جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای مهرآفرین


دوره ۹، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده

تأثیر عناصر و پدیده‌های جغرافیایی بر انسان و زندگی او فراوان است. این تأثیرات را می‌توان حداقل بر جذب و دفع گروههای انسانی، نوع و شکل سکونتگاه، محوطه‌های استقراری و جابه‌جایی آن، میزان بهره‌وری از منابع طبیعی، جمعیت و … مشاهده کرد. در ایـن مقـاله سعی شده است تا بر اساس بررسیهای باستان‌شناسی ـ که در حوزه زهک سیستان صورت گرفت ـ به نقـش جغرافیا و به خصوص هیدرولوژی در شکل‌گیری و نابودی تمدنهای مختلف سیستان و حوزه زهک پرداخته شود. تأسیس تاریخ استقرار، زمان ترک محوطه‌ها و مجموعه علل آن در هر یک از محدوده‌های مطالعه شده، از مهمترین اهداف در پژوهش مورد نظر است. روش بـررسی بـه صـورت پـیمایش مـیدانی و سـیستماتیک انـجام شـد. در ایـن روش نمـونه‌های شاخص فرهنگی (سفال) جمع‌آوری شد؛ سپس مطالعات باستان‌شناسی روی آنها انجام گرفت. نتایج حاصل از این بررسی موجب شد تا شاخص انگاره‌های زیستی و استقراری این منطقه ابزار لازم را در بازسازی محیط جغرافیایی آن در دوره‌های مختلف زمانی (پیش از تاریخ، دوران تاریخی و دوران اسلامی) فراهم سازد.

دوره ۱۱، شماره ۲ - ( پائیز و زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده

ر دوران باستان نقوش و نشا­ن‌های نمادین علاوه بر جنبه­های تزئینی بیانگر مسائلی مهم در باب فرهنگ، هنر و حتی ساختارهای اجتماعی یک حکومت و کشور است. در دوره ساسانی نیز نقوش نمادین با توجه به درهم‌آمیختگی دین و سیاست رونق بیشتری گرفته است، به‌نحوی‌که در اکثر آثار هنری به‌جای مانده از دوره ساسانی می‌توان نمونه‌ای از آن‌ها را مشاهده نمود. هنر گچبری در دوره ساسانی ازجمله هنرهای توسعه‌یافته‌ای است که نسبت به دوره­های قبل به اوج پختگی خود رسیده و شاهد کاربرد وسیع آن به‌صورت اشکال متنوع نمادین در بناها و کاخ‌های ساسانی هستیم. بررسی نقوش گیاهی نمادین گچبری­های دوره ساسانی، ضرورتی است که متأسفانه تاکنون به‌طور مستقل و مبسوط به آن پرداخته نشده است. این پژوهش بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی به شمار می­رود. نتیجه این بررسی نشان می­دهد که غالب نقوش نمادین موجود در گچبری­های دوره ساسانی ریشه مذهبی دارند، این نقوش هرچند در قالب نقوش متعدد و متنوع گیاهی به نمایش درآمده­اند، لیکن هر یک از آن‌ها به‌عنوان یک سمبل از باورهای دینی و اعتقادی است. انگور و درخت زندگی ازجمله نمادهایی است که در ایران نمادی از باروری و برکت و جاودانگی هستند و همواره در این دوره این نقوش در آثار گچبری قابل‌مشاهده است، همچنین نقش نیلوفر معرف یکی ایزدان دین مزدیسنا است.
 

دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۲- )
چکیده

در میان پادشاهان متعدد دوره ساسانی، نرسی (۲۹۳ ـ ۳۰۲. م) تنها پادشاهی است که از او نقش برجسته بسیار مهم و جالب توجه ای در محل نقش رستم فارس به یادگار مانده است که در آن مراسم اعطای حلقه سلطنتی از جانب آناهیتا (الهه حاصلخیزی، باروری وربه النوع پاسدار آب) به نمایش در آمده است. این در حالی است که در سایر نقوش برجسته این دوره، حلقه سلطنتی که از دیدگاه پادشاهان ساسانی نماد نمایندگی خدا بر روی زمین است، از سوی خدای بزرگ «اهورامزدا» تفویض می شود. درباره هویت واقعی و محتوی تاریخی این نقش برجسته تاکنون تعابیر و تفاسیر متعددی شده است لیکن انتساب بانوی حاضر در این نقش برجسته به «شاپور دختک دوم» همسر نرسی ـ آخرین و پر بحث‌ترین نظریه‌ای است که از سوی دکتر علیرضا شاپور شهبازی که چندین سال سرپرستی حفریات و مطالعات باستان شناسی تخت جمشید را بر عهده داشت، در یک نشریه آلمانی مطرح شده و به چاپ رسیده است. این انتساب در حقیقت بهانه‌ای است که نگارندگان این سطور را بر آن داشت تا ضمن بر شمردن عقاید و نظرات محققان مختلف پیرامون نقش برجسته مورد بحث، به نقد و بررسی هر یک از آنها پرداخته و با ارائه دلایل مستند و کاملاً باستان شناسانه از صحت و صدق انتساب بانوی مذکور به الهه آب «آناهیتا» و سقم تمامی فرضیات دیگر، دفاع نماید.

دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱۲- )
چکیده

کوه خواجه با ارتفاع ۱۲۰ متر و قطر دو تا دو و نیم کیلومتر همانند جزیره¬ای در متن دریاچه هامون سیستان واقع شده است. این محل به دلایل مختلفی چون: موقعیت مناسب جغرافیایی، تقدس مذهبی و طبیعت زیبا – به ویژه در ایام پرآبی - از دیرباز مورد توجه ساکنان منطقه بوده و مکانی مناسب برای استقرار گروه¬های انسانی بر سطح و دامنه آن بوده است. با انجام بررسی فشرده باستان¬شناختی بر سطح و دامنه این کوه، تعداد هفده محوطه در آن شناسایی گردید که از این تعداد، سیزده محوطه دارای سفال و بقیه فاقد سفال بوده¬اند. با مطالعه نمونه¬های سفالین جمع¬آوری شده از سطح محوطه¬های باستانی که به صورت طبقه¬بندی، گونه¬شناسی و مقایسه گونه¬شناختی انجام گرفت، دو دوره استقراری در این این کوه مشخص گردید. دوره نخست از سده سوم قبل از میلاد تا پایان دوره ساسانی را در برمی¬گیرد و دوره دوم به سده¬های ۶ تا ۸ هجری قمری مربوط می¬شود. آثار و بناهای متعلق به پیش از اسلام که تعداد آنها به شش محوطه می¬رسد، بر سطح و دامنه کوه بنا گردیده و شامل قصرها، بناهای دفاعی، دژها و بناهای مذهبی می¬گردند در حالی که آثار دوره اسلامی این کوه را آرامگاه¬ها، زیارتگاه¬ها و گورستان تشکیل می دهند.

دوره ۱۹، شماره ۱۲۶ - ( مرداد ۱۴۰۱ )
چکیده

بمنظور ارزیابی اثر روش‏های خشک کردن بر میزان برخی ترکیبات موثره موجود در عصاره میوه گیاه خیار آب‏پران در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی با ۱۵ تیمار و ۳ تکرار اجرا شد. تیمارها شامل روش‏های خشک کردن (۱. خشک کردن در سایه اتاق با دمای حدود ۳±۲۵ درجه سانتیگراد و تهویه مناسب، ۲. خشک کردن در آفتاب، ۳. خشک کردن با آون در دمای ۳۵ درجه سانتیگراد، ۴. خشک کردن با آون در دمای ۴۵ درجه سانتیگراد، ۵. خشک کردن با آون در دمای ۵۵ درجه سانتیگراد، ۶. خشک کردن با آون خلأ در دمای ۳۵ درجه سانتی‏گراد، ۷. خشک کردن با آون خلأ در دمای ۴۵ درجه سانتی‏گراد، ۸. خشک کردن با آون خلأ در دمای ۵۵ درجه سانتی‏گراد، ۹. مادون قرمز ۲/۰ وات، ۱۰. مادون قرمز ۳/۰ وات، ۱۱. مادون قرمز ۴/۰ وات، ۱۲. خشک کردن با مایکروویو با توان ۲۰۰ وات، ۱۳. خشک کردن با مایکروویو با توان ۵۰۰ وات، ۱۴. خشک کردن با مایکروویو با توان ۸۰۰ وات) بود که با میوه تازه گیاه (شاهد) مورد مقایسه قرار گرفت. صفات مورد مطالعه میزان فنل و فلاونوئید کل، درصد فعالیت آنتی‏اکسیدانی، میزان تانن محلول، آمینو اسید و پروتئین کل، آلکالوئید کل و کوکوربیتاسین بودند. بر اساس نتایج روش‏های مختلف خشک کردن بر میزان تانن محلول و کوکوربیتاسین در سطح احتمال پنج درصد و بر سایر صفات در سطح احتمال یک درصد تاثیر معنی‏دار داشت. بیشترین میزان فنول و فلاونوئید کل پس از گیاه تازه در روش خشک­کردن آون خلا در دمای ۴۵ درجه سانتی‏گراد و بیشترین میزان فعالیت آنتی‏اکسیدانی و تانن محلول پس از گیاه تازه در دمای ۵۵ درجه سانتی‏گراد آون خلا مشاهده گردید. بیشترین میزان آمینو اسیدها مربوط به گیاه تازه و سپس تیمار مایکروویو ۲۰۰ وات و بیشترین میزان پروتئین کل، آلکالوئید و کوکوربیتاسین در گیاه تازه و پس از آن تیمار سایه بود.

دوره ۱۹، شماره ۱۲۷ - ( شهریور ۱۴۰۱ )
چکیده

فرآیند پس از برداشت گیاهان دارویی مانند خشک کردن، اهمیت زیادی در چرخه تولید این گیاهان دارد. جهت ارزیابی اثر روش‏های مختلف خشک کردن بر روی برخی صفات فیتوشیمیایی گیاه دارویی چوچاق، این مطالعه در اردیبهشت ۱۳۹۹ در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. گیاه چوچاق از باغات شهرستان نور در مرحله رویشی جمع­آوری گردید. تیمارهای این مطالعه شامل خشک کردن در سایه اتاق با دمای حدود ۲۵±۳ درجه سانتیگراد و تهویه مناسب، آفتاب، آون در دمای ۴۵ درجه سانتیگراد، آون در دمای ۵۵ درجه سانتیگراد، آون در دمای ۶۵ درجه سانتیگراد، آون خلأ در دمای ۴۵ درجه سانتی­گراد، آون خلأ در دمای ۵۵ درجه سانتی­گراد، آون خلأ در دمای ۶۵ درجه سانتی­گراد، مایکروویو با توان ۲۰۰ وات، مایکروویو با توان ۵۰۰ وات و مایکروویو با توان ۸۰۰ وات و همچنین گیاه تازه (تر) بودند. صفات میزان رطوبت بر مبنای وزن تر و خشک، زمان و سرعت خشک شدن، میزان اسید آسکوربیک، میزان پروتئین، میزان کربوهیدرات کل، میزان فنول و فلاونوئید کل و فعالیت آنتی‏اکسیدانی مورد سنجش قرار رفت. نتایج نشان داد که روش‏های مختلف خشک کردن بر صفات فیتوشیمیایی تاثیر معنی­داری داشته­اند. کمترین زمان و بیشترین سرعت جهت خشک شدن نمونه‏های گیاهی مربوط به مایکروویو ۸۰۰ وات بود. بیشترین مقدار اسید آسکوربیک (۷۲/۳۸۵ میکروگرم بر میلی‏گرم)، پروتئین (۷۲/۱۹ درصد)، فنول کل (۱۹/۴۷ میلی‏گرم گالیک اسید بر گرم ماده خشک)، فلاونوئید کل (۹۶/۵۰ میلی‏گرم کوئرستین بر گرم ماده خشک) و نیز فعالیت آنتی‏اکسیدانی (۰۲/۷۶ درصد) در گیاه تازه و پس از آن در تیمار خشک کردن با آون در دمای ۵۵ درجه سانتی‏گراد مشاهده شد. بطور کلی این مطالعه نشان داد که بیشترین ترکیبات فیتوشیمیایی در گیاه تازه چوچاق یافت می­شود و در صورت ضرورت نگهداری، خشک کردن گیاه در آون با دمای ۵۵ درجه سانتی‏گراد توصیه می­شود.

دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳- )
چکیده

شهرستان رودبار جنوب از دیدگاه دارا بودن آثار و مکان­های باستانی، یکی از غنی­ترین و مهم­ترین بخش­های منطقه­ی جنوب شرق ایران کنونی به شمار می­رود. تپه­ی باستانی تمب­خرگ بزرگ­ترین تپه­ی باستانی این منطقه است. با توجه به مواد فرهنگی پراکنده بر سطح تپه­ی خرگ، استقرار عمده در این تپه متعلق به دوره­های تاریخی است. ناشناخته بودن این دوره­های مهم در منطقه­ی جنوب شرق و سکوت منابع مکتوب در باره­ی این منطقه، لزوم انجام پژوهش­های باستان­شناختی را به عنوان مرجعی مهم و معتبر در این منطقه دو چندان می­کند. بدین منظور پس از تهیه­ی نقشه­ی ناهمواری­نگاری از تپه­ی خرگ، و شبکه­بندی نقشه به مربع­های ۱۰ ×۱۰ متر ، با استفاده از روش نمونه­برداری تصادفی ساده، ده درصد مربع­های مزبور نمونه­برداری شدند. سپس کلیه­ی مواد فرهنگی موجود در هر مربع، به شیوه­ی نمونه­برداری روشمند جمع­آوری شد. مطالعه­ی مواد فرهنگی به دست آمده از این بررسی ، عمده­ی استقرار در این تپه را حدوداً از آغاز هزاره یکم پ­م تا پایان سده­های هشتم و نهم میلادی نشان می­دهد. همچنین با توجه به یافته­شدن قطعاتی از سفال خاکستری منقوش، به نظر می­رسد که قدمت استقرار در این تپه را به هزاره­ی سوم پ. م. هم برسد.
 
 

دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۲- )
چکیده

    کوه خواجه در فاصله­ی ۲۰ کیلومتری جنوب غرب شهر زابل یکی از مناطق مهم تاریخی سیستان به شمار می­رود که موقعیت ژئوپلیتیکی و مذهبی آن از ایام باستان سبب شده که در سطح مسطح و دامنه­ی پرشیب شرقی آن بناهای قابل توجهی احداث شود. علیرغم مطالعات و پژوهش­های انجام گرفته از سوی پژوهشگران و باستان­شناسان، تاکنون کرونولوژی مشخص و دقیقی درباره آن مطرح نشده و مطالعات اندک صورت گرفته نیز براساس معماری این مکان بوده است.
    در نوشتار حاضر سعی بر آن است که براساس داده­های سفالی نسبت به گاهنگاری نسبی کاخ کوه خواجه اقدام شود. از اینرو برای تامین این منظور مبادرت به جمع­آوری داده­های مورد نیاز به روش بررسی روشمند در سطح قلعه گردید. از آن جایی که در مطالعات باستان­شناسی، شناخت ویژگی­های سفال اهمیت فراوانی دارد، طبیعتاً به مطالعه­ی متغیر­های سفال اهمیت بیشتری داده شد. چنان که برای انجام این مقصود سفال­های شاخص و گردآوری شده از سطح محوطه مورد طبقه­بندی، گونه­شناسی و گونه­شناختی قرار گفتند.
    براساس نتایج بدست آمده از گونه­شناختی سفال­های سطحی، کاخ کوه خواجه (قلعه کافرون) دارای سه دوره­ی استقراری متفاوت می­باشد. دوره­ی نخست مربوط به دوره  اشکانیان، دوره دوم ساسانیان و دوره­ی سوم به دوره­ی اسلامی تعلق دارد که سده­های ۶ تا ۸ هجری را در بر­می­گیرد
 
 

دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

یهودیان مدینه از پیامبر اسلام درباره‌ شخصی به نام ذو‌القرنین پرسیدند. متعاقب این پرسش، در سوره کهف آیات ۸۲ تا ۹۷ درباره این شخص که پادشاهی مؤمن به خدا و روز قیامت بود، توضیحات کلی داده شد. طبق این آیات، خداوند با امکاناتی که در اختیار ذوالقرنین قرار داد؛ توانست بر دشمنانش پیروز شود و عدالت را در قلمرو حکومتی خود جاری سازد. در این سوره هیچ اشاره‌ای به مکان، زمان و نام این شخصیت نشده و ذوالقرنین که لقب وی است؛ در اسفار یهود به شکل قارنائیم آمده است. مسائل مجهول فوق باعث شده است تا مفسرین قرآن و اسلام‌شناسان افراد مختلفی را به عنوان ذوالقرنین معرفی کنند. در بین این افراد، نام کوروش، پادشاه هخامنشی و اسکندر مقدونی پادشاه یونان بیش از دیگران به چشم می‌خورد. این پژوهش قصد دارد تا به منظور مشخص ساختن شخصیت ذوالقرنین از روش رهیافت تاریخی استفاده کند. در این روش اسناد مهم و دست اول مذهبی و تاریخی مانند قرآن کریم، تورات، منشور کوروش، نوشته‌های مورخان عصر کلاسیک یونان و ... همراه با شواهد باستان‌شناختی در راستای یکدیگر مورد مطالعه و تطبیق قرار گرفتند. براساس نتایج پژوهش‌های صورت گرفته، ذوالقرنین، کوروش کبیر پادشاه هخامنشی بوده است.

صفحه ۱ از ۱