جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای شفیع زاده
دوره ۰، شماره ۰ - ( آماده انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
مرزهای رشد یکی از ابزارهای کلیدی برای کنترل و مدیریت توسعه فیزیکی مناطق کلانشهری محسوب میشود. گسترش بیرویه و برنامهریزی نشده در این مناطق به یکی از معضلات اصلی برای مدیران و برنامهریزان شهری و منطقهای تبدیل شده است، چرا که این فرایند به تخریب اراضی کشاورزی و منابع طبیعی منجر میشود. هدف این پژوهش، شبیهسازی و ارزیابی تغییرات آینده مرزهای رشد در منطقه کلانشهری اصفهان با هدف حفظ منابع زیستمحیطی و کنترل گسترش کالبدی است. در این راستا، با استفاده از رویکرد اثباتگرایی که روندی تحلیلی و سنجش محور را در پیش میگیرد به سنجش تصاویر ماهوارهای استخراج شده، میزان تغییرات گسترش کالبدی منطقه کلانشهری اصفهان با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی و ماشینهای یادگیری پیشبینی شده است و مرز رشد آتی و پیش بینی شده نیز ترسیم گردیده است. نتایج یافتههای تحقیق نشان میدهد که منطقه کلانشهری اصفهان طی دهههای اخیر با گسترش بیرویه بهخصوص در بعد کالبدی مواجه بوده و کاهش اراضی کشاورزی و طبیعی به یکی از چالشهای اصلی آن تبدیل شده است. بر اساس شبیهسازیهای انجام شده، مرزهای رشد پیشنهادی میتوانند بهعنوان ابزاری مؤثر در مدیریت و برنامهریزی توسعه شهری - منطقهای و جلوگیری از تخریب بیشتر منابع و اراضی طبیعی به کار گرفته شوند.
دوره ۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مساله: حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آن ها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد. محیط از جنبه های کالبدی و اجتماعی به صورت توامان ساخته شده است. انسان ها مکان های اطراف خود را خلق می کنند و مکان مستقل از انسان معنا ندارد.
هدف: تحلیل تعامل انسان با محیط پیرامون از بعد تاثیرات ادراک و رفتار در حس تعلق به مکان در مجتمع های مسکونی مسکن مهر می باشد.
روشها: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی بوده، جامعه آماری تحقیق ساکنین مجتمع مسکن مهر مکریان مهاباد است. برای تحلیل داده از معادلات ساختای به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار Amosاستفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نیازهای انسانی بیشترین تاثیرات را در ایجاد حس تعلق به مکان با ۹۴۶/۰ با تاثیر از ادراک و رفتار در تعامل انسان با محیط دارد و کمترین اثر گذاری هم مربوط به بعد تفسیری با اثرگذاری جمعی ۵۳۱/۰ می باشد.
نتیجه گیری: همه ابعاد مورد بررسی شده در تحقیق حاضر دارای تاثیرگذاری در ایجاد حس تعلق به مکان در تعامل انسان با محیط خویش است.
دوره ۱۸، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
اندازهگیری غلظت کل فلزات سنگین به تنهایی نمیتواند معیار مناسبی برای سنجش میزان خطر آنها باشد و میزان ریسک فلزات سمی به قابلیت انحلال و دسترسی زیستی آنها بستگی دارد. در این پژوهش جهت تعیین میزان دسترس زیستی و انسانی فلزات سنگین، پس از نمونهبرداری از خاکهای سطحی در ۶۵ ایستگاه از محدودههای معدن سرب و روی باما و روستای مجاور به آن و تعیین غلظت کل فلزات سنگین، آزمایشهای استخراج تکمرحلهای به کمک استخراج کنندههای EDTA و گلایسین بر روی نمونهها اعمال گردید. برای ارزیابی میزان خطر فلزات و بر اساس غلظت استخراجکنندهها از شاخص BRAI استفاده شد. بیشترین درصد دسترسی زیستی و انسانی از غلظت کل در محدوده مورد بررسی، مربوط به فلز کادمیوم بود و کمترین مقدار آن به سرب اختصاص داشت. همچنین درصد دسترسی زیستی در محدوده روستا بیشتر از محدوده معدنی بدست آمد. به علاوه مشخص شد که گلایسین مقادیر بیشتری از فلزات را در مقایسه با EDTA استخراج میکند. میانگین اعداد بدست آمده برای شاخص BRAI با استخراجکنندههای EDTA و گلایسین در محدوده معدنی به ترتیب ۴۷/۳و ۳۲/۴ و در محدوده روستای مجاور به ترتیب ۷۹/۴ و ۴۶/۵ بدست آمد. این اعداد ریسک و خطر بالا را برای انسان و گیاه در هر دو محدوه معدنی و روستا را نشان میدهد.