جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای محمودی میمند


دوره ۱، شماره ۱ - ( شماره ۱- ۱۳۹۰ )
چکیده

رفتارهای شهروندی سازمانی به عنوان رفتارهای اختیاری و آگاهانه کارکنان، تأثیر به سزایی بر عملکرد فردی و سازمانی دارد و کارکنان را در وضعیتی قرار می دهد که داوطلبانه وظایفی فراتر از نقش و شرح شغل خود انجام دهند. در این میان خودسودمندی کارکنان، اعتماد و اعتقاد کارکنان به توانمندی ها و استعدادهای خود، نقش به سزایی در تشویق و توسعه رفتارشهروندی سازمانی دارد. در مقاله حاضر، همبستگی خودسودمندی کارکنان با بروز رفتارهای شهروندی سازمانی و همبستگی خودسودمندی کارکنان با ابعاد رفتارشهروندی سازمانی در میان کارکنان مدیریت فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بررسی شده است. داده های مورد نیاز برای این تحقیق به صورت سرشماری از همه کارکنان مدیریت فرهنگی وزارت علوم و درقالب پرسشنامه جمع آوری شده است. برای سنجش رفتار شهروندی از پرسشنامه پودساکف و همکارانش و برای سنجش خودسودمندی سازمانی از پرسشنامه محقق استفاده شد که بر اساس مطالعات بندورا در ارتباط با نظریه اجتماعی شناختی طراحی شده است. این تحقیق از نوع کاربردی با ماهیت پیمایشی است و داده ها در قالب محاسبه ضریب همبستگی و آزمون معناداری آن (T یک طرفه ) تجزیه و تحلیل شده است. نتایج به دست آمده حاکی از رابطه مستقیم میان خودسودمندی کارکنان و بروز رفتارهای شهروندی و همچنین ارتباط مستقیم میان خودسودمندی با هر یک از ابعاد رفتار شهروندی است.

دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

سازمان های استراتژی محوربرای دستیابی به اهداف استراتژیک، پروژه هایی را تدوین و اجرا می کنند. طراحی مدلی برای ارزیابی نتایج حاصل از پیاده سازی این پروژه ها در مقاطع گوناگون کمک شایان توجهی به مدیران ارائه می کند. این پژوهشدر نظر دارد میزان تأثیر اجرای سیستم برنامه ریزی عملیاتی تولیدرا به عنوان یکی از پروژه های استراتژیک شرکت سایپا بر اساس دوهدف استراتژیک تحقق برنامه تولیدوکاهش هزینه هاارزیابی کند. به این منظور درزمینه تحقق برنامه تولید، ابعادی نظیرحجم و مدل های تولیدی ودر زمینهکاهش هزینه، هزینه های ناشی از توقف های در خطوط تولید، جریمه دیرکرد تحویل خودرو و هزینه دپوی محصولمورد بررسی قرار گرفتهاست. این پژوهش پیمایشی می باشد و با استفاده ازداده ها ومستندات سازمانیو برمبنایتحلیل آماری،فرضیه ها را مورد آزمون قرار می دهد. نتایج این تحقیق نشان از تأثیر معنا دار اجرای این سیستم در افزایش میزان تحقق برنامه تولید و کاهش هزینه هامی باشد، از این رودر سازمان هایاستراتژی محور که بر مبنای نیاز مشتری، تولید انبوه و منعطف فعالیت می کنند،اجرای این سیستم می تواند تأثیر معناداری در دستیابی به اهداف استراتژیک داشته باشد.بر ساس نتایج به دست آمده، پیاده سازی این برنامه تأثیر متفاوتی بر شاخص های ذکر شده میزان تحقق برنامه تولید و کاهش هزینه ها دارد و بین محصولات گوناگون سایپا نیز تفاوت معناداری برای این تأثیر قابل مشاهده است.  

دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

براساس سند چشم‌انداز «ایران کشوری است دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی با تأکید بر جنبش نرم‌افزاری و تولید علم». با توجه به این‌که محور سند مذکور دانایی‌محوری است، در پژوهش حاضر برای محقق شدن این مهم، بخش علم و فناوری بر مبنای دانایی‌محوری، مورد پژوهش واقع شده و پژوهشگر به دنبال طراحی مدل استراتژیک دانایی‌محوری در بخش علم و فناوری در راستای سند چشم‌انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران است. دانایی‌محوری متشکل از سه سطح انسان، سازمان و جامعه می‌باشد. هر یک از این سطوح دارای ابعاد جداگانه‌ای است. برای هر یک از این ابعاد، شاخص‌های سنجش پیشنهاد و برای شناسایی شاخص‌ها، طی فرآیندی، شش گام برداشته شده است. نخست شاخص‌های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، مالی در مجموع ۲۱۰۰ شاخص شناسایی شد. پس از تجزیه و تحلیل، تعداد ۱۱۷۸ شاخص استخراج شد، سپس این شاخص‌ها در۲۰ گروه طبقه‌بندی و از بین این شاخص‌ها تعداد ۳۱۳ شاخص بر‌اساس شیوه‌های تحلیلی متمرکز بر معنا مورد توجه قرار گرفت. در‌نهایت با روش گروه کانونی از بین شاخص‌های مورد نظر۴۰ شاخص مربوط به دانایی محوری شناسایی و فراوانی هر یک اولویت‌بندی و بر‌اساس نتایج و یافته‌ها مدل پژوهش استوار شد. روش استفاده شده در پژوهش حاضر، روش تحلیل محتوا، دلفی، مصاحبه و پرسشنامه است. پس از جمع‌آوری داده‌ها، نتایج آن مورد تجزیه تحلیل قرارگرفت. براساس نتایج به دست آمده از پژوهش، انسان دانا، سازمان دانا و جامعه دانا، ابعاد اصلى مدل پژوهش را تشکیل مى‌دهند.    

دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده

امروزه یکی از مهم‌ترین اولویت‌های اعلام شده به‌وسیله پژوهشگران مدیریت دانش، ایجاد انگیزه در افراد برای تسهیم دانش آنان است. اگرچه بعضی‌ها معتقدند که دانش قدرت است ولی به نظر می‌رسد که دانش به خودی خود قدرت ندارد بلکه چیزی که به افراد قدرت می‌دهد، آن قسمتی از دانش آنان است که با دیگران تسهیم می‌کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی و کنترل رفتاری به عنوان عوامل تأثیرگذار بر وضعیت تسهیم دانش ضمنی میان کارکنان پرداخته است. در این راستا بر‌اساس ادبیات پژوهش، مدلی برای نشان دادن تأثیر سرمایه اجتماعی و کنترل رفتاری بر رفتار تسهیم دانش ضمنی طراحی و مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری و تحلیل رگرسیون نشان داد که سرمایه اجتماعی در قالب دو متغیر اعتماد مبتنی بر تمایل و ارزش‌های مشترک و کنترل داخلی بر قصد تسهیم دانش ضمنی تأثیر مثبت دارد. همچنین قصد تسهیم دانش ضمنی بر رفتار تسهیم دانش ضمنی زمانی که کنترل خارجی بیشتر است، نسبت به زمانی که کنترل خارجی کمتر می‌باشد، بیشتر است.

دوره ۱۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده

صادرات محصولات و خدمات فناوری برتر میانبری سریع باتوجه‌به اهداف برنامهای، مزیتهای نسبی و مقتضیات فعلی کشورمان است و مستلزم بهکارگیری شیوههای غیرسنتی بهخصوص بازاریابی دیجیتال میباشد، درحالیکه بسیاری از متغیرهای بازاریابی دیجیتال مستلزم ثبات محیطی و قابلیت پیشبینی می باشد، تعداد قابلتوجهی از متغیرها و مؤلفهها ویژگی دینامیک (پویایی) دارند و قابلیت بهینهشدن آنها مستلزم دیدگاه غیرخطی است. آیا توجه به ویژگیهای پویایی میتوانند حصول اهداف بازاریابی دیجیتال را تسریع و تسهیل کنند؟ متغیرهای پویایی آن کدامند؟ مفاهیم جدیدی در پاسخ به این سؤالها در این مقاله شناسایی و معرفی شدهاند که عبارت است از آمیخته بازاریابی پویا، پویایی مشتریان، محیط پویا، پویایی کارکنان، اقتصاد پویا، سازمان پویا، حمایت مالی پویا، چرخه حیات پویا و راهبرد پویا که همگی براساس الگوسازی ساختاری تفسیری نقش آنها در بهینهکردن صادرات فناوری برتر مؤثر شناخته شده است. در این پژوهش کاربری مبتنی بر روشهای استقرایی، علمی و ترکیبی در پارادایمی پراگماتیک ۵ سطح برای ۲۲ متغیر در قالب ۹ مؤلفه شناسایی و طبقهبندی شدند. مؤلفه مشتریان پویا در الگو بالاترین اولویت را کسب کرد. با این وجود یافته ها نشان داد که بهترتیب متغیرهای مربوط به مؤلفههای سازمان پویا، آمیخته بازاریابی پویا، تأمین مالی پویا، پویایی کارکنان و چرخه حیات پویا از قابلیت قوی برای برنامهریزی و ارتقای اثربخشی الگو برخوردارند.


دوره ۲۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف از این مقاله، توسعه و تکوین مدل برندسازی شرکتی اخلاق محور در صنعت شیرینی و شکلات در کشور ایران و پیش بینی و تشریح سازه برندسازی شرکتی اخلاق محور در یک مطالعه اکتشافی می باشد. در  این پژوهش پس از شناسایی سازه های اخلاقی برندسازی شرکتی در یک مطالعه کیفی از طریق مصاحبه با ۱۴ نفر از خبرگان و تجزیه تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با روش تجزیه تحلیل تم، در یک مطالعه کمّی و با جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه از ۲۰۲ نفر از بازاریابان صنعت شیرینی شکلات از مدلسازی معادلات ساختاری کمترین مربعات جزئی برای تخمین و برآورد روابط در مدل برندسازی شرکتی اخلاق محور استفاده شده است. همچنین برای اندازه گیری سازه درونزای برندسازی شرکتی از ارزش ویژه برند کارکنان محور به عنوان متغیر اندازه گیری استفاده گردیده است. استخراج مدل ساختاری برندسازی شرکتی با ۴ سازه پیش بینی کننده برندسازی شرکتی شامل فلسفه اخلاقی شرکتی، ارتباطات اخلاقی شرکتی، فرهنگ اخلاقی شرکتی و تصویر اخلاقی شرکتی و استخراج مدل اندازه گیری برندسازی شرکتی با ۱۴ متغیر استخراج شده جهت اندازه گیری سازه ها در مدل ساختاری از نتایج این تحقیق می باشد.

صفحه ۱ از ۱