جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای فرج اللهی راد
دوره ۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: با وجود نیروهای انسانی و اجرایی بالقوه در ایران، استفاده از مصالح در ساختمان ها جهت کاهش هدر رفت مصالح، با روند بسیار کندی طی مسیر نموده، با توجه به اهمیت ساختمان در فعالیتهای اقتصادی لازم است؛ اقدامات موثری در این زمینه انجام پذیرد. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی شاخص های موثر بر هدر رفت مصالح با توجه مبانی نظری موجود انجام پذیرفته است.
روش ها: این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیق توسعه ای و از لحاظ روش انجام کار، توصیفی و از نوع پیمایشی و اسنادی می باشد. جهت شناسایی عوامل موثر، نمونه ای را از میان جامعه خبرگان وکارشناسان این صنعت با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب نموده و داده های مورد نظر با توزیع پرسشنامه جمع آوری شده و با نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تحقیق نشان داد، که طراحی مناسب توسط مصالح نوین با درصدی معادل ۷۳/۷۴% بیشترین تأثیر را بر میزان کاهش ضایعات ساختمانی دارد. پس از آن، صنعت ساخت با درصدی معادل ۶۵/۷۱% در رتبه دوم ، آموزش با درصد تأثیری معادل ۶۲/۷۰% در رتبه سوم، منابع مالی و توجیه اقتصادی با درصدی معادل ۸۳/۶۴% در رتبه چهارم و در نهایت ذخیره و انبار با ۳۳/۶۳% دارای کمترین تأثیربرافزایش ضایعات می باشند.
نتیجه گیری: مسئله تحقیق چگونگی حل مشکلات مذکور به شیوهای علمی و هدفمند آن نیل به الگویی مؤثر بهمنظور بهرهوری بهینه از مصالح در راستای کاهش هدررفت مصالح است.
واژگان کلیدی: مصالح نوین، ساختمانهای بلند مرتبه در شهرهای بزرگ، ضایعات صفر.
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: هدفِ اصلی این پژوهش شفاف سازی توانمندی هایِ مورد نیاز در یک فرد جهتِ موفقیت در حوزههای اصلی معماری و تبیین چگونگی مهارت و هوشِ افرادی که قصد ورود به این رشته را داشته و در نهایت کمک به اصلاح ساختار مشاورههای شغلی بود.
ابزار و روش ها: با استفاده از روش دلفی و به وسیله پرسشنامهای کیفی، از ده نفر خبره، هوش مورد نیاز نه گانه (گاردنر) برای مراحل و فازهای دوازدهگانه حوزه معماری مورد سوال قرار گرفت سپس مطابق با روش قبل با استفاده از پرسشنامه ای کمی و ساختار یافته آشکار گردید که چه درصدی از هوشها و زیرمجموعههای آن مبتنی بر طبیعت و یا تربیت است. سپس با استفاده از محاسبات ریاضی میزان تاثیرپذیری هر فعالیت معماری از مولفه های طبیعت و تربیت تعیین گردیده شد.
یافته ها: یافتن مهارت در حوزههای اصلی معماری مبتنی بر هر دو مولفه طبیعت و تربیت بوده و میزان تأثیرپذیری از طبیعت و تربیت در کل موارد به یکدیگر نزدیک بود، به صورتی که حداقل این اختلاف مقدار ۵/۱ درصد (تربیت ۲۵/۴۹ و طبیعت ۷۵/۵۰) در اصول پیمان و حداکثر ۷/۱۶ درصد (تربیت ۷۵/۴۱ و طبیعت ۲۵/۵۸) در تهیه نقشه های اجرایی و برقراری ارتباط با کارفرما بود.
نتیجه گیری: به دلیل تاثیرگذاری طبیعت و سرشت فرد میبایست انتخاب او برای طی مراحل آکادمیکِ آموزش معماری مبتنی بر شاخصهایی صورت پذیرد که مبینِ وجود مولفهها و خصوصیاتی در ماهیت ژنتیکی فرد باشد. اهمیت تربیت در حوزه ایجاد متخصص توانمند در همه حوزههای معماری بیشتر بوده لذا به موضوع آموزش آکادمیک باید با حساسیت بیشتری پرداخته شود.