جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای مختاباد امرئی


دوره ۳، شماره ۱ - ( پیاپی ۴ ۱۳۹۲ )
چکیده

منطقه‌گرایی، دیدگاهی تحلیلی و انتقادی است که با تأکید بر حفظ ویژگی‌ها و خصوصیات خاص مکان، برای هویت خاص منطقه در مقابل خصوصیات عام جهانی اولویت قائل است. مقاله حاضر در پی آن است که از رهگذر بررسی پیشینه و سیر تحول نظریه منطقه‌گرایی در معماری از طریق تحلیل دیدگاه صاحب‌نظران و مصادیق به تبیین رویکردهای غالب در این حوزه همت گمارد. روش تحقیق در این نوشتار بر مبنای روش کیفی و تحلیلی– تفسیری است و از شیوه اسنادی استفاده شده است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که نظریه منطقه‌گرایی از رویکردهای بومی‌گرایانه و تأکید بر برداشت‌های کالبدی و مباحث سبکی، شکلی و زیبایی شناسی منطقه، به سمت رویکردهای نوین و توجه به مباحث اجتماعی، فرهنگی، زیست‌بوم و ارتباطات انسانی تغییر رویه داده، در پی تعدیل اندیشه‌های تعصب‌گرایانه و محدودیت‌زای پیشین و تقویت نگرش تعاملی و استفاده از مزایای جهانی است.  تأکید بر مشارکت مردم و طراحی با تمرکز بر نیازها و قابلیت محلی در راستای تحقق توسعه پایدار، روش پائین به بالا در طراحی به جای روش متمرکز از بالا به پایین، توجه به نیازهای واقعی انسان و ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و هنجاری در راستای مقاومت در برابر یکسانی محیط مصنوع، تقویت حس مکان، حفاظت خلاق به جای نگاه رجعت‌گرا، منطقه‌گرایی انتقادی و منطقه‌گرایی تعاملی از راهبردها و گفتمان‌های غالب منطقه‌گرایی در قالب رویکردهای کالبدی، بوم شناختی و معنایی به شمار می‌روند.

دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

تا امروز آنچه را که به عنوان نشانه‌شناسی معماری، می‌شناسیم زیرمجموعه‌ای از نشانه‌شناسی هنر و در سایۀ مفاهیم آن، فاقد نمودی مستقل است. باتوجه به مفاهیم نظری معماری و همسویی با اندیشه‌های زبانشناختی و نشانه‌شناسی، نیاز به بازتولید و تدوین نشانه‌شناسی معماری مشهود است. بدین منظور ابتدا مفاهیم زبانشناسی و نظریات نشانه‌شناسان مورد بازشناسی قرارگرفته و سپس به مدلسازیشان پرداختیم. با این رویکرد معماری چون متنی فضایی مورد خوانش قرار گرفته که در پیکرۀ خود از لایه‌های متعددی تشکیل شده‌است. این لایه‌ها به صورت سیستمی و فرآیندی با یکدیگر در ارتباط بوده و متن معماری را به وجود می‌آورند. اندیشه‌های مربوط به کارکرد، مسائل اقتصادی، زمان، مفاهیم زیباشناختی، مسائل اجتماعی-فرهنگی، مفاهیم هرمنوتیکی لایه‌های سیستمی و مفاهیم مربوط به آموزش، تجربیات، موضوعیت، کارفرما، دیدگاه معمار لایه‌های فرآیندی معماری را شکل می‌دهند. خوانش نشانه‌شناختی معماری، به دنبال بازتولید طرح بر اساس ارتباط بین این لایه‌ها و بر اساس برداشت مخاطب است. در این مقاله پس از بررسی نظریات نشانه شناسان، مدل نشانه شناسی معماری، مبتنی بر مبانی نظری معماری و نظریات نشانه شناختی، مطرح شد. سپس مدل ارائه شده در خوانش سه بنای مسجد معاصر تهران(مسجد دانشگاه تهران، مسجد الغدیر میرداماد، مسجد دانشگاه تربیت مدرس) مورد آزمون قرار گرفت.

دوره ۵، شماره ۲۰ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده

در ورود مطالعات بینامتنی در هنر توجه برخی اندیشمندانِ بینامتنیت در تحلیل‎های بینامتنی از مطالعات ژرار ژنت به سازوکارهای مختلف متن جلب شده است. ژنت خود با طرح ترامتنیت ۵ قسم از این روابط را پیش‎روی تحلیل‎گران متن گذاشت. این مطالعات به مرور زمان به سینما نیز راه یافت. هدف این مقاله بررسی ابرمتن‎ها و پیرامتن‎ها -دو جزء ترامتنیت- در سینمای ایران است. در مواجهه با برگرفتگی‎های سینمایی متوجه خواهیم شد یک متنِ فیلمی از متون دیگر چه ادبی و چه دیگر متون، به صورت‎های مختلف برمی‎گیرد. یکی از مسائل این پژوهش شناخت انواع برگرفتگی‎های سینمایی و ویژگی‎های آن‎هاست. در روابط پیرامتنی، متنی در آستانه متن دیگر قرار می‎گیرد و به نظر می‎رسد نسبت آن با زمان اکران مهم‎ترین مسئله در این رابطه است. هدفی که در راستای این مسائل دنبال می¬شود معرفی الگویی از روابط بینا-متنی است که انواع این برگرفتگی‎ها و روابط زمانی پیرامتنی را در سینمای ایران مشخص ¬کند. برای رسیدن به مناسبات ابرمتنی و پیرامتنی در سینمای ایران؛ برخی از فیلم‎های سینمای ایران در دو دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ مورد مطالعه قرار گرفته است.

دوره ۸، شماره ۴ - ( - ۱۳۷۹ )
چکیده

-

دوره ۹، شماره ۳۷ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده

باورهای دینی با اسطوره شکل می­گیرند و قهرمانان و امامان معصوم همواره از اسطوره­ها و بن­مایه­های تکرارشوندۀ مقدس و هویت­بخشِ فرهنگ ایرانی به­شمار می­آیند که در ناخودآگاه، باور و سنن عامۀ مردم جای دارند. آن­ها با آرمان مشترک، سرنوشت و رسالت مشابه بر
شکل­گیری متون مختلف ادبی و هنری ازجمله شاهنامۀ فردوسی و نمایش تعزیه اثرگذار
بوده­اند. رمزگشایی معنایی از نمادهای اسطوره­ای و تکرارشونده و میزان تأثیرپذیری قهرمانان از یکدیگر، در
دو متن قبل و بعد از اسلام، درخوانشی بینانشانه­ای، با رویکرد بیش­متنیت ژنتی، یکی در داستان «سیاوشِ» شاهنامه (پیش­متن) و دیگری تعزیۀ امام ­حسین(ع)، به­منزلۀ بیش­متن و نیز چگونگی برگرفتگی یا گشتار روایت متنی به روایت نمایشی، هدف تحقیق است. بعد از بیان مبانی نظری، تطبیق نمادهای اسطوره­ای مربوط به قهرمانان دو متن و درنتیجه، اشتراکات و افتراقات در جدول­هایی ارائه شده است. این پژوهش درپی پاسخ به این پرسش است که وجود چه عناصر و نمادهای مشترک یا منحصربه­فردی در تفکر و اعمال قهرمان ایرانی، گاه در شخصیتی زمینی ـ اسطوره­ای و گاه مذهبی ـ تاریخی و آسـمانی تجلی می­یابد که سبب احیا، تکرار و بازتولید هرسالۀ بزرگداشت سوگشان، با نمادهای آئینی مشابه می­شود؟ روش پژوهش توصیفی ـ تطبیقی و تحلیل محتوای متن از نوع کیفی و استفاده از اسناد کتابخانه­ای است. درنتیجه، در همان­گونه­گی­ها می­توان به نمادهای هالۀ نور، اسب همه­چیز­فهم، عدد سه مقدس، سپیدی جامه، حضور فرازمینی­ها و... و در تراگونه­گی­ها به نماد ایزد نباتی، گذر از آتش، عنصر پَرسیاوشان، ذوالفقار و زره سحرانگیز و... اشاره کرد.


دوره ۱۰، شماره ۴۳ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده

اندیشه ثنویت و به‌تبع آن الگوی اساطیری پیکار کیهانی یکی از اصلی‌ترین درون‌مایه‌های دینی ایرانیان شمرده می‌شود که هم در محتوا و هم در ساختار اجرایی سنت‌های نمایشی ایران قابل‌مشاهده است. در این طرح اسطوره‌ای دو شخصیت با سرشتی متضاد یا هدفی متعارض با یکدیگر به جدال می‌پردازند و در نتیجه آن نوعی آفرینش همچون رهایی آب، رهایی از اسارت یا به‌طور کلی حرکت از آشوب به نظم و هم‌چنین باروری جهان اتفاق می‌افتد. ما در برخی سنت‌های نمایشی ایرانی شاهد بازتاب پیکار کیهانی هستیم، پیکاری که به‌شکلی نمادین واقعه ازلی اسطوره‌ای را به نمایش درمی‌آورد و از طریق این الگوی قابل تقلید، اشخاص، اشیا و مکان نمایش از خود فراتر رفته و هر جزء آن به تجلی امر مقدس بدل می‌شود. در این مقاله تلاش شده است تا با بهره‌گیری از ریشه‌های اساطیری و بررسی تجلی امر قدسی موجود در این‌ گونه‌های نمایشی در چارچوب نظری تاریخ‌نگاری نوین میرچا الیاده، به نمایش‌های سنتی ازجمله «سخنوری»، «دئیشمه آشیق‌ها»، «پهلوان‌کچل» و نمایش‌های مرتبط با «میرنوروزی» نگاهی تحلیلی انداخته شود و مطالعه شود چگونه این الگو، و به‌طور اخص مسئله پیکار، در نمایش‌های سنتی بازنمایی شده و به‌مثابه نوعی ضرورت اعتقادی و زیستی در فرهنگ عامه موردتوجه واقع شده است.
 

دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۱ )
چکیده

لودویگ ویتگنشتاین متأخر اعتقاد دارد که بازی‌های زبانی سبب‌ساز شکل‌گیری معناست. او زبان را دارای منطقی می‌داند که در گرامر اولیۀ آن کامل می‌شود. اما تناقض‌های موقعیتی، شرایطی را به‌بار می‌آورد که در قالب آن می‌توان به تصوری دیگر از همان موقعیت رسید. تصوری که در یک بازی زبانی جدید تبلور می‌یابد و می‌توان به آن عنوان تخیل داد. بنابراین می‌شود، این تصور را از امری ذهنی به مقوله‌ای زبانی بدل کرد. یکی از بسترهایی که می‌توان این بازی‌های زبانی را با شاهد مثال دنبال کرد، عرصۀ متون نمایشی است. ویتگنشتاین ماهیت پژوهش را در توصیف می‌داند و با تحلیل و تبیین مخالف است و ادعا دارد، که فلسفۀ زبان با توصیف بازی‌های زبانی به وظیفۀ خود عمل کرده است.  هدف اصلی این مقاله این است که  تخیل در زبان چگونه شکل می‌گیرد،  و بر همین اساس، فیلم‌نامۀ دربارۀ الی اثر اصغر فرهادی برای پژوهش برگزیده شده است. فرهادی برای رسیدن به این مقصود چگونه بازی زبانی خود را سامان می‌دهد؟ به‌نظر می‌رسد که وی از عنصر غیاب برای این بازی زبانی استفاده کرده است. این پژوهش که از منظر هدف کاربردی، براساس روش کیفی و براساس جمع‌آوری اطلاعات کتابخانه‌ای است، به این نتیجه دست یازیده که غیاب سبب‌ساز شکل‌گیری موقعیت‌های متناقض و متزلزل زبانی می‌شود و کمک می‌کند رویه‌های مختلف زبان در برخورد با یکدیگر شکل گیرد.
 


دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱۱- )
چکیده

عبارت تعزیه تداعی‌گر گونه‌ای از ادبیات دراماتیک ایرانی است که می‌توان آن را با نمایشهای مصیبت‌آمیز غربی مقایسه کرد، تعزیه تنها نمایش بومی جهان اسلام است. این سنت نمایشی عمیقاً در شعایر دینی ریشه دارد، نوعی درام آیینی که آمیزه‌ای از باورهای اسلامی شیعی و سنن ایرانی است. تم اصلی تعزیه شهادت قهرمانانه و تراژدیک سید‌الشهدا حضرت امام حسین (ع) امام سوم شیعیان و یاران باوفای او در صحرای کربلا در سال ۶۳ هجری برابر با ۶۸۰ میلادی است، شیعیان عقیده دارند حضرت امام حسین (ع) جان خود را برای آنها فدا کرد تا در روز محشر شافی آنان گردد. بنا به عقیده صاحبنظران تاریخی تعزیه و عزاداری در فرهنگ ایرانیان ریشه‌ای دیرینه و عمیق دارد به صورتی که پیش از اسلام نیز گونه‌هایی از تعزیه ایرانی همچون یادگار زر ایران و سوگ سیاوش وجود داشته است. سنت عزاداری برای حضرت امام حسین (ع) از دسته رویهای اولیه شروع و به مقتل خوانی و در نهایت قالب دراماتیک منجر گردید. در این راستا نسخ، مکان (تکیه) به تکامل نهایی تعزیه کمک نمودند. تعزیه درام تراژیک و گونه‌ای ناب و نمایش یگانه در مورد شهادت حضرت امام حسین (ع) و یاران با وفای اوست. تأکید این مقاله بر شناسایی و شناخت کاراکتر تعزیه، چگونگی پیدایش، تحول عناصر، رشد و تکامل همه جانبه آن می‌باشد. هدف این پژوهش بازشناخت تعزیه بر اساس شواهد و دلایلی است که بیانگر اعتبار معنوی این هنر آیینی نزد شیعیان و چگونگی پذیرش آن به عنوان درامی مقدس و ملی است. سخن آخر آن که، تعزیه نوعی درام آیینی است که نظر و توجه بزرگترین تئورسینها، تاریخ‌نگاران، منتقدان و صاحبنظران تئاتر جهانی را به خود جلب کرده است. این طیف از پیشگامان تئاتر جهان در این نمایش بومی نشانه‌هایی از تئاتر پست مدرن را شناسایی کردند که خود بیانگر اعتبار جهانی و هنری تعزیه است.

دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۳- )
چکیده

سینمای کیارستمی، به مثابه نمونه بارزی از ظرفیت جهانی شدن فرهنگ نمایشی ایران و با تأکید خاص بر نقش مشارکت تماشاگران در فرایند معناسازی فیلم، تأملاتی پسامدرن را برمی‌انگیزد. برخی ازمهم‌ترین وجوه خاص این نوع سینمای نیمه-برساخته عبارتند از: سبک خود-بازتابنده ، بعدنمایی‌های نمودارگونه، روایت‌های بینا بین و کمینه‌گرایی فردی. ارزشمندترین دستاورد پسامدرن این نوع سینما، برجسته سازی فرایند معناسازی در حین تجربه بی‌واسطه فیلم است. به‌علاوه، نماهای نزدیک فیلم‌های اخیر او، واحدهای معناساز مستقلی هستند که به نحوی فزاینده عامل تکثیر و تولید بی‌وقفه احساس و عاطفه‌ای شرقی است. از این حیث، سبک خلاقانه کیارستمی قابل تفسیر و تطبیق با برخی از مهم‌ترین آرای متفکران سینمای پسامدرن نظیر ژیل دلوز است. فیلم‌های اخیر او، در حقیقت، با بهره‌گیری از جلوه‌هایی واقعگرا وعناصری بومی، روایتگر میکرو درام‌های نوینی است که در بینا بین شکاف میان نماهای نزدیک و دریافت فعال مخاطبان خود شکل می‌گیرد.

دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده
نسبت نور با فلسفه جزو کهن ترین مباحث مطرح در وادی معرفت شناختی است. در حکمت حضور نور به شهود عارف-فیلسوف، مدل هستی شناسانه خاصی ارائه شده است. فلاسفه دوره اسلامی بر ماهیت الهی نور تاکید داشته اند. فلاسفه مسیحی محوریت عقل گرایی را همراه اتصال به منبع ماورائی شناخت هستی توامان با عقل الهی در تجلی حضور نور مورد توجه قرار داده اند. روش تحقیق پژوهش مبتنی بر شیوه تحلیل محتوای متون فلسفی فلاسفه اسلام و مسیحیت استوار بوده است. نمونه آماری پژوهش با تحلیل محتوای اندیشه های سی و پنج فیلسوف مسیحی و سی و دو فیلسوف اسلامی صورت گرفته است. بیشترین مولفه های مشترک با ماهیت حکمی، سه مولفه ماهیت الهی، عقل فعال و زیبایی بوده است. دو مولفه جلوه نور الهی و حقیقت در آرای فلاسفه غربی و نیز دو مولفه معرفت و واجب الوجود و عقل وحیانی بیشترین ماهیت حکمی در باب نور در آرای فلاسفه اسلامی را به خود اختصاص داده است.

صفحه ۱ از ۱