۱۲ نتیجه برای غیاثیان
دوره ۴، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۱۶)- ۱۳۹۲ )
چکیده
در دهه های اخیر، پردازش بندهای موصولی و بررسی پیچیدگی های آن ها در زبان های مختلف نقش عمده ای در تحقیقات زبان شناسی و روان شناسی ایفا کرده است. این تحقیق برای مقایسه پیچیدگی دو نوع بند موصولی فاعل- فاعل و فاعل- مفعول در زبان فارسی انجام شده است. این پیچیدگی را بر اساس معیار روان شناختی میزان درک یا عدم درک این نوع جملات در کودکان ۳ تا ۶ ساله سنجیده ایم؛ چنانکه ۹۶ کودک را در سه گروه سنی ۳- ۴، ۴- ۵ و ۵- ۶ سال (هر گروه ۳۲ نفر) انتخاب کردیم و به هریک جملاتی شامل بندهای موصولی مورد نظر به دو صورت مجزای خبری و پرسشی با روش های نشان دادن شکل، اشیای واقعی یا درخواست برای اجرای یک فرمان ارائه دادیم و درک آنان را از این جملات ارزیابی کردیم. نتیجه نشان داد که بند موصولی فاعل- مفعول هم در جملات خبری و هم پرسشی به طور کاملاً واضح، پیچیده تر از بند موصولی فاعل- فاعل بوده است.
دوره ۵، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۱۸)- ۱۳۹۳ )
چکیده
یکی از کارکردهای زبان، برقراری ارتباط میان تفکرات و نگرشهای افراد است. این کارکرد زبان، به عنوان بخشی از رویدادهای ارتباطی و اجتماعی مانند نوشتن سرمقاله مشهود است. متن سرمقالهها نه تنها از طریق زنجیره جملات، بلکه از طریق یک ساختار سلسلهمراتبی سازماندهی می شوند. این ساختار به واحدهایی به نام «اپیزود» تجزیه میشود که هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ معنایی، ماهیتی یکپارچه دارد و از نظر زبانی، مرزهای آن مشخص است. از آنجا که اپیزودها، واحدهای معنایی گفتمان تلقی میشوند، میتوان آن ها را بر حسب اصطلاحات معنایی، همچون گزاره تعریف کرد.
مسئله و هدف این پژوهش، شناسایی سطوح گزارهای در متون سرمقالات غربی در باره فعالیت هستهای ایران است. بر این اساس، در این مقاله با استفاده از الگوی اپیزودی ون دایک (۱۹۸۱) و روش توصیفی و تحلیلی کوشیدهایم تا با تحلیل نمونهای از سرمقالات روزنامه «ایندیپندنت» چاپ انگلیس، به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه میتوان فرایند سازماندهی سرمقاله را در قالب یک الگوی منسجم از گزارهها توصیف کرد؟ یافتههای این تحلیل نشان میدهد که کلانگزارههای کلی در اولین جملات درونمایهای تجلی یافته و خلاصهای از متن که همان سیاست آمریکا نسبت به فعالیت هسته ای ایران است را ارائه میکنند. درونمایه فرعی متن که مشتمل بر نظرات و واکنشهای دولت های قدرتمند و نیز ایران نسبت به این سیاست است، در پاراگرافهای متن و به ترتیب در ساختار کلی متن سر مقاله آمده است.
دوره ۵، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۲۱)- ۱۳۹۳ )
چکیده
پژوهش حاضر رابطه بین سطح میانزبان و بسامد خطاهای درونزبانی و بین زبانی را بررسی میکند. بدین منظور رویکرد شناختی- تحلیل خطا که رویکردی تلفیقی است، برای بررسی خطاهای زبانآموزان فارسیزبان در کاربرد حروف اضافه منضم به فعل اسپانیایی پیشنهاد میشود. نوع پژوهش از دیدگاه هدف، کاربردی و براساس ماهیت و روش، از نوع تحقیق همبستگی است. جامعه آماری، دانشجویان رشته زبان اسپانیایی دانشگاه علامه طباطبایی هستند که به روش نمونهگیری خوشهای ۷۵ نفر از آنان بهعنوان نمونه اولیه تحقیق مورد آزمون قرار گرفتند. از میان آنها، ۶۷ آزمودنی در سه سطح میانزبان: مقدماتی، متوسط و پیشرفته تقسیم شدند. طبقهبندی سطح میانزبان آزمودنیها براساس پاسخهایشان به پرسشنامه صورت گرفتهاست. با بهرهگیری از آمار توصیفی، این مطالعه نشان میدهد که بسامد بروز خطاهای درونزبانی با سطح میانزبان همبستگی مثبت و بسامد بروز خطاهای بین زبانی با سطح میانزبان همبستگی منفی دارد.
دوره ۶، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۲۴)- ۱۳۹۴ )
چکیده
نشانگر تعدیل، یک راهبرد بلاغی است که سخنگو آن را در جهت عدم تعهد به گفتهای یا عضویت کامل در گروهی، یعنی تعدیل محتوا یا بهمنظور تعدیل نیروی غیر بیانی گفته به کار میبرد. نشانگر تعدیل را باید بهعنوان یک عمل عمدی تلقی کرد که سخنگو با انتخاب یک ابزار زبانی، ورای محتوای گزارهای پیام، بر تعبیر گفته تأثیر میگذارد؛ چنانکه محتوا یا نیروی آن را اصلاح میکند. نشانگرهای تعدیل علیرغم فقدان معنی واژگانی مشخص، دارای معنی نقشی و کاربردشناختی قدرتمندی هستند. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تعریف و معرفی کاربردهای نشانگرهای تعدیل براساس الگوی فریزر (۲۰۰۹) و درنهایت، تحلیلی موردی از این کاردبردها در گفتمان سیاسی از کنفرانسهای مطبوعاتی داخلی رئیسجمهور (دوره دهم) با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی به نگارش درآمده است. یافتههای تحلیل موردی نشان میدهد که رئیسجمهور (دوره دهم) در راستای پایبندی به زبان دیپلماتیک از نشانگرهای تعدیل، بهعنوان یکی از تدابیر ماهرانه در گفتار سیاسی در جهت ابهام و طفره، بهره برده است و نشانگرهای مجهول و ضمایر مبهم بیش از سایر انواع نشانگرها در گفتمان او مشاهده میشود.
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( پاییز ۱۳۹۲ )
چکیده
نظریه استعاره شناختی معتقد است که زبان عادی و زبان ادبی، از جهاتی در مفهوم سازی مفاهیم شبیه هم و از جهاتی متفاوتند. مقاله حاضر، در صدد پرداختن به خلاقیت های حافظ در تصور مفهوم عشق در چارچوب این نظریه است. مفهوم عشق در شعر حافظ به کمک راهبردها یا ابزارهای شناختی رایجی چون استعاره، تصویر، مجاز و جاندارپنداری مفهوم سازی می شود، اما به نظر می رسد حافظ شیوه های خلاقانه تری را در استعاره های شعری عشق به کار برده است. به منظور کشف شاخص های تأثیرگذار در مفهوم سازی متفاوت عشق، دو سوال مهم مطرح می شود: مفهوم سازیِ شعری عشق چه تفاوتی با مفهوم سازی عادی و رایج آن در زبان فارسی دارد؟ و، کدامیک از شاخص های چهار گانه کوچش(۲۰۱۰) در آفرینش خلاقیت استعاری در شعر حافظ نقش پررنگ تری دارد؟ بررسی داده های تحقیق نشان می دهد که عشق در زبان حافظ، مانند زبان های دیگر و مانند زبان فارسی از مفاهیم آتش، سفر، مستی، و غیره به عنوان حوزه مبدأ کمک می گیرد. اما مفهوم سازی آن از نظر چهار شاخص گسترش، تفصیل، زیرسؤال بردن، و تلفیق، با زبان عادی فرق دارد. به نظر می رسد آنچه باعث می شود زبان شعر، از زبان عادی متمایز شود، کاربرد خلاقانه مفهوم سازی های استعاری، جاندارپنداری، استعاره های تصویری و مجاز مفهومی باشد. همچنین از میان چهار شاخص مطرح در استعاره های مفهومی شعری، تلفیق و تفصیل بیشترین و زیرسوال بردن کمترین کاربرد را داراست.همچنین حافظ از استعاره های تخیلی نو در مفهومسازیِ عشق بسیار بهره برده است.
دوره ۷، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲۹)- ۱۳۹۵ )
چکیده
فرایند تغییر زبان بخشی جدایی ناپذیر از ماهیّت ذاتی آن است و به آرامی و با ظرافت انجام میشود؛ و گاه چنان پنهان و نامحسوس است که تنها پس از گذر زمان و در مقایسه با گذشته برای اهل زبان ملموس خواهد شد. پژوهش حاضر در پی بررسی پدیدهی تغییر و تحول طنینمعنایی (مثبت یا منفی) مربوط به برخی از ترکیبات فعلی خنثای کنونی فارسی به معنای ضمنی در آنها است. بدین منظور، ضمن بررسی پژوهشهای متعدد پیرامون طنینمعنایی و معنای ضمنی و بررسی تحّول و تبدیل این دو به یکدیگر در زبانهای مختلف بویژه انگلیسی، همین سیر تحّول را در برخی ترکیبهای فعلی زبان فارسی نشان میدهیم. به همین منظور، دو پیکره از دو مقطع تاریخی (قرن هفتم هجری و دوران معاصر) زبان فارسی تهیه و طنینمعنایی چند ترکیب فعلی در آنها تعیین شد. نتایج نشان میدهد که طنینمعنایی برخی از این عبارتها از مثبت به منفی تغییر کرده و این طنین معنایی منفی در برخی از ترکیبات بویژه «موجب شدن» در حال تبدیل به معنای ضمنی منفی است.
دوره ۷، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۳۱)- ۱۳۹۵ )
چکیده
این مقاله میکوشد تا نوع راوی و وجهیت حاکم بر دیدگاه راوی را در داستان کوتاه بهرام صادقی با عنوان «صراحت و قاطعیت» (۱۳۸۸) بررسی کند. این مطالعه براساس الگوی پیشنهادی سیمپسون (۱۹۹۳) صورت میگیرد که در آن روایت و زاویه دید با دیدگاهی زبانشناختی بررسی میشوند. هدف این پژوهش، تعیین نوع راوی و نوع وجهیت این داستان میباشد. بنابراین در وهله اول تلاش بر آن است که دریابیم از میان انواع راوی طرحشده در الگوی سیمپسون، این داستان به کدام نوع تعلق دارد و سپس بررسی نماییم که آیا وجهیت داستان مثبت، منفی یا خنثی است. فرض ما این است که راوی این داستان سوم شخص روایی و داستان دارای وجهیت خنثی است. در این تحقیق، دادهها براساس مقولات و ابزارهای تحلیلی معرفیشده در نظریه، مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند؛ بنابراین روش این تحقیق توصیفی_ تحلیلی است. بررسی این داستان نشان میدهد که راوی از نوع «ب» (سوم شخص در حالت روایی) است که با اراده و اختیار تام وارد ذهن شخصیتها میشود. با بررسی ابزارهای وجهی بهکاررفته در تکتک جملات داستان مشخص میشود که راوی در درجه اول از افعال و قیود تمنایی و سپس جملات بیانکننده عقیده، جملات عام، فعلهای امری، قیود و صفات ارزیابانه که همگی نشانگر وجهیت مثبت هستند، استفاده کرده است. همچنین راوی برای نشان دادن نحوه رخ دادن سوء تفاهمات و همچنین ارزیابی موقعیت، از برخی ابزارهای زبانی مرتبط به وجهیت منفی استفاده کرده که عمدهترین آنها افعال شناختی است.
دوره ۷، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۳۳)- ۱۳۹۵ )
چکیده
پژوهش حاضر در نظر دارد با استفاده از نظریههای کاربردشناسی زبان ــ نظری ادب براون و لوینسون (۱۹۸۷) و نظری بیادبی کالپپر (۱۹۹۶) ــ در ادبیات داستانی، به بررسی راهبردهای ادب و بیادبی در ده رمان برگزید نوجوانان فارسیزبان بپردازد. جامع آماری پژوهش، رمانهای نوجوانان فارسیزبان منتشرشده در فاصل سالهای ۱۳۹۱-۱۳۸۱ است. نمونۀ آثار بررسیشده بر پای معیارهای تألیفیبودن، گفتوگومحوربودن و موردتأییدبودن ازسوی صاحبنظران در جشنوارهها، نقد و بررسیها، جوایز دریافتی و ... انتخاب شده است. این پژوهش به دو پرسش اساسی پاسخ میدهد: ۱. استفاد شخصیتهای نوجوان از راهبردهای ادب و بیادبی در میان گروه همسالان و در برخورد با دیگر شخصیتها چه تفاوتی دارند؟ ۲. بهطورکلی، شخصیتهای رمان نوجوانان، بیشتر از راهبردهای ادب استفاده میکنند یا از راهبردهای بیادبی؟ نتایج بهدستآمده از این پژوهش، براساس آزمون آماری خیدو، حاکی از آن است که شخصیتهای نوجوان در این رمانها در میان گروه همسالان از راهبردهای بیادبی بیشتر استفاده میکنند و در برخورد با دیگر شخصیتها بیشتر از راهبردهای ادب استفاده میکنند. افزونبراین، در رمانهای نوجوانان فارسیزبان شخصیتها با اختلاف معنیداری، بیشتر از راهبردهای ادب استفاده میکنند.
دوره ۹، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۷ )
چکیده
این نوشته به واکاوی ماهیت و کارکردهای ایدئولوژیک سینمای هالیوود در پویانمایی آقای فاکسشگفتانگیز، محصول سال ۲۰۰۹ برای ردۀ سنی کودک و نوجوان، با بهرهگیری از رویکرد نوینِ چندوجهیت
میپردازد. هدف اصلی پژوهش تبیین راهبردهای گفتمانمداری است که به مدد آنها سواد بصری و به تبع آن نظام اندیشگانی بینندگان فیلم همسو با گفتمان جهانیسازی و بایستههای آن، مثل مصرفگرایی و نفی ارزشهای بومی و ملی، سامان مییابد. چندی است گفتمان جهانیسازی در صدد ایجاد پیوند میان کودکان، فرهنگ مصرفگرایی و سینمای هالیوود است. به همین خاطر با تمرکز بر مسائلی چون جهانیسازی و مصرفگرایی، و بازیگران این عرصه، در صدد پاسخگویی به این سؤالات هستیم: بازنمود هویت فرهنگی از طریق سازوکارهای چندوجهیت چگونه است؟ رابطۀ بین چندوجهیت و تجربۀ زیستجهان چگونه است؟ بازنمودهای چندوجهی چگونه شخصیتهای ارائهشده و مجازی را به قهرمانان زنده و واقعی تبدیل میکند؟ کارآمدترین وجههای ایدئولوژیساز در تجاریسازی سینمای هالیوود چیست؟ یافتههای این پژوهش با بهرهگیری از جوهرۀ انتقادی چندوجهیت، نشاندهندۀ کارکردهای ایدئولوژیک مستتر در پویانماییهاست. با رمزگشایی از دوگانۀ ما (انسانها، غربیها) و آنها (حیوانات) نشان میدهیم که مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جوامع غیرغربی ـ که حیوانات نمایندگان آن هستند ـ چگونه بازنمایی میشود. برای رسیدن به آرمانشهر موعود غرب، حیوانات چگونه با اقرار به ضعفها و نداشتههای خود پذیرای فرهنگ غربی
میشوند؛ و مهمتر اینکه، چگونه بینندگان با همذاتپنداری با حیوانات، با آنها ابراز همبستگی و همدلی
میکنند. همۀ این فرایندها مستلزم مشروعیتبخشی به گفتمان سینمای هالیوود هستند که با دستکاری سواد بصری بینندگان فیلم محقق میشود.
دوره ۹، شماره ۳۷ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده
آمدن شخصی مقدس در رؤیای باورمندان و دستور وی به ساخت بنایی یادمانی، یکی از علتهای اصلی ساخت قدمگاهها بوده و نمونههای متعددی از این قبیل بناها در ایران قابل شناسایی است. در برخی موارد، برای بیان رؤیا و استمرار این باور برای نسلهای آینده از الواح یادمانی استفاده شده است. در این مقاله به پنج کاشی زرینفام در منطقۀ کاشان اشاره میشود که در آنها گزارش یک رؤیا ثبت شده است. دو نمونه از آنها که متنشان بهطور کامل حفظ شده است، شباهتهای معناداری با هم دارند: اولی متعلق به قدمگاه درب مهریقآباد کاشان است که شخصی در سال ۷۱۱ق/۱۳۱۲م امام علی(ع) را در خواب میبیند و به فرمان او تربتخانهای میسازد. طبق متن کاشی دوم در قدمگاه خضر روستای یزدلان، شخصی در سال ۱۰۱۵ق/۱۶۰۷م خضر را در خواب دیده که به او سفارش تعمیر یک بنای گنبددار مخروبه را داده است. این نوشتار به دنبال واکاوی محتوا و بررسی وجوه تمایز و تشابه این دو لوح است. یافتههای مقاله نشان میدهد که آن دو در بازتاب باورهای عامۀ ایرانی ـ شیعی، زمان و مکان مقدس و کرامتهای شخصمحوری مقدس، بنمایهای مشترک دارند و جهت اصلی آنها مستندسازی عمارتِ بنایی مذهبی با بنمایههای ایرانی و شیعی است. طرفه آنکه گذشت قرون و اعصار نتوانسته است این بنمایههای اعتقادی را از میان بردارد.
دوره ۹، شماره ۴۲ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از گونههای ناشناخته از هنرهای تصویری قاجار و پهلوی، نقاشیهای روی درپوشهای سفالین کندوی عسل است. این درپوشها به قطر تقریبی ۲۳ سانتیمتر بر روی کندوهای حصیری به طول حدود ۸۵ سانتیمتر نصب میشدند و یک سوراخ جهت عبور زنبورها در کنارۀ آنها قرار داشت. در این مقاله برای اولین بار دهها نمونه از این درپوشها که از اواخر عصر صفوی تا دورۀ پهلوی اول ساخته شدهاند، معرفی میشود. مهمترین مسئلۀ این تحقیق شناسایی محل تولید این درپوشها، دستهبندی مضامین نقوش و کتیبهها و تحلیل محتوای آنهاست. نتایج نشان میدهد که این آثار را میتوان به سه گروه کلی کتیبهدار، نقاشیهای مذهبی و نقاشیهای غیرمذهبی دستهبندی کرد. در میان آثار کتیبهدار، اذکار و دعاهایی نوشته شده که باید آنها را وسیلهای جهت برآورده شدن حاجات و نیز تعویذی برای دفع بلاها از محصولات تلقی کرد. همچنین برخی از دعاها و آیات قرآنی در ارتباط با افزایش برکت محصول و نیز دفع چشمزخم هستند. علاوهبر کتیبههایی با محتوای «ناد علی» و «اسم اعظم» که بر شیعی بودن آثار دلالت میکنند، تمام نقاشیهای مذهبی شناساییشده نیز مرتبط با باورهای مذهب تشیع است. نقاشیهای مذهبی شامل تصاویری از دلدل، پنجه و زیارتگاههای امامان شیعه ازجمله آستانههای کاظمین و نجف است. در میان نقاشیهای غیرمذهبی، بیشترین فراوانی به تصاویر حیوانات اختصاص دارد که آنها را در نقشمایههای درخت زندگی یا صحنههای شکار نشان میدهد.
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده
اختلال طیف اُتیسم همواره با اختلال کاربردشناختی زبان همراه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر داستانهای اجتماعی دیداری و شنیداری و تمرینهای کاربردشناختی بر بهبود مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی کودکان دارای اُتیسم انجام شده است. این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون است. آزمودنیها با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند که شامل ۱۹ کودک ۷ تا ۹ ساله دارای اختلال طیف اُتیسم سطح یک (نیاز به نظارت و حمایت) بود. آنها برنامه مداخلهای را طی ۱۸ جلسۀ انفرادیِ ۴۵ الی ۶۰ دقیقه، بهشکل سازمانیافته دریافت کردند. یافتههای پژوهش بیانگر این بود که برنامۀ مداخلهای به کار رفته، مهارتهای کاربردشناختی این کودکان را ارتقا داده و بر خردهمقیاسهای مربوط به مهارتهای کاربردشناختی در پرسشنامه چکلیست ارتباطی بیشاپ (۱۹۹۸) تأثیر مثبت داشته است (۰۵/۰ >p ). براساس نتایج بهدستآمده داستانهای اجتماعی دیداری و شنیداری محققساخته و تمرینهای کاربردشناختی در این داستانها، بر بهبود مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی کودکان دارای اُتیسم مؤثر بوده است.