جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای فتاحی زاده
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی چگونگی مفهومسازیِ استعارههای مفهومی «ترس» در قرآن میپردازد. استعاره مفهومی از مباحث مهم در زبان شناسی شناختی است، در این رویکرد اعتقاد بر این است که استعاره پدیده ای شناختی است و آنچه در زبان ظاهر می شود تنها نمودِ این پدیده شناختی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی حوزههای مبدئی که در قرآن ترس بر مبنای آن مفهومسازی شده اند، میکوشد به نگرش قرآن در خصوص این عاطفه دست یابد. به منظور دستیابی به این هدف پیکرهای متشکل از ۶۰۷ آیه که در بر دارنده مفهومِ ترس بودند جمع آوری شد، سپس از طریق تحلیل شناختی، ۱۸ نام نگاشت شناسایی شد. دو طرحواره نیرو و حرکت به عنوان حوزه مبدأ، در مفهومسازی «ترس» در قرآن نقش عمده ایفا می کنند.در مفهومسازی بر مبنای حرکت، کنش¬های رفتاری و فیزیولوژیک در افراد در مواجهه با نیروی بیرونی بیانگر عدم کنترل ایشان و مغلوب شدن در برابر نیروی بیرونی است که در اکثر موارد از اساسِ مجازی برخوردار است، در مقابل در مفهومسازی ترس بر مبنای طرحواره نیرو، حضور انواع نیرو ها از جمله فشار، انسداد و تغییر مسیر در مواجهه با نیروی بیرونی بیانگر واکنش ارادی افراد در غلبه بر نیروی بیرونی است از این روست که قرآن در راستای هدف هدایتی خود در بسیاری از موارد در قالب امری و ضمن مأمور کردن انبیاء از مخاطبان خود خواسته است که با نیروی برآمده از –ترس- عظمت الهی به مقابله با نیروی های بیرونی غیرالهی بپردازند
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
تجربه انسان به کمک فعّالیّت همراهبا نیرو انسجام پیدا میکند؛ زیرا انسان برای بقا نیاز به برهمکنش با محیط خود دارد و همه برهمکنشهای علّی، مستلزم نیرو هستند. نخستینبار جانسون (۱۹۸۷) به نقش طرحواره نیرو در مفهومسازی رخدادها تأکید کرد .این پژوهش میکوشد تا با روش کتابخانهای به این موضوع بپردازد که کدام طرحوارههای نیروی ارائهشده در معناشناسی شناختی «مدل جانسون» در آیات انفاق بهکار رفته است. همچنین بیشترین بسامد طرحوارههای نیرو و کارکرد آن در درک مفهوم انفاق چگونه است. بهمنظور تحلیل دادههای تحقیق، نخست آموزه اخلاقی در حوزه مفهومی انفاق در قرآنکریم، ازطریق طرحوارههای تصوّری نیرو برمبنای مدل جانسون مورد مطالعه قرار گرفته و حدود چهلویک آیه در این زمینه استخراج شده است. اهمّیّت موضوع انفاق و وجود طرحوارههای تصوّری نیرو در آن، علّت انتخاب این مفهوم اخلاقی میباشد. بهمنظور رسیدن به مقصود، حالات هفتگانه نیرو در حوزه مفهومی انفاق در چهارچوب طرحوارههای تصوّری مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه اینکه طرحوارههای تصوّری نیروی الزام با اختلاف زیاد از بیشترین بسامد برخوردار هستند. در زبان استعاری، فشاری که در کلام وحی در قالب امرونهی، تشویق و تأکید وجود دارد، بهمثابه نیروی الزام است. پساز طرحواره نیروی الزام، طرحواره انسداد با اختلاف بسامد، از بیشترین فراوانی برخوردار است. در قرآنکریم عواملی مانند: بخل، نِفاق، کفر، کینه و ... بهعنوان مانع راه انفاق معرفی شدهاند. ضمناینکه طرحواره نیروی «انحراف از مسیر» در مفهومسازی آیات انفاق وجود ندارد؛ زیرا به استناد قرآنکریم «انفاق» به کمال و نیکیها هدایت میکند و رهروان را به قرب حقتعالی و رحمت الهی، نائل میگرداند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
این پژوهش با تکیه بر نظریه استعارههای مفهومی و بسط فرهنگی آن از سوی زولتان کووچش، به تحلیل استعارههای مفهومی شیطان در قرآن کریم میپردازد و تلاش میکند نشان دهد که چگونه تجربیات زیسته و ساختارهای فرهنگی عرب عصر نزول در مفهومسازی شیطان ـ بهعنوان مفهومی کاملاً انتزاعی ـ نقش داشتهاند. برای این منظور، پیکرهای شامل ۴۷ آیه از قرآن که دربردانده استعارههای فرهنگی در مفهومسازی شیطان است، گردآوری و تحلیل شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حوزههای مبدأ جنگ، سنت جوار، دوستی و همنشینی، و مفهوم کارگر و اسیر بهعنوان حوزههایی فرهنگی در مفهومسازی استعاری شیطان ایفای نقش میکنند. در این میان، حوزه جوار از ویژگیهای خاص فرهنگ عرب عصر نزول و حوزه جنگ با وجود شناخته شده بودن برای اغلب گروهها، دارای مؤلفههایی فرهنگویژه است، در حالی که حوزههای دوستی و کارگر مفاهیمی جهانی و میانفرهنگی محسوب میشوند. هر یک از این حوزهها، شیطان را بهگونهای خاص به تصویر میکشد: فرماندهای شکستخورده، پناهدهندهای ناقض عهد، همنشینی آزاردهنده و کارگری ناتوان در برابر اراده خدا. این تصویرسازیها، که مبتنی بر تجربهزیسته انسان و خاصه عرب عصر نزولاند، به شکلی مؤثر، هیمنه کاذب شیطان را در ذهن مخاطب فرو میریزند و تبعیت از او را امری ناپسند و نامطلوب جلوه میدهند.
دوره ۲، شماره ۳ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده
واژگان چندمعنایی به دلیل دشواری و اهمّیت در گزینش معنی، میتواند به عنوان یکی از ملاکهای بررسی قوّت و ضعف یک ترجمه لحاظ شود. همانگونه که این دسته ازکلمات در تفسیر آیات مرتبط با خود، برداشتهای مختلفی را پدید آورده ، وجود آنها در ترجمههای قرآنی نیز احتمال شکلگیری ترجمههای یکسان را کاهش داده است. نوشتار حاضر که به طور مشخّص، واژه «روح» را از میان واژگان چندمعنایی برگزیده است، ضمن واکاوی معنای صحیح این کلمه با هیأتهای متفاوت و در سیاقهای گوناگون، به تحلیل و بررسی بیش از ۴۰ مورد از ترجمههای فارسی قرآن در خصوص این کلمه پرداخته و از رهگذر دیدگاههای مفسران و اهل لغت، عیارسنجی مهارت ترجمههای قرآن در حوزه مورد بحث را وجهه همّت خود ساخته است. حاصل تحقیق نشان میدهد هنگامیکه کلمه روح به صورت مطلق و به همراه ملائکه به کار برده میشود، منظور همان موجود مستقلی است که در روایات ائمه اهل بیت (ع) شناسانده شده است و برتر از جبرئیل میباشد و زمانیکه به صورت ترکیب با یک اسم یا ضمیر و در حالت موصوف یا مضاف به کار رفته است، مفهوم مشکّکی است که هرچند، عالیترین درجه آن را خداوند در مخلوقی جداگانه که مصداق اکمل و اتمّ روح است، قرار داده؛ امّا میتواند مصادیق پایینتری را نیز داشته باشد.
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده
دو مفهوم شیطان/ابلیس از مهمترین مفاهیم قرآنی بهشمار میآیند و نقشی مهم در نظام هدایت/ اضلال ایفا میکنند؛ نظامی که میتوان آن را هدف اصلی از ارسال پیامبران و نزول قرآن دانست. ارائۀ مفهومی ناصحیح یا غیردقیق میتواند درک ناصحیحی از عملکرد و نقش شیطان/ ابلیس در این نظام به دنبال داشته باشد. این پژوهش تلاش میکند با بهرهگیری از ریشهشناسی بهمنزلۀ شاخهای از زبانشناسی تاریخی و توجه به بافت زبانی قرآن، تبیین دقیقی از این دو مفهوم ارائه و آراء لغتشناسان کلاسیک را بررسی کند. مشاهده شد واژۀ شیطان از میان دو مصدر پیشنهادی لغتشناسان بهصورت شطن و شاط، از شطن به معنای دشمنی، رقابت و آشوب برگرفته از سحر مشتق شده است، ولی لغتشناسان با وجود تأکید بر شطن بهمنزلۀ مصدر اشتقاق، بر معنای ریشۀ شط ــ انحراف و کجی ــ تأکید کرده و تمرکز معنی را بر وضعیت خود شیطان از نظر هدایتیافته یا گمراه بودن قرار دادهاند. باهمآیی واژگانی در معانی دشمنی، اختلافافکنی، ایجاد مانع و جادو با این واژه در قرآن نتایج مطالعات ریشهشناسی را تأیید میکند و نشان میدهد تمرکز معنا بر تأثیر شیطان بر هدایت یا گمراهی بشر است و نه وضعیت خود او. درمورد واژۀ ابلیس لغتشناسان دو نظریۀ اشتقاق از مادۀ بلس به معنای ناامیدی و وامواژگی در معنای مخلوط و مفتش را بیان کردهاند. بررسیها وامواژگی را به شکلی متفاوت تأیید میکند؛ ابلیس نه مرتبط با معانی مخلوط و مفتش بلکه واژهای یونانی در معنای اصلی دروغگو و اسم خاص برای یکی از افراد شیطان است.