جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای سپه وندی


دوره ۷، شماره ۲۷ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده

ساخت­­­گرایان روابط متقابل میان اجزای سازندۀ هر متن را تجزیه و تحلیل می­کنند تا کوچک­ترین واحد ساختاری آن را کشف کنند. در مقالۀ حاضر به نقد و بررسی ساختار قصۀ «­کله­» از قصه­های عامیانۀ لرستان بر اساس نظریات ریخت­شناسی پراپ می­پردازیم. به این منظور ابتدا به بحث ساخت­گرایی و تبیین روش کار پراپ و سپس به بررسی حرکت­ها و انواع قهرمانان قصه می­پردازیم. این قصه دو­­­حرکتی است و دو نوع قهرمان یعنی قهرمان قربانی و قهرمان جست­وجو­­گر دارد. ساختار کلی قصه با اندک جابه­جایی­هایی با الگوی ریخت­شناسی پراپ مطابقت دارد. ضمن اینکه شاهد تفاوت خویشکاری آخر این قصه با خویشکاری آخر الگوی پراپ هستیم. از آن­جا که هدف ساخت­گرایی درک جهان­بینی نهفته در پشت پدیده­­هاست، در بخش پایانی مقاله با تحلیل بن­مایه­­های مهم داستان و مفاهیمی همچون تقدیر­­گرایی و زروانیسم، باکره­زایی، تولد غیر­متعارف و کودک رهاشده، ابعاد اسطوره­ای قصه روشن شده­­ است

دوره ۸، شماره ۳۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۹ )
چکیده

اسطوره­شناسی همواره با امکانات و قابلیت­های جدیدی همراه بوده است که تبیین، درک و انرژی معنوی آثار ادبی را نزد خواننده، دوچندان می­کند. جوزف کمپبل از شاگردان مکتب یونگ، با گردآوری و بررسی اسطوره­ها و قصه­های عامۀ جهان، تلاش کرده است تا با طرح «خویشکاری» به الگویی ساختاری و مشترک، برای زیبایی­شناسی و درک درست و منطقی از آن­ها دست یابد. یکی از این خویشکاری­ها «سفر قهرمان» است که کمپبل تلاش می­کند تا نشان دهد بیشتر قهرمانان موجود در داستان­های عامه، برای خودشناسی، کمال معنوی و کسب مواهب روحی و مادی، نیازمند به گذراندن مراحل آن هستند. پرسش مقاله این است که آیا «شهر خاموشان» ـ از قصه­های عامۀ استان لرستان ـ ظرفیت پذیرش الگوی «سفر قهرمانِ» جوزف کمپبل را دارد؟ با استفاده از روش­ تحلیلی ـ توصیفی می­توان گفت که قصۀ «شهر خاموشان» قابلیت بازنمایی مراحل سه­گانه «عزیمت»، «تشرف» و «بازگشت» الگوی کمپبل را دارد. با توجه به الگو «سفر قهرمان» می­توان نتیجه گرفت که روایت این قصه، خودآگاهی، اصالت، فردیت و دستیابی به کمال حقیقی قهرمان را به نمایش می­گذارد. قهرمان قصه با پشت سرگذاشتن مراحل مادی و معنوی، وجودی هماهنگ و خدای­گون می­یابد که با آن می­تواند در جهان مادی تصرفی مفید داشته باشد. در این قصه، رد پای اساطیر، ادیان و بینش­های مربوط به خلقت آدم و جهان ­آفرینش را می­توان مشاهده کرد.
 

دوره ۱۳، شماره ۶۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ )
چکیده

قصههای پریان به‌عنوان بخش بزرگی از ادبیات روایی و شفاهی عامه، سرشار از رمز و رازهای نمادین هستند. کشف این رمز و رازها ما را به جهان بزرگ درون انسان، هدایت میکند. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی، نقشها، نشانهها و رویدادهای نمادینِ قصۀ پریانِ «ملکابراهیم و دختران پادشاه مصر» از قصههای عامۀ لرستان را به شیوۀ تحلیل آرکهتایپی یونگ، بررسی کند. ساختار کلی در ابتدای قصه، به تسلط وجه نرینه و غیبت عنصر مادینه اشاره دارد و درنهایت چگونگی ظهور مادینۀ غایب در پایان قصه را  نشان می‌دهد. چهار عملکرد روانی انسان، یعنی تفکر، احساس، دریافت حسی و شهود در قالب شخصیتهای این قصه نمایان میشوند. این قصه چون دیگر قصههای پریان، بازتابی از آرکهتایپ‏های درونی است. مرگ شاه و جانشینی پسر کوچک، ضرورت نو شدن مداوم خویش را از طریق تماس با جریان رویدادهای روانی در ضمیر ناخودآگاه، انعکاس میدهد. آنیما نیز نقش پلی را دارد که به قصد تمامیت روان، به سوی لایههای عمیقتر ناخودآگاه و خود راه مییابد. نتیجه این پژوهش نشان میدهد نقشها، رویدادها و چهرهها در قصۀ پریان «ملک ابراهیم و دختران پادشاه مصر» به شکلی نمادین، نیاز ما را برای نیل به ضمیر برتر یا خویشتنی والاتر آشکار میکنند؛ امری که با آگاهی از نیروهای ناخودآگاه و آرکهتایپها میسر میشود.
 


صفحه ۱ از ۱