جستجو در مقالات منتشر شده
۱ نتیجه برای قادری نجف آبادی
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
پژوهش حاضر تحقیقی بنیادی و توصیفی است که دادههای آن عمدتاً برگرفته از گفتار محاورهای محیط در طول یک دورۀ سهماه بوده است. پس از ضبط و آوانویسی دادهها، پیکرهای مشتمل بر حدود سی و پنج جملۀ شرطی زبان فارسی با روش نمونهگیری کنترلشده انتخاب شد و سپس بر اساس رویکردهای شناختی ـ کاربردشناختی، در سه بخش عمده تحلیل و نتایج حاصل شد. در بخش نخست مطالعه، ضمن معرفی چارچوب نظری، سویتسر (۱۹۹۰) دربارۀ وجود روابط سهگانۀ محتوایی، معرفتی و کارگفتی در جملههای شرطی، کارایی این چارچوب در تحلیل جملههای شرطی زبان فارسی را میسنجد. در بخش دوم، انواع خوانشهای برگرفته از حرف شرط «اگر» که مشتمل بر خوانش شرط لازم و کافی، خوانش بیانگر مبتدا و خوانش امتیازی بودند معرفی و تبیین میشود. بخش سوم که بر نقش مفاهیم ذهنیت (Langacker, ۱۹۹۰, ۱۹۹۹) و بیناذهنیت (Traugott & Dasher, ۲۰۰۵) در کاربرد جملههای شرطی تمرکز دارد، نشان میدهد که مفاهیم مذکور چارچوب قابل قبولی را برای فهم بهتر ماهیت فرضانگاری در ساختهای شرطی ارائه میدهد. درمجموع، علاوه بر تحلیل جملههای شرطی از یک دیدگاه شناختی جدید، آنچه این کاوش را از بررسیهای پیشین متمایز میسازد، بررسی ماهیت جملههای شرطی سرخود است که در مطالعات محققان زبان فارسی عمدتاً مغفول مانده است. در این زمینه نگارندگان با بهرهگیری از چارچوب جدید دستور کلام (Kaltenböck, Heine & Kuteva, ۲۰۱۱; Heine, Kaltenböck & Kuteva, ۲۰۱۶) نشان میدهند که چنین بندهایی برگرفته از جملههای شرطی کامل و با فرایند عضوگیری ساخته شده است که انگیزۀ این فرایند بیشتر برجستهسازی عناصر موقعیت کلام چون ذهنیت و بیناذهنیت است.