جستجو در مقالات منتشر شده


۲۰ نتیجه برای مشبکی


دوره ۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

شناخت درست و کامل ذینفعان یکی از بخش‌های اصلی و هنر تصمیم‌گیری راهبردی است. بانک‌ها به عنوان بخش مهمی از اقتصاد کشور با ذینفعان متعدد و حساسی مواجهند و تغییرات مختلفی را در ساختار ذینفعان خود تجربه می‌کنند. شناخت و طبقه‌بندی درست این ذینفعان و اتخاذ راهبرد راهبرد مناسب برای تعامل با آنان یکی از راهکارهای بهبود عملکرد است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مدیریت تعامل بانک با ذینفعان راهبردی انجام شده است.
این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر داده‌ها کیفی و از نظر ماهیت و روش اجرای آن داده‌بنیاد است. راهبرد نمونه‌گیری، هدفمند و روش آن گلوله برفی بوده است. سنجش اعتبار درونی

 (قابلیت اعتبار) یافته‌ها، مقایسه نتایج به وسیله مبانی نظری و تأیید خبرگان و تأیید دقّت و صحّت داده‌ها با روش بررسی به‌وسیله اعضای پژوهش و روایی فرم مصاحبه از طریق روایی محتوایی انجام شده است.
نتایج به دست آمده حاصل از سه مرحله مصاحبه، اجرای فن دلفی و بارش مغزی، ۲ بعد بوده است که بعد اول شناسایی ذینفعان راهبردی شامل ۴ مؤلفه (قدرت، نفوذ، تأثیرگذاری، منافع و مشروعیت) و بعد تعامل با ذینفعان راهبردی شامل ۶ مؤلفه (سیاستگذاری، قوانین و مقررات، اداره و سازماندهی، کنترل و نظارت، تأمین منابع و فروش خدمات) که از ۷۶ شاخص حاصل شده‌اند.

دوره ۹، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

مشکل اصلی در بحث برنامهریزی راهبردی، نه تدوین بلکه پیادهسازی و اجرای آن است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی پیادهسازی و اجرای موفق راهبردها در سازمانهای سلسله مراتبی است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی است زیرا به دنبال چارچوبی برای کمک به پیادهسازی و اجرای موفق برنامه راهبردی است. شیوه گردآوری اطلاعات این پژوهش، مطالعات کتابخانهای و نیز انجام مصاحبه عمیق با خبرگان در حوزه مورد مطالعه بوده است. روش انجام این پژوهش تئوری دادهبنیاد چندگانه بوده است، بهطوری که پس از مرحله مطالعات کتابخانهای، متغیرهای مرتبط با پیادهسازی و اجرای راهبرد از ادبیات و پیشینه پژوهش با روش تحلیل محتوا در قالب دو دسته از عوامل فردی و سازمانی شناسایی و استخراج شده و یک الگوی ابتدایی براساس آنها ایجاد شده است. در مرحله بعد با بهرهگیری از نتایج حاصل از مرحله مصاحبههای عمیق با تعداد ۳۰ نفر از خبرگان آشنا به مباحث مدیریت و برنامهریزی راهبردی با استفاده نمونهگیری به روش گلوله برفی انجام شده است، الگویی براساس عوامل مطرح شده بهوسیله مصاحبهشوندگان استخراج شده است. در این الگو نیز عوامل در دو سطح فردی و سازمانی دستهبندی شدهاند. درنهایت الگوی نهایی براساس ترکیب دو الگوی حاصل از ادبیات نظری و الگوی حاصل از مصاحبهها استخراج و در قالب الگویی متشکل از پیشایندهای اجرا و پیادهسازی موفق راهبرد و همچنین نتایج اجرا و پیادهسازی آن در سطوح فردی و سازمانی ارائه شده است. 


دوره ۱۰، شماره ۱ - ( شماره ۱ پیاپی ۴۴- ۱۳۸۵ )
چکیده

هر چند امروزه اعتقاد به برنامه‌ریزی ملی همانند سالهای گذشته وجود ندارد، ولی این به‌ آن معنا نیست که باید برنامه‌ریزی کنار گذاشته شود، بلکه دنیای امروز روشهای جدید و مؤثرتری را برای برنامه‌ریزی ملی می‌طلبد. خاستگاه برنامه‌ریزی ملی با هر رویکردی، دست یافتن به نیازها و مطالبه‌های مردم می‌باشد و مدیریت کیفیت جامع که از نیازهای مشتری شروع شده و به دنبال تأمین رضایت مشتریان می‌باشد، بخوبی می‌تواند نگاهی جدید به برنامه‌ریزی ملی ارائه دهد. هدف این مدل تأمین رضایت مشتریان برنامه می‌باشد که واجد ویژگیهایی است که در صورت تحقق آنها رضایت براورده خواهد شد. جامع بودن، عدالت، انعطافپذیری، هماهنگی، سازگاری درونی و بیرونی، عقلانیت و اثر بخشی از خصوصیات هدف مدل می‌باشند که براساس نظرهای صاحبنظران برنامه‌ریزی به‌دست می‌آید. همچنین مبانی اصلی تحقق هدف، سه عامل اصلی، بهینه‌سازی فرایندهای برنامه‌ریزی، توانمندسازی دست‌اندرکاران برنامه و تمرکز بر نیازهای مشتریان برنامه می‌باشد. برنامه‌ریزی به مرحله تدوین برنامه خلاصه نشده و شامل تدوین، اجرا بررسی و اصلاح برنامه است و زمانی هدف مدل، یعنی رضایت مشتریان برنامه محقق می‌شود که کلیه مبانی ذکر شده به‌طور مستمر بهبود پیدا کنند.

دوره ۱۰، شماره ۴ - ( شماره ۴ پیاپی ۴۹- ۱۳۸۵ )
چکیده

چکیده ایجاد و حفظ مزیت رقابتی برای سازمانها در قرن بیست و یکم، مستلزم شناخت تغییرات تأثیرگذار برسازمان، چابکی و انعطاف در مواجهه با تغییرات و افزایش قابلیتها در ارتباط با تقاضاهای متنوع مشتریان است و تنها سازمانهای یادگیرنده این گونه اند. سازمانها به منظور یادگیرنده شدن، فرایند چهار مرحله ای شناسایی و خلق اطلاعات، تعبیر و تفسیر و تبادل اطلاعات، کاربرد عملی اطلاعات/ تولید دانش و نهادینه کردن دانش را به کار می گیرند و اجرای چنین فرایندی نیازمند بستر مناسب سازمانی است. سازمانهایی که ویژگیهای خاصی را در رهبری، نیروی انسانی، طرح سازمانی، فرهنگ و مأموریت و استراتژی خود ایجاد می کنند، زمینه را برای یادگیرنده شدن فراهم می سازند. نوآوری تحقیق در این است که سطوح یادگیرندگی سازمانها را براساس دو سنگ بنای فرایند یادگیری و ویژگی سازمانهای یادگیرنده تعیین می کند و یافته های پژوهش نشان می دهد که شرکتهای قطعه سازی خودرو از نظر سطح یادگیرنده بودن با یکدیگر متفاوتند و می توان آنها را با توجه به میزان تأکید و استفاده آنها از داده، اطلاعات و دانش بترتیب به سازمانهای داده مدار، اطلاعات مدار و دانش مدار تقسیم کرد. هر سازمان با توجه به اینکه تا چه مرحله از فرایند یادگیری سازمانی را به کار گرفته است و به چه میزان ویژگیهای سازمان یادگیرنده را به دست آورده است، در یکی از سطوح یادگیرندگی سازمانها قرار می گیرد.

دوره ۱۱، شماره ۳ - ( شماره ۳ پیاپی ۵۲- ۱۳۸۶ )
چکیده

در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات و سازمانها براساس دانش زندگی می‌کنند و می‌میرند، در این میان موفق‌ترین سازمانها آنهایی هستند که از این دارایی ناملموس به‌نحو بهتر و سریع‌تری استفاده کنند. مطالعات نشان داده‌اند که بر‌خلاف کاهش بازدهی منابع سنتی (مثل پول، زمین، ماشین‌آلات و غیره)، دانش در واقع منبعی برای افزایش عملکرد کسب وکار است. از دیدگاه استراتژیک، امروزه از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش سازمانی استفاده می‌شود و موفقیت یک سازمان به توانایی آن در مدیریت این منبع کمیاب بستگی دارد، به‌علاوه یکی از قابلیتهای مهم سازمانی که می‌تواند به سازمانها در خلق و تسهیم دانش کمک بسیار کند و برای آنها در مقایسه با سازمانهای دیگر «مزیت سازمانی پایدار » ایجاد کند، سرمایه اجتماعی است. از این رو، هدف مقاله حاضر بررسی نقش سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی در مزیت رقابتی دو شرکت خودروساز ایرانی است. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق نیز مدیران شرکتهای مطالعه شده می‌باشند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می‌دهد که در این دو شرکت بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری‌ رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارت واضح‌تر با افزایش سرمایه اجتماعی، سرمایه فکری آنها افزایش یافته است. همچنین نتایج نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری شرکتهای مطالعه‌شده توانسته است تا در افزایش مزیت رقابتی آنها تأثیر بگذارد.

دوره ۱۱، شماره ۲۰ - ( ویژه نامه پیاپی ۵۵- ۱۳۸۶ )
چکیده

علم به قدرت و نفوذ عواطف در حیات ذهنی انسان پی برده و در حال کشف و تببین جایگاه هیجانات و عواطف در فعالیتها، رفتارها، حرکات و سکنات انسانی است. در حوزه مطالعه هوش، سیر مطالعات از هوش منطقی که بر پایه شناخت استوار است به سمت هوش عاطفی حرکت کرده‌‌است. از دهه ۱۹۹۰ این مفهوم در ادبیات مدیریت به کار رفته و از مهارتهای جدید مدیریت رفتار سازمانی است. تحقیقات نشان می‌‌دهد که رهبران مؤثر از درجه بالایی از هوش عاطفی برخوردارند. مدیران برخوردار از هوش عاطفی، رهبرانی مؤثر هستند که اهداف را با حداکثر بهره‌‌وری و با کسب رضایت و تعهد سازمانی کارکنان محقق می‌‌سازند. از آنجا که سبک رهبری به عنوان یک الگوی رفتاری مستمر مدیران نقش تعیین‌کننده‌‌ای در تعهد سازمانی کارکنان دارد. سؤال اساسی این است که نقش سبکهای رهبری (تحول‌‌گرا، تعامل‌گرا) بر فرایند تأثیر‌‌گذاری مؤلفه‌های هوش عاطفی مدیران بر تعهد سازمانی کارکنان چگونه است. در تحقیق حاضر با تحلیل آرای صاحبنظران در خصوص جایگاه هوش عاطفی مدیران بر تعهد سازمانی کارکنان برای بررسی نقش سبکهای رهبری یک مدل مفهومی طراحی گردید. یافته‌‌ها نشان می‌‌دهد که سبک رهبری تحول‌‌گرا و تعامل‌‌گرا مکمل هم بوده، بر رابطه بین هوش عاطفی مدیران بر تعهد سازمانی کارکنان تأثیر‌‌گذار هستند و تأثیر‌‌گذاری سبک رهبری تحول‌‌گرا بیش از سبک رهبری تعامل‌‌گرا است.

دوره ۱۲، شماره ۱ - ( شماره ۱ پیاپی ۵۶- ۱۳۸۷ )
چکیده

با افزایش فرایند انعطاف پذیر کردن سیستمهای مدیریتی، از جمله سیستم جبران خدمات، ضرورت بررسی تئوریک و شناخت متغیرهای کلیدی مؤثر بر طراحی سیستم جبران خدمات انعطاف پذیر مطرح می شود. هدف مقاله بررسی توانایی تئوری کارگزاری در تبیین مسائل مربوط به جبران خدمات با لحاظ کردن متغیرهای تعدیل گر زمینه فرهنگی و ماهیت حرفه در سازمانهای ایرانی می باشد. طرح/ متدلوژی: در این مقاله یک مدل مفهومی توسعه داده شده که رابطه متغیر مستقل یعنی مفروضات تئوری کارگزاری و متغیر وابسته، یعنی ویژگیهای سیستم جبران خدمات (ساختار موجود جبران خدمات و تمایل کارگزاران به ترکیب این ساختار) را با دخالت متغیرهای تعدیل گر (ابعاد فرهنگی و نوع حرفه) در دو شرکت فعال در صنعت خودرو(باحرفه تولیدی و حرفه خدماتی) آزمون کرده است. لازم به ذکر است که مفروضات تئوری کارگزاری تا به حال در کشور ایران آزمایش نشده است. یافته‌ها: آزمون فرضیات، بعضی از مفروضات تئوری کارگزاری را تأیید می‌کنند. یافته‌ها نشان می‌دهند که بعضی از پیش بینیهای تئوری کارگزاری توسط ابعاد فرهنگی تحت الشعاع قرار گرفته و همین‌طور بعضی ازویژگیهای حرفه رابطه مفروضات تئوری کارگزاری با سیستم جبران خدمات را تعدیل کرده است. نتیجه گیری: لحاظ کردن مفروضات تئوری کارگزاری با توجه به ابعاد فرهنگی و شرایط حرفه در تنظیم قراردادهای جبران خدمات می تواند در بهبود سیستم حقوق ودستمزد شرکتهای ایرانی اثر بخش باشد و از مشکلات وهزینه های کار گزاری بکاهد.

دوره ۱۳، شماره ۲ - ( شماره ۲ پپاپی ۶۱- ۱۳۸۸ )
چکیده

امروزه با تشدید فضای رقابتی و تلاش شرکت‌ها در کسب سهم بیشتر از بازار، ضرورت تدوین مدل‌‌های جدید به‌منظور به‌کارگیری استراتژی‌‌های رقابتی بیش از پیش احساس می‌شود. در این راستا، توجه به بحث مدیریت هزینه با هدف جلب رضایت مشتریان از یک‌سو و حفظ حاشیه سود مورد نظر تولیدکنندگان از سوی دیگر، اهمیت بسزایی یافته است. این پژوهش به‌ منظور طراحی مدل مناسب استراتژی تحول سازمانی در مدیریت هزینه زنجیره تأمین شرکت‌ایران خودرو انجام شده است. پژوهش حاضر با مطالعه مدل‌‌های شناخته‌شده، تحول و شناسایی مؤلفه‌‌های مؤثر در‌ایجاد تحول در مدیریت هزینه و با رویکرد رفتار سازمانی، عوامل مؤثر بر مدیریت هزینه یعنی عوامل رفتاری، ساختاری، رقبا و فناوری را در جامعه تحقیق بررسی کرده است. ازاین‌رو مدل مفهومی‌تحقیق به‌ شکل ارتباط میان چهار سازه اصلی تأثیرگذار بر مدیریت هزینه و ده متغیر سازنده این سازه‌‌‌ها تببین شده است. در خصوص سازه رفتار، بررسی عوامل تأثیرگذار در سه سطح رفتار فردی، گروهی و سازمانی انجام می‌شود. همچنین در بخش رقبا، تأثیر تک‌منبع ‌بودن و ساختار هزینه شرکت‌‌‌ها و در بخش فناوری، تأثیر فناوری اطلاعات و فناوری تولید سنجش می‌شود. در بخش سازه ساختار نیز بررسی میزان تأثیر پیچیدگی، رسمیت و تمرکز بر استراتژی تحول مدیریت هزینه سنجش شده است. توزیع و بررسی پرسش‌نامه‌‌های جمع‌آوری‌شده از میان ۴۱ تولید کننده گرید A در زنجیره تأمین قطعات شرکت ‌ایران خودرو نشان می‌دهد که از میان عوامل معرفی‌شده در مدل مفهومی‌ تحقیق، تأثیر رقبا بر مدیریت هزینه تائید نمی‌شود. همچنین بررسی رفتار تأمین‌کنندگان نشان می‌دهد که تنها رفتار تأمین‌کنندگان در سطح گروهی بر استراتژی‌‌های مدیریت تحول هزینه در سطح سازمانی تأثیرگذار است . همچنین تأثیر ساختار سازمانی بر مدیریت هزینه، تنها بر اساس مولفه پیچیدگی تبیین می‌شود. ازاین‌رو باید گفت مؤلفه‌‌های رسمیت و تمرکز تأثیر چندانی بر مدل پیشنهادی تحقیق ندارند؛ اما دستاورد اساسی تحقیق تأیید ارتباط میان فناوری و مدیریت هزینه در دو حوزه فناوری اطلاعات و فناوری تولید است.

دوره ۱۳، شماره ۴ - ( شماره ۴ پیاپی ۶۴- ۱۳۸۸ )
چکیده

در طی دهه گذشته، شرکت‌ها به شکل فزاینده‌ای ‌به ارزش مدیریت دانش و یادگیری سازمانی پی‌برده‌اند ‌و محققان چنین فرایند‌هایی ‌را به شکل وسیعی مطالعه کرده‌اند. با وجود این هنوز برخی نکات در مباحث کنونی دانش سازمانی مبهم است. ‹‹شرکت‌‌ها نه تنها یاد می‌‌گیرند ، بلکه آنها فراموش نیز می‌‌کنند››. در حقیقت مدیریت دانش به دنبال خلق فرایند‌هایی ‌است که نه تنها به یادگیری و حفاظت از دانش مفید، بلکه برای عدم یادگیری و پرهیز از آنچه که مهم نیست هم به‌کار ‌می‌‌آید. فراموشی همانند یادگیری ساده نیست و ممکن است زیان‌آور یا سودمند باشد و در دو بعد هدفمند و غیر‌هدفمند قابل درک است. اما در هر حال به گونه چشم‌گیری ‌هم در بعد مثبت و هم در بعد منفی بر رقابت‌پذیری ‌یک شرکت مؤثر خواهد بود. در این مقاله ضمن بررسی مفهوم و اشکال فراموشی سازمانی، با توجه به اهمیت استراتژیکی فراموشی سازمانی هدفمند قصد بر آن است تا علاوه بر سنجش میزان فراموشی سازمانی هدفمند، ارتباط آن با رهبری فرهمند بررسی شود. در این راستا از طریق پرسشنامه از نظرات ۱۶۵ مدیر سطوح عالی، میانی و سرپرستی در زنجیره تأمین صنعت خودرو ایران استفاده شد. تحلیل همبستگی داده‌های ‌حاصل از آزمون استقلال کای مربع بیانگر وجود رابطه معناداری ‌بین هریک از ابعاد فراموشی هدفمند ( بعد دانش جدید وبعد دانش موجود ) و رهبری فرهمند می‌‌باشد.

دوره ۱۴، شماره ۳ - ( شماره ۳ پیاپی ۶۸- ۱۳۸۹ )
چکیده

موضوع انضباط کارکنان یکی از مسائل اساسی در مدیریت منابع انسانی است که به طور عمده بر ‏کنترل و یا پیشگیری از رفتار نادرست کارکنان در سازمان تأکید دارد. سه گونه انضباط سنتی، ‏تدریجی و مثبت، ناشی از همین تلقی رایج از انضباط است. در گونه‌ سنتی به مدیران این مجوز داده ‏می‌شود که در صورت بروز رفتار نامناسب از کارکنان، بلافاصله با ایشان برخورد کنند. در حالی‌که ‏در گونه‌ تدریجی بر برخورد مرحله‌ای تأکید شده است. در گونه‌ مثبت انضباط، هرگونه تنبیه نفی شده ‏و تنها اقدام مثبت توصیه می‌شود. ‏ در این مقاله، ضمن بررسی ریشه‌های نظری هر یک از گونه‌های مذکور در علم‌الاجتماع، گونه‌ای ‏نو و مبتنی بر دیدگاه اسلامی مفهوم‌پردازی شده‌است. راهبرد پژوهش کیفی بوده و بر اساس مطالعات ‏کتابخانه‌ای ساختاربندی شده است که در آن از روش‌های تحلیلی در طبقه‌بندی گونه‌های انضباط ‏کارکنان بهره‌برداری شده است. به‌این‌ترتیب تلاش شده ضمن احصای گونه‌های موجود انضباط به ‏مثابه گونه‌های ایدئال در دانش مدیریت، سازه‌های مبنایی آن‌ها بر اساس ادبیات علوم اجتماعی ‏بازشناسی شود. دوگان هستی‌شناسی مبتنی بر دنیاگروی و یا آخرت‌گروی و اصالت فرد و یا جامعه، ‏حداقل چهارگونه‌ رویکرد به انضباط کارکنان را بازپردازی می‌کند. ‏ در نهایت این‌که گونه‌ ایدئال انضباط تعالی‌بخش بر اساس آیات قرآنی، برای ساخت مفهوم ‏انضباط تبیین شده است.‏

دوره ۱۴، شماره ۴ - ( شماره ۴ پیاپی ۶۹- ۱۳۸۹ )
چکیده

دولت ها در اجرای بسیاری از خط مشی های عمومی موفق عمل نمی کنند. چالش ها، موانع و محدودیت های بسیاری ممکن است اجرای خط مشی ها را با اخلال روبرو کند. اما معمولاً هنگامی که مرحله اجرا دچار شکست می شود؛ فقط مجریان سرزنش می شوند، در حالی که تدوین کنندگان خط مشی هم نقش زیادی در (موفقیت و) شکست خط مشی ها دارند. عدم رعایت عقلانیت در مرحله تدوین خط مشی به وسیله تدوین کنندگان می تواند به اجرای ناموفق خط مشی ها منجر شود. در این پژوهش بر اساس نظریات ایگنیس اسنلن ( ۲۰۰۲ )، مفهوم عقلانیت ترکیبی است از ابعاد اقتصادی، قانونی، سیاسی و حرفه ای. با تکیه بر مبانی نظری مدیریت دولتی، فرضیه پژوهش این گونه تدوین شده است که وضعیت رعایت عقلانیت در خط مشی های مصوب مجلس هفتم شورای اسلامی با وضعیت مطلوبِ عقلانیت برای اجرای موفق خط مشی ها تفاوت معنادار دارد. با جمع آوری داده های لازم از خبرگان از طریق پرسشنامه و تحلیل آنها با ابزارهای آماری، فرضیه پژوهش تأیید شد. بر این اساس می توان گفت عدم رعایت ترکیب مطلوب عقلانیت در مرحله تدوین خط مشی به اجرای ناموفق خط مشی ها منجر شده است.

دوره ۱۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۰ ۱۳۹۰ )
چکیده

چکیده: ظرفیت دولت و حاکمیت از جمله مفاهیم جدیدی است که در طول دهه ی اخیر به ادبیات مدیریت دولتی و علوم سیاسی وارد شده است. ادبیات موجود در زمینه ی این مفهوم از جامعیت و یکدستی برخودار نیست. این مقاله قصد دارد تا ابعاد مختلف ظرفیت را مورد واکاوی قرار داده و بر پایه آن مدلی برای سنجش آن ارائه دهد. ظرفیت حاکمیت در ابعادی چون ظرفیت یک کشور در طراحی، اجرا و ارزیابی ابرخط مشی ها و خط مشی ها تجلی پیدا می کند. نکته نو آورانه این نوشتار در ارائه مدلی در باره ظرفیت حاکمیت بوده که در پژوهش های پیشین انجام نشده است. در پژوهش های پیشین، اندیشمندان بنا به زمینه پژوهشی خود با نگاهی خرد به موضوع ظرفیت نگریسته اند و یک نگاه جامع که دربرگیرنده همه ابعاد ظرفیت حاکمیت باشد مورد توجه نبوده است. این خلاء بوسیله این پژوهش پر شده است. این مقاله در دو بخش به نگارش در آمده است. در بخش نخست، به مرور ادبیات نظری در باره موضوع ظرفیت حاکمیت پرداخته شده و مبانی نظری این مفهوم مورد مطالعه قرار گرفته است. در بخش دوم این مقاله به تدوین مدلی اقدام شده است که بوسیله داده های جمع آوری شده از کشورهای مختلف مورد آزمون قرار گرفته است.

دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده

تحقیقات نشان داده است که سفارشی سازی انبوه ارزش بیشتری را به مشتری ارائه می نماید. در این راستا ،این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سوال است که چگونه ارزش تمایز فردی بر ارزش کلی درک شده و قصد خرید محصولات سفارشی سازی شده انبوه اثر می گذارد در این تحقیق تمایزات فردی موثر در غالب سه بعد :نیاز به بهینه سازی،تمرکز بر زیبایی محصول و نیاز به منحصر به فرد بودن منعکس می شود. در این ارتباط مدل مفهومی بر اساس تئوری مشارکت ، تئوری وظیفه ای نگرشها و تئوریهای مطلوبیت منحصر به فرد بودن ارائه و آزمون شده است. این تحقیق توسعه ای –پیمایشی بوده و در آن دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاههای تهران و تربیت مدرس مورد سوال قرار گرفتند.به طور کلی اطلاعات بدست آمده از پاسخها در غالب مدل مفهومی رابطه میان سه بعد تفاوتهای فردی مصرف کننده و ارزش کلی درک شده و قصد خرید محصولات سفارشی سازی شده انبوه را تایید می نمایند.

دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

امروز سازمان ها علاوه بر تدوین استراتژی هایی برای جذب مشتریان جدید و انجام معامله با آنها درصدد برآمده اند تا مشتریان کنونی را نیز حفظ کنند و رابطه ای دائمی با آنها به وجود آورند؛ به عبارتی بهتر آنها دریافته اند که از دست دادن یک مشتری چیزی مانند از دست دادن یک قلم فروش است و آن به معنی از دست دادن کل جریان خریدهایی است که مشتری می توانست در طول زندگی خود یا دوره زمانی که خریدار محصولات شرکت بود، انجام دهد. ازآن جایی که در بازارهای تجاری از دست دادن مشتریان به معنای از دست دادن بخش مهمی از سرمایه سازمان بوده و هزینه زیادی بر آن تحمیل می کند، توسعه روابط نزدیک و قوی با مشتریان منجر به خلق ارزشی عمده برای سازمان می شود. سازمان ها باید به طور فعال روابط خود را با مشتریان سودآور تقویت کرده و سعی کنند به ارتباط خود با مشتریانی که سودآور نیستند، پایان دهند. در تحقیق حاضر به بررسی مفهومی جدید با عنوان "سودآوری مشتری برای سازمان" پرداخته می شود. این تحقیق با هدف طراحی مدل سودآوری مشتری برای سازمان ها و بررسی عوامل اثرگذار بر سودآوری مشتری در بنگاه های ایران انجام می شود. به این منظور پس از مرور مبانی نظری در این زمینه، نسبت به شناسایی عوامل مؤثر بر سودآوری مشتری برای سازمان و ارائه مدل مفهومی مناسب برای سنجش و تأیید این روابط اقدام می نماییم. سپس به جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و تجزیه و تحلیل آنها پرداخته و در نهایت با استفاده از نتایج تحقیق، عوامل رضایت مشتری و وفاداری مشتری (خرید مجدد مشتری و پیشنهاد به سایر مشتریان) را به عنوان عوامل تأثیرگذار بر سودآوری مشتری برای سازمان معرفی می کنیم.

دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

فوتبال صنعتی است که برندینگ و اساس آن یعنی هویت برند، اهمیت فوق العاده ای در آن دارد. بطوریکه محققان، در کشورهای صاحب فوتبال الگوهای برند خاصی در ارتباط با آن ارائه داده اند. در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با هدف کاربردی، اطلاعات در دو فاز کیفی و کمی گرد آوری گردید. جامعه آماری، شامل ۱۰ نفر از خبرگان مرتبط و کارشناس در زمینه تحقیق، و تماشاگران ۶ تیم لیگ برتری که در ورزشگاه حاضر شدند، می باشد. حجم نمونه در فاز اول ۳۰۰ و فاز دوم ۷۲۰ نفر بود که با روش تصادفی ساده و با نسبت برابر، از هواداران تیم ها انتخاب شد. بر این اساس پژوهشگران ضروری دیدند که بر پایه دیدگاههای نوین تئوری هویت برند (کو ۲۰۰۹، شیلهانک ۲۰۰۸، کلمن ۲۰۱۱، زوچرماگلیو ۲۰۱۱، سیلوریا ۲۰۱۱، ریچلیو۲۰۱۱) و با در نظر گرفتن الگوهای هویت برند چند کشور دارای برند فوتبال (آلمان، اسپانیا، فرانسه، کره جنوبی) به همراه استفاده از نظرات خبرگان و هواداران، الگوی عوامل هویت برند تیم های حاضر در لیگ برتر فوتبال کشور در فصل ۹۲/۹۱ را ارائه نمایند و در نهایت با استفاده تحلیل عاملی و الگوی معادلات ساختاری دیدگاهی نوین در مورد ابعاد هویت برند فوتبال کشور ارائه شدکه به ترتیب بار عاملی عبارتند از: موفقیت (۹۷/.)، تحویل کالا (۹۲/.)، منطقه بومی تیم(۸۹/.)، بازیکنان ستاره(۸۸/.)، لوگو، هواداران، سابقه، رقیب سنتی(۸۷/.)، سنت(۸۵/.)، عملکرد تیم(۸۲/.)، استادیوم(۷۲/.) و پرسنل غیر بازیکن(۵۱/.).

دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

نگرش به سازمان‌ها در طول زمان با تغییر و تحولاتی همراه بوده است. زمانی سازمان‌ها را همچون سیستم‌های بسته درنظر می‌گرفتند که هیچ تعاملی با محیط خارجی نداشت. با مطرح شدن نگرش سیستمی، نوع نگاه به سازمان هم تغییر کرد. در این زمان سازمان‌ها را مانند سیستم‌های باز می‌دیدند که با محیط خود در تعامل هستند. زمانی فعالیت سازمان‌ها درون یک صنعت انجام می‌شد و امروزه با وجود تغییرات فزاینده‌ای که در محیط‌های کسب‌وکار روی داده است، مرزهای میان صنایع تا حدود زیادی از بین رفته است. در بیان جیمز مور (۱۹۹۳)، امروزه فضای فعالیت سازمان‌ها، فضایی اکوسیستمی است که در آن کسب-وکارهای مختلف از صنایع گوناگون، با یکدیگر روابط متقابل دارند و بقای آنها تا حدود زیادی به یکدیگر وابسته است. این مفاهیم به‌خوبی در رویکرد اکوسیستم کسب‌وکار، مطرح شده است. رویکرد اکوسیستم کسب‌وکار در نتیجۀ تغییرات محیطی دهه‌های اخیر ظهور یافته است و بکارگیری آن، نیازمند ایجاد تغییرات در ذهنیت افراد است تا بتوانند با نگرش جدیدی به دنیای کسب‌وکار نگاه کنند و مبانی فکری این رویکرد، نشان‌دهنده این تغییرات ذهنی است. این مقاله از نوع مقالات مروری-تحلیلی و هدف آن، تبیین مبانی فکری رویکرد اکوسیستم کسب‌وکار است که با تجزیه‌‌و‌تحلیل تغییرات جهان کسب‌وکار در دهه‌های اخیر، به تبیین این مبانی فکری می‌پردازد. آشنایی با این مبانی، یکی از ضرورت‌های موفقیت در عصر کنونی است.

دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

یکی از مهم‌ترین مفاهیم هر سازمانی در هر اندازه و هر بخشی عملکرد بازار سازمان است. موفقیت سازمان در بازار در نتیجه عملکرد بازار سازمان است در‌واقع می‌توان گفت عملکرد بازار یکی از مشخصه‌های مهم نتایج سازمان است. قابلیت‌های پویا از ضرورت‌های حیاتی برای بهبود عملکرد سازمان‌ها در محیط‌های متلاطم شناسایی شده است. این مفهوم در سال‌های اخیر توجه بسیاری از محققان مدیریت را به خود جذب کرده است. چگونگی دستیابی به این نتیجه مهم برای سازمان‌ها امری حیاتی است ولی با این وجود تحقیقات اندکی در این راستا انجام شده است. در این مطالعه مدل بهبود عملکرد بازار سازمان مبتنی بر ترکیبی از قابلیت‌های پویای مؤثر نظیر شایستگی IT، هوشیاری کارآفرینانه، ظرفیت جذب، چابکی عملیاتی و بازارگرایی به منظور بهبود عمکرد بازار در صنعت الکترونیک ایران ارائه و آزمون شده است. این مدل بر‌اساس چهار حوزه ادبیاتی مدیریت، یعنی ادبیات مدیریت استراتژیک در ارتباط با قابلیت‌های پویا، ادبیات مرتبط با حوزه بازاریابی، کارآفرینی و ادبیات مرتبط با فناوری اطلاعات ایجاد شده است. نتایج به‌دست آمده از نمونه آماری، مدل بالا را تأیید می‌کند. بنابراین می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که ترکیب ارائه شده از قابلیت‌های پویا به بهبود عملکرد بازار کمک می‌نماید.

دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده تدوین استراتژی متناسب وظیفه سنگین تیم مدیریت است اما اجرای آن در سازمان به مراتب دشوار تر است. .عوامل زیادی بر تبدیل برنامه ها به اقدامات سازمانی تأثیر میگذارد. تحقیقات نشان می دهند که عوامل انسانی از عوامل مهم در اجرای موفق استراتژی ها در سازمان ها محسوب می شوند به این ترتیب پژوهش حاضر بر بعد انسانی(رفتاری) تأکید دارد. پژوهش حاضر از نظر رویکرد، پژوهش کیفی است که از استراتژی تئوری داده بنیاد و همچنین از طرح نظام مند اشتراس کوربین استفاده شده است . به منظور گردآوری داده ها با ۱۸ خبره علمی- عملی شامل مدیران معاونان بانکی و اساتید دانشگاهی، مصاحبه های باز صورت گرفت. طبق دستور العمل کدگذاری باز و محوری در قالب ۲۲ مقوله فرعی و ۶ مقوله اصلی مفهوم سازی شده است. مدل اجرای موفق استراتژی به تبیین عوامل مؤثر بر اجرای موفق استراتژی(ها) و همچنین نحوه تعامل آنها با یکدیگر می پردازد. بطوری که اجرای موفق تابعی از بستر رفتاری به عنوان شرط علّی رخ داد شایستگی های رفتاری اجرا محور بوده و توان اجرای استراتژی به همراه عوامل درون سازمانی و ثبات نسبی بستر حاکم منجر به پیامد نهایی یعنی تحقق چشم اندازها و اهداف ، اجماع و چابکی سازمانی می شود. واژگان کلیدی : ،استراتژی، اجرای استراتژی ، اجرای موفق استراتژی ، رویکرد رفتاری

دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

یکی ‌‌‌از‌ تـحوّلات نظام اداری کشور در سال‌های اخیر شناسایی‌ ادارات، نهادها و سازمان‌ها با خدمات مشابه‌ و حذف‌ فعالیت‌های‌ موازی دستگاه‌های مـتعدد و سـپردن آن بـه یک سازمان یا به‌ عبارتی ادغام چند اداره‌ و سازمان در یک مجموعه می‌باشد. هرچند انجام این امر بـا هدف تحرک و پویایی سازمان جدید در ارائه‌ خدمات‌ بهتر یا تولید مطلوب‌تر صورت مـی‌گیرد، اما در مدت زمانی که مـراحل ادغـام طی می‌شود، کارکنان و سازمان‌های در حال ادغام را در‌هاله‌ای از ابهام و نگرانی فرو می‌برد. در این راستا مطالعه حاضر به منظور شفاف سازی ادغام با تأکید بر سازمان‌های دولتی صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نظر رویکرد، پژوهش کیفی است که از استراتژی تئوری داده بنیاد و همچنین از طرح نظام مند اشتراس کوربین استفاده شده است . به منظور گردآوری داده ها با ۱۸ خبره علمی - حرفه ای سازمانی شامل متولیان و صاحب نظران در امر ادغام سازمان‌های دولتی مصاحبه های باز صورت گرفت. طبق دستور العمل کدگذاری باز و محوری در قالب ۲۰ مقوله فرعی و ۶ مقوله اصلی مفهوم سازی شده است. مدل اجرای استراتژی ادغام به تبیین عوامل مؤثر بر اجرای موفق استراتژی ادغام و همچنین نحوه تعامل آنها با یکدیگر می پردازد. بطوری که اجرای موفق استراتژی ادغام تابعی از بستر زمینه سازهای ادغام به عنوان شرط علّی رخ داد ابعاد عملی ادغام بوده ، توانمدی و سالم سازی به همراه عوامل درون سازمانی و ثبات نسبی بستر حاکم منجر به پیامد نهایی یعنی چابکی دستیابی به اثربخشی و کارایی دولت می شود.

دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

در سال "حمایت از کالای ایرانی" موضوع تمایل به ترجیح محصولات داخلی توجه بیشتری را طلب می­ کند. در این پژوهش برای تشخیص گروه­های مختلف مصرف ­کنندگان ازنظر تمایل به ترجیح محصولات داخلی، مقیاس جدیدی ارائه شده است تا نه یک دسته، بلکه دسته ­های مختلف مصرف­ کنندگان را ازنظر میزان ترجیح محصولات داخلی تشخیص دهد. در این پژوهش آمیخته، ابتدا مقیاس جدیدی توسط خبرگانِ دانشگاهی و با انتخاب و اصلاح گویه­ های طراحی‌شده برای شناسایی سه دسته مصرف ­کنندگان قوم ­مدار، جهان­ وطن ­گرا و بیگانه ­مدار ایجادشد؛ سپس مقیاس بدست آمده در صنعت خودرو ایران آزمون و ۵۵۸ پرسشنامه قابل‌تحلیل بر اساس تحلیل خوش ه­ای، ابتدا به دو دسته، یعنی متمایل به خودرو خارجی و متمایل به خودرو داخلی طبقه­بندی شدند. نقاط ضعف این تقسیم­بندی، در تقسیم مشاهدات به ۵ دسته به حداقل رسید. بر این اساس خوشه­ای که ویژگی­های مصرف­کنندگان قوم­مدار را داشته باشد، شکل نگرفت. خوشه­ای با عنوان طرفداران محصولات داخلی اما ناراضی از محصولات یک صنعت شناسایی شد که در تحقیقات پیشین و در تقسیم مشتریان به دو دسته، منشأ تناقض تئوری و واقعیت بازار بود. براساس یافته­های پژوهش و در راستای "حمایت از کالای ایرانی" پیگیری همیشگی تغییرات خوشه­ها در صنایع مختلف و تدوین برنامه­های متناسب با هر خوشه پیشنهاد شده است.
 

صفحه ۱ از ۱