جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای لعل بخش
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: پژوهش بر آنست تا با توجه به گسترش مرزهای دانش معماری معاصر و ضرورت رویکردهای میان رشته ای بر آن و با کمک نظریه پردازی مبتنی بر بازاندیشی پارادایم و با هدف خلق مفهوم، نظام فکری جدیدی در فضای میان رشتهای از دو پدیده اجتماعی رسانه و معماری طرح ریزی نماید که واکاوی مفهوم خلق شده مستلزم درک معنای اپیستمه به ادبیات فوکویی، تشخص زمانی یعنی عصر جهش رسانهای حاضر ،عصر آنتروپوسین و تشریح مدل ارتباطی یعنی امتزاج است.
روشها: با رویکردی برخواسته از پارادایم ماده گرایی نوین و با استفاده از الگوریتمی ملهم از شیوه پیرس، نظریات حوزه رسانه و معماری به مثابه داده و با قیاس و استقرا ترکیب و نتایج پس کاوی میشوند. سپس به شیوه پساکیفی مفاهیم جدید در قالب یک گزارش خلق میشوند. با توجه به گستره این نظام، با طرح چند مثال از امتزاج دادهای نظریات رسانهای در نظریه پذیرفته در پژوهش (معماری به مثابه رسانه)بهره گرفته شده است.
یافتهها: یافتههای ماخوذ از پس کاوی نظریات تاریخی حوزه رسانه و معماری، شکل دهنده سامانی از گزارههای مفهومی در بستر پساکیفی و با بکارگیری خلاقیت نگارنده را میدهند.
نتیجه گیری: این پژوهش حاکی از امکان خلق نظامی دانایی بر مبنای گزارشی ریزوماتیک را میدهند که میتواند با ادبیات فوکویی به نام اپیستمه معماری در امتزاج با رسانه در عصر آنتروپوسین خوانده شود که در بستر رویکرد پژوهش قابل واکاوی است و احتمالا میتواند به عنوان میراثی از معماری معاصر، ساختاری بنیادین در مطالعات میان رشتهای از حوزه رسانه و معماری را پی ریزی نماید.
واژگان کلیدی: اپیستمه، معماری، امتزاج، عصر آنتروپوسین، رسانه، معماری معاصر، مبانی نظری معماری، معماری مدرن
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( زمستان - در دست انتشار ۱۴۰۴ )
چکیده
اهداف: این پژوهش بر آنست تا نظر به تاثیر انکار ناپذیر رسانه های نوین بر همه ابعاد زندگی بشر از جمله معماری و متعاقبا نیاز مبرم به مطالعه تاریخچه تحول رسانه ها و مبانی حاکم بر مطالعات رسانه ای، به نحوه اثر رسانه بر معماری بپردازد.
روش ها: پژوهش حاضر از نظریه بازتولید پذیری مکانیکی بنیامین به مثابه نظریه پذیرفته شده در پژوهش بهره جسته و کوشیده با رویکردی پساکیفی ازخوانش مفاهیم جدید از جانمایی معماری به مثابه رسانه و هنر در آن، رابطه عمیق معماری و رسانه را در این عصر تشریح نماید.
یافته ها: همانطورکه جملگی رسانه ها از قالب یک سویه و سنتی به عرصه رسانه های نوین با ارتباطات تعاملی و دوسویه گام نهاده اند،معماری نیز از مفاهیم تعاملی بی بهره نمانده است. مضافا ادراکات نوینی در معماری به مدد سایر رسانه ها حاصل شده است که دسترسی آن را همگانی تر و با قابلیت تکثیر بیشتری قرار می دهد.
نتیجه گیری: اگرچه بازتولیدپذیری مکانیکی معماری به مثابه هنر به مدد رشد تصاعدی رسانه ها در ساحت های گوناگون تحقق یافته است و معماری به مثابه رسانه و به مدد سایر رسانه های نوین گام به مرحله نوینی از تکامل خود نهاده که با نگاهی بر مبانی رسانه ها، مترصد آنست که نقشی پویا در فرآیند خلق فضا و سودمندی بر آن به مخاطب غیرمنفعل خود بدهد اما همگانی شدن هنر، به جای آزادسازی مخاطب، میتواند به کاهش عمق تجربه زیباییشناختی و تسلط بیشتر نظام سرمایهداری بر تولید هنر معماری نیز منجر شود.