جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای نجفی ایوکی


دوره ۱۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده

شاعران معاصر مصر به منظور پرهیز از گزارشگری وخطابه­گرایی در انتقال مفهوم و در راستای اصالت بخشی به متن و نمادین ساختن آن به الهام­گیری از اسطوره روی آوردند و کوشیدند هنرمندانه مفاهیم مورد نظر ذهنی خود را به مخاطب شعری انتقال دهند؛ لذا شعرشان سخت با میراث و از جمله میراث اسطوره­ای در هم تنیده شد. دو تن از شخصیت­های اسطوره­ای به کار گرفته در شعر این دسته از شاعران، اسطوره ایزیس و اوزیریس می­باشد که عموماً دال بر حاصلخیزی، خیزش و زندگی دوباره دارد. در پرتو حضور چشمگیر این دو چهره اسطوره­ای و نقش محوری آنها در القای مفاهیم، پژوهش حاضر می­کوشد با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی چگونگی حضور و شیوه­های فراخوانی و به کارگیری آندو شخصیت را از سوی سه شاعر برجسته و معاصر مصر یعنی «امل دنقل»، «صلاح عبدالصبور» و «احمد عبدالمعطی حجازی» مورد بررسی و همسنجی قرار دهد؛ از آن روی که آنان کوشیدند از رهگذر این اسطوره بین زمان گذشته و حاضر و تجربه شخصی و جمعی پیوند و یگانگی ایجاد نمایند و رمزگونه از شرایط زمانه سخن گویند. چنین استنباط می­شود که شاعران یادشده به رغم تفاوت در گرایش­های شعری، تلاش کردند ضمن ایجاد همسویی بین شخصیت اصلی اسطوره و واقعیت­های سیاسی- اجتماعی کشورهای عربی، شکوه و حاصلخیزی گذشته را به وطن برگردانند و شرایط نابسامان آن را به چالش بکشند.

دوره ۱۰، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده

استعاره­ آن­گاه که در پیوند با ایدئولوژی، به­عنوان یکی از مفاهیم اصلی تحلیل گفتمان انتقادی قرار گیرد، دیگر عنصری تزیینی و خارج از پوستۀ گفتمان نیست؛ بلکه منافع افراد در گروه خودی را تأمین می­کند و در پی ضربه زدن به گروه غیر­خودی است. این مسئله در آثار ادبی­ای ­ که رنگ ضداستعماری دارند به­خوبی آشکار است. رمان «مدن الملح»، نوشتۀ عبدالرحمن منیف، یکی از این آثاری است که ایدئولوژی ضد استعمار امریکایی در آن آشکار است. نگارندگان در این جستار با بهره­گیری از روش­ تحلیل انتقادی گفتمان و بر اساس مطالعات کیفی برآنند کارکرد­های استعاره را از منظر مربع ایدئولوژیکی ون­دایک بررسی و تحلیل کنند. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که عبدالرحمن منیف در رمان «مدن الملح» در توصیف گروه خودی (عرب­ها) با کاربست استعاره، صفاتی همچون وطن­خواهی، داشتن روحیۀ انقلابی، اتحاد و آزادمنشی را در متن القا می­کند و در توصیف گروه غیر­خودی (امریکایی­ها و حکومت) ویژگی­هایی همچون فریبکاری، خوف­آفرینی، دخالت­گری، تهاجم فرهنگی و دروغ­کاری را به مخاطب القا می­کند و به­خوبی توانسته است تعارض میان عرب­ها با حکومت و امریکایی­ها را به تصویر بکشد. مهم­ترین کارکرد استعاره در این رمان، مشروعیت وجود امریکا در کشور­ها­ی حوزۀ خلیج فارس است که به­دلیل حمایت سردمداران از آنان و دادن وعده­ها­ی دروغین مادی، به­آسانی محقق شده است. البته، نویسنده با دو ابزار طنز و عاطفه، کارکرد استعاره در رمان یادشده را به حداکثر رسانده است.
 

 

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده

حقیقت آنست که تقابل سنت و مدرنیته همواره موجب پویایی جوامع گوناگون شده است؛ نویسندگانی که نسبت به میراث گذشته خود دغدغه دارند و هویت خود را در آن می­بینند، در تلاشند با اشراف کامل بر گذشته جامعه خود، عناصر مختلف را در مقابل مدرنیته قرار دهند. جوخه الحارثی نویسنده معاصر عمان و سیمین دانشور نویسنده معاصر ایرانی در آثار خود به دنبال تبیین جایگاه اجتماعی زنان و ذکر نقاط ضعف و قوت آنان در جامعه هستند. حارثی در رمان «نارنجه» با استفاده از زاویه دید اول شخص در دو زمان مختلف، داستانِ دو نسل مختلف را روایت می­کند که در بحران هویتی میان سنت و مدرنیته به سر می­برند. سووشون، رمانِ مشهور دانشور سرگذشت خانواده ایرانی است که در ز‌مان جنگ جهانی دوم حضور دارند و با لمس تبعیض در جنبه­های گوناگون، سعی می­کنند تا حد امکان به رفع آن بپردازند. در پرتو پر­رنگ بودن موضوع تقابل سنت و مدرنیته در دو رمان یاد­شده، این جستار می­­کوشد با روش توصیفی-تحلیلی از منظر تقابل سنت و مدرنیته به همسنجی رمان­های «نارنجه» و «سووشون» بپردازد. نتایج به دست آمده نشان می­دهد نویسندگان به کمک شخصیت­ زن، تضاد و تقابل موجود میان سنت و مدرنیته را در موضوعاتی همچون ازدواج، خانواده، روستا و شهر به تصویر کشیده­اند. وجه اختلاف دو داستان این است که «نارنجه» رمانی است که از گذشته به عنوان سنت یاد می­کند و دوره کنونی را به عنوان مدرنیته معرفی می­کند؛ اما در «سووشون» سنت و تجدد در یک زمان به تصویر کشیده شده است.


دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۷-۱۴۴۰ )
چکیده

إنّ تحلیل النصوص الأدبیه الذی یقوم بدراسه العناصر اللغویه المتافیزیقیه ویرکّز علی التدقیق والبحث عن الطبقات الخفیه من الصور الذهنیه المتافیزیقیه للأدباء ذو أهمیّه بالغه؛ کما أن الغفله منه تؤدّی إلی الاستدلالات السطحیه والظاهریه من النصوص. لذلک یهدف هذا البحث بمنهجه الوصفی- التحلیلی إلی دراسه نظریّه أحد فلاسفه اللغه باسم «فریجه» اللغوی تحت عنوان أسلوب تجسید المعنی والمصداق، ثم أخذ یقوم بتطبیق هذه النظریّه علی شعر ایلیا أبی ماضی الشاعر العربی الحدیث. من المستنبط أنّ إیلیا بوصفه شاعراً طبیعیاً فلسفیاً قد مال فی نقل المفاهیم المعنیّه إلی الاستفاده من المقترحات الطبیعیه المتافیزیقیه کثیرا؛ من ثمّ نحتاج من أجل فهم الفلسفه اللغویه المتافیزیقیه أو فهم علم اللغه الموجود فیها إلی تحلیلها اللغوی. فنتائج البحث تظهر أن استخدام الشاعر لأسلوب التجسید البلاغی والتمثیل البلاغی یذکّرنا بأسلوب تجسید المعنی والمصداق لفریجه فی علم اللغه؛ فإنه فی التجسید البلاغی قد مال إلی مقترحات فلسفیه متافیزیقیه کالأنثولوجیا وعلم المعرفه وعلم الإنسان نتیجه نزعاته الطبیعیه وأما فی التمثیل البلاغی فقد استخدم المفاهیم المرتبطه بعلم الإنسان وحدها نتیجه نزعاته الإنسانیه الرفیعه. إضافه علی ذلک یتبین لنا من خلال هذا التحلیل أن للبلاغه العربیه دورا هاما فی اکتساب المعرفه حول النظریات اللغویه الجدیده کما تمهّد الطریق لفهم العوائق اللغویّه.

دوره ۳۰، شماره ۱ - ( الربیع ۱۴۴۴ )
چکیده

إنّ المدرسه الشکلانیه تعدّ من المدارس الّتی ظهرت فی مطلع القرن العشرین وکانت تهتمّ فی تحلیل النّص الأدبی بشکل الأثر رافضه ثأثیر العوامل الخارجیه کالعوامل السیاسیه والاجتماعیه والسیکولوجیه و... المدرسه التی مبنیّه أصولها علی أساس نظریّه "جفری لیتش" اللسانیه التی تأکدت علی إبراز کلّ ما هو مألوف فی صور غیر مألوفه تنحرف عن اللّغه الشائعه وتؤدّی إلی إعجاب المتلقّی ومباغتته. لذلک تقوم هذه الدراسه الوصفیه-التحلیلیه باستجلاء مبادئ هذه المدرسه ومیزاتها ثمّ معالجه قصیده «من قتل الکویت؟» من هذا المنظور وهی من أشهر قصائد للشّاعره الکویتیه "سعاد الصباح". وقد أسفر البحث عن أنّ الشاعره وظفّت بعض الحروف والأصوات بشکل مکرّر لتزید من موسیقی نصها؛ لأنّها لاتنسی الطاقه الموجوده فی هذه الحروف واستیعابها لتأثیر فی شکل کلامها وانسجامها؛ فالأصوات الثلاثه «م»، «آ» و«ت» تعدّ من الأصوات کثیره التردّد فی القصیده؛ لأنّ هذه الحروف تتیح للشاعره فرصه إظهار الألم والحزن الدفین والتذمّر والمعارضه وتدلّ علی شدّه معاناتها أمام الظروف المؤسفه فی الکویت. ثم إنّ الشاعره اجتناباً من الرتابه الشعریه تنحو إلی المتغیّر واللامألوف مما زاد فی شعریه النصّ واکتمال معانیها.
 

صفحه ۱ از ۱