۲۳ نتیجه برای موسوی کوهپر
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
چهار طاقی از شکل های ارزشمند معماری ایران در دوران پیش از اسلام و بعد از آن بوده که در ساخت بنا های مذهبی و جز آن به کار رفته است. بنابر شواهد موجود باستان شناسی، این نوع معماری در پیش از اسلام به ویژه از دوره ماد در نقشه آتشکده ها مشاهده شده است. پس از مدتی این شکل از معماری کاربرد عام تری یافت و در بنا ی کاخ ها نیز به کار رفت. طرح چهارطاقی در دوران اسلامی نیز مورد استفاده قرار گرفت؛ هرچند در چهار قرن نخست هجری آثار و نشانه های استفاده از آن بسیار محدود بود. باوجود این، از دوره سلجوقی به بعد با لزوم گسترش فضا های معماری مانند مسجدها، این نقشه در ساخت بنا های مختلفی مانند مسجد، آرامگاه و کاخ و کوشک کاربرد گسترده ای یافته است. نگارندگان در پژوهش حاضر برآن اند تا با توجه به نظریه کهن الگویی یونگ، علل و عوامل انتخاب این شکل از معماری و نحوه انتقال آن از دوره ساسانی به اسلامی را با ذکر شواهدی از جنبه امر قدسی در منابع اسلامی بررسی و تحلیل کنند. به بیان روشن تر، این پرسش مطرح است که آیا معماری چهارطاقی الگویی برگرفته از باورهای مسلط جامعه و یا به تعبیری، اندیشه ناخودآگاه قومی مردمان ایران از دوره پیش از اسلام است که در فرهنگ مذهبی و ادبیات دوره اسلامی راه یافته، ریشه دوانده و سپس در ذهن آدمیان این مرز و بوم تحول یافته و در ساخت دیگر بناها ازجمله کاخ ها، کوشک ها، مسجد ها و بناهای آرامگاهی به کار رفته است. هدف این مقاله، یافتن پاسخی برای این پرسش است.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
دشت خاوه در شهرستان دلفان (نورآباد) یکی از دشت های مهم زاگرس مرکزی است که در منطقه پشتکوه شرقی و در بین کوه های گرین و سفید کوه واقع شده است. در این دشت، ۳۶ محوطه باستانی شناسایی شده که قدیم ترین آن ها مربوط به دوره نوسنگی بی سفال و جدیدترین آن ها مربوط به قرن های متأخر دورۀ اسلامی است. از این تعداد، بیست محوطه دارای بقایای دوره اشکانی بوده اند. مباحث مورد توجه در این مقاله اغلب براساس فعالیت هایی است که طی سال های ۱۳۸۸- ۱۳۸۹ در این دشت به منظور ثبت و تعیین حریم آثار باستانی و در سال ۱۳۹۰ به دلیل شناسایی و تحلیل الگوهای استقراری دوره اشکانی صورت گرفته است. درک و دریافت کلی الگوی استقراری این منطقه در دوره اشکانی از نتایج این پژوهش است که تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها را نسبت به دوره های قبل نشان می دهد. همچنین، مشخص شد که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچک یا استقرارهای موقت بوده اند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد. در این مقاله، به مطالعه محوطه ها و تفسیر الگوهای استقرار دوره اشکانی در این دشت می پردازیم.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران به عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب، این منطقه از دوره باستان همواره در تبادلات فرهنگی، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است؛ به گونهای که گروههای اجتماعی زیادی با قوم ها و فرهنگهای گوناگون از این منطقه عبور کرده یا در آن ساکن شدهاند؛ درنتیجه برهمکنش فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در میان آنان را در گذر تاریخ شاهدیم. یکی از مهم ترین بخش های مراودات فرهنگی شرق و غرب به روابط ایرانیان با یونانیان و رومیان در دوران تاریخی مربوط میشود که در مدت زمانی طولانی با هم در ارتباط بوده و از عناصر فرهنگی یکدیگر متأثر شده و در از آن ها در هنر بومی خود استفاده کرده اند. در این مقاله، با بهره گیری از روش نشانه شناسی، به تحلیل موتیف «تیشتر» و «پگاسوس» به عنوان دو شخصیت اسطورهای در فرهنگ ایران و یونان بر روی دو ظرف سیمین ساسانی می پردازیم.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
بناهای آرامگاهی در عصر اسلامی ایران نقش بسیار مهمی دارد. این بناها بهطور گسترده در تمام نقاط ایران پراکندهاند و از آنها اطلاعات دقیقی درباره سبکهای معماری، تزیینات، مصالح و دیگر ویژگیهای مربوط به ساختار و شکلشان میتوان بهدست آورد. وجود حکومتهای شیعی زیدیه در قرن چهارم هجری قمری و مرعشیان در قرن هشتم هجری قمری و نیز مهاجرت سادات و علویان به داخل فلات ایران و مناطق ری، قصران، دماوند، تبرستان، قومس و خراسان از دلایل گسترش اینگونه بناها بوده است. با مرگ یا شهادت این افراد، مقابرشان کانونی برای رشد افکار شیعی و نیز قیام و خیزشهای عدالتخواهانه میشده است. منطقه لواسانات و رودبار قصران (واقع در شمال تهران) ازنظر اقلیمی، تاریخی و فرهنگی در ارتباط مستقیم با ناحیه دماوند (واقع در حاشیه جنوبی رشتهکوه البرز) بوده است. در این مقاله، بناهای عصر ایلخانی موجود در منطقه لواسانات و رودبار قصران با شماری آثار همعصر در ناحیه دماوند مقایسه و تحلیل شده است. هدف از نگارش این مقاله، مطالعه و مقایسه ساختار معماری بناها، شباهتهای سبکی و تفاوتهای آنها در دو منطقه، نوع مصالح بهکاررفته و تزیینات آرامگاههاست. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات بهروش میدانی و اسنادی با رویکرد نظری مطالعات تاریخ فرهنگی گردآوری شده است.
دوره ۶، شماره ۳ - ( شماره ۳ (ویژهنامه)- ۱۳۹۳ )
چکیده
در نزدیکی روستای بندقیر در اسکان خوزستان بازماندههای شهر تاریخی عسکرمکرم هنوز بهشکل پشتههای متعدد بر دوسوی رودخانهی گرگر خودنمایی میکند. براساس منابع تاریخی و جغرافیایی، این شهر در نیمهی دوم سدهی نخست هـ. ق در پی گسترش تدریجی محل اردوی نظامی مکرمبن مطرف و یا مکرم فزر غلام حجاجبن یوسف ثقفی در محل قریه یا شهر کوچکی از دوران ساسانی با نام رستقباد بنا نهاده شد و از همینرو عسکرمکرم نامیده شد. این شهر، رفتهرفته بردو کرانهی رود مسرقان گسترش یافت و بهعنوان مرکز کورهای با همیننام و در مقام یکی از مهمترین شهرهای خوزستان در دوران اسلامی مطرح شد؛ تا آنجاکه نویسندگان مختلف در سدهی چهارم هجری و پس از آن از رونق کشاورزی، تجارت، صنعت و علم کلام در عسکرمکرم سخن گفتهاند. موقعیت ویژهی راهبردی و نظامی این شهر بر سر راه عراق و خوزستان به فارس و لرستان که پیش از تأسیس شهر نیز مورد توجه بوده و مهمترین دلیل ایجاد هستهی نخستین عسکرمکرم نیز بهشمار میرفت، اهمیت این شهر را دوچندان میساخت. بهنظر میرسد که با افول سیستم آبیاری نهر مسرقان و فروپاشی اقتصاد کشاورزی منطقه در اواخر سدههای میانی اسلامی، از اهمیت عسکرمکرم کاستهشده و احتمالاً در سدهی نه هجری قمری شهر بهکلی، متروک شده باشد. در این نوشتار کوشش شده تا با واشکافی متون تاریخی و جغرافیایی و همسنجی مطالب، تصویری جامع از این شهر دوران اسلامی ارایه شود.
دوره ۶، شماره ۳ - ( شماره ۳ (ویژهنامه)- ۱۳۹۳ )
چکیده
گنجینهی کلماکره به طور اتفاقی در سال ۱۳۶۸ هـ..ش توسط یک شکارچی محلی در غار کلماکره واقعدر بیست کیلومتری شمالغرب شهرستان پلدختر لرستان کشف شد. این مجموعه شامل انواع ظروف، ریتونها، مجسمههای انسانی و حیوانی، صورتکها، پلاکها، زیورآلات و... است. ویژگی منحصر به فرد این اشیا وجود کتیبه هایی به خط ایلام نو روی برخی از آنهاست. استفاده از کتیبههای میخی و نامهای ایلامی، رابطهای کاملاَ نزدیک با افق فرهنگی ایلام نو را نشان میدهد. خوانده شدن این کتیبهها توسط لامبرت، فرانسوا والا، رسول بشاش و تجزیه و تحلیل باستان شناختی آنها، سبب آشکار شدن نام یک سلسلهی گمنام محلی از دوران ایلام نو در لرستان شد که عرصهی جدیدی را در مطالعات باستانشناسی و تاریخ هنر این دورهی تاریخی در غرب ایران گشود. به جز تعدادی صورتک، که جنس آنها از طلاست، سایر اشیای این مجموعه از نقره ساخته شدهاند، زیرا در آن زمان، معیار مبادله در داد و ستد نقره بوده است. نگارندگان، قصد دارند در این مقاله به بحث و بررسی دربارهی صورتکهای طلایی این گنجینه و مقایسهی آنها با نمونههای مشابه در سایر فرهنگها بپردازند.
دوره ۶، شماره ۳ - ( شماره ۳ (ویژهنامه)- ۱۳۹۳ )
چکیده
منطقهی قفقاز که با حملهی داریوش بزرگ به سکاها در سال (۱۲-۵۱۳ ق.م) ضمیمهی امپراتوری هخامنشی شد، در سراسر دورهی هخامنشی، مرزهای شمالی این امپراتوری را شکل میداد. مناطق امروزی گرجستان، آذربایجان و ارمنستان که بهطور کلی، شامل کشورهای قفقاز جنوبی است، بخشی از ملل تابعهی هخامنشیان بوده است. فهرستهای رسمی امپراتوری هخامنشیان از ملل تابعه، تنها به نام ارمنستان اشاره کردهاند و موقعیت سایر مناطق، در دستگاه اداری امپراتوری چندان روشن نیست. تنها منبع نوشتاری که در اینباره، اطلاعاتی میدهد، تاریخ هرودوت است و دادههای باستانشناسی نیز نشان میدهد که از اواخر (قرن ۶ ق.م) تغییرات عمده و نوآوریهای زیادی در مواد فرهنگی این ناحیه بهوجود آمده که ناشی از حضور پارسیان است. براساس دادههای باستانشناسی، که مهمترین آنها کاخهایی با ستونهای زنگیشکل از نوع هخامنشی است و نوشتههای هرودوت و سایر مواد فرهنگی، مشخص میشود که بخش غربی ارمنستان به ساتراپی هیجدهم و بخش شرقی آن به ساتراپی سیزدهم و منطقهی آذربایجان به ساتراپی یازدهم مندرج در لیست هرودوت تعلق داشتند. ضمن اینکه بخش غربی گرجستان، یعنی کلخیس، بهطور مستقیم وارد ساتراپیهای پارسیان نبود و درحد نهایی مرزها وظیفهی پاسداری از قسمتهای شمالی در برابر حملات سکاها را برعهده داشت و بخش شرقی گرجستان، یعنی ایبریا، نیز احتمالاً داخل در ساتراپی هیجدهم یا یازدهم مندرج در لیست هرودوت بوده است. بهطور کلی، هدف از این تحقیق بررسی جایگاه اداری کشورهای امروزی گرجستان، آذربایجان و ارمنستان در سیستم اداری ساتراپیهای هخامنشی براساس دادههای باستانشناسی است. روش این تحقیق نیز بر پایهی مطالعات کتابخانهای و بازدید میدانی از محوطههای مورد بحث است.
دوره ۷، شماره ۱ - ( شماره ۱ (بهار و تابستان)- ۱۳۹۴ )
چکیده
بخش عمدهای از مساحت کشور ایران، نواحی گرموخشک است. بافت شهری در این مناطق متناسب با اقلیم گرموخشک بهوجود آمده و بهگونهای طراحی شده است که پاسخگوی نیازهای ساکنان آن باشد. از این دیدگاه، تمام بافتهای نواحی گرموخشک ایران شرایط بهنسبت یکسانی دارد. سرایان نیز از شهرهایی است که در حاشیه کویر مرکزی ایران واقع شده و بافت تاریخی ارزشمند و متناسب با شرایط کویری دارد. این شهرستان در شمال غربی استان خراسان جنوبی قرار گرفته و بهدلیل دارا بودن ویژگیهای اقلیمی، جغرافیای زیستی و همجواری با کوه و دشت، و قرار گرفتن در مسیر جاده ارتباطی خراسان بزرگ، برای سکونت مکانی مناسب بوده و این امر موجب رشد و توسعه آن در دورههای مختلف تاریخی شده است. در بافت قدیم شهر سرایان، آثار معماری از دوران تیموری تا پهلوی وجود دارد. آثار معماری برجایمانده از بازار، مسجدجامع، کاروانسرا، ششمحله مختلف با آبانبارها و مساجد کوچک خود، دلیلی بر پویایی این بافت در گذشته نهچندان دور است. هدف از بررسی و شناسایی همهجانبه این نوع بافت، مطالعه معماری گذشته این منطقه و تبیین هویت ساختوساز ساختمانهای نواحی حاشیه کویری ایران است؛ ازهمینرو نگارش مقاله حاضر براساس گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات میدانی و بهروش پیمایشی در محل با رویکرد تاریخ فرهنگی انجام گرفته و هدف از آن، دریافت منطق چیدمان ساختمانها و بازسازی بخش ازبینرفته بافت قدیم شهری و محلهای سرایان از عهد صفوی تا دوره پهلوی اول است.
دوره ۹، شماره ۲ - ( پائیز و زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
دو ویژگی بنیادین هنر یادمانی ساسانی، یعنی سنت واقعگرایی و سنت مقامی به بهترین شکل در نگارکندهای صخرهای این دوره نمود یافتهاند؛ به گونهای که در کنار هم یک نظام نشانهای رمزآلود را پدید آوردهاند. معناکاوی این نظام نشانهای با توسل به «رویکرد نشانهشناختی: بافتگرایی و پیوستار متنی (تصویرشناسی مقایسهای)» میسر خواهد شد. آنچه بنمایه این جستار شد، خطای دید ناشی از اجرای پرسپکتیو در نگارکند صخرهای بهرام دوم در نقش رستم فارس است. این مسأله که امر را در شخصیتشناسی برخی پیکرهها بر محققان مشتبه ساخته است، بسی پرسش برانگیز است. چرا هنرمند عصر ساسانی در مواقعی عامدانه به اجرای پرسپکتیوی بیضرورت دست زده است؟ نتیجه مطالعات حاکی از آن است که ترفندهای هنری چون پرسپکتیو نیز نقش یک عنصر نشانهای نمادین را در این آثار ایفا نمودهاند؛ چنان که این ترفند در نگارکند بهرام دوم در نقش رستم فارس به دور از هر گونه ژرفانمایی، تنها با مفهومی سیاسی مبنی بر حق ولیعهدی همراه است. پرسپکتیو عینیتیافته در نگارکند صخرهای شاپور اول در نقش رجب فارس نیز در عین ژرفانمایی، نشانهای مبنی بر اولویت در حق ولیعهدی است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش از نوع پژوهشهای تاریخی است که با رویکرد نشانهشناختی به تحلیل مسأله پرداخته است.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده
در بوجود آمدن و گسترش یافتن محیطهای شهری عوامل مختلفی مؤثرند که بی شک در میان آنها، عوامل جغرافیایی و زیست محیطی مهمترین نقش را دارند. دشت توس یا کشف رود که شهر ویران شده تابران توس در آن واقع شده است با توجه به برخورداری از مجموعه ای از عوامل مطلوب زیست محیطی از جمله منابع آب فراوان، وجود چشمه سارها و رودهای فصلی، هوای مساعد، خاک حاصلخیز، پوشش غنی گیاهی و مراتع سرسبز، موجبات جلب توجه و اقامت جمعیتهای انسانی و مهاجرین را از کهن ترین زمانها فراهم آورده است. پیدایش دست افزارهای سنگی در میانه دشت و کناره های کشف رود متعلق به دوران پارینه سنگی زیرین، وجود غارهای باستانی در حاشیه دشت و سکونت گاههای پیش از تاریخ و تاریخی، شواهدی ارزشمند در این زمینه می باشند. علاوه بر این قرار داشتن شهر تابران توس در نزدیکی مرزهای اقوام مهاجم آسیای مرکزی، موقعیت حساسی را طی قرون میانی اسلامی به عنوان یک منطقه سوق الجیشی تدافعی به آن بخشیده بود. اما با گسترش یافتن شهر مقدس مشهد از قرن ۸ هجری به بعد، شهر تابران موقعیت سوق الجیشی خود را از دست داد و با انتقال آب چشمه گیلاس که از مهمترین منابع تامین آب شهر تابران توس بود، عوامل جغرافیایی مطلوب در این منطقه از بین رفت و این شهر برای همیشه متروک گشت. در این مقاله سعی شده است تاثیر عوامل تکوین و گسترش این شهر طی قرون میانی اسلامی و همچنین نابودی و متروکه شدن آن از قرن ۸ هجری به بعد که بیشتر ریشه در مسایل جغرافیایی دارد، مورد بررسی قرار گیرد.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
دوران آهن یکی از دورههای کلیدی و مهم در فرآیند تطور فرهنگ انسانی در جهان است. این دوره نشانگر دورهای حساس از تغییرات در زندگی انسانی است. همزمان با دوران آهن شهرهای جدید شکل گرفتند و شهرنشینی وارد مرحلۀ تازهای شد. مراتب اجتماعی ثابت شدند و در پی تحولاتی که در زمینههای فنآوری، صنعت، معماری، نگارش و نیز ایدئولوژی رخ داد سنن فرهنگی جدیدی در جوامع انسانی شکل گرفت. اما ظهور این دوره در فلات ایران به گونهای دیگر است. در این دوران هیچ منطقهای در ایران، به جز تمدن عیلام، در سرزمینهایِ پستِ جنوبِ غرب ایران، همچون سرزمینهای مجاور مانند بینالنهرین و یا آناتولی مراحل شهرنشینی و یا نگارش را تجربه نکرده بود. با این حال نمیتوان به این بهانه نقش ایران را در ظهور و تطور فرهنگهای دوران آهن در منطقه نادیده گرفت. چرا که همانطور که از دادههای باستانشناختی و منابع مکتوب برمیآید به دلیل مشخصههای جغرافیایی، شرایط استراتژیکی و نیز آب و هواییِ این منطقه موجب شده تا نقش مهمی را در شکلگیری و انتقال یا جابهجایی فرهنگهای دوران آهن در منطقه ایفا کند. از این دیدگاه مطالعۀ فرهنگهای دوران آهن در ایران، شکلگیری و نحوۀ گسترش آنها هم از لحاظ جغرافیایی و هم از لحاظ تطوری میتواند در شناخت این دوره بسیار موثر افتد. با این حال به دلیل پیچیدگی جغرافیایی نیمۀ غربی ایران شناخت فرهنگهای آهن در این منطقه آغاز و گسترش آنها به صورت کامل و دقیق صورت نگرفته است و نظریات و فرضیههای بسیاری در این رابطه وجود دارند. این مقاله در نظر دارد با بررسی و ارزیابی دیدگاهها و نظریهها الگویی برای آغاز و گسترش فرهنگهای دوران آهن در منطقه و تحولات اجتماعی در طول آن ارائه دهد.
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۴- )
چکیده
به نظر میرسد تصویرگری نقوش زنان بر روی ظروف سیمین دوره ساسانی از موضوعات جالب توجه و مورد علاقه هنرمندان آن دوره میباشد که تعدد و تنوع آنها مؤید این امر است. آثار موجود نمایشگر زنانی با پوششهای متفاوت است که با در دست داشتن اشیای متنوع و در حالتهای مختلفی چون رقص، نوازندگی و حرکت تصویر شدهاند. تعداد قابل ملاحظهای از این نوع آثار، همراه با نقوش متنوع بانوان و دیگر ریزهکاریهای موجود، مورد مطالعه دانشمندان مختلف قرار گرفتهاند که اظهار نظرهای متفاوتی را در خصوص شخصیت و هویت آنان در پی داشته است. عدهای آنان را تجسم آناهیتا و پیروانش دانسته و عدهای دیگر نیز آنان را به دایناسوس و پیروانش نسبت دادهاند. برخی این صحنهها را کاملا سکولار و برخی دیگر مفاهیم مذهبی برای آنها قایلند. این مقاله سعی بر آن دارد تا ضمن مروری بر مطالعات گذشته، با تکیه برروش نگارهشناسی و استناد به متون مذهبی آیین زرتشت، تفسیر جدیدی از این نقوش ارائه کند.
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۳- )
چکیده
گنجینه غار کلماکره که شامل صدها قلم شیء زرین و سیمین است در سال ۱۳۶۸ از غاری به همین نام در پل دختر لرستان توسط یک روستایی پیدا شد. اشیای این مجموعه علاوه بر موضوع زیبایی شناختی، اطلاعات با ارزش باستان شناسی را نیز به همراه دارند. ویژگی منحصر به فرد برخی از این آثار وجود نوشتههایی به خط آرامی قدیم، آشوری جدید و ایلام نو است. رمز گشایی این نوشتهها توسط پژوهشگرانی چون جین لمبرت، فرانچز والت و رسول بشاش صورت گرفت. حاصل این مطالعات ضمن ارائه اطلاعاتی از یک دولت محلی ناشناخته ایلام نو، فصل نوینی را در مطالعات باستانشناسی این دوره خاص ارائه میکند که در این مقاله به آن پرداخته میشود.
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۳۱ )
چکیده
-
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۳۲ )
چکیده
التصمیم و الرسوم علی السجاد الیدوی لکل قوم و طائفة، یعکس المعتقدات، التقالید، القیم و حتی القصص و الأساطیر لذلک القوم و تلک الطائفة. و لکن أحیاناً تستخدم الکتابه لنقل هذه المفاهیم و تلک التصامیم التی تساعد علی الوصول لهذه الغایة.
هذا المقال یقوم و بشکل إجمالی دراسه و بحث سیر تطور الخط و جمالیاته (منذ ظهور الخط و حتی الآن) و کذلک دور الخط الجمیل فی تصمیم السجاد الإیرانی من الجوانب العملیه و التزیینیه المختلفة.
أنواع التصامیم المستخدمه فی السجاد حظیت بالإهتمام البالغ، و ذلک بغیه تعیین و تحدید مکانه الخط فی کل نوع من التصامیم. کذلک فإن فحوی و مضمون المدونات الکتابیة، أنواع الخطوط المستخدمه و علاقتها ببعضها البعض و أیضاً العوامل الإجتماعیه و الثقافیة، بما فی ذلک المستوی العلمی، السلام و أمن المجتمع و غیرها، قد تم بحثها و دراستها فی هذا المقال.
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۳۳ )
چکیده
إن لدراسه العملات النقدیه أهمیه فی إثبات أو نفی بعض الأحداث التاریخیه مما ورد فی الکتب والمصادر. وقد حظیت المسکوکات فی عهد الولاه العباسیین بطبرستان إبان القرون الأولی باهتمام بالغ أیضاً؛ نظراً لما لها من دور محوری فی الکشف عن الواقع السیاسی، والإقتصادی والدینی هناک.
أما البحث الحالی فهو دراسه تحلیلیه لخمسه وتسعین نموذجاً من العملات المسکوکه من عهد الوالی العباسی (عمر بن العلاء) فی طبرستان خلال ولایاته الثلاث فیها، والتی تکشف عن استمرار العمل بالنقوش فی ضرب المسکوکات النقدیه والإبقاء علی أربعه نماذج منها فی العهد المذکور. وقد حرص کتّاب المقال علی تحلیل ودراسه تلک النقوش وتقسیمها إلی مجامیع مستقله بغیه التعرف علی أوضاع وأحوال حکم عمربن العلاء مده تولیهِ إقلیم طبرستان.
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۴- )
چکیده
این مقاله می کوشد تا با تلفیق زبان شناسی اسطوره ای با قطعه سفالی خاص به دست آمده از تپه قبرستان به معرفی یکی از قدیمی ترین شواهد روایت یک اسطوره بپردازد. شاید پر بیراه نباشد که عنوان نمود که قدیمی ترین حکاکی ها بر روی استخوانها، سنگها و دیواره های غارهای پیش ازتاریخ خود به نوعی متاثر از بیان اسطوره های انسان هوشمند بوده اند، هرچند با گذشت هزاره ها تقریباً روایت داستانِ در پس این نقوش تقریباً غیرممکن می نماید. متأسفانه ناگزیر از اعتراف به این مهم هستیم که با روش شناسی های امروزین نمی توان به روایت اصلی نهفته شده در پشت این نقوش پی برد. این نوشتار می کوشد تا با استفاده از مفاهیم اسطوره شناسی و با به عقب بردن مفاهیم آن در بُعد زمان به روایت صحیحی از آنچه در مرور زمان مدفون گردیده دست یابد. شاید این روایت اسطوره ای یکی از شناخته شده ترین ها در اعصار گذشته بوده که در مراسم مذهبی و آئینی مورد استفاده قرار می گرفته است.
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده
محوطه باستانی شهریری در مشکین شهر اردبیل یکی از شاخصترین محوطههای شمالغرب ایران است. این محوطه طی سه فصل کاوش باستانشناختی در سالهای ۱۳۸۲،۸۳،۸۴ مورد مطالعه قرار گرفت. استقرار جوامعی با شیوه معیشتی نیمه کوچنشینی در این محوطه از دوره مفرغ متأخر و آهن قدیم با ساخت معبدی اولیه شروع شده و در عصر آهن میانی با ساخت قلعه استحکاماتی و گورستانی وسیع در کنار معبدی با بیش از ۵۰۰ سنگ افراشت انسان ریخت به اوج رونق رسیده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چه متغیرهای محیطی، جغرافیایی و فرهنگی- اجتماعی در فاز شکلگیری و توسعه محوطه شهریری در مکانگزینی و گسترس محوطه واجد اهمیت بوده است. پژوهش حاضر با استناد به بررسی و کاوشهای باستانشناختی محوطه بوده و تحلیل و استدلال آن بر پایه مبانی نظری باستانشناسی پهندشت است که برای بررسی مقوله مکان از نظریه بومشناختی کنت وات استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که فراهم بودن پنج شاخصه ماده، انرژی، فضا، زمان و تنوع ملزومات استقرار در این محوطه در عصر مفرغ متأخر را فراهم آورده و در عصر آهن میانی نزدیکی به راههای ارتباطی و انباشت ثروت در کنار عوامل پیش گفته باعث رونق و اوج محوطه گردیده است.
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳- )
چکیده
از اواسط هزاره نخست پیش از میلاد، به تدریج روابط دوجانبه ای میان مردمان ساکن فلات ایران و یونانیان به وجود آمد. این روابط که، جنبه های خصمانه ی آن نظرات را بیشتر به خود جلب کرده است، منجر به تأثیر و تأثراتی در فرهنگ و هنر این مردمان شد. پژوهش در کم و کیف این روابط، پایه ای مهم در شناخت این دو فرهنگ است.
در این مقاله، نویسندگان تلاش کرده اند تا در میان تأثیرات قابل توجهی که هلنیسم بر فرهنگ و هنر دوره پارت گذاشته، با بررسی تأثیراتی که اصول و قوانین زیبایی شناسی یونان بر پیکرتراشی دوره پارت نهاده، به نتیجه ای کلی در مورد مسیر تحول هنر دوره پارت دست یابند.
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۷- )
چکیده
از اواسط هزاره نخست پیش از میلاد، به تدریج روابط دوجانبه ای میان مردمان ساکن فلات ایران و یونانیان به وجود آمد. این روابط که، جنبه های خصمانه ی آن نظرات را بیشتر به خود جلب کرده است، منجر به تأثیر و تأثراتی در فرهنگ و هنر این مردمان شد. پژوهش در کم و کیف این روابط، پایه ای مهم در شناخت این دو فرهنگ است.
در این مقاله، نویسندگان تلاش کرده اند تا در میان تأثیرات قابل توجهی که هلنیسم بر فرهنگ و هنر دوره پارت گذاشته، با بررسی تأثیراتی که اصول و قوانین زیبایی شناسی یونان بر پیکرتراشی دوره پارت نهاده، به نتیجه ای کلی در مورد مسیر تحول هنر دوره پارت دست یابند.