت شرایط بهداشتی حین تولید، بسته بندی و عرضه در تولید محصولات سنتی اکیدا توصیه میگردد. نتایج ارزیابی حسی رنگ و طعم و مزه بهتری برای نمونه پاستوریزه و بافت و پذیرش کلی بهتری را برای نمونه های سنتی نشان داد.