۴۹ نتیجه برای نعمتی
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
The present study aimed to examine the use of different levels of syntactic architecture in written personal and fictional narratives in both Persian and English across three discourse communities, namely Persian native speakers, English native speakers, and Iranian EFL learners. To this end, the participants of the study were selected based on convenience sampling and were asked to write one of their happiest memories. Also, an English fable from Aseop's fables and a Persian story, chosen based on comparative literature and having the similar plot, were given to them to read and write whatever they remembered; there was no limit on the number of words and paragraphs. To analyze the data, the Berman and Nir-Sagiv's (۲۰۰۹) model was followed. The findings showed that in fictional narratives written by both Persian and English native speakers, isotaxis, asymmetric parataxis, complement (CMP), and parataxis levels were frequently employed; however, personal narratives in Persian were dominantly isotactic, paratactic, and asymmetric paratactic, CMP, while isotactic, hypotactic, and paratactic levels were frequent in English written personal narratives. Also, after receiving explicit instruction on different types of English sentences, the use of adverbial and relative clauses (hypotaxis level) increased in Iranian EFL learners' written narratives. It can be concluded that explicit teaching of syntactic levels enabled EFL learners to arrange their sentences correctly to express their intended meaning. Teachers can benefit from the results to gain a more comprehensive understanding of narrative connectivity and help EFL learners elaborate clause linkage in their written narrative tasks.
دوره ۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده
اقدام مجرم سیاسی که با ناکارآمدانگاریِ ساختار یا سیاست حاکم و با انگیزه اصلاحطلبی و بدون خشونتورزی نمود مییابد، مقتضی راهبرد تقنینیِ متمایز و دادرسی افتراقی در مقایسه با مجرمان عادی است. در کشورهایی که اصل آزادی بیان را به رسمیّت شناختهاند، اصولاً در مورد فعّالیّتهای سیاسی، جرمانگاری صورت نپذیرفته است؛ اما در کشورهایی که در این زمینه جرمانگاری صورت پذیرفته است، پاسخگذاری کیفری در مقایسه با سایر پاسخگذاریها، بویژه در برابر جرایم امنیّتی، متعادل و در عین حال متمایز است. در ایران، پس از گذشت قریب به چهار دهه از وعده قانون اساسی در مورد تعریف جرم سیاسی و نحوه رسیدگی به آن، سرانجام در سال ۱۳۹۵ قانون جرم سیاسی به تصویب رسید. با وجود این، از یک سو ابهام قانونیِ مربوط به تعریف جرم سیاسی و تبیین مصادیق آن، ناقضِ «اصل شفّافیت» بوده و بستر تفسیرپذیری مواد قانونی و تشتّت آرای قضایی را فراهم کرده است؛ از سوی دیگر، کلیشه ذهنی دادرسان در ضدّ امنیّت قلمداد کردن هر رفتار یا گفتار اعتراضآمیز شهروندان بهتَبَع حسّاسیت بالای قانونگذار به ممنوعیّت هرگونه اقدام یا اظهار سخن اعتراضآمیز یا انتقادی به حاکمیت، و نیز مقدّمداشتن فرض تقصیر و سوءنیت، بهجای فرض برائت و اصل حُسننیت از سوی دادرسان، به یک مانع جدّی در مسیر رسیدگی افتراقی به اتّهامهای سیاسی بدل شده است. پژوهه حاضر، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای، به تشریح سیاست جنایی تقنینی ایران در قبال جرم سیاسی و چالشهای آن میپردازد.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، بنمایههای همگون ادبیات پایداری را با محوریت دیوان «مرایا الیاسمین» از صالح محمود هُواری- شاعر معاصر و در قید حیات فلسطینی- و سه مجموعه شعری از طاهره صفارزاده- مهین بانوی ادبیات پایداری ایران- که هر دو از شاعران متعهد در برابر سرزمین و مردم خود هستند با هم مقایسه کند و بیش از پیش، زوایای پنهان و ناگشوده ادبیات پایداری را در ایران و فلسطین معاصر بنمایاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بنمایههای اشعار این دو شاعر، وطندوستی، آزادیخواهی و عدالتطلبی، یاد قهرمانان و مبارزان وطن، اعتراض به اختناق، امید به آینده و دعوت به مبارزه و پایداری است. «صالح محمود هواری» از اوضاع داخلی و ظلم اسرائیل مینالد و شکوه سر میدهد و در این میان از زبانی نمادین بهره گرفته و صفارزاده نیز از حاکمان داخلی قبل از انقلاب و متجاوزان بعثی به ستوه آمده است.
دوره ۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: هدف از این پژوهش، معرفی الگوی اکوویلیج بهعنوان رهیافتی کارآمد در جهت پایداری سکونتگاههای انسانی و پاسخی مناسب به چالشهای موجود در روستاشهرهایی که در مواجهه با توسعه فیزیکی شهرها قرار گرفتهاند، میباشد.
روشها: روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی میباشد. بدینصورت که در بخش نظری به بررسی و استخراج اصول اکوویلیجها از طریق بررسی و تحلیل متون (روش اسنادی) پرداخته شده و چارچوب مفهومی و اهداف عام توسعه پایدار روستاشهرها مبتنی بر الگوی اکوویلیج تدوین گردیده است. در بخش مطالعات تجربی، مطالعات میدانی و بازدید از محل بهمنظور شناخت بهتر نمونه پژوهش و آشنایی با مسائل آن صورت گرفته و چارچوب طراحی شهری روستاشهر فرحزاد پس از انتخاب گزینه مفهومی برتر بر اساس تکنیک فرایند تحلیل سلسهمراتبی تدوین گردیده است.
یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهش، الگوی اکوویلیج دارای چهار بعد اصلی زیستمحیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و هیجده اصل میباشد که در روستاشهر فرحزاد، بعد زیستمحیطی و سپس بعد اجتماعی و اقتصادی دارای بیشترین اهمیت میباشند. چارچوب انتخابی روستاشهر فرحزاد بر اساس تکنیک فرایند تحلیل سلسهمراتبی، بر مبنای تأکید بر نقش گردشگری و مسکونی روستاشهر و در نظر گرفتن دو محدوده محلی و گردشگری میباشد.
نتیجهگیری: الگوی اکوویلیج، الگویی همهجانبه در راستای توسعه پایدار روستاشهر فرحزاد و روستاشهرهای هدف میباشد. اصول و اهداف اکوویلیج هر دو بعد ماهوی و رویهای را در برمیگیرد که با فرایندی از پایین به بالا و مشارکت ساکنان و نهادهای محلی انجام پذیر میباشد.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده
ادبیات به عنوان یکی از مهم ترین عوامل انتقال فرهنگ هر ملت، به قدر پیچیدگی زندگی و فرهنگ، دارای اجزا و عناصر پیچیده ای است. اگر نقد را ابزاری برای سوق دادن ادبیات به سمت خلاقیت بدانیم، آن گاه جایگاه ضروری و درعین حال حساس آن را در میان جوامع درک خواهیم کرد. نقد به مثابه وجدان بیدار ادبیات، آن را از خود فریبی می رهاند و دریچه های تازه ای را به سوی خلاقیت و تکامل هرچه بیشتر به روی آن می گشاید. ناقدان در این زمینه می توانند به فراخور علاقه و تخصص خود، شیوه های مختلفی را برگزینند. نقد اخلاقی، نقد اجتماعی، نقد روان شناختی، نقد تاریخی، نقد زیبایی شناسانه و نقد تطبیقی از مهم ترین شاخه های نقد ادبی است که ضمن تلفیق با علوم دیگر و استفاده از دستاوردهای آن، وابستگی ادبیات را به علم از یک سو و به فرهنگ جامعه از سوی دیگر اثبات می کند. این پژوهش با نگاهی تحلیلی به نقد اجتماعی توانسته است ضمن تبیین مبانی نقد اجتماعی در ادبیات، از ورای آرای گوناگون و گه گاه متناقض موجود در این زمینه به نوعی همگرایی و همسویی دست یابد. براساس این، با تلقی جامعه به عنوان موضوع تفکر ادیب نه منبع آن، تعریف فردیت هنرمند یا ادیب به تمایز دیدگاه وی از دیگران و نیز پذیرش جنبه های هنری آثار ادبی به عنوان وجه تمایز هنر از علم، بسیاری از چالش های موجود در این زمینه برطرف خواهد شد.
دوره ۲، شماره ۷ - ( بهار ۱۳۸۴ )
چکیده
کانون سازی، انتخاب کانون دیدی است که از طریق آن، افراد و وقایع داستانی مورد مشاهده قرار می گیرد. اما چه نیازی به افزودن اصطلاح فنی دیگری است وقتی زاویه دید همان مسائل را عنوان می کند؟ باید گفت که در مطالعات مربوط به زاویه دید، بیشتر، راوی مرکز توجه است ولی در مطالعات کانون سازی هر کدام از شخصیتها را همپای راوی مدرک و بینندهای خاص از داستان به حساب میآوریم که ادراک او دریچه ای تقریباً همسنگ دریچه راوی به دنیای داستانی و قضایای آن میگشاید. پس صرف لحاظ کردن مطالعات کانون سازی در کنار مطالعات روایتگری، چند صدایی بودن روایت را نیز توجیه میکند. علاوه بر آن در لحظاتی که قطعاً نمیتوانیم ادراکی را به راوی منتسب بدانیم اما لفظ، لفظ آشنای راوی است، کانون سازی توضیح میدهد که ادراک عامل دیگری از طریق کلام راوی گزارش شدهاست.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
با پذیرش تفاوتهای سازمانهای دانش بنیان به لحاظ فلسفه وجودی، ماهیت فعالیتها و به دنبال آن تمایز کارکنان آنان با دیگر سازمانها، در این مقاله سعی بر آن است تا با مرور اجمالی مدلهای ارائه شده در حوزه جبران خدمات، مدلی مناسب برای بکارگیری در نظام جبران خدماتِ سازمانهای دانش بنیان ارائه شود.
در این پژوهش پس از مطالعه مدلهای موجود، فهرستی از عوامل تأثیرگذار در نظامهای جبران خدمات، شناسایی و در دو گروه اصلی مالی و غیر مالی و چهار زیرگروه طبقه بندی شد. سپس از میان عوامل احصا شده، براساس نظر غالب خبرگان، هشت عامل مؤثر در نظام جبران خدمات این سازمانها برگزیده و در نهایت با استفاده از اکثریت آرای همان صاحبنظران و به کمک روش مدلسازی ساختاری – تفسیری، مدل مترتب، براساس سطحبندی هشت عامل منتخب طراحی شد. در مدل طراحی شده عوامل غیرمالی اعم از عوامل مرتبط با شغل(کار چالشی و فرصت رشد) و عوامل مربوط به محیط و شرایط شغل (برخورداری از ساعتهای کار شناور و شرایط مطلوب محیط کار) در سطوح بالاتر قرار گرفتند؛ به این معنا که این عوامل در نظام جبران خدمات این سازمانها از اهمیت و تأثیرگذاری بیشتری برخوردارند.
دوره ۳، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از مهمترین عوامل توسعه اقتصادی کشورها، رشد بخش خارجی اقتصاد و بازرگانی بین المللی است. به عبارت دیگر، داشتن مبادلات تجاری گسترده یکی از عوامل اصلی رشد اقتصادی کشورها محسوب میشود. در همین راستا یکی از مباحث نوین در حوزه سازمانها، به کارگیری مفاهیم دیجیتال سازی و فناوری اطلاعات در مدیریت سازمانهای خدماتی و تولیدی است که در انقلاب صنعتی چهارم به وقوع پیوسته است. هدف این مطالعه ارزیابی وضعیت کنونی گمرک ایران از نظر مولفههای انقلاب صنعتی چهارم میباشد. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی است، چرا که علاوه بر جنبه آگاهی بخشی و علمی، جنبه کاربردی نیز برای شرکتها و سازمانها و بهخصوص گمرک خواهد داشت. از نظر روش نیز پژوهش حاضر یک پژوهش کمی میباشد. با بررسی وضعیت موجود، دادههای به دست آمده در هفت مقوله اصلی طبقه بندی میشوند: بهره گیری از فناوریهای روز، امکانات و زیرساختها، همکاری و تعامل، سیاست گذاریها و قوانین، مدیریت و برنامه ریزی، عوامل بین المللی و برون سازمانی و ساختار سازمان. در نتایج مشخص شد که وضعیت کنونی گمرک از نظر مولفههای انقلاب صنعتی چهارم مطلوب بوده است.
دوره ۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف: هدف اصلی پژوهش، تبیین ارتباط مستقیم و غیرمستقیم بین محیط انسانساخت، افسردگی و تعاملات اجتماعی در قالب مدل مفهومی و ارائه و اولویتبندی مؤلفههای تأثیرگذار در این رابطه میباشد.
روشها: این پژوهش جزء پژوهشهای توصیفی-تحلیلی میباشد و از راهبردهای کیفی و کمی برای دستیابی به هدف پژوهش استفاده شده است. پژوهش دارای ۳ بخش اصلی است: در بخش اول، به روش اسنادی، با جستوجو در منابع و تحلیل آنها، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم محیط انسانساخت بر افسردگی و مؤلفههای تأثیرگذار محیط تبیین گردیده است. در بخش دوم بهمنظور تعیین ضریب اهمیت مؤلفهها، از پرسشنامه متخصصان و روش آنتروپی شانون استفاده شده است. در این راستا در پرسشنامهای از افراد متخصص خواسته شد تا ضریب اهمیت هر یک از مؤلفههای تأثیرگذار محیط بر افسردگی را مشخص نمایند. سپس بر اساس دادههای بهدست آمده بر اساس نظر متخصصان، وزن مؤلفهها و رتبه آنها بهدست آمده است. درنهایت در بخش سوم مدل مفهومی پژوهش ارائه شده است.
یافتهها: نتایج حاصل از روش آنتروپی شانون نشان میدهد که از میان مؤلفههای تأثیرگذار محیط، فضاهای سبز و پارکها در محلات مسکونی بیشترین وزن (ضریب اهمیت) را داشته و در رتبه نخست تأثیر بر افسردگی ساکنان محلات شهری قرار میگیرد و پس از آن فضاهای همگانی، آلودگی صوتی، امنیت محیطی، کیفیت محیط داخلی، آلودگی هوا و شبکه پیاده حائز اهمیت میباشند. بر اساس مدل مفهومی پژوهش، عوامل تأثیرگذار بر افسردگی شامل سه مقیاس خرد (فردی)، مقیاس میانی (جامعه محلی) و مقیاس کلان (بنیادین) میباشند که مؤلفههای محیط در مقیاس میانی در تعامل با دیگر عوامل مقیاس خرد و کلان، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر افسردگی ساکنان تأثیرگذارند.
نتیجهگیری: با توجه به رتبهبندی مؤلفههای تأثیرگذار محیط و ضریب اهمیت بالای فضاهای سبز و همگانی، درنظر گرفتن فضاهای طبیعی محلی و پارکها باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و با طراحی مناسب فضاهای همگانی در محله و محیطهای مناسب برای حرکت عابر پیاده به دور از آلودگیهای محیطی و جرائم، فرصتهایی برای گرد هم آمدن ساکنان محلی ایجاد نمود و انواع فعالیتهای اجتماعی را در محله امکانپذیر ساخت تا از این طریق به کاهش شیوع افسردگی و بهبود سلامت روانی ساکنان محلات شهری کمک نمود.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف پاسخگویی به این سؤال اساسی صورت گرفته است که مدل مناسب ارزش ویژه مشتری و ارتباط بین متغیرهای مدل چگونه است؟ این پژوهش برای جمعآوری داده از روش پیمایش و جهت تحلیل دادهها از روش همبستگی استفاده کرده است. جامعه آماری پژوهش، مشتریان تمام شعب بانک کشاورزی شهر تهران است که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهبندی نسبی و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، ۳۸۴ نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از نرمافزار لیزرل تحلیل شدند.
نتایج پژوهش نشان میدهد که مدل ارزش ویژه مشتری در جامعه مورد مطالعه در برگیرنده سه متغیر مستقل ارزش ویژه برآوردی، ارزش ویژه برند و ازش ویژه ارتباط و دو متغیر وابسته ارزش ویژه مشتری و قصد خرید مشتری میباشد که بهترتیب، ارزش ویژه ارتباط و ارزش ویژه برآوردی بیشترین تأثیر را روی ارزش ویژه مشتری دارند و ارزش ویژه برند تأثیر قابل ملاحظه مستقیمی بر ارزش ویژه مشتری نداشت. همچنین محرکهای ارزش ویژه مشتری هیچ تأثیر قابل ملاحظهای بر قصد خرید مشتری نداشتند. بنابراین پیشنهاد میشود بانک کشاورزی به منظور حداکثر کردن ارزش ویژه مشتری، بیشتر، بودجه بازاریابی خود را به ترتیب اولویت، صرف فعالیتهای بازاریابی رابطهمند، مدیریت ارزش درک شده مشتری و برندسازی کند.
دوره ۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
افزایش عفونت های باکتریایی به مشکلی جدی در جوامع بشری تبدیل شده است. براین اساس توسعه مواد نانوکامپوزیتی برپایه مواد زیست سازگار و بی خطر برای محیط زیست که علاوه بر قابلیت ضد میکروبی و زیست سازگاری یا عدم سمیت سلولی، خواص ساختاری منحصر بفردی نیز داشته باشد از اهمیت بالایی برخورداراست. در این پژوهش، سلولز باکتریایی (BC)/ پلی پیرول (PPy) و نانوذرات روی (ZnO) که همزمان دارای خواص ضدمیکروبی و قابلیت تکثیر سلولی باشند، بهعنوان نسل جدیدی از ایروژل نانوکامپوزیتی که به روش خشک کردن انجمادی تولید شدند، معرفی شد. بر این اساس ابتدا ZnO با درصدهای وزنی مختلف ۱ %، ۳ % و ۵ % به BC اضافه شد و سپس PPy در مقدار mmol ۲ به روش پلیمریزاسیون درجا در ساختار مذکور تعبیه شد. تصاویر FESEM اثبات کرد که ساختار نانولیفی و متخلخل BC، در حضور PPy و ZnO نیز حفظ شده است. هرچند بعد از افزودن PPy و ZnO ساختار متراکم شده و ریزساختار خوشه انگوری تشکیل دادند. با افزودن mmol ۲ به BC و سنتز PPy، استحکام کششی و مدول یانگ BC به طور قابل توجهی کاهش یافته و به ترتیب به مقادیر MPa ۷۱ و GPa ۵/۲ رسید. از سوی مقابل، با افزودن نانوذرات ZnO خواص مکانیکی افزایش قابل توجهی یافته (افزایش مدول یانگ و استحکام کششی در مقایسه با نمونه های BC/PPy) که این موضوع به دلیل فشرده شدن ساختار ایروژل نانوکامپوزیتی حاصل و همچنین تشکیل فصل مشترک نانوذرات ZnO با دو پلیمر BC و PPy است. مشاهده هاله و ناحیه ممانعت در محیط کشت حاوی دو باکتری گرم مثبت و منفی، به خوبی قابلیت ضدباکتریایی داربستهای نانوکامپوزیتی سه جزئی را اثبات کرد. نتایج MTT مربوط به L۹۲۹ بر روی داربستها نشان داد که با افزودن ۳ % از نانوذرات ZnO، چسبندگی و تکثیر سلولی در طی روزهای مختلف ۱ روز، ۵ روز و ۷ روز از کشت افزایش قابل توجهی یافت.
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: هدف از تحقیق حاضر بررسی و معرفی روشی برای سنتز محلولهای کلوئیدی نانوذرات دیاکسیدتیتانیوم با پایداری و عمر بالا بود.
مواد و روشها: در این روش، ابتدا نانوذرات به کمک روش شیمیایی سنتز شد و ویژگیهای ساختار فیزیکی و شیمیایی این نانوذرات با دستگاههای میکروسکوپ الکترونی عبوری، پراش اشعه ایکس، پراکندگی نوری دینامیکی و زتا پتانسیل مورد بررسی قرار گرفت. سپس تست بررسی سمیت سلولی نانوذرات روی سلولهای سفید خونی با استفاده از تست MTT انجام شد. سپس فعالیت ضدباکتریایی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج بررسی حاکی از آن است که قطر نانوذرات سنتزشده حدود ۵۰نانومتر است و حاوی فاز آناتاز، در محدوده θ۲ از ۸۰-۲۵ درجه است و اندازه شعاع هیدرودینامیکی حدود ۷۸/۱۲±۸/۹۵نانومتر و مقدار زتا پتانسیل نانوذرات حدود ۷۸/۴±۸۷/۳۴-میلیولت است. همچنین بررسی اثر سمیت نانوذرات بر رده سلولی گلبولهای سفید خون نشان داد که این نانوذرات باعث سمیت سلولها در غلظتهای بالای ۲۰۰میکروگرم بر میلیلیتر شده است ولی در غلظتهای پایین باعث زندهماندن سلولهای نرمال شد. همچنین در همین غلظتهای پایین سلولهای باکتری را از بین برده است.
نتیجهگیری: در نتیجه این پژوهش، محلولهای کلوئیدی با پایداری بسیار بالا با موفقیت فرآوری شد و میتوان از این نانوذره بهعنوان یک عامل ضدباکتری در تولید آنتیبیوتیکهای جدید بهره برد.
دوره ۱۱، شماره ۴۹ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ )
چکیده
ابزار صرفی در زبان یکی از ابزارهای مهم در آفرینش طنز کلامی است. در این راستا استفادۀ آگاهانه از فرایندهای ساختواژه در کنار عوامل دیگر، جذابیت هنری آثار طنز را دوچندان میکند. پژوهش حاضر به بررسی فرایندهای واژهسازی و واژهآفرینی در یکگونۀ زبانی ساختگی در مجموعۀ طنز شبهای برره میپردازد. این مجموعه از نظر ابداعات و نوآوریهای زبانی نسبتبه سایر مجموعههای طنز در دو دهۀ اخیر بسیار شاخص است. عامل اصلی خنده و طنز در این مجموعه طنز کلامی است که واژهسازی در آن نقش مهمی ایفا میکند. برای انجام این پژوهش ۳۵۵ داده از مشاهدۀ ۹۰ قسمت این مجموعه استخراج و در چارچوب بوی (۲۰۰۷) دستهبندی شدند. نتایج این بررسی نشان میدهد که الگوهای واژهسازی و واژهآفرینی در این مجموعه از الگوهای جهانی پیروی کردهاند. سرواژهسازی و پسینسازی کمترین میزان کاربرد (۲/. درصد) و فرایند ابداع (۲۸/۲۰درصد) بیشترین میزان کاربرد را داشتهاند و میزان کاربرد فرایندهای غیرصرفی (۸۳/۶۰ درصد) در این مجموعه از فرایندهای واژهسازی و واژهآفرینی بیشتر بود.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( پائیز و زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
جایگاه اجتماعی نشاندهندۀ موقعیت فرد در ساختار اجتماعی است و در متون تاریخی عصر صفوی، اطلاعات مهمی درمورد جایگاه اجتماعی هنرمندان و ازجمله نگارگران ارائه شده است. علیرغم وابستگی کلی و عمومی مقولۀ هنر به دربار، نگارگران در این عصر بهلحاظ مقام و جایگاه اجتماعی، یکسان نبودند، بلکه مؤلفههای متعددی فراز و فرود جایگاه آنها را مشخص میکرد. هدف این مقاله تبیین نقش و جایگاه اجتماعی نگارگران عصر صفوی در متون تاریخی با تأکید بر تاریخنگاری سیاسی، تاریخنگاری هنر، تذکرهها و سفرنامههاست. این مقاله از نوع تاریخی و با عطف به مباحث جامعهشناسی تاریخی و تحلیل محتوا و روش پژوهش کتابخانهای و به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که در متون تاریخی این عصر، جایگاه، مقام و موقعیت نگارگران از مواردی چون: سیاستهای مذهبی، هنردوستی شاهان صفوی، رقابتهای سیاسی، استمرار خاندانهای هنری و تحرک اجتماعی به جانب همسایگان صفویان تأثیر پذیرفته است.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۱ )
چکیده
حافظه فعال به عنوان یک سیستم شناختی و یکی از عوامل مؤثر در تفاوتهای فردی در یادگیری زبان دوم مورد توجه پژوهشگران قراردارد. شناخت دقیق از میزان تأثیرگذاری ظرفیت حافظه فعال بر مؤلفهها و مهارتهای زبانی اطلاعات مفیدی در اختیار کسانیکه با آموزش زبان سروکار دارند، قرارمیدهد (Baddeley, ۲۰۱۵). بهمنظور بررسی ارتباط بین ظرفیت دو مؤلفه از مؤلفه های حافظه فعال(به عنوان یکی از عوامل تفاوتهای فردی در یادگیری) و یادگیری واژگان و دستورزبان انگلیسی(به عنوان مؤلفه های اساسـی در یـادگیری زبـان) و همچنین بررسی تأثیر روش آموزشی به عنوان متغیری تأثیرگذار، ۷۴ زبان آموز دختر در رده سنی کودکان (۱۲-۹ سال) و در سطح زبانی مبتدی با روش نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب شدند. برای تعیین ظرفیت حلقه واجی از آزمون تکرار ناکلمه و یادآوری مستقیم ارقام و برای تعیین ظرفیت مؤلفه اجرایی مرکزی از آزمون یادآوری شمارش و یادآوری معکوس ارقام استفاده شد. بر اساس میانگین نمرات این آزمونها، زبانآموزان به دو گروه همگن تقسیم شدند. گروه اول تحت روش آموزش استقرایی و گروه دوم تحت آموزش به روش قیاسی قرار گرفت. تحلیل آماری دادهها با استفاده از رگرسیون خطی و تی استیودنت دونمونه مستقل انجام شد. نتایج نشان داد که ظرفیت مؤلفه حلقه واجی و مؤلفه اجرایی مرکزی در هر دو روش آموزشی بر یادگیری واژگان و دستورزبان انگلیسی تأثیر معناداری دارند، اما روش تدریس قیاسی بر میزان یادگیری دستورزبان به طور معناداری بهتر از روش استقرایی عمل میکند.
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
در این پژوهش، آنالیز تفاضل محدود تغییر شکل های بزرگ برای آزمایش نفوذ مخروط انجام می شود . در این مدل سازی، المان سطح مشترک بین نفوذسنج و خاک در نظر گرفته شده و مصالح FLAC ۲D استفاده از نرم افزار نفوذسنج به گونه ای فرض می شود که در برابر مصالح خاک، رفتاری صلب داشته باشد .رفتار خاک از مدل الاستیک- پلاستیک کامل و معیار موهر -کولمب تبعیت می کند. پارامترهای مقاومت نوک و مقاومت اصطکاکی از محاسبات نر مافزار به دست آمده و سپس با نتایج آزمایش صحرایی نفوذسنج مخروطی (از سایت پروژه کارخانه ذوب آلومینیم در شهر لامرد واقع در استان فارس ) ، مقایسه می شود . نتایج مدل سازی عددی، تطابق خوبی با نتایج آزمایش صحرایی نشان می دهد. همچنین مش بهینه، حالت نفوذ دائم، ارزیابی نتایج با نمودار رابرتسون ۱۹۸۶ و نمودار اسلامی و فلنیوس ( ۱۹۹۷ ) هم بررسی شد .
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
فعالیت مسیر پیامرسانی Wnt در سرطان کولورکتال به شدت افزایش پیدا میکند. به همین دلیل، پیدا کردن تنظیمکنندههای مثبت و منفیِ جدید برای این مسیر یک استراتژی درمانی و تشخیصی سرطان کلورکتال محسوب میشود. تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیکی ما نشان داد که hsa-miR-۴۲۴ (miR-۴۲۴) میتواند بعنوان تنظیم کنندهی احتمالی مسیر پیامرسانی Wnt باشد. بر همین اساس، ابتدا سطح بیان miR-۴۲۴ در بافتهای سرطان کولورکتال با جفتهای طبیعی مقایسه و نتایج حاصل از RT-qPCR حاکی از افزایش بیان معنیدار miR-۴۲۴ (p < ۰,۰۱) بود. سپس، آنالیزهای مولکولی با تکنیکهای Top/Fop Flash و RT-qPCR نشان داد که بیشبیان miR-۴۲۴ منجر به افزایش فعالیت مسیر Wnt در رده سلولی SW۴۸۰ میشود. علاوه بر این، از مولکولهای کوچک IWP-۲ و PNU-۷۴۶۵۴ برای مهار مسیر پیامرسانی Wnt استفاده و بیشبیان miR-۴۲۴ حاکی از این بود که miRNA ی مذکور تأثیر خود را در سطح تخریب کمپلکس β-کاتنین اعمال میکند که بدین منظور سنجش دوگانهی لوسیفراز miR-۴۲۴ با APC انجام و برهمکنش آنها تائید شد. به طور کلی، نتایج ما miR-۴۲۴ را بعنوان تنظیمکنندهی مثبتِ مسیر پیامرسانی Wnt معرفی کرده و miRNA ی مورد نظر میتواند یک پیشآگهی احتمالی برای سرطان کورکتال باشد.
دوره ۱۴، شماره ۶۶ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
پرمیت فرآوردهی فرعی عملیات اولترافیلتراسیون در نوعی فرآیند پنیرسازی است، که بهشکل مایع از غشاء تراوش نموده و عمدتا حاوی ۵/۴ تا ۸/۴ درصد لاکتوز و ۴۴/۰ تا ۴۷/۰ درصد نمکهای معدنی است. مشکل پرمیت مسئلهی دفع آن است. هدف این پژوهش شیوهای نوین در تولید نوشیدنی پرتقال با استفاده از پرمیت شیر هیدرولیزشده است. بهاینمنظور نمونهی حرارتدیدهی پرمیت با استفاده از آنزیم بتاگالاکتوزیداز با غلظت آنزیمی ۱/۰ درصد در مدت ۱۵۰ دقیقه در دمای ċ۴۰ تهیه گردید. در مرحلهی بعدی مطالعه، نوشیدنی پرتقال با استفاده از کنسانترهی پرتقال و مخلوط شکر و پرمیت که در کل ۵۰ درصد بریکس نوشیدنی را تأمین نمودند، آماده شد. نمونهها پس از پاستوریزاسیون و بستهبندی در بطریهای نوشیدنی بهمدت ۸ هفته در یخچال نگهداری شد. در طی دورهی نگهداری آزمونهای فیزیکوشیمیایی شامل: pH، میزان قند، اندیس فرمالین، دانسیته، TS، ویتامین ث و ارزیابی حسی بر روی نمونهها صورت گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل آماری برای pH و میزان قند احیا، روند افزایشی، و ویتامین ث، اندیس فرمالین،TS و دانسیته روند کاهشی را در طول زمان نگهداری نشان دادند. مقدار بهینه برای مصرف پرمیت ۳۵ درصد و دورهی نگهداری ۴۱ روز محاسبه شد که در آن هر یک از مقادیر مربوط به ویتامین ث و آزمون حسی سطوح بالایی را دربرمیگرفتند. پذیرش کلی نوشیدنی نگهداریشده در دمای یخچال تا پایان هفتهی هشتم مطلوب بود.
دوره ۱۴، شماره ۶۹ - ( ۸-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
به دلیل بهرهوری پایین انرژی و مدت زمان طولانی خشک کردن محصولات کشاورزی با روشهای متداول، استفاده از روشهای نوین نظیر پرتودهی فروسرخ باید بررسی شوند. در این مطالعه جهت خشک کردن و افزایش زمان ماندگاری توتفرنگی، از روش پرتودهی فروسرخ استفاده گردید. اثر توان لامپ فروسرخ (۱۵۰، ۲۵۰ و ۳۷۵ وات)، فاصله نمونه از لامپ (۵، ۵/۷ و ۱۰ سانتیمتر) و در مدت زمان ۱۱۰ دقیقه بر خشک کردن توتفرنگی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج خشک کردن توتفرنگی به روش فروسرخ نشان داد با افزایش توان لامپ و کاهش فاصله نمونهها از منبع حرارتی، سرعت خشک کردن افزایش مییابد. با افزایش توان لامپ فروسرخ از ۱۵۰ به ۳۷۵ وات، مقدار کاهش وزن ۲۴/۶۹ درصد افزایش یافت. با افزایش فاصله نمونهها از ۵ به ۱۰ سانتیمتر، سرعت خشک شدن ۵۵/۲۳ درصد کاهش یافت. مدلسازی فرآیند به روش الگوریتم ژنتیک - شبکه عصبی مصنوعی با ۳ ورودی (توان لامپ، فاصله لامپ و زمان) و ۱ خروجی (کاهش وزن) انجام شد. نتایج مدلسازی به روش الگوریتم ژنتیک - شبکه عصبی مصنوعی نشان داد شبکهای با تعداد ۹ نرون در یک لایه پنهان و با استفاده از تابع فعالسازی تانژانت هیپربولیک میتوان درصد کاهش وزن در طی فرآیند خشک کردن توتفرنگی به روش فروسرخ را پیشگویی نمود (۹۹۹/۰R۲=). نتایج آنالیز حساسیت توسط شبکه عصبی بهینه نشان داد که توان لامپ فروسرخ به عنوان مؤثرترین عامل در کنترل کاهش وزن برشهای توتفرنگی میباشد.
دوره ۱۴، شماره ۷۳ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
هدف از این پژوهش طراحی، ساخت یک سامانه بینایی ماشین، به منظور اندازهگیری برخط پارامترهای رنگ (L*a*b*) نمونههای اسپاگتی میباشد. برای این منظور یک سامانه بینایی ماشین با رابط کاربر گرافیکی در نرم افزار MatLab طراحی و اجرا شد. با توجه به آنالیز آماری صورت گرفته میان دادههای بدست آمده از سامانه بینایی ماشین با دو دستگاه رنگسنج مینولتا و هانترلب مشخص گردید که میان پارامترهای رنگی بدست آمده از این سامانه و هانترلب اختلاف معنیداری وجود ندارد (p>۰,۰۱) در حالیکه میان سامانه بینایی ماشین و مینولتا اختلاف معنیدار مشاهده گردید (p<۰.۰۱). از طرف دیگر خطای پایین محاسبه شده میان رنگسنج هانترلب و سامانه بینایی ماشین (۶/۱ %، ۹۲/۴ %، ۴۸/۲ % ) نشان از یکسانی محاسبات میان این دو سامانه اندزهگیری (بینایی ماشین و رنگسنج هانترلب) داشت. همچنین ضریب همبستگی نزدیک به یک (۹۲/۰ R۲=) میان رنگسنج هانترلب و سامانه بینایی ماشین حاکی از قابلیت اطمینان سامانه بینایی ماشین در محاسبه پارامترهای رنگی (L*a*b*) کاربرد موثر این سامانه در اتوماتیکسازی فرآیندهای تولید محصولات غذایی و کنترل کیفیت در صنعت غذا است. بعلاوه سامانه ماشین بینایی توانایی تشخیص تغییرات رنگ در خلال انبارمانی را دارد.