۹ نتیجه برای عموزاده
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
برخی مطالعات انجام شده درباره محمول های مرکب بیانگر آن است که افعال سبک از نظر معنایی، رنگ باخته اند و فاقد توان معنایی کافی برای عهده دار شدن نقش محمول مستقل هستند (Jespersen, ۱۹۶۵; Cattell, ۱۹۸۴; Grimshaw & Mester, ۱۹۸۸ ). در این نوشته، ضمن پذیرش ناقص بودن محتوای معنایی افعال سبک، به این موضوع می پردازیم که چنین ادعایی موجب نادیده گرفتن رابطه معنایی فعل سبک و فعل اصلی متناظر با آن شده است. ادعای مقاله این است که افعال سبک به صورت کاملاً نظام مند در حفظ ویژگی های طرح واره نیروی محرکه، با فعل اصلی متناظر مرتبط هستند؛ اما حوزه مفهومی که در آن ساخت نیروی محرکه اعمال می شود، از حوزه فیزیکی به حوزه انتزاعی روان شناختی منتقل می شود. درواقع، عقیده بر این است که با اینکه افعال سبک دارای معانی کاملاً قابل پیش بینی نیستند، سهم معنایی آن ها نظام مند و تاحدی شفاف است. مطالعه حاضر با تمرکز بر دو فعل سبک «کردن» و «داشتن» سعی دارد در حد امکان این نظام مندی را آشکار کند.
دوره ۵، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۲۰)- ۱۳۹۳ )
چکیده
در دهههای اخیر ارتباط میان مبحث قطع کلام و جنسیت در جامعه زبانشناسی با استقبال زیادی مواجه شده است. سهم این مطالعات در زبان فارسی و بهویژه تعاملات دانشگاهی بسیار اندک است. هدف این تحقیق، بررسی و تحلیل انواع شیوههای قطع کلام در گفتار دانشگاهی فارسی در کلام زنان و مردان با رویکرد جامعه کنشی است. بدین منظور قطع کلامها در ۹ جلسه دفاع مردان و ۹ جلسه دفاع زنان از پایاننامههایشان مورد واکاوی قرار گرفته است. تحلیل دادهها نشان میدهد که قطع کلام، نقشهای مختلفی در تعامل دارد و نشانگر تسلط مردان بر زنان نیست. عواملی نظیر نوع عضویت (هستهای و وابسته) در جامعه کنشی و منزلت درونگروهی در شکلگیری قطع کلام دخیل است.
واژگان کلیدی: گفتمان دانشگاهی، جنسیت، جلسات دفاع پایاننامه، قطع کلامها، نوع عضویت.
دوره ۷، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۳۴)، ویژه نامه پاییز- ۱۳۹۵ )
چکیده
این مقاله از منظر مدل چندمعنایی قاعدهمند به بررسی ابعاد معنایی واژه «زیر» به عنوان یکی از واژههای مکانی پرکاربرد در فارسی میپردازد. دادهها شامل نمونههای وقوع «زیر» در بافتهای متنوع فارسی است و ابزار تحلیلی مدل چندمعنایی قاعدهمند است. هدف این است که ضمن مطالعه تنوع و انعطاف معنایی این مکانواژه، نحوه عملکرد این ابزار تحلیلی در تعیین معنای اولیه و سایر معانی متمایز بررسی گردد. در واقع، تلاش میشود تا جنبههای قوت و ضعف این مدل شناختی، بهویژه جایگاه نظری آن به چندمعنایی حروف مکان بیشتر مورد توجه قرار گیرد. پس از تحلیل نمونههای کاربرد مکانواژه «زیر» ابتدا معنای مکانی اولیه آن تعیین شد و سپس چهار معنای متمایز دیگر مشخص گردید که شامل معنای کمتر، تحت تأثیر/کنترل، درخفا و پنهانی، و معنای پوشیده شده هستند. نتایج تحلیل معنایی «زیر» حاکی از آن است که مدل چندمعنایی قاعدهمند از دو جنبه دارای وجه امتیاز نسبت به آثار پیشین از جمله لیکاف (۱۹۸۷) است؛ یکی در تعیین معنای اولیه بخاطر ارائه ملاکهای مدون زبانی، و دیگری در محدودسازی تعدد معانی به سبب برقراری نوعی اعتدالگرایی در چندمعنایی. بررسی ابعاد معنایی «زیر» نشانگر برخی چالشها نیز هست که تحلیل حاضر تحت این مدل با آن روبروست. اهم این چالشها یکی ابهامات شناختیِ معانی متمایز بدست آمده و دیگری ماهیت وابسته به بافت آنها است که با ملاک استقلال بافتی معنا ناهمسو است. به عبارتی، نتایج این پژوهش بیان میکند مدل چندمعنایی قاعدهمند که از نظر روش شناسانه حائز برخی مزیتها است، از لحاظ نظری بویژه از جنبه هویت معنایی غیرمستقل و ساختیِ حروف مکان و نیز واقعیت روانشناختی معناهای متمایز ارائه شده با ابهامات و مسائلی روبروست.
دوره ۸، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۳۷)- ۱۳۹۶ )
چکیده
نحوه تشکیل فعل مرکب فارسی تاکنون کمتر مورد توجه زبانشناسان بوده است. هدف این مقاله قرار دادن اجزای فعل مرکب در بافتهایی زبانی است که تصورشان بهمثابه عامل انگیزشِ تشکیل فعل مرکب، موجه بهنظر میرسد. به عقیده نگارندگان، افعال مرکب را میتوان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم حاصل فرایند انضمام دانست. در اینجا مفهومی گسترده از انضمام مورد نظر است که آن را باXI نشان میدهیم و در آن X شامل مقولات اسم، صفت و گروه حرف اضافهای میشود. بر این اساس و با استفاده از برخی مفاهیم دستور شناختی میتوان گفت فعل مرکب از بند کامل اولیهای نشئت میگیرد که در فرایند عبور از مسیر ترکیب، یک عنصر فعلی و یک عنصر غیرفعلی از آن انتخاب و به هم منضم میشوند. در این مسیرِ فرضی، گاهی موضوع فعل حذف، و متمم یا وابسته آن که برجستگی شناختی بیشتری دارد، به فعل منضم میشود. در ادامه مقاله، فعلهای مرکب ساختهشده با پرکاربرترین همکرد فارسی، یعنی «کردن» بررسی و نشان داده میشود که متناظر با معانی مختلف فعل «کردن» در مقام فعل سنگین، مانند «انجام دادن» و «ساختن»، مسیرهای مختلفی برای تشکیل دستههای مختلف فعل مرکب با این همکرد قابل ترسیم است. بهعلاوه، هر فعل مرکب طرحوارهای ساختی در اختیار گویشوران قرار میدهد که جوازبخش فعلهای مرکب جدیدی با همان فعل سبک خواهد بود.
دوره ۸، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۳۹)- ۱۳۹۶ )
چکیده
در این پژوهش، پدیده جایگزینی بندهای موصولی تحدیدی و غیرتحدیدی را در سطح کلام در زبان فارسی بررسی میکنیم. بسیاری از پژوهشگران مانند گیون (۲۰۰۱) معتقدند که گونه غیرتحدیدی اسامی شناختهشده مانند اسم خاص، ضمایر اشاره و ضمایر شخصی را بهعنوان هسته اسمی انتخاب میکند و لذا کاربرد این گروههای اسمی همراه گونه تحدیدی به ساختی غیردستوری منجر میشود. همچنین، این پژوهشگران بیان میکنند که کاربرد گونه تحدیدی بهطور معمول بههمراه گروههای اسمی ناشناخته است. برخلاف این نظرات، شواهد زبان فارسی مواردی را نشان میدهد که در آنها، ازسویی کاربرد گونه تحدیدی بههمراه گروههای اسمی معرفه و ازسوی دیگر کاربرد گونه غیرتحدیدی بههمراه گروههای اسمی نکره ممکن است. در این نوشتار، با بهرهگیری از رویکرد دستور کلام، جایگزینی گونههای تحدیدی و غیرتحدیدی را پیامد عضوگیری بند موصولی در سطوح مختلف دستور کلام میدانیم که رفتارهای متفاوت آوایی، نحوی و معنایی آنها را توضیح میدهد.
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
پژوهش حاضر تحقیقی بنیادی و توصیفی است که دادههای آن عمدتاً برگرفته از گفتار محاورهای محیط در طول یک دورۀ سهماه بوده است. پس از ضبط و آوانویسی دادهها، پیکرهای مشتمل بر حدود سی و پنج جملۀ شرطی زبان فارسی با روش نمونهگیری کنترلشده انتخاب شد و سپس بر اساس رویکردهای شناختی ـ کاربردشناختی، در سه بخش عمده تحلیل و نتایج حاصل شد. در بخش نخست مطالعه، ضمن معرفی چارچوب نظری، سویتسر (۱۹۹۰) دربارۀ وجود روابط سهگانۀ محتوایی، معرفتی و کارگفتی در جملههای شرطی، کارایی این چارچوب در تحلیل جملههای شرطی زبان فارسی را میسنجد. در بخش دوم، انواع خوانشهای برگرفته از حرف شرط «اگر» که مشتمل بر خوانش شرط لازم و کافی، خوانش بیانگر مبتدا و خوانش امتیازی بودند معرفی و تبیین میشود. بخش سوم که بر نقش مفاهیم ذهنیت (Langacker, ۱۹۹۰, ۱۹۹۹) و بیناذهنیت (Traugott & Dasher, ۲۰۰۵) در کاربرد جملههای شرطی تمرکز دارد، نشان میدهد که مفاهیم مذکور چارچوب قابل قبولی را برای فهم بهتر ماهیت فرضانگاری در ساختهای شرطی ارائه میدهد. درمجموع، علاوه بر تحلیل جملههای شرطی از یک دیدگاه شناختی جدید، آنچه این کاوش را از بررسیهای پیشین متمایز میسازد، بررسی ماهیت جملههای شرطی سرخود است که در مطالعات محققان زبان فارسی عمدتاً مغفول مانده است. در این زمینه نگارندگان با بهرهگیری از چارچوب جدید دستور کلام (Kaltenböck, Heine & Kuteva, ۲۰۱۱; Heine, Kaltenböck & Kuteva, ۲۰۱۶) نشان میدهند که چنین بندهایی برگرفته از جملههای شرطی کامل و با فرایند عضوگیری ساخته شده است که انگیزۀ این فرایند بیشتر برجستهسازی عناصر موقعیت کلام چون ذهنیت و بیناذهنیت است.
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده- ضوابط موجود در آیین نامه های مختلف در مورد دیوارهای بنایی کلاف دار عموماً بر مبنای مطالعات آزمایشگاهی و مشاهده خسارت های وارد بر این دسته از سازه ها در زلزله های گذشته می باشد. از این رو این ضوابط اغلب به صورت تجویزی بوده و روابط تحلیلی مناسبی برای ارزیابی مقاومت لرزه ای آن ها وجود ندارد. در این تحقیق با استفاده از روش اجزای محدود غیرخطی به بررسی رفتار درون صفحه ای دیوارهای بنایی کلاف دار پرداخته می شود. پس از اعتبار سنجی مدل عددی و مدل های رفتاری استفاده شده، اثر وجود بازشو و هم چنین چیدمان دیوارهای بنایی مجاور هم بر رفتار لرزه ای هر کدام از دیوارها به صورت عددی مطالعه می شود. مطالعات انجام شده نشان می دهد که با افزایش مساحت بازشو در قسمت میانی پانل دیوار، حداکثر مقاومت دیوار به صورت لگاریتمی کاهش پیدا می کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که دیوارهای مجاور سبب افزایش نیروهای اندرکنشی بین کلاف های بتنی و دیوار بنایی شده است، در نتیجه ظرفیت باربری هر کدام از دیوارها به صورت مجزا افزایش پیدا می کند. در ادامه با بررسی پاسخ های به دست آمده از نمونه های تحلیلی، یک منحنی جامع سه خطی برای به دست آوردن ظرفیت دیوارهای بنایی کلاف دار پیشنهاد می شود.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۱ )
چکیده
در سنت مطالعاتی نقشگرایانه برای زبان سه کارکرد گزارهای (مفهومی)، متنی و بینِفردی ملحوظ شد. در راستای این رویکرد، پژوهش حاضر بر آن است معانی مختلف «این» و «آن» را در فارسی توصیف کرده، و نشان دهد چگونه مبانی دستوریشدگی میتواند برای بررسی همزمانی تنوع معنایی این عناصر زبانی بهمنزلۀ نقشنمای گفتمانی بهکار بسته شود. به این منظور، با استناد به الگوی نظری برخی زبانشناسان (Traugott & Dasher, ۲۰۰۲) از ابزار و مفاهیم این نظریه بهره گرفته شد و انواع کاربرد این عناصر زبانی در سه بافت گزارهای (مفهومی)، انتقالی و گفتمانی تحلیل شد. تحلیل دادهها، نشان میدهد «این» و «آن» در معنای گزارهای ـ مفهومی بهصورت برونزبانی، مرجعداری و متنی و همچنین در بافتهای انتقالی برای بازیابی اطلاعات زبانی، فرافکن اشارهای، بیان عواطف و احساسات، اجتناب از بیان صریح مفاهیم ناخوشایند و تشخیص مدلول بهکار گرفته میشود. بررسی دادهها همچنین نشان میدهد، دستوریشدگی «این»، پس از بافتهای انتقالی ادامه یافته و بهمنزلۀ نقشنمای گفتمانی در تغییر روند موضوعی گفتمان و ایجاد وقفه برای صورتبندی بخش آتی گفتمان (متنی)، برجستهسازی و تأکید روی بخش آتی گفتمان و ایجاد تقابل و بیان ارزیابی (ذهنی) و در بیان درخواست، پرسش و توصیه (بینِذهنی) به ایفای نقش میپردازد. تنوع معنایی و دستوریشدگی و عناصر مذکور گرایش تغییرات معنایی تراگوت و داشِر را تأیید میکند. بااینحال، عناصر مذکور با توجه به اینکه در آغازِ فرایند دستوریشدگی از معنای ذهنی برخوردارند، طیفِ غیرذهنی > ذهنی > بینِذهنی تراگوت و داشر (۲۰۰۲) نمیتواند روند تغییرات معنایی عناصر مذکور را بهدرستی توصیف کند. لذا، طیفِ مذکور بهصورت ذهنیِ غیرشخصی> ذهنیِ شخصی > بینِذهنی پیشنهاد میشود. درمجموع، پژوهش نشان داد عبارات زبانی مذکور دارای تنوع معنایی و کاربردی بوده که اصول دستوریشدگی میتواند این پدیده را بهخوبی توضیح دهد.
دوره ۱۶، شماره ۵ - ( ویژه نامه- ۱۳۹۵ )
چکیده
هدف اصلی این مقاله، تشخیص آسیبهای رخداده در سازه ها در حین وقوع زلزله میباشد. این کار، با پردازش سیگنالهای مربوط به پاسخ تاریخچه زمانی سازه به کمک تبدیل موجک و واکاوی ضرایب جزئیات بدست آمده، صورت می پذیرد. بر این اساس، معیوب بودن کل سازه و لحظه رخداد آسیب، با ظهور تغییرات ناگهانی در ضرایب مذکور، تشخیص داده می شود. همچنین، محل آسیب، از طریق بررسی بیشینه مقادیر متناظر با تغییرات بوجود آمده در ضرایب موجک، تعیین می گردد. بمنظور بررسی کارآیی روش یاد شده در شناسایی آسیبها، سناریوهای آسیبی مختلفی بر روی سه مثال عددی تحت زلزله های نورثریج و ال-سنترو، مطالعه شده است. در اولین مثال، کاهش یکنواخت سختی، بعنوان آسیب رخداده در یک قاب برشی ۴ طبقه، در نظر گرفته شده است. مثال دوم، به شناسایی آسیبهای احتمالی در یک تیر ساده، با در نظر داشتن پاسخهای تاریخچه زمانی متناظر با درجات آزادی انتقالی اختصاص یافته است. در آخرین مثال، جهت بررسی آسیبهایی با مکانیزم پیچیده تر، سختی سازه ی آسیب دیده بصورت مدل رفتاری متناظر با سختی دو خطی، تعریف و روش مذکور، جهت شناسایی آسیبها پیاده سازی شده است. نتایج بدست آمده، حاکی از توانایی روش مطالعه شده در تشخیص آسیب دیدگی سازه ها تحت اثر زلزله و قابلیت بالای آن در تعیین محل و زمان رخداد آسیبها، بدون نیاز به اطلاعات سازه اولیه، می باشند.