جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای فیروزیان پور اصفهانی
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی است که زبان را بهعنوان عملی اجتماعی در ارتباط با عواملی همچون قدرت و ایدئولوژی موردمطالعه قرار میدهد. با توجه به این رویکرد، پژوهش حاضر کوشیده است تا با کاربست مؤلفههای جامعهشناختی ـ معنایی، نشان دهد که جلال آلاحمد از طریق بازنمایی شخصیتهای «درۀ خزانزده»، چگونه به بیان ایدئولوژی خود پرداخته و در پساسقوط رضاشاه، به چه نحو کنشگران اجتماعیِ آن دوره را بهتصویر کشیده است. در این داستان کوتاه، ساختهای زبانی در خدمت مؤلفههای جامعهشناختی ـ معنایی قرار دارند و از این نظر، الگوی ون لیوون ابزار مناسبی برای تحلیل متن و کشف رابطه میان زبان و ایدئولوژی نویسنده است. پرسش اصلی در این پژوهش، آن است که آیا نویسنده بهوسیلۀ بازنماییِ کنشگران اجتماعی، توانسته است از ایدئولوژی پنهان خود پرده بردارد؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد که این امر، به وقوع پیوسته و آلاحمد با استفاده از شیوههای کتمان، پسزمینهسازی، فعالسازی، منفعلسازی تشخصبخشی و تشخصزدایی، ایدئولوژی و دیدگاههای خود را در داستان بیان کرده است. وی با استفاده از راهبرد کلّی «حذف»، هویت مقامات عالیرتبۀ دولت پهلوی را پنهان میکند و با «پسزمینهسازی»، آنها را کاملاً نادیده میگیرد. نهادهای «دولت» و «ارتش» در گفتمان فعالنمایی شده، و «کارگران» و «نخبگان»، منفعلنمایی شدهاند تا با برجسته کردن ستمی که به آنها روا داشته شده است، در کانون توجه مخاطب قرار گیرند.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۱ )
چکیده
رمان اجتماعی ـ انتقادی سیاحتنامۀ ابراهیمبیگ اثری است که نویسندۀ آن با استفاده از غربِ خودیسازیشده، به انتقاد از جامعۀ خود و نهادهای سیاسی و مذهبیِ آن پرداخته است. در این گفتمان، تقابل ایران و غرب تلاشی برای ازبین بردن شکاف میان خود و دیگری، از طریق معکوس کردن نقش آنان و عجیب و غریب نشان دادن «خود» بیش از «دیگری» است. جستار حاضر با شناسایی شیوهها و راهبردهای گفتمانیشدۀ بازنماییِ ایدئولوژی در داستان مزبور، میکوشد به دو سؤال بنیادین پاسخ گوید: الف) راهبردهای گفتمانی چگونه به انتقال ایدئولوژی نویسنده میپردازند؟ ب) معکوسسازیِ گفتمانی که نتیجۀ فرایند خودیسازیِ غرب است، در داستان به چه نحو نمود یافته است؟ هدف این مقاله که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است، بررسی بازنمایی غرب در رمان ابراهیمبیگ از منظر مربع ایدئولوژیک وندایک است. دستاورد اصلی پژوهش بیانگر آن است که تصویر غرب در گفتمان مراغهای، بهعنوان یک روشنفکر تجددخواه، نمایندۀ تصویر کلیشهای که در روان ایرانیان از این پدیده وجود دارد، نیست. وی در گفتمان خود، با استفاده از استراتژیِ کلی قطبیسازی، بر نقاط قوت غرب بهمثابۀ گروه خودی، تأکید کرده و نقاط ضعف حاکمان ایران بهعنوان گروه غیرخودی را برجستهتر بازنمایی کرده است. نویسنده در توصیف گروه «خودی» با کاربست راهبردهایی چون قطببندی، مقایسه، دلالت ضمنی، دراماتیزه کردن و کنایه، روحیۀ آزادگی، وارستگی و سختکوشی آنان را در متن القا میکند و در بازنمایی گروه «غیرخودی»، با بهرهگیری از راهبردهایی چون توصیف کنشگر، اغراق، و بازی با اعداد، ویژگیهایی همچون طمعورزی، بیدادگری، واپسگرایی، و فریبکاری را به مخاطب نشان میدهد.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۲ )
چکیده
پژوهش حاضر در چارچوب نظریۀ لسلی جفریز و بر مبنای مؤلفههای سبکشناسی انتقادی، رمان اوسنۀ بابا سبحان را مورد بررسی و تحلیل سبکی ـ گفتمانی قرار داده است. در رابطه با این امر، تلاش شد تا به پرسشهای ذیل پاسخ داده شود: ۱. ایدئولوژیهای نویسنده چگونه در نحوۀ انتخاب و آرایش عناصر زبانی رمان که از آن به سبک تعبیر میشود، بازنمایی شدهاند؟ ۲. کشف ایدئولوژیها و عقاید نهفته در سبک رمان با استفاده از چه ابزارهای گفتمانی امکانپذیر شده است؟ در پیوند با این پرسشها، هدف اصلی مقاله، آشکار کردن مقاصد پنهان گفتههای نویسنده است. بدین منظور واژگان و ساختار جملههای رمان که زمینۀ ورود به فضای گفتمانی و شناختی سبک را فراهم میکنند، بررسی و تحلیل شدهاند. نگارندگان در این جستار با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، پس از استخراج و دستهبندی آرای لسلی جفریز در کتاب سبکشناسی انتقادی (۲۰۱۰)، رمان مورد مطالعه را براساس مؤلفههای مطرح در کتاب مزبور، مورد تتبع قرار دادهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که راهبردهای «منفیسازی» و «اطلاعات و نظرات مهم» بیشترین بسامد، و «نام بردن»، «ترادف» و «معانی ضمنی و حقایق مسلّم» کمترین بسامد را در این گفتمان به خود اختصاص دادهاند. تحلیل این یافتهها حاکی از آن است که نویسنده در گفتمان خود، با توجه به شرایط جامعه و نظام ارباب و رعیتی در ایران، وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی روستانشینان و واقعیتهای زندگی آنان را با رویکردی انتقادی به تصویر کشیده است. وی ضمنا انتقادهایی را نیز متوجه صاحبان قدرت در ایرانِ سالهای پیش از اصلاحات ارضی کرده است.