جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای مرادی باستانی


دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده



 روایت­های داستانی بسیاری از لایه­های معنایی را در خود به­همراه دارند. این لایه­های معنایی نظام­های درون­گفتمانی را دربرگرفته و تغییرات و تحولات آنها را نشان می­دهند. اریک لاندوفسکی با طرح نظام­های معنایی در پی دستیابی به حلقه­های گمشده معنا در بسترهای روایی بود. بسترهایی که کنش­های گفتمانی و روایی را نشان می­دهند. بر اساس چهار نظام معنایی لاندوفسکی که در این تحقیق بر دو نظام یعنی نظام «مکان-ورطه و چرخان» تاکید شده است، می‌توان به رمزگشایی نشانه‌های موجود در متن و ارتباط میان این نشانه‌ها با یکدیگر و جهان­بینی نویسنده پرداخت. پژوهش حاضر بر اساس رویکرد توصیفی-تحلیلی در پی دستیابی به لایه­های ظریف و منسجم معنایی در رمان سمفونی مُردگان نوشته عباس معروفی است. با توجه به چیره‌دست بودن نویسنده در خلق آثاری با شیوه‌ جریان سیال ذهن در این پژوهش بر آن هستیم تا نشان دهیم چگونه سوژه­ها با جهان پیرامون عجین شده­اند و همچنان که در حال گشودگی هستند، احساسات و تا حدی سرنوشت خود را به دیگری سرایت می‌دهند. همچنین با تحلیل نظام مکان-ورطه تا حد بسیاری به این مهم می‌رسیم که سوژه نمی‌تواند به تنهایی شکل دهنده سرنوشت خویش باشد و پس از اینکه خود را ناتوان می‌بیند ناچار به آنچه بخت و اقبال برای او در نظر گرفته است تن می‌دهد.
 

دوره ۱۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۳ )
چکیده


در پژوهش حاضر، مسئله‌ تروما (روان­زخم) در اولیس از بغداد، نوشته‌ اِریک اِمانوئل اشمیت و هم‌نوایی شبانۀ ارکستر چوب‌ها، نوشته‌ رضا قاسمی مورد بررسی قرار گرفته است. خواننده در هر دو داستان شاهد مهاجرت شخصیت اصلی داستان است. سَعد، شخصیت اصلی اولیس از بغداد به جهت گریز از جنگ داخلی، تصمیم به مهاجرت می‌گیرد. هم‌نوایی شبانه روایتی فراواقع‌گرایانه از مهاجرت یدالله را به تصویر می‌کشد. پژوهش پیشرو به‌دنبال چرایی مهاجرت و آسیب‌های ناشی از آن است. تروما یا روان‌زخم به دنبال یک آسیب روانی - که معمولاً در کودکی برای فرد بوجود می‌آید- می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری داشته باشد که درمان آن بسیار سخت و حتی گاه ناممکن است. مهاجرت، بخصوص اگر امری ناخواسته باشد، می‌تواند آسیبی تروماتیک در پی داشته باشد که گاه موجب چند پارگی، احساس افسردگی، پوچی، تنهایی و نابسامانی خواهد شد. فردی که مهاجرت را تجربه می‌کند با دنیایی جدید مواجه است که در آن اصول و مرزبندی‌های بسیاری دستخوش تغییر خواهند بود. این پژوهش توصیفی - تحلیلی با رویکرد تطبیقی، نشان می‌دهد که مهاجرت، چه به صورت اختیاری و چه به صورت اجباری، می‌تواند پیامدهای ترومایی در برداشته باشد، هویت یک فرد را دگرگون کند و بر تجربیات و روابط شخصیت ها تأثیر بگذارد. هم‌چنین روایت مهاجرت چه به صورت واقعی و چه فراواقع‌گرایانه، آشفتگی در نوشتار و ساختار داستان را در پی دارد که خود حاکی از روایت تروماتیک می­باشد. این تحقیق به بررسی مفهوم تروما در دو اثر ادبی از اریک امانوئل اشمیت و رضا قاسمی پرداخته و روش‌هایی که در هر کدام به تصویر کشیده شده است، مقایسه خواهد شد. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که هر دو رمان اجتماعی، تروما را به عنوان یک پدیده پیچیده و چندوجهی به تصویر می‌کشند که زندگی افراد را به روش‌های مختلف تحت تأثیر قرار می‌دهد و از سوی دیگر بازنمایی تروما در هر رمان منحصر به فرد است و زمینه فرهنگی و تاریخی آثار مربوطه را منعکس می‌کند.
 


صفحه ۱ از ۱