جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای قاسمیان صاحبی
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده
گرایش زیاد سازمانهای ایرانی در استقرار مدیریت کیفیت جامع موجب شده است که دانشگاهیان و محققان کشور نیز در سالهای اخیر تحقیقات قابلتوجهی در این زمینه انجام دهند. اما عدم توجه به موانع و چالشهای اساسی موجود در بکارگیری موفقیتآمیز سیستمهای مدیریت کیفیت در سازمانهای ایرانی موجب شده است که زمینههای لازم برای تحقق کامل این سیستم فراهم نشود. شناسایی موانع بکارگیری TQM در سازمانها، میتواند اولین گام در پیادهسازی این سیستم محسوب شود؛ زیرا تا زمانیکه مدیران و کارکنان سازمان، اقداماتی در خصوص رفع این موانع نداشته باشند، شکست چنین پروژهای حتمی بهنظر میرسد. در این پژوهش پس از شناسایی موانع کلیدی بکارگیری موفق TQM در صنعت گاز از طریق مرور ادبیات و مصاحبه با خبرگان، ۵ مانع اصلی شناسایی شد. سپس ارتباط و توالی این موانع با مدلسازی ساختاری تفسیری فازی مشخص گردید. با توجه به اینکه شدت (میزان تأثیرگذاری یا تأثیرپذیری) روابط میان برخی موانع در FISM مشخص نبود، در ادامه با استفاده از روش دیمتل فازی شدت روابط میان موانع تعیین شد. نتایج نشان داد که موانع مرتبط با نیروی انسانی و مفهومی، تاثیرگذارترین موانع میباشند که باید توجه زیادی بدانها شود. با عنایت به مدل پیشنهادی، یک برنامهی عملی برای مقابله با موانع بکارگیری موفقیتآمیز TQM در صنعت گاز فراهم خواهد شد.
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
با شیوع ویروس کووید-۱۹ و بحرانیشدن شرایط کسبوکار هم برای سازمانها و هم کارکنان، موضوع حمایتهای سازمانی و رفتارهای سازمانی اجتماعی بیش از پیش اهمیت یافته است. بنابراین، مطالعه حاضر به بررسی رابطه حمایت سازمانی ادراکشده با رفتارهای سازمانی اجتماعی کارکنان در دوران شیوع ویروس کووید-۱۹ میپردازد و روابط واسطهای تعهد عاطفی و رفتار به اشتراکگذاری دانش را نیز سنجش میکند. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- پیمایشی و از نوع همبستگی است. برای گردآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. پس از تأیید روایی و پایایی پرسشنامه، دادهها با انتخاب ۶۷۵ نمونه، جمعآوری شد. نمونه آماری با روش نمونهگیری در دسترس از بین کارکنان شرکت فروشگاههای زنجیرهای رفاه انتخاب شد و دادهها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری به کمک نرمافزار اسمارت پیالاس تحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان داد که همهگیری ویروس کووید ۱۹ منجربه توجه بیشتر سازمانها به کارکنان و درک بالاتر کارکنان از حمایت سازمانی شده است. همچنین، رابطه مثبت و معنادار حمایت سازمانی ادراکشده بر تعهد عاطفی و اشتراکگذاری دانش تأیید شد. تعهد عاطفی نیز با فضیلت مدنی و رفتار نوآورانه سازمانی رابطه معنادار و مثبت، اما با نوع دوستی رابطه غیر معنادار داشته است. درنهایت، نقشهای واسطهای و تقویتکننده تعهد عاطفی و اشتراکگذاری دانش نیز تأیید شد. نتایج و پیشنهادهای این پژوهش، در شناخت و بهینهسازی مدیریت منابع انسانی برای مدیران کاربرد دارد.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده
در دهههای اخیر، دیجیتالسازی بهعنوان یک فاکتور کلیدی تحول صنایع مطرح شده است. در کنار پیشرفتهایی که دیجیتالسازی برای صنایع بههمراه داشته است، مسائل محیطزیستی و اجتماعی نیز به چالش کشیده شدهاند. در همین زمینه، بهرهگیری توامان از اصول تولید ناب در کنار فناوریهای دیجیتال بهعنوان یک راهبرد پایدار برای کاهش تأثیرات منفی بر محیط زیست، جامعه و چالشهای پیشروی آن پدید آمده است. اما نکته مهم در این بین میزان اهمیت جنبههای اجنماعی در کنار جنبههای فنی است. اهمیت زیربنایی بحث فرهنگ بهعنوان یک جنبه اجتماعی در سازمان برای پایهریزی این اصول از اهمیت بالایی برخوردار است. بههمیندلیل در این پژوهش به بررسی دیجیتالسازی تولید بر عملکرد پایدار با نقش میانجی تولید ناب و تعدیلگر فرهنگ ناب پرداخته شده است. نمونه آماری متشکل از ۲۱۱ شرکت فعال در زنجیره ارزش خودرو و قطعات وابسته بوده است که با روش تصادفی ساده، پرسشنامه استانداردی میان آنها توزیع شد. نرمافزار Smart-PLS۳ برای تحلیل استفاده شد. نتایج آزمون فرضیهها نشان داد که دیجیتالسازی و تولید ناب در تحقق عملکرد پایدار تأثیر معنیداری دارند. همچنین با استفاده از فناوریهای دیجیتال و استقرار فرهنگ ناب میتوان بهبود عملکرد صنایع و کاهش تأثیرات زیستمحیطی و اجتماعی را دنبال کرد.
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
بازاریابی خدمات و محصولات دانش فنی در شرکتهای دانشبنیان بهصورت یک چالش برای این شرکتها ظهور کرده است. کارگزاران دانش، نقش کلیدی را در ارائه خدمات تخصصی موردنیاز شرکتهای دانشبنیان و در راستای بازاریابی محصولات و خدمات دانش فنی آنها ایفا میکنند. هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش کارگزاران دانش در توسعه مدل بازاریابی دانش فنی شرکتهای دانشبنیان است. برای دستیابی به مدل پژوهش از روش ترکیب موضوعی مرور نظاممند ادبیات استفاده شده است. برای گردآوری دادهها، از اسناد، مقالات، متون و گزارشات در چارچوب تعیین شده و به روش نمونهگیری هدفمند استفاده شده است. دادههای حاصل از مرور ادبیات طی سه مرحله (باز، محوری و انتخابی) کدگذاری شده و از میان دادهها ۷ مفهوم و ۲ مقوله به دست آمده است. ازجمله یافتههای این پژوهش، کارکرد سه مرحلهای کارگزار دانش (دسترسی، بهکارگیری و تحویل دانش) و ایفای نقش آن بین جوامع چهارگانه تقاضاکنندگان، ارائهدهندگان، نوآوران و چارچوبگذاران دانش در راستای بازاریابی دانش فنی شرکتهای دانشبنیان است؛ سپس با توجه به تحلیلها و بررسی مبانی نظری طی فرآیند تبدیل دادهها به نظریه، مدل توسعه یافته و درنهایت مدل بازاریابی دانش فنی شرکتهای دانشبنیان با تأکید بر نقش کارگزاران دانش ارائه گردید.