جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای فیروزنیا


دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده

از آنجا که روستا زاده دست انسان است، پس چون هر پدیده زنده دیگر در فرایند «تحول » یا «شدن تاریخی» خود دوره‌های مختلفی را با فراز و فرودها سپری می‌نماید. به بیان دیگر، روستا در برهه‌ای از زمان بنابر ضرورت تاریخی و نیاز انسان ظهور می‌یابد، رشد می‌کند و مدت‌های کم و بیش طولانی به حیات خود ادامه می‌دهد. پاره‌ای از آن‌ها در یکدیگر و یا در درون شهرها ادغام شده و یا با افزایش تعداد جمعیت، حیات و شکل جدیدی را به نام شهر شروع می نمایند. گروه دیگر از روستاها با تغییر یا محدودیت توانمندی محیط و گاه با سوانح طبیعی و یا تحول شرایط اقتصادی ـ اجتماعی، سیاسی و نظامی (جنگ‌ها) جامعه روبرو می‌شوند و دوران افول را در پیش گرفته و به مرور در معرض کاهش و نهایتا تخلیه جمعیت قرار می‌گیرند. این گروه از روستاها بعضا به طور کامل از نقشه جغرافیا حذف شده و یا شکل جدیدی از حیات را به نام مزرعه یا مکان تولیدی آغاز می نمایند. روستاهای ایران نیز جدا از این قانون نبوده‌اند، به گونه‌ای که در نیم قرن اخیر دستخوش عمیق‌ترین زیرو‌روشدگی‌ها، درهم ریختن‌ها و دگرگونی‌ها در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی قرار گرفته‌اند. چون شناخت و تبیین تحولات روستا در کانون مطالعات جغرافیای روستایی قرار دارد، لذا جغرافیدانان با تکیه بر تعاملات «میان دانشی» و با بهره‌گیری از روش‌های علمی مختلف سعی به دریافت فرایند تحول روستا می نمایند. نوشتار حاضر نیز کوششی است در این راستا و پاسخ به دو پرسش زیر: ۱. با استفاده از« نظریه چرخه‌ی حیات» تا چه حد می‌توان روش جدیدی را پیش پای محققین این رشته و رشته‌های مرتبط با آن قرار داد؟ ۲. آیا «نظریه چرخه‌ی حیات» از ظرفیت‌های لازم برای تبیین فرایند تحول روستا برخوردار می‌باشد؟ از این رو مقاله حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی سعی بر ارایه قابلیت تعمیم این نظریه در تبیین فرایند تحول روستاها از منظر جغرافیایی دارد تا در صورت امکان به عنوان یک روش مفید و نو به لحاظ کاربردی در این زمینه طرح نماید. بررسی انجام گرفته نشان داده است که «نظریه چرخه حیات» علی‌رغم پاره‌ای از انتقادات و محدودیت‌ها(چون هر نظریه‌ی دیگر)، توانمندی (ظرفیت) بسیار خوبی برای تبیین و تحلیل فرایند تحول روستا دارد. از این رو به نظر می رسد که جغرافیای روستایی نیز می‌تواند با بهره‌گیری از این نظریه، (به گونه‌ی میان دانشی) روش‌شناسی مناسبی را در این راستا ارایه نماید.

دوره ۱۹، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۴ )
چکیده

نگرش به مدیریت کاربری زمین و به‌ویژه واگذاری اراضی مسکونی روستایی از دیدگاه سنتی و قدیمی توسعه، به بروز بسیاری از پیامدهای نامطلوب انجامیده است؛ بنابراین، امروزه مسئلۀ واگذاری اراضی مسکونی روستایی از دیدگاه پایداری بررسی می‌شود. در ایران نیز از ۱۳۵۸، دولت به تملک اراضی موات و ملی، و واگذاری آن‌ها در قالب اراضی مسکونی به روستاییان مبادرت کرده است. در این زمینه، تاکنون ارزیابی علمی برای رتبه‌بندی سکونتگاه‌های روستایی متأثر از پیامدهای واگذاری اراضی مسکونی روستایی انجام نگرفته است. به‌تازگی، روشِ اُرسته ORESTE[۱] به‌عنوان یکی از کاربردی‌ترین روش‌های رتبه‌بندی معرفی شده است؛ ازاین‌رو، پژوهش حاضر درپی معرفی و به‌کارگیری این روش جهت رتبه‌بندی سکونتگاه‌های روستاییِ متأثر از پیامدهای واگذاری اراضی مسکونی است. بر این اساس، روش تحقیق این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی و شیوۀ جمع‌آوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه‌ای و میدانی بوده که با استفاده از پرسش‌نامه، نظر ۲۶۴ نفر خانوار روستایی در شش استان منتخب و پانزده متخصص علمی به‌منظور وزن‌دهی به شاخص‌ها دریافت، توصیف و تحلیل شد. نتایج به‌دست‌آمده براساس شاخص‌های بیست‌گانه نشان می‌دهد روستاهای چاه‌کوتاه، آب‌طویل و ملک‌آباد در مقایسه با روستاهای دیگر، شرایط مطلوبی را در فرایند واگذاری اراضی مسکونی به‌کمک روش ارسته داشته‌اند. همچنین در این تحقیق، روش ارسته به‌عنوان معیاری برای رتبه‌بندی پیامدهای واگذاری اراضی مسکونی، روشی مناسب و با کمترین خطا ارزیابی شده است.  
[۱]. «روش رتبه‌بندی مجموع برای مقایسه ارزیابی‌های ترتیبی گزینه‌ها براساس شاخص‌ها»ست که به‌عنوان روش تصمیم‌گیری چندشاخصه به‌اختصار اُرسته (ORESTE) نامیده می‌شود.

دوره ۲۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۶ )
چکیده

گسترش خانه‌های دوم به معنای گسترش مطلوب گردشگری خانه‌های دوم به همراه بهبود کیفیت خدمات و زندگی در تمامی ابعاد در مقصد گردشگری و رضایت‌مندی گردشگران و بومیان از فرآیند گردشگری است. هرنوع اقدام برای برنامه‌ریزی توسعه خانه‌های دوم نیازمند شناسایی اصولاساسی برنامه‌ریزی در این زمینه است که بتوان فرایند برنامه‌ریزی توسعه خانه‌های دوم را براساس آن‌ها هدایت و راهبری کرد. شناسایی اصول تأثیرگذار باید براساس مطالعات علمی و تجارب به‌دست‌آمده در این زمینه باشد تا بتوان براساس این اصول زمینه مناسب برای کاهش آثار منفی و افزایش آثار مثبت خانه‌های دوم را فراهم کرد. این اثر بنا دارد با شناسایی اصول تدوین الگوی برنامه‌ریزی توسعه خانه‌های دوم زمینه را برای توسعه مناسب خانه‌های دوم به‌دست آورد. در این پژوهش سعی شده با روش اکتشافی اصول الگوی برنامه‌ریزی توسعه خانه‌های دوم به‌دست آید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که حفظ چشم‌اندازهای طبیعی، توجه به ظرفیت تحمل اجتماعی و طبیعی، محافظت از اراضی کشاورزی، رعایت منافع جمعی، مشارکت ذی‌نفعان و مدیران در فرایند تدوین برنامه توسعه خانه‌های دوم مهم‌ترین اصول برنامه‌ریزی توسعه خانه‌های دوم است.

دوره ۲۳، شماره ۰ - ( ویژه نامه ۱۳۹۸ )
چکیده

چکیده
در مسیر نیل به توسعه عوامل متعددی نقش‌آفرین هستند. یکی از این عوامل وجود چشم‌انداز (با اغماض یا آرمان یا الگوی توسعه) است. بر این اساس کشورهای مختلف هریک متناسب با شرایط اقتصادی و اجتماعی خود تلاش نموده‌اند چشم‌انداز و افق توسعه و آینده‌ی مطلوب خود و مسیر نیل بدان را تدوین کنند. در کشورمان ایران نیز گام‌هایی در این زمینه برداشته شده است. دو اقدام اساسی که در این زمینه انجام گرفته، تدوین سند چشم‌انداز توسعه و سند الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت است. با توجه به سپری شدن بخش عمده‌ی دوره‌ی زمانی سند چشم‌انداز (و به تعبیر دیگر بایگانی شدن آن) و مراحل آغازین تدوین سند الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، به نظر می‌رسد که نقد و بررسی این سند می‌تواند بستر مناسبی را برای مشخص کردن نقاط قوت و ضعف و تکمیل آن  فراهم کند. یکی از مراحل اساسی تدوین اسنادی از این دست، در معرض آرای عموم صاحب‌نظران قرار دادن و اصلاح آن و ایجاد وفاق عمومی و عزم ملی برای تحقق آن است. یکی از ویژگی‌های الگوی توسعه و سند چشم‌انداز، جایگاه قانونی و جامعیت آن است. از این رو این پژوهش بنا دارد به این پرسش اساسی پاسخ گوید که سند الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت تا چه میزان از جایگاه و جامعیت (با تأکید بر نشاط و شادی) برخوردار است؟ برای پاسخ به این پرسش از روش تحلیل محتوا و مرور منابع و اسناد استفاده ‌شده است. نتیجه نشان داد که (تاکنون) این سند از جایگاه شایسته و جامعیت لازم در زمینه‌ی توجه به نشاط برخوردار نیست. امید است در ادامه‌ی فرایند تدوین و تکمیل این سند این نقایص برطرف شود.


صفحه ۱ از ۱