جستجو در مقالات منتشر شده


۱۳ نتیجه برای فارسیان


دوره ۱، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱)- ۱۳۹۲ )
چکیده

یکی از مباحثی که در بسیاری از آثار ادبی مورد توجه قرار می گیرد «عشق» است. هریک از نویسندگان در عرصه ادبیات، تعریف خاصی از عشق ارائه کرده اند. بسیاری از آن ها در آثارشان به ترسیم «عشق مجازی» پرداخته­اند و بعضی نیز «عشق حقیقی» را به تصویر کشیده اند. از جمله نویسندگانی که در آثارشان به مقوله عشق پرداخته اند تولستوی، نویسنده و متفکر بزرگ روسی، است. بین سال های ۱۸۸۰ تا ۱۹۰۴ زمانی که بحران روحی بر سراسر جهان سایه افکنده بود، تولستوی با ارائه مفهوم جدیدی از عشق، مذهب جدیدی بر مبنای آن بنیان نهاد و در این مذهب مفهومی واقعی از ایمان به خدا و اخلاق ارائه و به جهانیان عرضه کرد. رومن رولان، نویسنده فرانسوی، با خواندن آثار تولستوی و تأمل در آن ها، شیفته افکار نویسنده روس شد. وی پس از آشنایی با مذهب تولستوی و اصول اخلاقی او که ترسیم گر عشق حقیقی بودند، کوشید در آثارش این عقاید را منعکس و تصویری نو از عشق ارائه کند. بهترین نمونه از آثار رولان که می توان تجلی باورهای مذهبی و اخلاقی تولستوی را در آن آشکارا دید، رمان ژان- کریستف است. در این پژوهش برآنیم تا نخست با ارائه تعریفی از مذهب جدید تولستوی، با عقاید مذهبی و اخلاقی وی آشنا شویم، سپس با تکیه بر این باورها به تجلی عشق در رمان ژان-کریستف بپردازیم.

دوره ۱، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده

در این مقاله سعی می‌کنیم که منطق و متافیزیک هگل را در قلمروی منطق جدید بازسازی کنیم. گراهام پریست مدعی است که می‌توان منطق هگل را با خوانشی فراسازگار از منطق جدید که به دوحقیقت‌باوری موسوم است، تطبیق کرد و او حکم به دوحقیقت‌باوربودن (Dialetheist) هگل می‌دهد. در این مقاله، ابتدا گزارش پریست را از دیالکتیک و تناقض دیالکتیکی هگل توضیح می‌دهیم و سپس دلایل او را له مدعای بالا بررسی می‌کنیم. برای اینکه بتوانیم مقایسه‌ای میان دوحقیقت‌باوری و منطق هگل داشته باشیم، به‌اختصار و به‌صورت غیرفنی معناشناسی (Semantics) یک منطق دایالتیک (Dialetheic) را توضیح می‌دهیم. در انتها با ایجاد یک پرسش و نقد، سعی می‌کنیم ادعای پریست را به چالش بکشیم یا دست کم راه را برای بازگشایی مجدد مسئله باز کنیم و به این نتیجه برسیم که منطق و متافیزیک هگل را نمی‌توان با منطق فراسازگارِ دوحقیقت‌باورانه مدل کرد.


دوره ۲، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده

برای فیلسوفان علم مهمی نظیر پوپر، همپل و تارسکی، سازگاری شرط لازم تاسیس یک نظریه علمی است. آنها معتقدند که یک نظریه علمی ناسازگار، غیراطلاع‌بخش، بی‌معنی یا ناکارآمد است. در این مقاله من در ابتدا نشان می‌دهم که ادعای این فیلسوفان نادرست است، سپس با پرداختن به برخی از ناسازگاری‌های موجود در نظریات مهم علمی (اعم از علوم تجربی و غیرتجربی)، راه را برای سخن گفتن از امکان فلسفه علم فراسازگار باز خواهم کرد.

دوره ۵، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده

خداناباوران معتقدند که علم جدید حامی و پشتیبان نوعی از ایده خداناباوری است؛ دست کم در نظر برخی از آنان مبنای متافیزیکی علم جدید هیچ جایگاهی برای پذیرش باورهای ایمانی خداباوران باقی نمی‌گذارد و در نتیجه، علم‌گرایی و خداباوری ناسازگار هستند. اما، در میان فیلسوفان استدلال‌هایی وجود دارد که می‌تواند نشان دهد سخن فوق چندان قابل دفاع نیست و به عکس، دلایل خوبی له سازگاری علم و خداباوری وجود دارد. در این مقاله سعی می‌کنیم نشان دهیم که مبتنی بر معرفت‌شناسی پلنتینگا از یک سو و نظریه هرمنوتیک متن مقدس غزالی در سوی دیگر، نه‌تنها علم‌گرایی و خداباوری تعارض جدی با یکدیگر ندارند بلکه می‌توانند به عنوان اموری به هم وابسته یا مکمل در نظر گرفته شوند.

دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

مولوی، شاعر صوفی‌مسلک، از باب آشنایی با نغمات ساز، مفاهیم متعالی تصوف را از شاهراه آلاتی بریده از اصل وجود همچون چنگ مطرح می‌کند؛ مفاهیمی همچون منشأ ربوبی جوشش نوا، تقدم فنا بر بقا در سلوک الهی و مسئله تقابل. لامارتین نیز به‌سبب آنچه از تعالیم مذهبی مسیحیت، کتب عهد قدیم و مباحث اسطوره‌ای آموخته است، برای رساندن این تعالیم الهی از چنگ بهره می‌گیرد؛ با این تفاوت که تقابل حاکم شرع و پیر چنگی (شرع و عرفان) به تقابل شاعر و حاکم جاه‌طلب مبدل می‌شود. همچنین، با نظر به تفاوت‌های فرهنگی موجود، استعاره چنگ نزد دو شاعر متفاوت است. صرف‌نظر از مواردی که چنگ در معنای حقیقی خود در آثار هر دو شاعر به‌کار رفته، در غالب موارد چنگِ لامارتین قلب انسان درحال تکامل است؛ حال آنکه چنگ در دفتر اول مثنوی به تن انسان تعبیر می‌شود. در این پژوهش، با تکیه بر تشابهات بدون ارتباط و قرابت معنوی در ادبیات تطبیقی، کارکرد چنگ در این دو اثر بررسی می‌شود.

دوره ۶، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۲۵)- ۱۳۹۴ )
چکیده

اضطراب در کلاس زبان خارجی یکی از متغیرهایی است که تأثیر بسزایی در یادگیری زبان دارد و به همین دلیل همواره مورد توجه پژوهشگران در حوزه آموزش زبان بوده است. در این پژوهش، رابطه انگیزه پیشرفت، هوش هیجانی و اضطراب در کلاس زبان فرانسه دانشجویان و رابطه این متغیرها با سن و جنس آن‌ها را بررسی می‌کنیم. برای این کار، پرسش‌نامه‌های انگیزه پیشرفت هرمنس، هوش هیجانی بار-آن، اضطراب در کلاس زبان خارجی هورویتز و سنجش اضطراب صفت و حالت اشپیلبرگر را به ۸۷ دانشجوی زبان ارائه کردیم. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، از آزمون t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده نمودیم. یافته‌های پژوهش نشان‌دهنده وجود رابطه معکوس معنی‌دار بین اضطراب در کلاس زبان خارجی با انگیزه پیشرفت (p= -۰/۰۰۱)  و اضطراب در کلاس زبان خارجی و هوش هیجانی (p= - ۰/۰۰۷) است. درپایان، با تحلیل نتایج مطالعه می‌توانیم بگوییم که سطح هوش هیجانی بالاتر با کاهش میزان اضطراب در کلاس زبان و انگیزه پیشرفت بیشتر با کاهش سطح اضطراب کلاس زبان همراه است.    

دوره ۷، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده

کارگران بخش عظیمی از جامعه کار، صنعت و تولید را تشکیل می­دهند و به کمک نیروی کار آن‌ها چرخ اقتصاد و صنعت می­چرخد. این طبقه باوجود داشتن ساعت کاری زیاد، حقوق کمتری در مقایسه با سایر قشرهای جامعه دارند. مشکلات معیشتی، حقوقی و اجتماعی آن‌ها باعث رقم خوردن اعتراض کارگران به شرایط سخت زندگی شده است. با رخداد انقلاب صنعتی، جوامع شاهد اعتراض کارگران به شرایط سخت زندگی‌شان هستند. از مهم‌ترین جنبش­های پرولتاری، هنگام انقلاب ژوئن ۱۸۴۸م پاریس رخ داد که درنهایت به تشکیل اولین حکومت کمون کارگری سال ۱۸۷۱م پاریس انجامید و سپس جنبش­هایی هم­زمان با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷م روسیه سربرآورد. این جنبش­ها در ادبیات کشورها نیز نمود یافته است و نویسندگان واقع­گرا که به مسائل طبقه کارگر علاقه‌مند بودند، به انعکاس این وقایع پرداخته­اند. در اروپا، امیل زولا از بزرگ­ترین نویسندگانی بود که در رمان ژرمینال زندگی کارگران معدن را موضوع اثر خود قرار داد. در ایران نیز، علی­اشرف درویشیان در سال­های ابری زندگی کارگری را توصیف کرد. این تحقیق می­کوشد تا با بررسی ادبیات کارگری به‌عنوان زیرمجموعه‌ای از ادبیات اجتماعی، انعکاس جنبش­های کارگری را در رمان فرانسه و فارسی از خلال ژرمینال و سال­های ابری روشن کند و دریابد کدام­ یک از مؤلفه‌های اجتماعی این اعتراض­ها و جنبش­ها در جامعه ایران و فرانسه مشترک است. مطالعه مهم­ترین جنبش­های پرولتاری جهان و نقش آن در خلق اعتراضات در فرانسه و ایران، بررسی دو اثر یادشده را از طریق مؤلفه‌های زندگی و کار کارگری ممکن ساخت و این نتیجه را به‌دست داد که هدف مشترک دو نویسنده پرداختن به دغدغه­های معیشتی و حقوقی قشر کارگر و رهایی آن‌ها از دردهای مشترک است. امید نه نقطه آغاز، بلکه نقطه پایان شرایط اسفبار این قشر در دو ادبیات است.

دوره ۷، شماره ۷ - ( شماره ۷ (پیاپی ۳۵)- ۱۳۹۵ )
چکیده

امروزه زبان نه تنها مهمترین ابزار ارتباطی، بلکه به­مثابه­ هسته اصلی و شکل دهنده­ی فرهنگ محسوب می­شود. چگونگی ارتباط میان زبان و فرهنگ و تأثیر متقابل آن دو در برقراری ارتباط بین کاربران زبان با فرهنگ­های متفاوت از اهمیت بالایی برخوردار بوده و توجه بسیاری از محققان را به خود معطوف داشته است. با توجه به نقش مهم و اساسی فرهنگ در برقراری ارتباطات بینافرهنگی، پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی این رابطه­ی دوسویه­ی در امر ارتباطات میان ایرانیان و فرانسویان بپردازد. برای تحقق این هدف، ابتدا به معرفی پیشینه و کارهای انجام شده در این زمینه پرداخته خواهد شد. آن­گاه ضمن تبیین مبانی نظری رابطه­ی متقابل زبان و فرهنگ، نقش اساسی شناخت و درک مؤلفه­های فرهنگی در برقراری ارتباط مؤثر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. برای این منظور، یکی از متغیرهای فرهنگی مؤثر در ارتباطات میان­فرهنگی یعنی تعاملات کلامی در دو فرهنگ فارسی و فرانسه بر اساس نظریه­ی کنش گفتاری آستین مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته، با ارائه­ی مثال­های مختلف، کاربردها، تفاوت­ها و تشابهات این متغیر فرهنگی در هر دو محیط کلامی تبیین می­شود. نتایج این تحقیق حاکی از ضرورت توجه به تفاوت­های فرهنگی به­منظور جلوگیری از بروز برخی از سوء برداشت­ها و برداشت­های غلط حین برقراری ارتباط کاربران زبان با فرهنگ­های فرانسه و فارسی است.

دوره ۸، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده

 چکیده : یکی از نظریه‌های جدیدی که در چند دهه‌ی اخیر توانسته در مطالعات تطبیقی مسیر تازه‌ای را برای تطبیقگران باز کند نظریه‌ی پذیرش است. این تئوری که توسط هانس روبر یاوس مطرح شده است، نقش فراموش شده‌ی خوانندگان را به آن‌ها بازمی‌گرداند و به آن تاکید می‌ورزد. با توجه به این‌که بر اساس این نظریه پذیرش یک نویسنده در کشوری بیگانه بررسی می‌شود، در این تحقیق به بررسی اقبال ادبی کریستین بوبن، نویسنده‌ی معاصر فرانسوی، در ایران می‌پردازیم. با توجه به حجم آثار ترجمه شده از این نویسنده در ایران به نظر می‌رسد وی از اقبال ادبی خوبی در کشورمان برخوردار است. در این نوشتار ضمن ارائه و تجزیه و تحلیل آثار ترجمه شده با استفاده از مفهوم افق انتظار، درصدد یافتن دلایل استقبال خوانندگان ایرانی از بوبن هستیم. مهم در این جستار بررسی ذائقه‌ی ادبی خوانندکان ایرانی و میزان سازگاری آثار بوبن با انتظارات آن‌ها است.

دوره ۹، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۷ )
چکیده

کم‌رویی کلاس مکالمه از عوامل بازدارندۀ دانشجویان هنگام مشارکت در کلاس مکالمۀ زبان خارجی است که رفع آن نیازمند توجه، دقت و همت دانشجو و استاد است. تاکنون راه­حل‌های بسیاری درخصوص حل این مشکل مطرح شده است که در جای خود موفق نیز بوده­اند؛ اما تحقیق حاضر سعی دارد تا الگویی دانشجومحور  ارائه دهد که مهم­ترین وظیفه را به دانشجویان و تلاش برای پیشرفت گروهی معطوف می‌کند. بدین منظور، پرسش­نامه‌ای متشکل از آزمون کم‌رویی استنفورد و آزمون تمایل به برقراری ارتباط (WTC) در اختیار ۵۱ نفر از دانشجویان رشتۀ زبان فرانسه قرار گرفت که درس مکالمه را گذرانده بودند. این دانشجویان در غالب دو گروه کنترل و آزمایش بدون
پیش­آزمون
مورد مطالعه قرار گرفتند و گروه آزمایش الگوی یادگیری دانشجومحور را تجربه کرد. داده‌های به­دست آمده از این پرسش­نامه‌ها و نمرۀ درس مکالمه به کمک ضریب تی مستقل  تحلیل شد. نتیجۀ به­دست آمده حاکی از این بود که آموزش مهارت‌های مکالمه در پیشرفت عملکرد دانشجویان در درس مکالمه مؤثر واقع شده است.
 T-Test


دوره ۱۰، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۸ )
چکیده

زبان مجموعه­ای منسجم و نظام­یافته از علائم است که برای انتقال افکار و احساسات انسان­ها استفاده می­شود. متن ادبی از بهترین بسترها برای انتقال هیجانات نویسندگان است. داستان هورلا، اثر گی دو موپاسان، که برگرفته از تجربۀ زیستۀ او نسبت به بحران هویت خویش است، بهترین مصداق این موضوع است. در این اثر، نویسنده با استفادۀ چندبارۀ واژگان «هورلا» و «نتوانستن»، هیجان خواننده را نسبت به این واژگان و بحران ازخودبیگانگی راوی برمی­انگیزد. از دیدگاه روان­شناسان زبان، این هیجان خواننده، از کنش و واکنش ذهن و زبان او ناشی می­شود. در این پژوهش سعی شده است تا از منظر روان­شناسی زبان در پرتوی الگوی هَیَجامَد و با درنظر گرفتن مؤلفه­های سه گانۀ هَیَجامَد (بسامد، حس و هیجان) به مفهوم ازخودبیگانگی در این داستان از طریق هَیَجامَدافزایی واژگان «هورلا» و «نتوانستن» پرداخته شود. این هَیَجامَدافزایی با افزایش بسامد واژگان یادشده که به نوعی نمایانگر عدم آزادی اگزیستانسیال و ازخودبیگانگی راوی است و همچنین با درگیر کردن بیشتر حواس خواننده از طریق توصیف تجربیات حسی راوی از هورلا (به­منزلۀ دیگری)، باعث هیجان ترس در خواننده می­شود و هَیَجامَد درونی نویسنده نسبت به مفهوم ازخودبیگانگی به خواننده القا می­شود. 
 

دوره ۱۰، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده

توانش بینافرهنگی در یادگیری زبان فرانسه اهمیت ویژه‌ای دارد؛ زیرا زبان و فرهنگ مانند دو روی یک سکه لازم و ملزوم یکدیگرند. به عبارت دیگر، یادگیری زبان تنها به یادگیری دستور و واژگان محدود نمی‌شود،  بلکه زبان‌آموز برای برقراری ارتباط می‌بایست فرهنگ کشور مقصد را به­خوبی بشناسد و به دیگری احترام بگذارد. از همین رو، آموزش فرهنگ در فرایند یادگیری زبان فرانسه امری ضروری به­نظر می‌رسد. ادبیات فرانسه یکی از منابع غنی برای آشنایی با فرهنگ فرانسه محسوب می‌شود و مدرسان می‌توانند با به­کارگیری متون ادبی در کلاس‌های درس، فرهنگ فرانسه را به زبان‌آموزان بیاموزند. آموزش زبان به­کمک ادبیات صرفاً به کلاس‌های سطوح بالا محدود نمی‌شود؛ بلکه میتوانیم از متون سادۀ ادبی نیز برای آموزش مقدماتی فرهنگ در سطوح پایین‌تر بهره ببریم. در این نوشتار نویسندگان سعی دارند به بررسی متون ادبی سطح مبتدی A۱-A۲ کتاب ادبیات گام به گام فرانسه و به بررسی جنبه‌های فرهنگی متون ادبی بپردازند. برای این منظور پس از معرفی توانش بینافرهنگی و اهمیت آن در جهان امروز، به تحلیل سه متن ادبی از قرن بیستم می‌پردازیم و  آن‌ها را به­کمک نظریۀ گیلیان لازار موردبررسی قرار می‌دهیم. سپس تکالیفی برای ارائۀ این نکات در کلاس درس ارائه می‌دهیم. در این تحقیق به این پرسش پاسخ خواهیم داد که ادبیات چگونه توانش بینافرهنگی زبان‌آموزان را تقویت می‌کند؟ و درنهایت به مدرسان زبان فرانسه پیشنهاد می‌کنیم متون ادبی را در روند آموزش بگنجانند و به­کمک تکالیف، زبان‌آموزان را نسبت­به مسائل فرهنگی کنجکاو کنند.
térature progressive du français


دوره ۱۵، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۳ )
چکیده

سفرنامه‌ها به‌عنوان یکی از مهم‌ترین منابع شناخت «خود» در آینه «دیگری» محسوب می‌شوند. هنگامی که «خود» در  سفرنامه به بازنمایی «دیگری» می‌پردازد، همواره بخشی از واقعیت «دیگری» را به خوانندگان نشان می‌دهد. گزینش واژگان در جهت نگارش واقعیت به «گفت‌وگومندی نام‌گذاری» که حوزه‌ای از «کنش ـ معناشناسی» است، مرتبط می‌شود. کنش ـ معناشناسی، به‌مثابه نوعی معناشناسی، تولید معنا در زبان و فرایندهای گذر از زبان به گفتمان به‌واسطه انواع کنش‌های اجتماعی، فرهنگی و زبانی را مورد تحلیل قرار می‌دهد. در این ‌راستا، بررسی «بازآرایی» در متن سفرنامه می‌تواند به‌عنوان مسئله اصلی پژوهش، روشنگر مکانیسم‌های خودگفت‌وگومندی باشد که طی آن گفته‌پرداز با گفتمان خود وارد گفت‌وگو می‌شود. از این ‌رو، سفرنامه سه سال در آسیا اثر کنت آرتور دوگوبینو، نویسنده نام‌آشنای فرانسوی، به‌عنوان منبع تحقیق انتخاب گردید. هدف تحقیق، آشکارسازی ابعاد زبان‌شناسانه و تازه‌ای از شیوه معرفی «دیگری» به زبان «خود» در سفرنامه است. در مقاله حاضر تلاش‌ شده است تا ضمن معرفی نظریه کنش ـ معناشناسی، فرایند بازآرایی در سفرنامه گوبینو بررسی و به این پرسش‌ها پاسخ داده شود: چگونه بازآرایی می‌تواند در سطح زبانی به معرفی «دیگری» بینجامد و این موضوع تا چه حد در برقراری گفت‌وگوی بینافرهنگی مؤثر خواهد بود؟ نتایج حاصل از تحقیق نشان می‌دهد که علی‌رغم گسست‌های چاپی و بیانی، گوبینو غالباً سعی در ایجاد تعادل میان دو جهان «خود» و «دیگری» در سطح زبانی کرده و فرایند نام‌گذاری را تا حد زیادی مصون از دیدگاهی نژادپرستانه و فرادستانه نگاه داشته است.


صفحه ۱ از ۱