جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای صفایی سنگری


دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به بررسی مجموعه اشعار فرخزاد و الملائکه برای آشنایی با افکارشان پرداخته می‌شود. بررسیها نشان می‌دهد که تعاریف مشابهی درمورد هویت انسان و ماهیت جهان در اشعار این دو شاعر ارائه شده ‌است که می‌تواند ناشی از قرابت جنسیتی و جغرافیایی‌آنها باشد. برخی تعاریف فروغ و نازک از هویت شامل شکفتگی و طراوت، اسارت، پژمردگی و خداگونگی‌است با این تفاوت که شعر فروغ برخلاف نازک به دو دوره تقسیم می‌شود. زندگی از نظر فروغ و نازک گاهی زندان ‌است و گاه پوچ و بی‌ارزش. فروغ برخلاف نازک در نهایت با ادعای نامشخص‌بودن مفهوم زندگی آن را مجموعه‌ای از رفتار روزمره می‌داند.

دوره ۱۰، شماره ۴۵ - ( مرداد و شهریور ۱۴۰۱ )
چکیده

افسانه‏های عامۀ هر سرزمینی محمل قدرتمندی برای انعکاس ساختاربندی‏های اجتماعی است. در افسانه‏های ایرانی، ازدواج عنصری اساسی است و در آنها حجم قابلتوجهی از اطلاعات جامعه‏شناختی در رابطه با ازدواج منضم شده است. کلود لوی استروس، پدر انسان‌شناسی ساختارگرا، طی مطالعۀ ساختارهای جوامع بدوی، به این نکته دست ‏یافت که ایجاد روابط اجتماعی میان قبایل کوچک به شکل‏گیری جوامع بزرگ منجر می‏شود، اما این روابط اجتماعی از قوانین مشخصی پیروی می‏کنند. یکی از قوانین، قوانین مبادله‏ای است که ازقضا در امر ازدواج به قوت حضور داشته است.  در این تحقیق با بررسی ازدواج‏ها در افسانه‏های ایرانی درپی آنیم تا به روابط مبادله‏ای نهان در پس ازدواج‏ها دست پیدا کنیم و الگوهای متعدد و نمودهای متفاوت مبادله را در آن‌ها نشان دهیم. بدین منظور با استناد به منابع متعددی از افسانه‌های عامیانه‌، ازجمله افسانه‌های صبحی مهتدی، صمد بهرنگی، انجوی شیرازی و قصه‌های مشدی گلین خانم و... بیش از صد قصه را که مسئلۀ ازدواج در آنان مطرح بود کاویده‏ایم. نتایج این بررسی نشان می‏دهد که الگوهای مبادله‌ای چندگانه‏ای ازدواج‏ها را رقم می‏زند و زنان در این افسانه‏ها در ازای امور متعدد مادی و غیرمادی مبادله می‏شده‏اند. مبادلۀ زنان در افسانه‏های ایرانی در ازای ثروت، درمان، آزادی، امنیت، دانایی، آموزش و... صورت می‏گیرد و نشان از آن دارد که قواعد مبادله‏ایِ ازدواج، امری جاافتاده و پذیرفته در ذهن و ضمیر راویانِ این افسانه‏ها بوده است.
 

دوره ۳۲، شماره ۱ - ( الربیع ۱۴۴۶ )
چکیده

السخریه هی إحدی الآلیات البلاغیه للکلام والتی تکشف عن المفاهیم والمعانی الخفیه للنص وتوفر متعه أدبیه للمخاطب. وقد استخدمها الحریری فی مقاماته لیضفی عمقاً علی القصص ویخلق تنوعا للکلام. ولذلک فإننا فی المقامات نواجه أسالیب وسیاقات مختلفه من السخریه، التی تجلت سواءً فی الکلمات أو فی طریقه العرض ومکانه الشخصیات، وساعدت المؤلف فی التعبیر غیر المباشر. إن عدم الفهم الدقیق للمعانی الساخره یجعل الجمهور غیر قادرین علی التعرف علی کافه الفروق الدقیقه والتفاصیل فی العمل الأدبی فیهدف هذا البحث إلی توضیح قصد الحریری من توظیف السخریه فی تنویع المقامات وتجنب الشفافیه من خلال تغییر موقع الأحداث واختلاف المسرح والارتجال والنسق الأدبی وما إلی ذلک. وأظهرت النتائج أن البساطه الساخره للمقامات الأولیه تتحول إلی تعقید ساخر للمقامات الأخیره وبشکل ما، نری نوعا من التدرج المتعالی للسخریه، کما برزت أربعه أنواع من السخریه اللفظیه، والظرفیه، والدرامیه، والسقراطیه فی المقامات. وتجنبا للتکرار ومنعا لملل الجمهور، استخدم الحریری هذا الفن الأدبی فی أعماله لتنویع المقامات ونقد واقع المجتمع بابتکاراته الممتعه فی لغه ساخره. إن عدم الفهم الدقیق للمعانی الساخره یجعل الجمهور غیر قادر علی التعرف علی کافه الفروق الدقیقه والتفاصیل فی العمل الأدبی.عدم درک دقیق معانی طنز باعث می شود که مخاطب نتواند تمام ظرایف و جزئیات موجود در اثر ادبی را تشخیص دهد.
 



صفحه ۱ از ۱