۱۷ نتیجه برای علی نژاد
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
جایگزینی واجِ زبان وامدهنده با واجی از زبان وام گیرنده«جایگزینی واج» نامیده میشود. تا به حال جایگزینی واکه ها در وامواژهها بیشتر مورد توجه محققان بوده است ولی بررسی جایگزینی همخوان کمتر مورد بحث قرار گرفته است بخصوص از دیدگاه نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، ۲۰۰۴ /۱۹۹۳) و یا از دیدگاه آموزش زبان به جایگزینی همخوانها پرداخته شده است (رزم دیده و ناصری (۱۳۹۸). ولی در این مقاله جایگزینی همخوان در وامواژهها بررسی شده است چون وامواژهها بهتر میتوانند رفتار واجی عامه مردم فارسی زبان را نشان دهند. نوع و رتبهبندی محدودیتها نیز گویای این تفاوتها است.در این تحقیق تعداد ۲۹۵ واژه انگلیسی از فرهنگ سه جلدی عمید و واژهیاب گوگل استخراج شد و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شبیهترین همخوان موجود در زبان وام گیرنده با توجه به بافت آوایی در جایگزینی شرکت میکند؛ ولی رتبه بندی محدودیتها تغییر نمی کند. از آنجاییکه هیچکدام از همخوانهای/T/، /w/، /k/ و /g/ در زبان فارسی نقش واجی ندارند، همخوان /T/ در آغازه و پایانه هجا به ترتیب با همخوانهای[t] و [s] جایگزین میشود. همخوان /w/ در ابتدای واژه با همخوان لبی دندانی [v] جایگزین میشود. البته از آنجا که این همخوان دولبی نرمکامی فقط به صورت آوای میانجی در زبان فارسی کاربرد دارد، پس از شکسته شدن خوشه آغازین /sw/ در ابتدای واژه، همچون یک آوای میانجی عمل میکند و معمولا جایگزین نمیشود. دو همخوان نرمکامی/k/ و /g/نیز با توجه به نوع بافت یا به همخوانهای کامی [c] و []تبدیل میشوند یا اصلاً جایگزین نمیشوند.
دوره ۴، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۱۵)- ۱۳۹۲ )
چکیده
هدف این تحقیق، توصیف و تحلیل چند فرایند واجی پربسامد در لهجه اصفهانی و مقایسه آن با فارسی معیار در چارچوب نظریۀ بهینگی است که نظریه ای نوین در واج شناسی است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده و در گرد آوری داده ها از روش میدانی استفاده شده است. بدین منظور، ده ساعت از مکالمه گویشورانِ بین سی تا پنجاه سال ضبط و سپس این داده ها آوانویسی و دسته بندی شده است. بدین ترتیب، با بررسی داده ها در چارچوب اصول واج شناسی بهینگی، مهم ترین محدودیت های حاکم بر صورت های بهینه در لهجۀ اصفهانی فارسی معیار مشخص شده است. از مهم ترین فرایندهای موجود در این لهجه، فرایند تبدیل واکه به غلت، هماهنگی واکه ای و ناهمگونی همخوان و واکه مطالعه شده است. بررسی ها نشان می دهد صورت های بهینه در لهجه اصفهانی و لهجه معیار متفاوت است و در اکثر موارد محدودیت های نشان داری بر صورت های بهینه لهجه اصفهانی حاکم است؛ درحالی که در لهجه معیار، محدودیت های پایایی در سلسله مراتب محدودیت ها بر بقیه تسلط دارند.
دوره ۵، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۲۰)- ۱۳۹۳ )
چکیده
در دهههای اخیر ارتباط میان مبحث قطع کلام و جنسیت در جامعه زبانشناسی با استقبال زیادی مواجه شده است. سهم این مطالعات در زبان فارسی و بهویژه تعاملات دانشگاهی بسیار اندک است. هدف این تحقیق، بررسی و تحلیل انواع شیوههای قطع کلام در گفتار دانشگاهی فارسی در کلام زنان و مردان با رویکرد جامعه کنشی است. بدین منظور قطع کلامها در ۹ جلسه دفاع مردان و ۹ جلسه دفاع زنان از پایاننامههایشان مورد واکاوی قرار گرفته است. تحلیل دادهها نشان میدهد که قطع کلام، نقشهای مختلفی در تعامل دارد و نشانگر تسلط مردان بر زنان نیست. عواملی نظیر نوع عضویت (هستهای و وابسته) در جامعه کنشی و منزلت درونگروهی در شکلگیری قطع کلام دخیل است.
واژگان کلیدی: گفتمان دانشگاهی، جنسیت، جلسات دفاع پایاننامه، قطع کلامها، نوع عضویت.
دکتر محمود فتوحی، مریم علی نژاد،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( زمستان ۱۳۸۶ )
چکیده
این مقاله میکوشد نشان دهد که نوآوری نیما یوشیج تنها به قالب شکنی در درون سنتهای کهن محدود نمیشود. او علاوه بر نوآوری در قالبهای شعری و تجربههای معنایی و دید تازه به ابداع فرم بیسابقهای در شعر فارسی دست میزند. این فرم، که در این مقاله، «نماد ساختمند» (ارگانیک) نامیده میشود، ساختار شعری خاصی است که در آن هر پدیده (تصویر) در کانون نگاه شاعر قرار میگیرد؛ بتدریج آن تصویر بر کل شعر غلبه مییابد و سرانجام به صورت نمادی متراکم از معانی ادبی و هنری در میآید. این شکل شعری، که بیش از ۲۰ درصد از شعرهای نو نیما را شامل میشود، پس از نیما با استقبال شاعران معاصر همراه شد بهگونهای که بخشی از شعرهای مقبول و مشهور معاصر فارسی به این شکل سروده شده است. این مقاله از ماهیت و مبانی این ساخت شعری و روند شکلگیری و تکوین آن بحث میکند و عوامل مؤثر در پیدایش این فرم شعری را در این دوره از تاریخ ایران بیان میکند.
دوره ۶، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۲۵)- ۱۳۹۴ )
چکیده
نقش تقابلی مشخصه [گستردگی چاکنای] در توصیف همخوانهای انسدادی و سایشی در سایر زبانها مانند زبان انگلیسی تأیید شده است؛ ولی در زبان فارسی، نقش این مشخصه تنها درمورد انسدادیها بررسی شده و درمورد نقش آن در رفتار واجی همخوانهای سایشی پژوهشی انجام نشده است. در این مقاله، نشان میدهیم که در چارچوب نظریه زمانبندی چاکنایی، توصیف سایشیها با این مشخصه حنجرهای توجیه آوایی مییابد، سپس براساس فرض تمایزدهندگی آن در همخوانهای سایشی، امکانات آوایی زبان فارسی در چارچوب رویکرد اشتقاقی را برمیشماریم و درنهایت نشان میدهیم که با استفاده از آن میتوانیم درمورد برخی فرآیندهای بهظاهر بیارتباط با هم، مانند سایشیشدگی انسدادی ملازی، سایشیشدگی آغازه دمیده و واکداری پساسایشی، تحلیلی اقتصادیتر و کارآمدتر در چارچوب نظریه خودواحد و نظریة بهینگی ارائه دهیم؛ به همین دلیل، پیشنهاد میکنیم که انفجاریهای بیواک و سایشیهای بیواک در یک طبقه طبیعی درنظر گرفته شوند که وجه مشترک آنها نه با نبود یک مشخصه، یعنی [-واک]، بلکه با بود مشخصة [+گسترده] تعریف میشود؛ این در حالی است که جفت واکدار آنها نیز با توجه به مشخصه [-گسترده] در یک طبقه طبیعی جای میگیرند.
دوره ۷، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۳۳)- ۱۳۹۵ )
چکیده
پژوهش حاضر نظریۀ دوگانسازی صرفی اینکلاس و زول (۲۰۰۵) و ادعای اصلی این نظریه را مبنیبر شکلگیری دوگانساختها با نیاز مضاعفِ صرف به یک سازۀ زبانی با ویژگیهای معین صرفی ـ معنایی، با استفاده از برخی ساختهای صرفی زبان فارسی بررسی میکند. نظریۀ دوگانسازی صرفی فرایند تکرار را ــ که در رویکردهای بهدستآمدۀ پیشین، نسخهبرداری واجی تلقی میشود ــ اغلب ناشیاز تکرار ویژگیهای معیّن صرفیـ معنایی میداند. برای پاسخ به این پرسش که آیا شکلگیری دوگانساختهای زبان فارسی در چهارچوب نظریۀ دوگانسازی صرفی قابلتوجیه و تبیین است یا خیر، با درنظرگرفتن دو دسته شواهد معنایی و واژآرایی، دادههایی از زبان فارسی در چهارچوب نظریۀ دوگانسازی صرفی تحلیل و بررسی میشوند. شواهد معنایی شامل تکواژگونگی ریشه، ساختهای مترادف، تکرار بازتابی، تکرار کامل میانی و ساختهای متقابل معنایی میشود. شواهد واژآرایی نیز عبارتاند از کسرۀ میانی، ساختار «که» مبین بیتفاوتی، میانوند، پیونده یا پیبست «ـو» و رونوشت موزون. این پژوهش با ماهیت و روشی توصیفی ـ تحلیلی، براساس دادههایی انجام شده که از زبان طبیعی و روزمرۀ مردم، آثار مکتوب در حوزۀ مطالعات صرف زبان فارسی و شم زبانی نویسندگان گردآوری شده است. تحلیل دادههای گردآوریشده نشان میدهد که اتخاذ رویکرد دوگانسازی صرفی، افزونبر ارائۀ توصیف و تحلیلی جامع از فرایند تکرار در زبان فارسی، امکان توصیف و بررسی ساختار و معنای دوگانساختهایی را بهدست میدهد که پیش از این امکان تحلیل مناسبی نداشتند.
دوره ۷، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۳۴)، ویژه نامه پاییز- ۱۳۹۵ )
چکیده
هدف مطالعه حاضر تعیین مشخصه حنجرهای زیربنایی همخوانهای گرفته زبان فارسی در جایگاه پایانی و تعیین خنثی-شدگی آن بر مبنای مفاهیم واجشناسی حنجرهای و با اتکا بر شواهد صوتشناختی است. بدین منظور چهار گویشور مؤنث زبان فارسی واژههای مورد نظر را در سه جمله حامل تولید کردهاند. بنابراین تأثیر سه بافت بر خنثیشدگی همخوانهای پایانی بررسی شده است: پایان واژه و قبل از سکوت، پایان واژه و قبل از واکه، پایان واژه و قبل از همخوان گرفته. با استفاده از نرمافزار پرات نسخه ۵۳۱۵ هفت متغیر آوایی استخراج شدهاند و توسط آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه تأثیر آنها بر خنثیشدگی بحث شده است. متغیرهای مورد بررسی شامل طول واکه، طول همخوان، طول نوار واکداری، میزان واکداری، زمان آغاز واکداری، طول رهش و شدت رهش میشود. پس از ارائه تحلیل آماری مشخصه حنجرهای زیربنایی بر اساس مفاهیم واجشناسی حنجرهای مشخص شده است. یافتهها نشان میدهند که بُعد مسئول در تقابل همخوانهای گرفتهی زبان فارسی بُعد پهنای چاکنای (GW) است و این بُعد در جایگاه پایانی خنثی نمیشود. بعلاوه واجهای بینشان زبان فارسی تنها در بافت مناسب واکداری بافتی دریافت میکنند؛ بنابراین زبان فارسی از زمره زبانهای دمشی است که بُعد GW را در تمایز واجهای گرفته به کار میبرد.
دوره ۸، شماره ۱۵ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
از لوازم ترجمه قرآن، توجه و راهیابی به خاستگاه معنای واژگان آیات است که راه را برای تبیین معنای متن هموار میسازد. برای فهم واژگان اصلی در آیات باید به اصلِ معنای اساسی، ریشهشناسی و به معنای آن در سیاقهای مختلف توجه کرد. از واژگان پُر بسامد در قرآن کریم، واژههای برگرفته از ماده «ن ف ق» است که دو واژه «انفاق» و «منافق» به سبب دوری معنایی و بارِ عاطفی مثبت و منفی همواره در معادلیابی به خاطر عدمِ توجه به اشتقاق از اصلِ ماده، مستقل در نظر گرفته شده و معانی مصطلحِ بریده از معنای اساسی را نشان میدهند. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به این سؤالات است که ماده «ن ف ق» چه سیر معنایی را پشت سر گذاشته و در این سیر دارای چه مؤلفههایی شده است؟ و رابطه معنایی مشتقات این ماده با هم چگونه است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در متون عرب پیش از اسلام و زبان علمی متعارف نزد ایشان، ماده «نفق» در معنای «حفره» استعمال میشده است که قرآن کریم طی معناسازی از این واژه فرهنگ ویژهای به وجود آورد و مبتنی بر همان معانیِ چاله و شکاف، از ماده «نفق» سه واژه «منافق»، «انفاق» و «نفقه» را مفهومسازی کرد. با این تفاوت که در کاربست قرآنی و در پرتو دیدگاه پیش نمونه، معانی «نفق» محدودتر شده و بیشترین استعمال آن در دو حوزه انفاق و خرج کردن مال و نیز نفاق و دورویی در اعتقادات است. این معانی بر اساس پیش نمونۀ اولیه در زبان علمی به حالت محسوس، تصویرپردازی و مفهومسازی شده که ضروری است ایندست مفهومسازیها در ترجمه قرآن مورد توجه مترجمان قرار گیرد.
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۹ )
چکیده
مقالۀ حاضر تحقیقی توصیفی ـ تحلیلی در باب کاربرد نظریۀ بهینگی لایهای در زبان فارسی
محاورهای است. از آنجا که نظریۀ بهینگی موازی، قادر به بررسی لایههای میانی در فرایندهای صرفی ـ واجی نیست، در این تحقیق برای نخستینبار لایههای میانی در فرایندهای واژ ـ واجی زبان فارسی در نظریۀ بهینگی لایهای تحلیل شده است. نمونههای این مقاله مبتنی بر زبان فارسی است که با استفاده از پایگاه دادههای زبان فارسی و منابع مکتوب، انتخاب شدهاند. نظریۀ بهینگی لایهای انگارهای جدید از ترکیب نظریۀ بهینگی موازی و صرف ـ واجشناسی واژگانی است و شامل چندین نگاشت است که بهطور متوالی از درونداد به برونداد مرتب شدهاند. لایههای میانی در نظریۀ بهینگی لایهای، ترتیب انجام فرایندهای صرفی ـ واجی را بازنمایی میکند. در این مقاله، رخداد فرایندهای کشش جبرانی، درج و حذف بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که نظریۀ بهینگی لایهای تحلیل شفافتری از لایههای میانی در جریان اعمال فرایندهای واژ ـ واجی زبان فارسی ارائه میدهد.
دوره ۱۱، شماره ۴۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
هدف این پژوهش تعیین میزان توجه به مخاطب ـ کودک در مطالعات بینرشتهایِ حوزۀ ادبیات کودک و پیشنهاد معیارهایی برای پژوهشهای آینده است. بهمنظور نیل به این هدف، جایگاه مخاطب در اجزای ساختاری پژوهش، یعنی هدف، مؤلفهها، روش و نمونه، توصیف و تحلیل شده است. با استفاده از روش سنتزپژوهی، ۳۸ گزارش پژوهش بینرشتهای، شامل مقالات علمی ـ پژوهشی و پایاننامهها و رسالههای کارشناسی ارشد و دکتری که با ملاکهای ورود به پژوهش هماهنگ بودند، بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند؛ سپس اجزای ساختاری این پژوهشها استخراج و در جداول توصیفی ثبت و تحلیل شدند. یافتههای این پژوهش عبارتاند از: ۱. سه هدف عمده در این پژوهشها مورد نظر بوده است: بسامد، بازنمایی و مقایسۀ مؤلفهها. مؤلفههای بررسیشده نیز در سه حوزۀ دانش روانشناسی و علوم تربیتی، جامعهشناسی و فرهنگ، و اخلاق و دین قرار میگیرند. ۲. تعداد مؤلفههای مربوط به حوزه روانشناسی و علوم تربیتی بیشتر از دو حوزه دیگر است. ۳. روش پژوهش همۀ مطالعات تحلیل محتوا است. ۴. نمونۀ همۀ آنها نیز آثار ادبیات کودک است که با توجه به معیارهای سال انتشار و گروه سنی، نام نویسنده یا اثر خاص، نوع داستان، موضوع خاص و آثار برگزیده تعیین شدهاند و در این میان، معیار سال انتشار و گروه سنی بیشترین کاربرد را داشته است. درمجموع نتایج تحلیل این یافتهها براساس معیار توجه به مخاطب، حاکی از توجه اندک به مخاطب ـ کودک در پژوهشهای بینرشتهای ادبیات کودک است که برای تقویت این جایگاه، پیشنهادهایی در هر چهار عنصر پژوهشی ارائه شده است.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۱ )
چکیده
اطلاعات آکوستیکی میتواند بهمنزلۀ شاهدی برای بسیاری از مسائل مطرح در حوزههای دیگر زبانشناسی بهخصوص صرف گفتاری و پردازش گفتاری باشد. مقالۀ حاضر با استفاده از واژههای مشتق پیشوندی زبان فارسی به بررسی شواهد آکوستیکی دالبر میزان تقطیعپذیری آنها در پردازش، درک و دریافت معنی پرداخته است. برای این منظور واژههای مشتق از پیشوندهای «نا-»، «هم-»، «فرو-» و پایههای آنها همراه با بسامد رخداد نمونۀ آنها از پیکرۀ پژوهشگاه علوم انسانی استخراج شد. از هر پیشوند دو واژۀ تقطیعپذیر و تقطیعناپذیر انتخاب و با قرار دادن آنها در جملات حامل همبستههای دیرش، زیروبمی، سازهها، شدت، دیرش خیز و شفافیت منطقۀ گذر بررسی شد. یافتهها نشان داد دیرش نسبی واژههای تقطیعپذیر بیشتر از واژههای تقطیعناپذیر است. در منطقۀ گذر وند و پایه و در حالت ایستایی وند واژههای تقطیعناپذیر بهعلت پیوستگی میزان همتولیدی در بسامد زیروبمی، سازۀ اول، سازۀ دوم و سازۀ سوم آنها بیشتر از واژههای تقطیعپذیر است. در واژههای تقطیعناپذیر، دیرش نسبی شدت خیز بیشتر و روند هموارتری را نشان میدهد. همچنین در واژههای تقطیعپذیر، شفافیت تولید سازهها در منطقۀ گذر بیشتر از واژههای تقطیعناپذیر است.
دوره ۱۳، شماره ۵۰ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
گوشت کوسه چانه سفید (Carcharhinus dussumieri) توسط محلول ۱/۰ مولار NaCl شستشو داده شد. سپس در دمای ۵۰ درجه سانتیگراد، به مدت ۱۲۰ دقیقه توسط آنزیم آلکالاز هیدرولیز و به روش پاششی خشک گردید. خواص کاربردی پروتئین هیدرولیز شده، شامل حلالیت، دانسیته تودهای، جذب روغن، جذب ایزوترم، ویسکوزیته سینماتیک و نیز فعالیت آنتیاکسیدانی آن شامل قدرت حذف رادیکال آزادDPPH و میزان تأثیر پروتئین هیدرولیز شده بر پایداری اکسایشی روغن سویا بررسی شد. ویسکوزیته سینماتیک و قدرت حذف رادیکال آزاد DPPH به صورت تابعی از غلظت پروتئین هیدرولیز شده اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که میزان حلالیت پروتئین هیدرولیز شدهی گوشت کوسه چانه سفید در pH های مختلف بیش از ۶/۸۳%، میزان دانسیته تودهای ۴۶/۱۱۳ گرم بر لیتر و میزان جذب روغن، ۱۵/۱۳۱ میلیگرم به ازای ۵۰ میلیگرم پودر پروتئین هیدرولیز شده بود. با افزایش غلظت محلول پروتئینی، ویسکوزیته سینماتیک افزایش یافت. (۰۵/۰P<). قدرت حذف رادیکال آزاد DPPH پروتئین هیدرولیز شده با غلظت ۲۰ میلیگرم بر میلیلیتر، ۴۷/۹۶% و دوره القایی۳۸/۲ساعت بود که بطور معنیداری (۰۵/۰P<) بیشتر از نمونه روغن بدون آنتیاکسیدان بود. در نتیجه پروتئین هیدرولیزشده کوسه چانه سفید دارای خواص کاربردی و آنتیاکسیدانی مطلوب میباشد و میتوان از آن بهعنوان آنتی اکسیدان طبیعی در صنایع غذایی یا دارویی استفاده نمود.
دوره ۱۴، شماره ۶۳ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
دفع رطوبت از ماده غذایی در فرآیند سرخکردن عمیق رابطه تنگاتنگی با جذب روغن دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر فرکانسهای تلفیقی امواج فراصوت روی روند دفع رطوبت طی سرخکردن قطعات سیبزمینی و مدلسازی دفع رطوبت بود. برای این منظور، ابتدا نمونهها تحت پیشتیمار امواج فراصوت با فرکانسهای ۲۸ و ۴۰ کیلوهرتز به صورت مجزا و تلفیقی به مدت ۳۰ دقیقه قرار گرفتند و سپس در دماهای ۱۵۰، ۱۷۰ و ۱۹۰ درجه سانتیگراد به مدت ۹۰، ۱۸۰، ۲۷۰ و ۳۶۰ ثانیه سرخ شدند. برای مدلسازی محتوای رطوبت از قانون انتشار فیک استفاده شد. ضریب انتشار مؤثر رطوبت حاصل از دادههای آزمایشی بین ۸-۱۰×۸۲۳/۱ و ۸-۱۰×۳۷۷/۴ مترمربع بر ثانیه متغیر بود. میانگین ضریب تبیین بین نتایج تجربی و نتایج حاصل از انتشار فیکی ۹۸۶/۰ بود. استفاده از پیشتیمار امواج فراصوت با فرکانسهای مجزا و تلفیقی سبب افزایش ضریب انتشار مؤثر رطوبت شد؛ بهطوریکه این افزایش در برخی نمونهها معنیدار و در برخی دیگر غیرمعنیدار بود. در این مطالعه، از مدلهای تجربی برای بررسی روند دفع رطوبت طی سرخکردن استفاده شد. همچنین، اثر دما روی ضریب انتشار مؤثر رطوبت از طریق معادله آرنیوس محاسبه گردید.
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
تولید قطعات ورقی فلزی دو پلهای در صنایع امری دشوار و پیچیده تلقی می شود. محفظه روغن خودرو از جمله قطعات دو پله ای است که در صنعت خودروسازی جز, قطعات پیچیده محسوب می شود که تولید آن با روش های سنتی با مشکلات زیادی همراه می باشد. در این مقاله، قابلیت شکل پذیری این قطعات به روش کشش عمیق هیدرودینامیکی با فشار شعاعی به صورت تجربی و شبیه سازی مورد مطالعه قرار گرفت. نشان داده شده است که می توان محفظه روغن خودرو را در طی یک مرحله توسط فرآیند هیدروفرمینگ با موفقیت شکل داد. بعلاوه، اثر فشار شکل دهی بر روی توزیع ضخامت و پرشدگی قالب، تاثیر پارامترهای هندسی مانند شعاع گوشه سنبه و ارتفاع پله بر روی نازک شدگی و نیز تعیین شکل بهینه ورق اولیه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. این نتیجه حاصل شد که با انتخاب فشار شکل دهی مناسب می توان شکل پذیری را بهبود بخشید و میزان پرشدگی قالب را افزایش داد. با بررسی تاثیر شعاع گوشه سنبه مشاهده شد که با افزایش شعاع گوشه سنبه، حداکثر نازک شدگی کاهش و توزیع ضخامت بهبود می یابد. با افزایش ارتفاع پله، نازک شدگی در ناحیه دیواره پله اول و شعاع گوشه سنبه افزایش می یابد و هر چه ارتفاع پله کاهش داده شود، موقعیت نازک شدگی به سمت پله دوم جابه جا می شود. همچنین با بهینه سازی ورق اولیه این نتیجه حاصل شد که بهینه سازی شکل ورق اولیه تاثیر زیادی بر روی جریان مواد و تاخیر در پارگی خواهد داشت.
دوره ۱۹، شماره ۶ - ( خرداد ۱۳۹۸ )
چکیده
در پژوهش حاضر، از یک معادله بنیادین براساس مدل سینوس هایپربولیک، برای توصیف رفتار تغییر شکل گرم فولاد زنگنزن رسوب سختشونده نیمه آستنیتی Fe-۱۷Cr-۷Ni (۱۷-۷PH)، استفاده شده است. با استفاده از دادههای تجربی بهدستآمده براساس آزمایشهای فشار گرم در محدوده دمایی C°۱۱۰۰-۹۵۰درجه سانتیگراد و محدوده نرخ کرنش ۱-۰.۰۰۱بر ثانیه و محاسبه ارتباط بین پارامترها و ثوابت ماده (α
، A، n و Q)، مدل مورد استفاده توسعه داده شد. در این پژوهش ارتباط بین ثوابت ماده و کرنش حقیقی بهصورت روابط چندجملهای درجه شش بیان شده است. از معیار میانگین خطای نسبی مطلق (AARE) و ضریب همبستگی (R)، برای ارزیابی عملکرد مدل مورد مطالعه استفاده شد. مقادیر محاسبهشده برای AARE و R بهترتیب برابر با ۵/۱۷ % و ۰/۹۹ به دست آمدند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که معادله بنیادین استفادهشده میتواند تنش سیلان را برای این آلیاژ با دقت خوبی در محدوده وسیعی از شرایط آزمایشی پیشبینی کند. بنابراین از این معادله میتوان بهطور گسترده برای تجزیه و تحلیل مکانیزمهای تغییر شکل و تکامل ریزساختاری استفاده کرد.
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ )
چکیده
اقتصاد دانشبنیان، جدیدترین الگوی تولید در عصر حاضر بوده و تاکنون، دستاوردهای کمنظیری برای طیف گستردهای از کشورهای مختلف به همراه داشته است. هدف این مقاله، طبقهبندی استانهای ایران از منظر اقتصاد دانشبنیان میباشد. طبقهبندی استانها بر اساس میزان تشابه آنها در دستیابی به الگوی تولید دانشبنیان، نخستین گام برای یک برنامهریزی صحیح و واقعبینانه است. از نسخۀ یکسانی برای استانهای با وضعیت متفاوت، نمیتوان استفاده کرد. شاخص اقتصاد دانشبنیان منطقهای در سه محور اصلی آموزش، نوآوری و فنّاوری اطلاعات و ارتباطات و بر اساس ۱۵ زیرشاخص، تعریف، و طبقهبندی، بر اساس تکنیک خوشهبندی- یکی از شاخههای یادگیری بدون نظارت- انجام، و برای این منظور، دو الگوریتم k-means و c-means فازی بهطور همزمان به کار گرفته شده است تا مقایسه نتایج آنها امکانپذیر شود. تعداد خوشه بهینه نیز از طریق ضریب سیلوئیت[۱] محاسبه شده است. این ضریب، همچنین میزان درستی نتایج خوشهبندی را نشان میدهد. خوشهبندی بر اساس الگوریتم c-means فازی و در حالت ۶ خوشه با ضریب سیلوئیت ۷۷/۰ مناسبترین طبقهبندی برای هدف پژوهش است. نتایج نشان میدهد، ناهمگونی مشهودی بین استانهای مختلف از نظر اقتصاد دانشبنیان وجود دارد. تهران و البرز در خوشههای جداگانه و جزء طبقات پیشرو نسبت به سایرین قرار دارند؛ در حالی که بیش از نیمی از استانها در خوشۀ انتهایی طبقهبندی میشوند.
[۱]. Silhouette Coefficient
دوره ۲۸، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۴۲ )
چکیده
إنّ التنمیه المستدامه لا یمکن أن تتحقق دون أن تکون هناک مشارکه من قِبل المجتمع ومختلف شرائحه وطبقاته. تعدّ مشارکه النساء فی إداره البلد، إحدی المعاییر فی تنمیه الدول. وعلی الرغم من تزاید سلطه النساء وتنامی الرغبه فی حضورها فی مستویات الإداره إلا أنّ هناک تحدّیات وموانع تحول بین النساء وتطویر مکانتهن فی هذا المجال. یهدف هذا البحث الکیفی الراهن إلی تحدید عناصر نموذج ترقیه النساء إلی مستویات الإداره فی المؤسسات الحکومیه الإیرانیه وذلک من خلال الاعتماد علی أسلوب "تحلیل المضمون". اشتملت عینه البحث فی هذه الدراسه علی ۴۲ مدیراً ومدیره بالإضافه إلی الخبراء فی مجال دراسات النساء؛ من العاملات فی المؤسسات الحکومیه الإیرانیه. أما طریقه أخذ العینات فهی الطریقه الهادفه وقد وظّفنا آلیه التشبع النظری للتحقق من صحه النموذج. إنّ جمع البیانات تم عبر آلیه المقابله شبه المهیکله الفردیه والجماعیه. وقد اعتمدنا عملیّه الترقیم الوصفی، التفسیری والمنسجم فی تحلیلنا للبیانات. وبناء علی النتائج المتحصّله: إنّ عناصر نموذج ترقیه النساء ورفع مکانتهنّ، -فی المضامین الرئیسه الأربعه والمضامین الفرعیه الإثنی عشره- قد اشتمل علی: الوعی الجنسی وإعاده تعریف الهویه النسائیه (الوعی الناجم عن التفکیر بدل القبول المنفعل، والتضامن بدل التصارع، وإداره الأدوار)، والإراده السیاسیه (الحکومه الداعمه والموجهه، وإعاده تعریف القراءات الفقهیه والحقوقیه، تشکیل أحزاب نسائیه)، نظام الترقیه العادل (استراتیجیه اختیار المؤهلین بدل تعیین الأتباع، التشجیع علی الإرتقاء بدل الإقناع الوظیفی)، الوعی الجماعی والإراده الوطنیه (الوعی الجماعی، التضامن المحوری للجماعات، وتشکیل المؤسسات المدنیه). إنّ نتائج البحث تظهر أن استقرار نموذج مصمم عبر خلق فضاء للتواصل بین النشطاء الاجتماعیین یصبح میسرا داخل الأطر . ومن أجل أن نحقّق مثل هذا الفضاء یتوجب علینا إنشاء خطاب إنسانی المحور والاتجاه. هذا الخطاب یشتمل علی أربعه أبعاد: الخطاب بین الأفراد، والخطاب بین الأحزاب، وخطاب الأهلیه والجداره، والخطاب الاجتماعی.