جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای نعمتی مهر
دوره ۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: هدف از این پژوهش، معرفی الگوی اکوویلیج بهعنوان رهیافتی کارآمد در جهت پایداری سکونتگاههای انسانی و پاسخی مناسب به چالشهای موجود در روستاشهرهایی که در مواجهه با توسعه فیزیکی شهرها قرار گرفتهاند، میباشد.
روشها: روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی میباشد. بدینصورت که در بخش نظری به بررسی و استخراج اصول اکوویلیجها از طریق بررسی و تحلیل متون (روش اسنادی) پرداخته شده و چارچوب مفهومی و اهداف عام توسعه پایدار روستاشهرها مبتنی بر الگوی اکوویلیج تدوین گردیده است. در بخش مطالعات تجربی، مطالعات میدانی و بازدید از محل بهمنظور شناخت بهتر نمونه پژوهش و آشنایی با مسائل آن صورت گرفته و چارچوب طراحی شهری روستاشهر فرحزاد پس از انتخاب گزینه مفهومی برتر بر اساس تکنیک فرایند تحلیل سلسهمراتبی تدوین گردیده است.
یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهش، الگوی اکوویلیج دارای چهار بعد اصلی زیستمحیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و هیجده اصل میباشد که در روستاشهر فرحزاد، بعد زیستمحیطی و سپس بعد اجتماعی و اقتصادی دارای بیشترین اهمیت میباشند. چارچوب انتخابی روستاشهر فرحزاد بر اساس تکنیک فرایند تحلیل سلسهمراتبی، بر مبنای تأکید بر نقش گردشگری و مسکونی روستاشهر و در نظر گرفتن دو محدوده محلی و گردشگری میباشد.
نتیجهگیری: الگوی اکوویلیج، الگویی همهجانبه در راستای توسعه پایدار روستاشهر فرحزاد و روستاشهرهای هدف میباشد. اصول و اهداف اکوویلیج هر دو بعد ماهوی و رویهای را در برمیگیرد که با فرایندی از پایین به بالا و مشارکت ساکنان و نهادهای محلی انجام پذیر میباشد.
دوره ۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف: هدف اصلی پژوهش، تبیین ارتباط مستقیم و غیرمستقیم بین محیط انسانساخت، افسردگی و تعاملات اجتماعی در قالب مدل مفهومی و ارائه و اولویتبندی مؤلفههای تأثیرگذار در این رابطه میباشد.
روشها: این پژوهش جزء پژوهشهای توصیفی-تحلیلی میباشد و از راهبردهای کیفی و کمی برای دستیابی به هدف پژوهش استفاده شده است. پژوهش دارای ۳ بخش اصلی است: در بخش اول، به روش اسنادی، با جستوجو در منابع و تحلیل آنها، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم محیط انسانساخت بر افسردگی و مؤلفههای تأثیرگذار محیط تبیین گردیده است. در بخش دوم بهمنظور تعیین ضریب اهمیت مؤلفهها، از پرسشنامه متخصصان و روش آنتروپی شانون استفاده شده است. در این راستا در پرسشنامهای از افراد متخصص خواسته شد تا ضریب اهمیت هر یک از مؤلفههای تأثیرگذار محیط بر افسردگی را مشخص نمایند. سپس بر اساس دادههای بهدست آمده بر اساس نظر متخصصان، وزن مؤلفهها و رتبه آنها بهدست آمده است. درنهایت در بخش سوم مدل مفهومی پژوهش ارائه شده است.
یافتهها: نتایج حاصل از روش آنتروپی شانون نشان میدهد که از میان مؤلفههای تأثیرگذار محیط، فضاهای سبز و پارکها در محلات مسکونی بیشترین وزن (ضریب اهمیت) را داشته و در رتبه نخست تأثیر بر افسردگی ساکنان محلات شهری قرار میگیرد و پس از آن فضاهای همگانی، آلودگی صوتی، امنیت محیطی، کیفیت محیط داخلی، آلودگی هوا و شبکه پیاده حائز اهمیت میباشند. بر اساس مدل مفهومی پژوهش، عوامل تأثیرگذار بر افسردگی شامل سه مقیاس خرد (فردی)، مقیاس میانی (جامعه محلی) و مقیاس کلان (بنیادین) میباشند که مؤلفههای محیط در مقیاس میانی در تعامل با دیگر عوامل مقیاس خرد و کلان، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر افسردگی ساکنان تأثیرگذارند.
نتیجهگیری: با توجه به رتبهبندی مؤلفههای تأثیرگذار محیط و ضریب اهمیت بالای فضاهای سبز و همگانی، درنظر گرفتن فضاهای طبیعی محلی و پارکها باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و با طراحی مناسب فضاهای همگانی در محله و محیطهای مناسب برای حرکت عابر پیاده به دور از آلودگیهای محیطی و جرائم، فرصتهایی برای گرد هم آمدن ساکنان محلی ایجاد نمود و انواع فعالیتهای اجتماعی را در محله امکانپذیر ساخت تا از این طریق به کاهش شیوع افسردگی و بهبود سلامت روانی ساکنان محلات شهری کمک نمود.