جستجو در مقالات منتشر شده


۲۱ نتیجه برای قنبرزاده


دوره ۱۰، شماره ۱ - ( شماره ۱ پیاپی ۴۴- ۱۳۸۵ )
چکیده

منابع انسانی کارامد و پرانگیزه در افزایش اثربخشی هر سازمانی نقشی مهم و اساسی ایفا می‌کند. شناخت میزان رضایت‌شغلی کارکنان به مدیران در پیشرفت و بهبود بهره‌وری منابع انسانی یاری می‌رساند. براساس پژوهشهای موجود، عوامل مختلفی در میزان رضایت شغلی اثر دارد. این عوامل در سازمانها بسته به اندازه، فرهنگ، نظام جبران خدمت، نظام ارتقای شغلی، نوع تولید و سایر شرایط محیطی سازمان، متفاوت است. در این پژوهش براساس فرضیه‌ها و آزمونهای علمی انجام شده، سعی شده است تا عوامل مؤثر و مرتبط با رضایت شغلی در بخش دولتی به دست آید. به این منظور وزارت کشور مورد کاوی شد و مشخص شد که در وزارت کشور کدام عوامل برای متغیر وابسته رضایت شغلی نقش پیش‌بینی کننده را دارد و کدام یک از متغیرهای مستقل همچون نحوه ارتقای شغلی، نظام ارزشیابی، سطح درامد و سبک رهبری ارتباط معنا‌داری با رضایت شغلی دارد.

دوره ۱۲، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

این مطالعه، کاربرد الگوریتم زنبور عسل جهت طراحی بهینه مبدل گرمایی صفحه ای پره دار از دیدگاه اقتصادی را نشان می دهد. از این رو بهینه سازی دو تابع هدف به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا کمینه سازی مساحت انتقال حرارت که به طور اساسی با هزینه های سرمایه گذاری مبدل حرارتی مرتبط است و سپس کمینه کردن افت فشار کلی که با هزینه های عملکرد مبدل حرارتی مرتبط می باشد، تحت محدودیت های مکانی، وظیفه حرارتی و افت فشار مجاز مورد بررسی قرار می گیرد. بر اساس کاربردها طول مبدل حرارتی، فرکانس پره، تعداد لایه های پره ، طول نیزه پره، ارتفاع پره و ضخامت پره جهت بهینه سازی مطرح شده است. همچنین قیود توسط تابع جریمه به کار برده شده اند. کارآیی و دقت الگوریتم پیشنهادی با یک نمونه مطالعاتی از منابع موجود بررسی شده است. مقایسه نتایج موجود با نتایج متناظر به دست آمده از الگوریتم ژنتیک و اجتماع ذرات نشان می دهد که الگوریتم زنبور عسل در حالت کمینه سازی مساحت انتقال حرارت به ترتیب ۱۸ % و ۱۱% و در حالت کمینه سازی افت فشار به ترتیب ۱۳% و ۳,۵% بهتر از نتایج به دست آمده از الگوریتم ژنتیک و اجتماع ذرات می باشد. از این رو جهت مطالعه چنین مسائلی این روش توصیه می شود.

دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده در این مطالعه اثر افزودن آرد کامل سویا و دماهای مختلف خشک  کردن بر خصوصیات حسی و بافت اسپاگتی در سطح معنی داری ۵ درصد مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد، افزودن مقادیر ۲، ۵ و ۸ درصد آرد کامل سویا و سطوح مختلف خشک کردن با دماهای پایین، دمای بالا و فرادما سبب تغییر در  ویژگی های حسی (رنگ، بو، طعم و بافت و ظاهر کلی) و بافتی اسپاگتی شد. در بررسی اثر دما و درصد آرد کامل سویا بر بافت اسپاگتی مشخص شد بکارگیری هم­زمان دما و درصدهای مختلف آرد کامل سویا سبب افزایش در فاکتور سفتی و کاهش در فاکتورهای چسبندگی سطحی و چسبندگی شد. در مشخصه قابلیت انعطاف پذیری اسپاگتی اثر دما در مقایسه با درصد آرد کامل سویا معنی دار نبود. نتایج ارزیابی حسی نشان داد فاکتورهای رنگ، بو، طعم، بافت و پذیرش کلی در زمان استفاده از تیمار حرارتی فرادما باعث بهبود کیفیت محصول اسپاگتی شد.  خشک کردن به روش فرادما سبب افزایش تیرگی رنگ محصول (به دلیل انجام واکنش های قهوه ای شدن غیرآنزیمی میلارد) گردید. خشک کردن با دمای پایین کارایی موثری در ممانعت از بروز طعم لوبیایی آرد کامل سویا در مقادیر ۵ و ۸ درصد نداشت. نتایج نشان داد استفاده از سیستم خشک کردن با دمای بالا تاثیر مثبتی بر ویژگی های حسی و بافتی اسپاگتی خشک شده با ۵ درصد آرد کامل سویا در برداشت.   

دوره ۱۴، شماره ۶۲ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده این تحقیق، با هدف بررسی تأثیر پیش­تیمارهای فراصوت و خشک­کردن بر دانسیته ظاهری قطعات سیب­زمینی و همچنین، مدل­سازی دانسیته ظاهری طی فرآیند سرخ­کردن عمیق انجام شد. بدین منظور، پیش­تیمار فراصوت در دو سطح فرکانس ۲۸ و ۴۰ کیلو­هرتز و زمان ۱۵ دقیقه و همچنین، پیش­تیمار خشک­کردن در دو زمان ۸ و ۱۵ دقیقه و دمای C°۸۰ صورت گرفته و سپس سرخ­کردن قطعات سیب­زمینی در دماهای ۱۵۰، ۱۷۰ و C°۱۹۰ به مدت ۶۰، ۱۲۰، ۱۸۰ و ۲۴۰ ثانیه انجام شد. از طرف دیگر، به منظور مدل­سازی دانسیته ظاهری، داده­های آزمایشی با شش مدل پیشنهادی در این تحقیق برازش شد. نتایج نشان داد که طی فرآیند سرخ­کردن، دانسیته ظاهری نمونه­های مختلف کاهش پیدا می­کند؛ به طوری­که در نمونه­های پیش­تیمار شده با فراصوت(۲۸ و ۴۰ کیلوهرتز)، مقادیر دانسیته ظاهری در زمان­های ۱۸۰ یا ۲۴۰ ثانیه از فرآیند، به طور معنی­داری نسبت به نمونه شاهد کاهش یافت؛ ولی در نمونه­های پیش­تیمار شده با خشک­کردن (۸ و ۱۵ دقیقه)، در زمان­های سرخ­کردن یکسان، کاهش در مقادیر دانسیته ظاهری نسبت به نمونه شاهد از لحاظ آماری معنی­دار نبود. علاوه بر این، با افزایش دمای فرآیند از ۱۵۰ به C°۱۹۰، میزان کاهش در دانسیته ظاهری افزایش پیدا کرد. از طرف دیگر، مدل­های بکار رفته با داشتن ۲R بالا و RMSE پایین، به خوبی داده­های آزمایشی را برازش نمودند. همچنین، از طریق انجام تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیره، مدل­هایی با ۲R بالا، به جهت قابلیت کاربرد در شرایط مختلف زمان و دمایی فرآیند سرخ­کردن عمیق نمونه­های مختلف، پیشنهاد شد.

دوره ۱۴، شماره ۶۲ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
نایسین و ناتامایسین به عنوان ماده ضدمیکروبی در صنایع غذایی و داروئی کاربردهای متعددی دارند. در فرم آزاد، به دلیل واکنش با قند احیاء کننده و به طور غیراختصاصی با باند شدن بر لیپیدها و پروتئین­ها خاصیت ضد­میکروبی و ضد قارچی آنها کاهش می­یابد. برای غلبه بر این محدودیت، درون پوشانی نایسین و ناتامایسین با استفاده از لیپوزوم­ها گزارش شده است. هدف این کار پژوهشی،بررسی اثر ضدمیکروبی و ضد قارچی نانوانکپسول­های حاوی نایسین و ناتامایسین بر رشد استافیلوکوکوس اورئوس و آسپرژیلوس نایجر است. در این تحقیق، نانولیپوزوم­های حاوی نایسین و ناتامایسین به روش مظفری تولید شدند. سپس، اندازه ذرات، درصد انکپسولاسیون و خصوصیات ضد میکروبی و ضد قارچینایسین و ناتامایسین به صورت آزاد و انکپسوله شده در دمای ۸ و ۲۵ درجه سانتی­گراد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد اندازه ذرات و توزیع اندازه ذرات بترتیب در محدودهءnm۷۶ تا ۹۰ و  nm۷۳/۰ تا ۹/۰ و درصد درون پوشانی نایسین و ناتامایسین به ترتیب در محدوده ۸۵ تا ۹۲ درصد و ۸۹ تا ۹۶ درصد است و نتایج حاصل از فعالیت ضدمیکروبی و قارچی نشان داد، استفاده از فرم انکپسوله شده مواد ضد­میکروبی، استفاده از ترکیبی از باکتریوسین­ها و دمای پایین نگهداری تاثیر بیشتری بر کاهش جمعیت میکروبی و قارچی داشته است.در این تحقیق نانولیپوزوم­ها به طور موفقیت آمیزی با روش مظفری تولید شدند. این روش از نظر انکپسولاسیون نایسین و ناتامایسین و ارزیابی خصوصیات ضدمیکروبی و ضدقارچی روش مناسبی بوده است.

دوره ۱۴، شماره ۶۵ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده حرارت بالا در هنگام خشک­کردن، همراه با از دست­دادن آب در این حین، باعث ایجاد تنش در ماده غذایی، تغییر ریزساختارها و کاهش حجم یا چروکیدگی آن می­شود. در این پژوهش، اثر پیش­تیمار فراصوت در زمان­های ۱۰، ۲۰ و ۳۰ دقیقه و کربوکسی­متیل­سلولز با غلظت­های ۱/۰، ۲/۰ و ۳/۰ درصد، بر میزان چروکیدگی دانه­های انگور هنگام خشک­شدن و مدل­سازی آن مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، دانه­های انگور پیش­تیمار­شده، در یک خشک­کن تونلی خشک ­شده و تغییرات حجمی آن­ها اندازه­گیری شد. نتایج نشان داد که تمامی پیش­تیمارها در مقایسه با نمونه شاهد، چروکیدگی بالاتری دارند ولی این اختلاف از لحاظ آماری، معنی­دار نبود. هم­چنین، افزایش زمان فراصوت، چروکیدگی نمونه­ها را در مقایسه با تیمار شاهد افزایش داد. تیمار شاهد و تیمار با زمان ۳۰ دقیقه فراصوت، به­ترتیب کمترین و بیشترین میزان چروکیدگی را در بین تیمارهای مختلف به خود اختصاص دادند. در تلفیق دو پیش­تیمار فراصوت و CMC نیز، ملاحظه گردید که با افزایش غلظت CMC، چروکیدگی نمونه­ها در مقایسه با غلظت­های کمتر آن، کاهش می­یابد.

دوره ۱۵، شماره ۷۴ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده استفاده از ترکیباتی مثل سیکلودکسترین­ها و الکترولیت­های قوی که بتوانند کشش سطحی بین ماده­غذایی و روغن را حین فرآیند سرخ­کردن عمیق تحت تأثیر قرار دهند، روی کیفیت محصول سرخ­شده از جمله دانسیته ظاهری مؤثر است. هدف این پژوهش، بررسی اثر افزودن بتاسیکلودکسترین و کلرید­سدیم به روغن روی دانسیته ظاهری قطعات سیب­زمینی و همچنین مدل­سازی این عامل طی فرآیند سرخ­کردن عمیق بود. در این پژوهش، بتاسیکلودکسترین در غلظت­های ۳/۰ و ۶/۰ گرم در لیتر و کلرید­سدیم با غلظت­های ۱ و ۳ درصد به روغن سرخ­کردنی افزوده شدند؛ سپس قطعات سیب­زمینی در دماهای ۱۵۰، ۱۷۰ و ۱۹۰ درجه سانتی­گراد و زمان­های ۹۰، ۱۸۰، ۲۷۰ و ۳۶۰ ثانیه سرخ شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که طی فرآیند سرخ­کردن، دانسیته ظاهری نمونه­های مختلف با گذشت زمان کاهش پیدا می­کند. همچنین، با افزایش دمای فرآیند از ۱۵۰ به ۱۹۰ درجه سانتی­گراد روند کاهشی دانسیته ظاهری تشدید شد. علاوه­بر­این، تیمارهای بتاسیکلودکسترین و کلرید­سدیم بصورت مجزا و تلفیقی، در هر دو غلظت، منجر به افزایش معنی­دار دانسیته ظاهری نسبت به نمونه شاهد شدند. از سوی دیگر، جهت مدل­سازی دانسیته ظاهری طی فرآیند سرخ­کردن عمیق، تعدادی مدل تجربی برای مدل­سازی این عامل پیشنهاد گردید. میانگین ضریب همبستگی بین نتایج آزمایش­ها با یافته­های حاصل از این مدل­ها قابل توجه بود.

دوره ۱۵، شماره ۷۵ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده

با توجه به این که چروکیدگی در محصولات سرخ‌شده یک ویژگی منفی از نظر مصرف‌کننده محسوب می‌شود، می‌توان با استفاده از برخی پیش‌تیمارهای نوین، این خصوصیت کیفی را بهبود بخشیده و باعث افزایش مقبولیت محصول گردید. هدف از این تحقیق، بررسی و مدل‌سازی چروکیدگی طی سرخ‌کردن قطعات سیب‌زمینی پیش‌تیمار شده با امواج فراصوت و آنزیم-بری بود. قطعات سیب‌زمینی، بعد از انجام پیش‌تیمار‌های مربوطه در سه دما (۱۵۰، ۱۷۰ و ۱۹۰ درجه سانتی‌گراد) و چهار زمان مختلف (۹۰، ۱۸۰، ۲۷۰ و ۳۶۰ ثانیه) سرخ شدند. در این مطالعه، شش مدل تجربی برای بررسی تغییرات چروکیدگی با گذشت زمان سرخ‌کردن ارائه شد. طبق نتایج بدست آمده، تمام پیش‌تیمارهای اعمال شده به جز پیش‌تیمار امواج فراصوت به مدت ۴۰ دقیقه، باعث کاهش چروکیدگی نمونه‌ها نسبت به نمونه‌های شاهد شدند. همچنین، مدل‌های به کار رفته به خوبی داده‌های آزمایشی را با داشتن R۲بالا و RMSE پایین برازش نمودند. این مدل‌ها می‌توانند در پیش‌بینی فرآیند سرخ‌کردن و کنترل کیفیت محصول نهایی مفید باشند.

دوره ۱۵، شماره ۷۹ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

تخلخل مواد غذایی طی فرآیند سرخ‌کردن در اثر خروج آب گسترش یافته و این پدیده، کاهش دانسیته ظاهری و افزایش جذب روغن را در پی خواهد داشت. بنابراین، با توجه به ارتباط بین دانسیته ظاهری، تخلخل و جذب روغن، بررسی دانسیته ظاهری اهمیت ویژه‌ای دارد. هدف این پژوهش، بررسی تغییرات دانسیته ظاهری و مدل‌سازی آن طی سرخ‌کردن قطعات سیب‌زمینی پیش‌تیمار شده با غلظت ۱/۰ و %۲/۰ کربوکسی متیل سلولز و اولتراسوند با فرکانس ۴۰ کیلوهرتز به مدت ۱۵ دقیقه بود. قطعات سیب‌زمینی با اندازه‌های ۴×۲/۱×۲/۱ سانتی‌متر برش داده شدند و بعد از انجام پیش‌تیمار‌های مربوطه در سه دمای ۱۵۰، ۱۷۰ و ۱۹۰ درجه سانتی‌گراد به مدت ۱، ۲، ۳ و ۴ دقیقه سرخ شدند. پیش‌تیمار پوشش خوراکی در هر دو غلظت باعث افزایش دانسیته ظاهری شد و این افزایش از لحاظ آماری نسبت به نمونه‌های شاهد در سطح ۵% معنی‌دار نبود؛ ولی اولتراسوند با فرکانس ۴۰ کیلوهرتز باعث کاهش معنی‌دار این شاخص نسبت به نمونه‌های شاهد در سطح ۵% شد. به دلیل فقدان مدل تجربی مناسب در منابع جهت مدل‌سازی دانسیته ظاهری، در این مطالعه از تعدادی مدل تجربی پیشنهادی استفاده گردید. میانگین ضریب همبستگی بین نتایج آزمایشگاهی با نتایج حاصل از این مدل‌ها بالا بود.

دوره ۱۵، شماره ۸۳ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

در این مطالعه خصوصیات رئولوژیکی امولسیون‌های حاوی صمغ دانه بارهنگ استخراج شده با پیش تیمار فراصوت با مقادیر متفاوت (۳/۰، ۵/۰ و ۱% وزنی – حجمی) مورد بررسی قرار گرفت. خصوصیات رئولوژیکی پایا در سه گروه اصلی شامل داده‌های سرعت برشی – تنش برشی، ویسکوزیته ظاهری – سرعت برشی و تنش برشی – زمان بررسی شد. در میان مدل‌های مورد استفاده جهت برازش داده‌های تنش برشی – سرعت برشی، مدل هرشل بالکلی، داده‌های ویسکوزیته ظاهری – سرعت برشی، مدل کارائی و برای داده‌های تنش برشی – زمان، مدل تئو - بوگر با توجه به مقادیر R۲ و RMSE انتخاب گردید. نتایج آزمون‌های رئولوژی دینامیک شامل آزمون کرنش و فرکانس متغیر نشان داد که تمامی امولسیون‌ها رفتار جامد‌گون (الاستیک) از خود نشان دادند. از رابطه کوکس – مرز برای بررسی ارتباط بین ویسکوزیته کمپلکس (η*) به عنوان تابعی از فرکانس زاویه‌ای و ویسکوزیته ظاهری (ηa) به عنوان تابعی از سرعت برشی استفاده گردید. که نتایج حاصل نشان داد که در همه امولسیون‌ها، مقادیر ویسکوزیته کمپلکس بیشتر از ویسکوزیته ظاهری بود و در نتیجه این نمونه‌ها از این قانون پیروی نکردند.

دوره ۱۵، شماره ۸۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

صمغ‌ها پلی‌ساکارید‌هایی هستند که بیشتر از منابع گیاهی و میکروبی استحصال می‌شوند و کاربرد وسیعی در صنایع غذایی و دارویی به عنوان قوام دهنده، ژل دهنده، پایدار کننده و امولسیفایر دارند. دانه بارهنگ با نام علمی Plantago major L. از خانواده Plantaginaceae می‌باشد. در این مطالعه از روش سطح پاسخ (RSM) و طرح آزمایشی Box-Behnken برای بهینه سازی استخراج صمغ دانه بارهنگ با پیش تیمار فراصوت استفاده شد. بهینه سازی استخراج صمغ شامل ۲ مرحله اساسی بود: مرحله فراصوت با متغیر‌های توان‌ (۲۰۰ تا ۴۰۰ وات)، دما (۲۵ تا ۴۰ درجه سانتی‌گراد) و زمان (۱۵ تا ۳۰ دقیقه) و مرحله استخراج با متغیر‌های نسبت دانه به آب مقطر (۱ به ۱۰ تا ۱ به ۲۰)، دما (۵۵ تا ۷۵ درجه سانتی‌گراد) و زمان (۲۰ تا ۴۰ دقیقه). نتایج حاصل از بهینه سازی نشان داد که توان ۴۰۰ وات، دمای ۳۵ درجه سانتی‌گراد و زمان ۳۰ دقیقه، نسبت دانه به آب مقطر ۱ به ۲۰، دمای استخراج ۷۵ درجه سانتی‌گراد و زمان ۴۰ دقیقه به عنوان حالت‌های بهینه برای استخراج این صمغ با پیش تیمار فراصوت بودند. بعد از استخراج، خالص سازی و بهینه سازی صمغ دانه بارهنگ، مقادیر رطوبت، خاکستر، پروتئین و کربوهیدرات آن اندازه‌ گیری شد که براساس نتایج حاصل شده مقادیر، رطوبت ۲۰/۶% ، خاکستر ۲۳/۳% ، پروتئین ۰۳/۲% و کربوهیدرات ۴۷/۸۸% به دست آمد. آنالیز مونوساکارید‌های صمغ دانه بارهنگ با دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا (HPLC) نشان داد که مونوساکارید‌های غالب در این صمغ، آرابینوز با ۷۲/۵۶ % و رامنوز با ۸۴/۲۱ % می‌باشد.

دوره ۱۵، شماره ۸۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
در این پژوهش، تأثیر افزودن روغن­های گیاهی مختلف شامل روغن زیتون، ذرت و کانولا با مقدار ۲۵/۰ و ۵/۰% حجمی - حجمی بر ویژگی­های فیزیکی، حرارتی و مکانیکی فیلم­های بر پایه صمغ دانه بارهنگ مورد بررسی قرار گرفت. افزودن روغن به فیلم­ها سبب افزایش ضخامت و کاهش محتوای رطوبتی، جذب رطوبت، نفوذ پذیری فیلم به بخار آب (WVP)، استحکام کششی نهایی (UTS)، دمای ذوب (Tm) و دمای انتقال شیشه­ای (Tg) گردید. روغن­های گیاهی افزوده شده به فیلم­ها، خصوصیت نرم کنندگی را نیز نشان دادند که از نتایج کرنش تا نقطه شکست (SAB) به دست آمد. تصاویر حاصل از میکروسکوپ الکترونی نشان داد که فیلم کنترل (بدون روغن)، ساختار همگن و یکنواخت داشت. با افزودن روغن­های گیاهی، ساختار فیلم به ساختاری ناهمگن، غیر یکنواخت و زبر تغییر یافت. فیلم­های حاوی روغن ذرت با وجود داشتن ساختار زبر­تر نسبت به فیلم کنترل، پخش یکنواخت­تر و بهتر روغن را نسبت به فیلم­های حاوی روغن­های دیگر نشان داد. فیلم­های حاوی روغن­های زیتون و کانولا پخش غیر یکنواختی را داشتند و زبری فیلم­ها بیشتر از فیلم­های حاوی روغن ذرت و کنترل بود. این مسئله ناشی از توزیع یکنواخت­تر قطرات روغن ذرت و پایداری مناسب امولسیون در طی تولید فیلم است.
 
کلید واژگان: صمغ دانه بارهنگ، فیلم­های خوراکی، روغن­های گیاهی، خواص فیلم­های خوراکی
 

دوره ۱۵، شماره ۸۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
هیدروکلوئید­ها مجموعه­ای از بیوپلیمرهای با وزن مولکولی بالا هستند که به عنوان قوام دهنده، ژل کننده، امولسیفایر، پایدار کننده و جایگزین چربی در فرمولاسیون محصولات غذایی مورد استفاده قرار می­گیرند. دانه بارهنگ با نام علمی Plantago major L. متعلق به خانواده Plantaginaceae می­باشد که در طول سالیان متوالی به عنوان بهبود دهنده زخم، تقویت کننده سیستم ایمنی و آنتی اکسیدان استفاده شده است. خواص فیزیکوشیمیایی مختلف صمغ دانه بارهنگ شامل وزن مولکولی، فعالیت آبی، دانسیته توده و ضربه، انحلال پذیری و شاخص تراکم پذیری و هم چنین خواص عملگرایی شامل فنل کل، فلاوونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی محاسبه گردید. پیوند­های گلیکوزیدی و گروه­های کربوکسیل، متیل و هیدروکسیل در بررسی نتیجه طیف سنجی مادون قرمز (FT-IR) صمغ دانه بارهنگ مشاهده گردید که تأییدی بر نتایج بررسی­های قبلی بر روی دانه بارهنگ بود.   
 
کلید واژگان: صمغ دانه بارهنگ، خواص فیزیکوشیمیایی، وزن مولکولی، طیف سنجی مادون قرمز (FT-IR)

دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

در این پژوهش معادلات انتشار امواج لمب در یک میکرو ورق ایزوتروپیک بینهایت با ضخامت محدود، با در نظر گرفتن اثر تنش‌های کوپل و با استفاده از تئوری تنش کوپلی سازگار استخراج شده است. اثر اندازه میکرو- ورق، با استفاده از پارامتر طول مشخصه، در معادلات مذکور لحاظ شده است که بدین ترتیب می توان تاثیر ابعاد مختلف ورق را در نحوه دیسپرژن امواج لمب مشاهده نمود. بدلیل کاربرد میکرو ورقهای آلومینیوم نیترید در محرک‌های صوتی سطحی، انتشار امواج لمب در این مواد مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه ابتدا بی‌بعدسازی روابط با استفاده از تعریف پارامترهای بی‌بعد، انجام شده ‌است. بنابراین نمودارهای بدست آمده برای تمام ضخامت‌ها، طول موج‌های انتشاری و اندازهای پارامتر طول مشخصه یک میکرو ورق قابل استفاده است. سپس براساس تقریب شبه استاتیک، نمودارهای دیسپرژن امواج لمب برای دو مود متقارن و پادمتقارن اول در میکرو ورقی از جنس آلومینیم نیترید ترسیم شده و با نتایج حاصل از تئوری کلاسیک مقایسه شده است. مقایسه نتایج بدست آمده و داده‌های تجربی صحت روابط را نشان می‌دهد. در نهایت، با توجه به اینکه تعیین پارامتر طول مشخصه نقش اساسی در استفاده از تئوری تنش کوپلی سازگار دارد، روشی برای مشخص نمودن این اندازه با استفاده از نمودارهای دیسپرژن و داده های تجربی گزارش شده، پیشنهاد شده است.

دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

مهمترین عامل حفظ و رشد یک برند، ایجاد وفاداری در نگرشها، باورها و رفتارهای مشتریان است. طی سالهای اخیر استفاده از استعاره انسان و شخصیت بخشی به برند در مطالعات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو در این تحقیق برند هایپراستار به عنوان یکی از اولین و بزرگترین فروشگاههای زنجیره ای خصوصی برای ارزیابی تأثیر شخصیت برند بر میزان وفاداری نگرشی و رفتاری مد نظر قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مشتریان فروشگاه هایپراستار در شهر تهران تشکیل می دهد. داده های لازم با پرسشنامه ۲۳ سؤالی از ۱۲۰ نفر از مشتریان که به روش نمونه گیری غیراحتمالی از نوع ساده و آسان انتخاب شدند گردآوری شد. جهت آزمون مدل از روش کمترین مربعات جزیی و نرم افزار PLS-Graph استفاده شد. نتایج نشان داد که چهار بعد مسئولیت پذیری (β=۰,۲۱۲; t=۲.۴۹۰)، پویایی (β=۰.۲۷۶; t=۲.۶۹۰)، احساسی (β=۰.۲۲۳; t=۳.۲۰۴) و جسارت (β=۰.۱۵۴; t=۱.۹۰۵) بر وفاداری نگرشی، و وفاداری نگرشی (β=۰.۷۷۷; t=۱۲.۴۱۵) بر رفتاری به برند اثر دارد، اما سادگی برند (β=۰.۱۲۵; t=۱.۶۱۸) بر وفاداری نگرشی اثر ندارد. در ضمن از بین ابعاد شخصیت برند فقط پویایی (β=۰.۱۰۴; t=۱.۸۸۱) بر وفاداری رفتاری اثرگذار است. بنابراین می توان اینگونه نتیجه گیری نمود که بهتر است در بررسی تأثیر شخصیت برند بر وفاداری، وفاداری نگرشی و رفتاری به تفکیک بررسی شوند.

دوره ۱۶، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

در کار حاضر، تاثیر پارامترهای ساختاری ربات موازی شش درجه آزادی هگزا بر شاخص‌های عملکردی سینماتیکی و دینامیکی مورد بررسی قرار گرفته و ساختار ربات با استفاده از الگوریتم بهینه‌سازی زنبور عسل چندهدفه، بهینه می‌شود. پس از تشریح ساختار و تعیین پارامترهای هندسی سازنده ربات، روابط مربوط به سینماتیک معکوس آن استخراج شده و ماتریس ژاکوبین که ارتباط‌دهنده میان مولفه‌های بردار سرعت مجری نهایی و بردار سرعت‌های زاویه‌ای مفصلی است، به دست می‌آید. از طریق محاسبه مجموع انرژی جنبشی اجزا ربات به صورت ضریبی از بردار سرعت دورانی مفاصل عمل‌کننده، ماتریس اینرسی استخراج می‌شود. معکوس عدد وضعیت سینماتیکی محلی و سراسری بر پایه ماتریس ژاکوبین بی‌‌بعد به عنوان اندیس اندازه‌گیری مهارت سینماتیکی ربات منظور می‌گردد. با تعیین ماتریس جرم به عنوان ارتباط دهنده مولفه‌های بردار شتاب مجری نهایی و بردار گشتاوری مفاصل عمل‌کننده، شاخص برآورد مهارت دینامیکی محلی و سراسری ربات ارائه می‌شود. با در نظر گرفتن شاخص‌های عملکردی سینماتیکی و دینامیکی در فضای کاری مکعبی به عنوان توابع هدف، ساختار ربات هگزا با استفاده از الگوریتم زنبور عسل چند هدفه، بهینه می‌گردد. بدین منظور، قیدهای هندسی مناسب شامل محدودیت حرکتی مفاصل یونیورسال و کروی، و قیدهایی به منظور دوری از موقعیت‌های تکین در نظر گرفته می‌شوند. نمودار پارتو مربوط به بهینه‌سازی چند هدفه که نشان‌دهنده پاسخ‌های نامغلوب می‌باشد، ارائه شده است. همچنین نمودارهای تاثیر تغییر پارمترهای ساختاری ربات هگزا بر مقادیر شاخص‌های عملکردی سینماتیکی و دینامیکی بهینه ترسیم شده و در نهایت توزیع شاخص‌های عملکردی در فضای کاری مورد نظر نشان داده شده است.

دوره ۱۶، شماره ۸۹ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

امروزه تحقیقات زیادی در زمینه پیدا کردن جایگزین مناسب برای آدامس، از جمله استفاده از صمغ­های طبیعی و قندهای الکلی وجود دارد. سقز از گروه Pistacia atlantica ، صمغی به رنگ سبز خیلی روشن، غلیظ و بسیار چسبنده ‌است که از نظر ترکیبات شیمیایی و ساختار فیزیکی جزء الئورزین ها محسوب می­شود و از آن در تولید آدامس­های طبیعی به عنوان پایه آدامس استفاده می­شود. در این پژوهش جهت بهبود خواص تغذیه ای، آنتی اکسیدانی و رئولوژیکی آدامس به تولید آن با استفاده از صمغ درخت بنه و قندهای الکلی پرداخته شده است. نمونه­های آزمایشی با استفاده از ترکیب رزین سقز، قندهای الکلی (سوربیتول، زایلیتول و ایزومالت) در مقادیر مختلف تولید و آزمون­های فیزیکی وشیمیایی، رنگ­سنجی، رئولوژیکی، آنتی­اکسیدانی و ارزیابی حسی در طی۶۰ روز نگه­داری انجام شد. نتایج نشان داد با افزایش زمان نگهداری میزان رطوبت در تمامی نمونه­ها کاهش یافت و با افزایش غلظت صمغ، میزان فنول کل و مهار رادیکال آزاد DPPH افزایش یافت. نمونه­هایی با فرمولاسیون مشترک (۴۰ درصد رزین، ۳۴ درصد زایلیتول، ۵ درصد سوربیتول، ۲۰ درصد ایزومالت، ۳/۰ درصد گلیسرول، ۷/۰ درصد اسانس نعنا) از لحاظ قدرت آنتی­اکسیدانی بالا، خصوصیات مکانیکی، رطوبت، مقبولیت کلی از لحاظ بافت، شکل ظاهری، طعم و... توسط ارزیاب­ها دارای بیشترین نمونه و بهترین پذیرش بودند. با توجه به نتایج حاصله از این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد با استفاده از صمغ بنه به همراه قندهای الکلی و تهیه فرمولاسیون بهینه از آن­ها، می توان به محصولی طبیعی با خواص تغذیه­ای، آنتی­اکسیدانی و بافتی مناسب به عنوان جایگزین آدامس­های تولید شده از رزین مصنوعی دست یافت.


دوره ۱۶، شماره ۹۳ - ( آبان ۱۳۹۸ )
چکیده

فیلم­ های امولسیونی بر پایه­ ی کربوکسی ­متیل سلولز حاوی ماکرو  و نانوامولسیون  اسانس ­روغنی دارچین در غلظت­ های مختلف از اسانس روغنی تهیه شدند. نتایج حاصل از دستگاه پارتیکل سایزر  نشانگر این بود که افزایش در مقادیر انرژی ورودی به محلول ماکروامولسیونی از طریق پروب التراسوند باعث کاهش مقادیر شاخص توزیع و اندازه­ ی قطرات محلول امولسیونی می­ گردد. به منظور بررسی ریزساختار فیلم ­های امولسیونی از تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی  استفاده شد، تصاویر حاصل نشان داد که تفاوت­ های ریزساختاری بین فیلم ­های امولسیونی ناشی از پایداری متفاوت محلول ماکرو و نانوامولسیون اسانس روغنی در بستر تشکیل­ دهنده فیلم در طی فرآیند خشک کردن فیلم امولسیونی می ­باشد. ساختار متخلخل فیلم­های حاوی ماکروامولسیون و در مقابل افزایش در ماهیت پیچ و خمی مسیر عبور مولکول­های آب در بستر فیلم ­های حاوی نانوامولسیون منجر گردید تا شاخص نفوذ پذیری به بخار آب  فیلم­ کنترل از مقادیر g / m s Pa ۹-۱۰ × ۲/۵۹ به مقادیر g / m s Pa ۹-۱۰ × ۴/۴۳ و  g / m s Pa ۹-۱۰ × ۱/۸ به ترتیب در فیلم­ های ماکرو و نانوامولسیونی افزایش و کاهش پیدا کند. ماهیت پلاستی­ سایزری اسانس­ روغنی دارچین و همچنین نسبت سطح به حجم بالای نانوقطرات باعث کاهش بیشتر تعاملات بین­ زنجیره ­ای در ساختار بیوپلیمر گردید، از این ­رو فیلم­ های امولسیونی دارای انعطاف­ پذیری بالا به صورت افزایش در مقادیر کرنش تا نقطه ­ی پاره شدن  از مقادیر %۵۳/۵۶ در فیلم کنترل به %۸۰ و %۹۴/۷۷ به ترتیب در فیلم­ های ماکرو و نانوامولسیونی بودند.
 


دوره ۱۷، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

هر صنعتی نیازمند برنامه ای پیش گویانه، در جهت بهینه نمودن مدیریت منابع و بهبود اقتصاد کارخانه با کاهش هزینه های غیر ضروری و افزایش سطح ایمنی می باشد. ماشین های دوار از جمله ماشین های رایج در صنعت است و ریشه بیشتر خرابی ها در ماشین های دوار به دلیل خرابی یاتاقان های غلتشی می باشد. ماهیت گذرای ارتعاشات ناشی از عیب در یاتاقان های غلتشی باعث گردیده تا تحلیل ارتعاشات در این تجهیزات با استفاده از تبدیل موجک پیوسته و آنالیز پوش انجام پذیرد. این مقاله به بررسی کاربردی روش ترکیب ماشین بردار پشتیبان و آنالیز مؤلفه های مستقل در تشخیص هوشمند محل و نوع عیب در یاتاقان های غلتشی می پردازد. از آنالیز مؤلفه های مستقل برای استخراج ویژگی و کاهش ابعاد از ویژگی های اصلی استفاده شده است، همچنین از آنالیز مؤلفه های اصلی نیز برای استخراج ویژگی استفاده شده و نتایج آن با آنالیز مؤلفه های مستقل مقایسه گردیده است. در این مقاله، طبقه بندی کننده چند کلاسه ماشین بردار پشتیبان برای طبقه بندی عیب به کار گرفته شده است و از روش اعتبار سنجی متقابل برای انتخاب مقادیر بهینه پارامترهای تابع هسته و ماشین بردار پشتیبان استفاده شده است.

دوره ۱۹، شماره ۱۲۲ - ( فروردین ۱۴۰۱ )
چکیده

در فرآیند سرخ کردن بسیاری از تغییراتی که روی می‌دهد تابع نوع روغن و نسبت محصول به روغن (بار سرخ کردن) می‌باشند و توزیع یکنواخت دمای روغن در نقاط مختلف سرخ­کن با توجه به سرخ‌شدن یکنواخت قطعات سیب‌زمینی‌ حائز اهمیت می‌باشد. بنابراین، با پایش نحوه توزیع دما، روغن و رطوبت در محصول با گذشت زمان می­توان فرآیند سرخ‌کردن را به‌طور مؤثرتری کنترل نمود و به درک عمیق‌تری از این فرآیند پیچیده رسید. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی اثر سه نوع روغن (آفتابگردان، سویا و کانولا)، سه نوع بار سرخ کردن (۱:۲۰، ۱:۱۵ و ۱:۱۰ کیلوگرم سیب زمینی به لیتر روغن) و چهار موقعیت مختلف در سرخ‌کن بر توزیع دما در سرخ‌کن و سیب‌زمینی، محتوای رطوبت و میزان روغن جذب ‌شده در قطعات سیب‌زمینی حین سرخ کردن در ۴ فاصله زمانی ۹۰، ۱۸۰، ۲۷۰ و ۳۶۰ ثانیه بود. آنالیز آماری داده‌ها نشان داد که بار سرخ‌کردن بر افت رطوبت و جذب روغن اثر معنی‌داری داشت در حالیکه برای نوع روغن و موقعیت سیب‌زمینی در سرخ‌کن اثر معنی‌دار مشاهده نشد. با افزایش بار سرخ‌کردن میزان جذب روغن بیشتر و رطوبت نهایی سیب‌زمینی‌ها افزایش یافت. نتایج به‌دست‌آمده حاکی از آن بود که دمای مرکز سیب‌زمینی تحت تأثیر نوع روغن و بار سرخ کردن قرار نگرفت و دمای مرکز در کل تیمارها در حدود ۹۵-۹۶ درجه سلسیوس تخمین ‌زده شد. برخلاف دمای مرکز، دمای سطح تحت تأثیر نسبت سیب‌زمینی به روغن قرار گرفت و با افزایش بار سرخ‌کردن دمای سطح افزایش یافت. با توجه به نتایج به دست آمده تحقیق حاضر نشان داد برای کاهش روغن جذب ‌شده حتماً باید از نسبت مناسب سیب‌زمینی به روغن استفاده گردد در حالیکه نوع روغن و مکان سیب‌زمینی در سرخ‌کن تأثیر قابل ملاحظه ایی بر میزان روغن جذب‌ شده نداشت.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱