جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای طاهری قلعه نو
دوره ۱۰، شماره ۳۹ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
این مقاله با بررسی ساختار و محتوای داستانهای عرفانی، الگوهایی درباره درونمایه و بنمایه این داستانها با محوریت شخصیت محمود غزنوی عرضه میکند. در این تحلیل الگوهای دوازدهگانهای برای بررسی شخصیت محمود غزنوی استخراج شده است. روش گردآوری دادهها در این مقاله، بررسی متون عرفانی و استخراج داستانها و حکایاتی است که محمود غزنوی و گاهی ایاز در آنها حضور داشته است؛ سپس داستانها مورد تحلیل قرار گرفت و الگوهایی معرفی شد. دستیابی به این الگوها در شناخت داستانها و نقاط مشترک آنها و میزان تکرارپذیری هر درونمایه و بنمایه از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این نوشتار حدود هفتاد حکایت و داستان (منظوم - منثور) تا قرن هفتم بررسی شده است. در نهایت مشخص شد گرایش نویسندگان در پرداختن به ابعاد عاشقانه شخصیت محمود و ایاز بیش از سایر درونمایهها است که بیشتر در آثار عطار نمود یافته است. یافتههای این پژوهش نشان داد که میتوان از دیدهای گوناگون به این شخصیت پرداخت و ویژگیهای داستانی و نکات بسیار دیگری که طی مقاله بیان میشود، نشاندهنده توان نهفته در داستانهای فارسی است.
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۹ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر آن است که انواع مؤلفههای سبکشناسی روایت را در چند حکایت بررسی کند. این پژوهش بر روی سه حکایت منظوم عرفانی از عطار با محوریت شخصیت حلاج انجام شده است. پرسشهای بنیادین پژوهش این است: الف) مؤلفههای سبکی ـ روایی مبتنی بر کدام سازوکارهای سبکشناسی روایت تبیین میشود؟ و ب) این مؤلفهها چگونه در گفتمان روایی نمود پیدا میکند؟ این پژوهش بهروش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و به شیوۀ تحلیلی است و از متدلوژی سیمپسون در کتاب سبکشناسی بهره گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که با تحلیل فرایندها، میزان مشارکت شخصیتهای داستان مشخص میشود. درخصوص زاویۀ دید زمانی نیز چون هر سه حکایت حول محور شخصیت حلاج است، به زمان خاصی اشاره نمیشود. درنگ توصیفی مثال دیگری از این زاویۀ دید است و تداوم متن در حکایات طولانیتر از تداوم داستان است. البته، در حکایت دوم روایت خلاصه و فشرده بیان میشود. طبیعتاً از منظر زاویۀ دید مکانی و روانی اشاره به مکان چندان موضوعیت ندارد؛ چون تبیین جایگاه و مقام حلاج مدنظر نویسنده است. وجهیت در حکایات حلاج چند ویژگی دارد: اول، چون راوی با گفتار مستقیم احساسات و حالات حلاج و شخصیت عاشق را روایت میکند، وجهیت مثبت است. این موضوع را میتوان با الگوی فالر ـ آسپنسکی تبیین کرد. درخصوص گویش فردی، واژگان بهکاررفته عکسالعمل عاشق بعد از رویارویی با خاکستر معشوق (حلاج) و یافتن نشانی از او را بیان میکند که بسیار با بافت عارفانۀ داستان همخوانی دارد. هر سه حکایت حلاج در قالب «ساختار متنی» لباو قابل بررسی است. درخصوص بینامتنیت نیز دو حکایت «حلاج بر سر دار» و «حلاج با سر بریده در خواب» در متون دیگر نقل شدهاند.
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده
گفتماننماها تعیین میکنند که چگونه درک مخاطبان همسو با یکدیگر یا متفاوت از هم است. با توجه به اهمیت گفتماننماها در افزایش مهارت زبانی و کلامی کودکان و نیز بالا بردن سطح پیوستگی گفتمان آنها، هدف این پژوهش آن است که با استفاده از مدل هنسن (۱۹۹۸) به مطالعۀ فرایند تولید گفتماننماها در گفتمان روایی کودکان فارسیزبان هفت و دهساله و بزرگسالان بپردازد. پژوهش حاضر توصیفی ـ تحلیلی است. ۳۷ کودک هفتساله و ۴۰ کودک دهساله از یک دبستان دخترانه و یک دبستان پسرانه واقع در شهر تهران بهصورت هدفمند انتخاب شدند. همچنین، ۱۸ بزرگسال نیز برای مقایسۀ عملکرد کودکان با آنها انتخاب شدند و آزمون بازگویی داستان بر اساس روش چویی (۲۰۰۷) و کیرتزیس و اروینتریپ (۱۹۹۹) اجرا شد. نتایج نشان داد آزمودنیها قادر بودند از انواع گفتماننماها در گفتمان روایی خود استفاده کنند و درمجموع، میزان استفادۀ کودکان از گفتماننماها بیشتر از بزرگسالان بود. بهنظر میرسد گاه پیوستگی انسجام را جبران میکند و گاه روابط
معنایی ـ منطقی مبتنی بر دانش پیشین بهجای گفتماننماها ایفای نقش میکنند.