جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای متولیان


دوره ۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده

مهمترین عنصر شهری از لحاظ ملی‌بودن، نماد ملی است، بنابراین ضرورت تحلیل تاثیرات زمان بر آن احساس می‌شود. از جمله اهداف مطالعه حاضر می‌توان تاثیر زمان ‌روی بعد ظاهری و معنایی مجموعه یادمان ملی، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم آن بر‌ شاخصه‌های کیفی فضا و اثرات آن در شکل‌گیری مجموعه را نام برد. در راستای این اهداف، از روش توصیفی- تحلیلی برای گردآوری مطالب و برای اعتبارسنجی، از روش پیمایشی و ابزار دلفی استفاده شده ‌است. نتایج نشان می‌دهند که به‌طور کلی اثرات زمان بر بعد ظاهری بیشتر با تحولات ساختاری، ظاهری، فرسایشی و زوال و بر بعد معنایی بیشتر با تحولات معنایی، هویتی و تکاملی همراه است. زمان روی شاخصه‌هایی نظیر گوناگونی، خوانایی، نفوذپذیری، غنای بصری و سرزندگی تاثیر غیرمستقیم و بر پایداری و کارآیی تاثیر مستقیم خواهد داشت. نحوه تاثیرگذاری بعد زمان بر انواع مختلف مجموعه یادمان‌های ملی متفاوت است. درباره مجموعه‌هایی که در گذر زمان شکل می‌‌گیرند، زمان باعث خاطره‌انگیزی، ایجاد معنا، ساختار لایه‌ای و مقبولیت می‌شود و در مورد مجموعه‌های از پیش طراحی‌شده، عامل ایجاد الگوهایی با قابلیت دریافت در طول زمان و آموزه‌هایی در خصوص طراحی است.


دوره ۶، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲۲)- ۱۳۹۴ )
چکیده

وجود ضمیر مستتر و ساخت کنترل اجباری در بند متممی خودایستا همواره مورد بحث و تردید بوده است. با توجه به شواهد موجود در زبان‌های مختلف مبنی بر امکان‌پذیر بودن کنترل اجباری به درون بند متممی خودایستا، نظریۀ مرجع‌گزینی و برنامۀ کمینگی که حضور ضمیر مستتر را به ناخودایستا بودن متمم درونه مرتبط می­دانند، نیازمند اصلاح و بازبینی هستند. در این راستا لاندا (Vide. Landau, ۱۹۹۹; ۲۰۰۰; ۲۰۰۴ & ۲۰۰۶) با ارائۀ نظریۀ مطابقت خویش مدعی رسیدن به تعمیمی در‌باره ساخت کنترلی است؛ به‌صورتی­که کنترل اجباری به درون هر دو نوع متمم خودایستا و ناخودایستا را نتیجۀ حضور ضمیر مستتر در جایگاه فاعل جملۀ متمم می‌داند. در این مقاله، کارآمدی نظریۀ مطابقت لاندا در تحلیل ساخت کنترلی کامل و ساخت غیر کنترلی و ناکارآمدی آن در تبیین ساخت کنترل ناقص در زبان فارسی نشان داده می‌شود. بنابراین ادعای لاندا مبنی بر رسیدن به تحلیلی جامع مورد تردید قرار می‌گیرد. سپس سعی می‌شود با استفاده از نظریۀ معنایی جکنداف و کالیکاور (۲۰۰۵ & ۲۰۰۳) ایراد‌های رویکردهای صرفاً نحوی پیشین از جمله نظریۀ مطابقت لاندا در تبیین این ساخت، به‌ویژه درباره توزیع گروه اسمی آشکار و ضمیر مستتر در زبان فارسی مرتفع گردد. به این ترتیب، لزوم در نظر گرفتن عوامل معنایی برای حل این مسئله تأیید می‌گردد.

دوره ۶، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۲۴)- ۱۳۹۴ )
چکیده

«انضمام» اسم یکی از فرآیندهای واژه‌سازی در نظر گرفته شده که در زبان‌های مختلف عمکردی یک‌پارچه و واحد نداشته و از نظر نحوی نمود متفاوت دارد. اسم منضم‌شده در مورد مشخصه‌هایی نظیر معرفگی و مشخص‌بودگی، بی‌نشان شده و حرف تعریف، اشاره یا نشانه حالت نمی‌گیرد. هدف این تحقیق، یافتن راهی برای تبیین پدیده انضمام در زبان فارسی و دلیل وقوع آن است که بتوان با توسل به آن در مورد انضمامی یا غیر انضمامی‌‌بودن ساخت‌های موجود تصمیم گرفت. در این راستا، سعی شده به فرآیند انضمام از منظر ارتباط آن با گذرایی نگریسته شود. از این منظر می‌توان منضم‌شدن اسم را در قالب درجات گذرایی و نیز حضور یا عدم حضور مؤلفه‌های گذرایی مورد بررسی قرار داد. نتایج بررسی داده‌ها حاکی از این است که از میان مؤلفه‌های گذرایی دو مؤلفه مهم فردیّت مفعول و تأثیرپذیری مفعول در رخ‌دادن پدیده انضمام نقش دارند. البته نمود نیز به‌دلیل ارتباط با تأثیرپذیری، نقشی غیر مستقیم در این پدیده دارد. بنابراین، انضمام را می‌بایست یکی از گونه‌های کاهش گذرایی در نظر گرفت که در نتیجه پایین بودن دو مؤلفه فردیّت و تأثیرپذیری مفعول در بند گذرا رخ می‌دهد. تفاوت‌های ساختاری انضمام از نمونه اعلای گذرا نیز ناشی از انحراف از این نمونه اعلا و عدم حضور مؤلفه‌های مورد بحث است. 

دوره ۷، شماره ۷ - ( شماره ۷ (پیاپی ۳۵)- ۱۳۹۵ )
چکیده

در این مقاله سعی می­شود با در نظر گرفتن رفتار نحوی-معنایی افعال وجهی اصلی ( شدن و بایستن) در زبان فارسی، در مورد ارتقایی یا کنترلی بودن این افعال تصمیم مناسبی اتخاذ شود. با توجه به دیدگاه­های قبلی در این خصوص سه فرضیه مطرح می­گردد: الف. افعال وجهی معرفتی ارتقایی و افعال وجهی بنیادی اعم از تکلیفی و پویا کنترلی هستند. ب. افعال وجهی معرفتی و همچنین بنیادی از نوع تکلیفی غیرمستقیم که مشارک برونی هستند ارتقایی وافعال وجهی بنیادی پویا و تکلیفی مستقیم که مشارک درونی هستند کنترلی هستند ج. تمامی انواع افعال وجهی ارتقایی هستند. در مقالۀ حاضر با بهره­گیری از تبیین­های معنایی و نحوی، نتیجه گرفته می­شود در این زبان، افعال وجهی اصلی که همگی گزاره­ای هستند چه معرفتی باشند چه غیر معرفتی و چه مشارک درونی باشند چه مشارک برونی، ساختار ارتقایی را تشکیل می­دهند.

دوره ۸، شماره ۷ - ( شماره ۷ (پیاپی ۴۲)، ویژه نامه زمستان- ۱۳۹۶ )
چکیده

مقالۀ حاضر در چهارچوب تحلیل مقابله­ای و تحلیل خطا، در پی بررسی و تحلیل انواع خطاهای املایی عرب­زبانان فارسی­آموز است. داده­های پژوهش حاضر از املاهای میان­دوره و پایان­دورۀ ۱۰۵ آزمون­دهندۀ عرب­زبان فارسی­آموز در سه سطح مبتدی، متوسط و پیشرفته گردآوری شده است. افراد مورد بحث به­شکل تصادفی از میان عرب‌زبانان مرکز آموزش زبان ‌فارسی جامعة­المصطفی در استان قم انتخاب شده‌اند. خطاهای به‌دست‌آمده از این زبان‌آموزان از نظر مقوله به خطاهای واکه­ای، همخوانی و صوری، و بر اساس منشأ به سه دستۀ درون‌زبانی، میان‌زبانی و مبهم تقسیم شده است. تحلیل ‌خطاهای املایی این فراگیران حاکی از آن است که از نظر مقوله، بیشترین میزان خطا با %۴۷ در نظام واکه‌ای است و تفاوت چندانی بین تعداد خطاهای همخوانی (%۸/۲۶) و صوری (%۴/۲۶) وجود ندارد. از نظر منشأ خطا، خطاهای میان‌زبانی با %۵۶ بیشترین تعداد را به خود اختصاص می­دهد و خطاهای مبهم با %۲۶ و خطاهای درون­زبانی با %۱۸ در رتبه‌های بعدی قرار می­گیرند؛ به این ترتیب، مهم‌ترین منشأ بروز خطا در نگارش عرب‌زبانان تداخل زبان عربی است که در واقع از جزئی بودن تفاوت‌های بین نظام واجی دو زبان عربی و فارسی نشئت گرفته و این امر خود تأییدی بر فرضیۀ میانه است. از سوی دیگر، نتایج پژوهش نشان می­دهد که ارتکاب خطاهای بین­زبانی بیشتر از جانب زبان‌آموزان مبتدی صورت می­گیرد و در حقیقت با افزایش سطح و آشنایی بیشتر زبان­آموزان با زبان فارسی، تا حد زیادی از میزان این نوع خطاها کاسته می­شود.

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده

وجود ساخت ارتقایی در بیشتر زبان­هایی که گروه متمم­نمای ناخودایستا برمی­گزینند به اثبات رسیده است، چراکه اعتقاد بر این است که در بند ناخودایستا به‌سبب ناقص بودن هستۀ زمانی جملۀ پیرو، این هسته قادر به بازبینی حالت فاعلی نیست و فاعل جملۀ پیرو برای بازبینی مشخصۀ حالت خود مجبور به حرکت به جایگاه فاعلی بند بالاتر است. براساس این دیدگاه ارتقا از درون بند خودایستا به‌دلیل امکان­پذیر بودن بازبینی حالت مجاز نیست. در پژوهش حاضر با به­کارگیری داده­های زبان­های مختلف نشان داده می­شود برخلاف این تصور، ارتقای فاعل به فاعل در برخی زبان­ها از درون بند خودایستا نیز  امکان­پذیر است. البته ساخت­های ارتقایی در زبان­های دارای متمم خودایستا نیز کاملاً یکسان نیستند و با هم تفاوت­هایی آشکار دارند. در پژوهش حاضر چهار نوع مختلف ساخت ارتقایی خودایستا اعم از فراارتقا، فوق‌ارتقا، بیش‌ارتقا و ارتقای کپی در زبان­های مختلف و فرضیه­های متفاوت دربارۀ آن‌ها مورد مطالعه قرار می­گیرد و درنهایت سعی می­شود با  توجه به شواهد موجود مبنی‌بر وجود ساخت ارتقایی در زبان فارسی، جایگاه زبان فارسی در این تحلیل بین‌زبانی از ساخت ارتقایی مشخص شود.

دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷- )
چکیده

  در این مقاله انواع مختلف کنترل به درون متمم خودایستا در زبان فارسی بررسی می گردد. نخست نشان داده می شود که از لحاظ نحوی ساخت کنترل اجباری در زبان فارسی از دو زیرگروه کنترل کامل و کنترل غیر کامل تشکیل می شود. سپس براساس رویکرد معنایی جکنداف و کالیکاور (۲۰۰۳) و کالیکاور و جکنداف (۲۰۰۵) که به ساخت کنترلی ناخودایستا اختصاص دارد، نشان داده می شود در بخش اعظمی از ساخت های کنترل اجباری در زبان فارسی نیز متمم خودایستا بر فعالیت کنشی دلالت دارد. با ارائۀ توصیف هر دسته از افعال کنترلی، طبقه بندی نحوی ارائه شده از ساخت کنترلی در این مقاله نیز تأیید می گردد. موارد استثناء در چارچوب رویکرد ساگ و پولارد (۱۹۹۱) و پولارد و ساگ (۱۹۹۴) که به وسیلۀ جکنداف و کالیکاور (۲۰۰۳) و کالیکاور و جکنداف (۲۰۰۵) دنبال شده است تحلیل می گردد که بر اساس آن در لایۀ معنایی موضوعاتی در نظر گرفته می شوند که بازنمایی آشکار نحوی ندارند . این مقاله نشان می دهد برای تشخیص نوع ساخت کنترلی در کنترل به درون متمم خودایستا در زبان فارسی هر دو نوع ویژگی نحوی و معنایی لازم است.

دوره ۲۲، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: امروزه انسان‌ها به‌واسطه صنعتی‌شدن محیط زندگی با مقادیر زیاد میدان مغناطیسی تماس دارند، لذا مطالعه اثر این میدان‌ها بر سلامت انسان امروزی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر میدان مغناطیسی با فرکانس بسیار پایین روی کمیت و ساختار هموگلوبین شاغلان صنعت برق بود.
مواد و روش‌ها: مطالعه تجربی حاضر در جامعه کارکنان یک نیروگاه تولید برق در تهران در سال ۱۳۹۶ اجرا شد. با روش نمونه‌گیری تمام‌شماری، ۲۹ نفر از کارکنان محل بهره‌برداری نیروگاه به‌عنوان گروه مواجهه‌یافته و ۲۹ نفر از کارکنان اداری و پشتیبانی به‌عنوان گروه مواجهه‌نیافته انتخاب شدند. شدت میدان مغناطیسی محل حضور کارکنان نیروگاه تولید برق با روش NIOSH ۲۰۳ مطالعه شد. نمونه‌های خون افراد مورد مطالعه جمع‌آوری و غلظت هموگلوبین نمونه‌ها با روش اسپکتروفتومتر اندازه‌گیری و تغییر در ساختار هموگلوبین توسط دستگاه مادون قرمز با تبدیل فوریه (FTIR) مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS ۱۶ از طریق آزمون من‌ویتنی- یو صورت گرفت.
یافته‌ها: میانگین مقدار هموگلوبین افراد مواجهه‌یافته (۱/۴۲±۱۵/۶۷گرم بر دسی‌لیتر) در مقایسه با گروه مواجهه‌نیافته (۳/۰۳±۱۷/۳۱گرم بر دسی‌لیتر) تفاوت معنی‌داری داشت، به‌طوری که مقدار هموگلوبین کارکنان بهره‌بردار کمتر از کارکنان پشتیبانی بود (۰/۰۰۰۱p<). بررسی طیف مادون قرمز با تبدیل فوریه، تغییرات معنی‌داری را در نواحی ۱۴۱۳ و cm۱۴۳۰ بین گروه مواجهه‌یافته و مواجهه‌نیافته نشان داد.
نتیجه‌گیری: تماس با میدان مغناطیسی در فرکانس‌های بسیار پایین سبب تغییر در کمیت هموگلوبین و ساختار مولکولی آن در شاغلان در صنعت برق می‌شود.
 


صفحه ۱ از ۱