جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای مهدوینژاد
دوره ۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: کارایی را به عنوان یک شاخص فرهنگی میتوان آسایش حاصل از آرایش مناسب اجزاء و نقطه اتصال بین فرم و عملکرد تعریف نمود؛ که نقش مهمی در کیفیتبخشی به فضا دارد. چنین نگرشی به طراحی؛ تلاشی است به منظور دست یافتن به الگویی از معماری ارزشمند پیشین جهت سنجش پایداری و کشف دستور زبان فضا با هدف ماندگاری و اصالتبخشی به طراحی معاصر، تداوم حیات زمینههای ارزشمند شهری و خلق آثاری برای آینده معماری.
روش: پژوهش حاضر نوعی پژوهش اسنادی، مبتنی بر استفاده از دادههای الگوهای باارزش گذشته است که با اتخاذ رهیافت توصیفی- تحلیلی، به تحلیل مفهوم کارایی در ساختار عملکرد و فرم در خانه های بومی قاجار اصفهان میپردازد.
یافتهها: عمده تودهگذاری به ترتیب در جبهههای شمالی (فضاهای عمومی)، غربی (فضاهای خدماتی)، جنوبی (فضاهای خصوصی) و شرقی (فضاهای خدماتی) صورت گرفته است. همچنین دادههای به دست آمده از نرمافزار اکوتکت نشان دهنده آن است که بهترین جهت در شهر اصفهان فاصله بین ۵/۱۷ درجه جنوب غربی تا ۵/۲۲ درجه جنوب شرقی میباشد. با این وجود فراوانی رون اصفهانی در خانههای بومی قاجار اصفهان بسیار کم و تاکید بر جهتگیری در راستای شمال-جنوب بوده و جنوب شرقی یا جنوب غربی آن چندان مورد توجه نبوده است؛ بلکه موقعیت زمین، نحوه دسترسی به آن و نیز راستای کوچهها نقش تعیین کنندهتری نسبت به پایبندی به راستای رون اصفهان داشته است.
نتیجهگیری: پیکرهبندی فضا، میزان انرژی دریافتی و ارتباط بصری محیطی (دید) از شاخصههای تاثیرگذار بر کارایی میباشد که با نحوه تودهگذاری، روابط فضایی و تناسبات فضایی معنا مییابد.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
اهداف: آسیبشناسی صورتگرفته نشان میدهد که روشهای متداول آموزش، در عمل نتوانستهاند در انتقال مفاهیم کاهش مصرف انرژی موفق باشند. بنابراین این پژوهش با استفاده از دستگاه فکری "نظریه معماری سرآمد"، به تبیین ویژگیهای رویکرد طراحی- مبنا به مصرف هوشمندانه انرژی و تاثیر آن بر افزایش بازدهی آموزش طراحی معماری میپردازد.
روشها: پژوهش از طریق پرسشنامههای بسته، بهصورت خوداظهاری با مشارکت ۲۰ استاد و ۸۵ دانشآموخته کارشناسی ارشد معماری، سئوال میکند که مخاطب با مباحث "فیزیک ساختمان" و بهرهوری در مصرف انرژی چه میزان آشنایی دارد و مخاطب تا چه اندازه آموزشهای دانشگاهی مربوط را کاربردی میداند.
یافتهها: نتایج پرسشنامه گویای آن است که آموزشهای موجود در دانشگاههای برتر کشور براساس مدل اطلاعات- مبنا (و نه طراحی- مبنا) اجرا میشوند و در نتیجه توسط مخاطب "غیرکاربردی" ارزیابی میشوند.
نتیجهگیری: نظریه معماری سرآمد استفاده از الگوهای "طراحی- مبنا" در کاهش مصرف انرژی را در "آموزش طراحی معماری" و تغییر دیدگاه برای جایگزینکردن تربیت ابرمعمارِ "احساساتی- فرمالیست" (روشهای متعارف)، با تربیت یک معمار آشنا به استفاده از فناوریهای روزآمد را پیشنهاد میدهد. مهمترین موضوعات برای تحقق این نظریه در آموزش معماری عبارتند از: حرکت از "دانش ضمنی" به "یادگیری عمیق"، از "دادههای یکه" به "ابردادهها"، از "روشهای متعارف کنترل و نظارت" به "اینترنت اشیا"، و از نظام قدیمی "نقشهکشی ساختمان" به "مدلسازی دادهای ساخت".
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: معماری بومی سرشار از آموزه هایی است که رابطه نزدیک معماری و طبیعت را نشان می دهد. هدف اصلی این پژوهش بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت؛ و استخراج شاخص های موثر بر آن است.
روش ها: راهبرد پژوهش استدلال منطقی و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. با مرور نظریه معماری سرآمد، چارچوب نظری پژوهش تشکیل می شود؛ و سپس با روش دلفی و تکنیک شانون شاخص های مهم و موثر استخراج می شوند. به عنوان گروه بحث، به نظرات حلقه بیست نفره ای از متخصصان حوزه محیط زیست و معماری مراجعه می شود. ابزار جمع آوری نظرات، مصاحبه عمیق و پرسشنامه است.
یافته ها: یافته های کمی پژوهش نشان می دهد که یک هماهنگی معنادار میان اصول به کار رفته در معماری سنتی ایرانی و معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت وجود دارد. این بررسی ها نشان می دهد که در ابعاد اجتماعی و فرهنگی، توجه به فرهنگ مصرف کننده، سازگاری با محیط و چرخه عمر ساختمان؛ در ابعاد اقتصادی، فرهنگ قناعت، انعطاف پذیری و بهینه سازی نیارش؛ و در ابعاد زیست محیطی توجه به اقلیم و مصالح بوم آورد در اولویت قرار دارند.
نتیجه گیری: معماری بومی ایران را می توان نمونه ای از یک معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت در چارچوب نظریه معماری سرآمد شاخت. معماری ایرانی بیش از محصول به «فرآیند»، بیش از ارزان بودن به «بهینه بودن»، و بیش از رویکرد سوداگرانه و سود موقت به «چرخه عمر ساختمان» با نگاهی جامع و یکپارچه می نگرد.