جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای سلطانی زاده
دوره ۱۶، شماره ۹۰ - ( مرداد ۱۳۹۸ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر غلظت ارگانوژلاتور و سرعت سرد کردن بر روی ویژگیهای بافتی اولئوژلهای تولیدی از موم زنبور عسل و اتیل سلولز می باشد تا بتوان به محصولی با ویژگیهای مشابه چربی حیوانی دست یافت. بدین منظور اولئوژلهایی با استفاده از روغن کنجد و دو نوع ارگانوژلاتور موم زنبور عسل و اتیل سلولز در غلظت های ۵، ۵/۷ و ۱۰ درصد تهیه شد و بلافاصله در دو دمای ۴ و ۲۵ درجه سانتیگراد سرد گردید. اولئوژلهای حاصل از لحاظ میزان نفوذپذیری و نیروی لازم برای اکستروژن معکوس مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج حاصل با چربی حیوانی حاصل از قلوهگاه و سردست گوساله مقایسه شد. همچنین ارزیابی های روبش-کرنش و روبش-فرکانس بر روی نمونه ها انجام گرفت. نتایج نشان داد با افزایش غلظت ارگانوژلاتور ها بر میزان سفتی اولئوژل های حاصل افزوده شد. سرد کردن در دمای ۴ درجه سانتی گراد نسبت به دمای ۲۵ درجه سانتی گراد توانست میزان نیروی لازم برای نفوذپذیری را افزایش داده و نیروی لازم برای اکستروژن معکوس را کاهش دهد. ویژگی های رئولوژیکی نیز تحت تاثیر سرعت سرد کردن و غلظت ارگانوژلاتور قرار گرفتند. مقایسه چربی حیوانی با اولئوژل ها نشان داد میزان مدول اتلاف و ذخیره در چربی حیوانی بیشتر از اولئوژل ها بود و حتی زاویه فازی کمتر و الاستیسیته نسبی بیشتری نسبت به اولئوژل ها داشتند. اگرچه اولئوژل ها نتوانستند از نظر ویژگی های بافتی مشابه چربی حیوانی باشند اما تنها اولئوژل های حاوی ۱۰ درصد ارگانوژلاتور میزان نیروی اکستروژن معکوس مشابه چربی حیوانی از خود نشان دادند.
دوره ۱۹، شماره ۱۲۶ - ( مرداد ۱۴۰۱ )
چکیده
هدف از مطالعه ی حاضر بررسی امکان تشکیل کمپلکس ایزوله پروتئین سویا-کربوکسی متیل سلولز توسط پلاسمای غیرحرارتی بود.در این زمینه، مخلوط ۱:۱ ایزوله پروتئین سویا و کربوکسی متیل سلولز تحت تیمار پلاسمابه مدت ۵، ۱۰ و ۱۵ دقیقه با ولتاژهای ۱۶، ۱۸ و ۲۰ کیلوولت قرار گرفت و میزان حلالیت، فعالیت و پایداری امولسیون، میانگین انداره ذرات امولسیون، میزان آمین آزاد، طیف مادون قرمز تبدیل فوریه و الگوی الکتروفورز کمپلکسهای حاصل بررسی شدند. نتایج حاصل از الکتروفورز، طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه و درجه پیوندی بیانگر تشکیل کانجوگه ایزوله پروتئین سویا-کربوکسی متیل سلولز پس از اعمال تیمار پلاسما بود که تحت تاثیر ولتاژ و زمان اعمال پلاسما مقادیر متفاوتی از آن شکل گرفت. کانجوگههای حاصل، حلالیت و فعالیت امولسیون کنندگی قابل توجهی نسبت به مخلوط حاصل از این دو ترکیب داشتند (۰۵/۰>p). کوچکترین اندازه ذرات امولسیون در تیمار ۱۸ کیلوولت به مدت ۵ دقیقه مشاهده گردیدکه طی زمان نیز از پایداری خوبی نسبت به نمونه مخلوط برخوردار است. به طور کلی میتوان بیان نمود فرایند پلاسمای غیرحرارتی قادر است در زمانی بسیار کوتاه، کمپلکس پروتئین- پلی ساکارید با قابلیت امولسیون کنندگی مطلوب، تشکیل دهد.
دوره ۲۰، شماره ۱۳۴ - ( فروردین ۱۴۰۲ )
چکیده
مطالعه حاضر، با هدف استخراج سلولز از پوست چوبی گردو با استفاده از پیشتیمار پلاسمای سد دی الکتریک و بررسی ویژگیهای آن انجام شد. بدین منظور پوست چوبی گردو در سه مرحله در معرض پلاسمای سد دیالکتریک در دو ولتاژ ۱۸ و ۲۰ کیلوولت به مدت ۱۰ دقیقه قرار گرفت. در مرحله اول، این فرآیند قبل از تیمار قلیایی با سدیم هیدروکسید، در مرحله دوم قبل از تیمار رنگبری با سدیم کلریت و در نهایت این پیشتیمار هم قبل از تیمار قلیایی و هم قبل از رنگبری اعمال شد. آزمونهای بازده استخراج، طیفسنج مادون قرمزتبدیل فوریه(FTIR)، ساختار بلوری(XRD)، ویژگیهای حرارتی(TGA)، ریزساختار نمونهها(FE-SEM)و بررسی قطر الیاف انجام شد. بر اساس نتایج، بازده استخراج سلولز تحت تاثیر ولتاژ اعمال شده قرار گرفت (۰۵/۰>p) و به دلیل تاثیر پلاسما در شکست پیوندها بازده کاهش یافت. طیفسنج مادون قرمز حذف پیکهای مربوط به ناخالصیها و خلوص فیبرهای سلولز استخراجی را تایید کرد. نتایج، عدم تغییر ساختار بلوری سلولز را نشان داد اما کاهش شاخص بلورینگی رخ داد. اثر پلاسما در وزنسنج حرارتی نمونهها در دماهای زیر ۱۰۰ درجه سلسیوس مشاهده شد و بعد از دمای شروع تخریب رفتار فیبرهای تیمار شده و نشده تا تجزیه حرارتی نهایی تفاوت قابل ملاحظهای نداشت. در تصاویر میکروسکوپ الکترونی نمونههای تیمار شده با پلاسما در ابتدا تورم و ناهمواری در سطح مشاهده شد که در ولتاژهای بالاتر سبب شکست بیشتر اتصالات شده و نانوفیبرهایی با قطر ۸۰ نانومتر به وجود آمدند. به طور کلی نتایج نشان داد اعمال پلاسما با ولتاژ ۲۰ کیلوولت در هر دو مرحله قبل از تیمار قلیایی و قبل از رنگبری، تیمار مناسب تری برای استخراج سلولز و تولید نانوالیاف سلولزی است.
دوره ۲۰، شماره ۱۴۵ - ( اسفند ۱۴۰۲ )
چکیده
در کشور ایران ظرفیت زیادی برای تولید چربی حیوانی وجود دارد که کمتر در تولید محصولات غذایی مورد استفاده قرار گرفته است. در این مطالعه، چربی حاصل از بافت دنبه گوسفندی و بافت شکمی شترمرغ بهعنوان ضایعات حاصل از کشتارگاه مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، در مرحله اول چربی به روش حرارتدهی مرطوب استخراج شد و ترکیب شیمیایی آن مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله دوم، چربی به روش جزءبهجزءسازی خشک به دو بخش استئارین و اولئین تقسیم شد و سپس جزء اولئین مجددا با این روش به دو بخش استئارین نرم و سوپر اولئین جداسازی و ترکیب اسید چرب و خصوصیات فیزیکوشیمیایی آنها اندازهگیری شد. بافت دنبه و شترمرغ به ترتیب حاوی ۶۶/۱۰% و ۱۸/۵% رطوبت، ۱۰/۴% و ۲۹/۴% پروتئین، ۲۶/۰% و ۶۲/۰% خاکستر و ۹۳/۸۴% و۳۵/۸۸% چربی بودند و راندمان استخراج چربی از این بافتها به ترتیب ۱/۴۴% و ۸/۷۰% بدست آمد. نتایج کروماتوگرافی گازی نشان داد اسیدهای اولئیک، پالمتیک و استئاریک اسیدهای چرب اصلی تشکیل دهنده چربی دنبه و اسیدهای اولئیک، پالمتیک، پالمیتولئیک و لینولئیک اسیدهای چرب غالب در ساختار چربی شترمرغ بودند. پس از فرایند جزءبهجزءسازی با افزایش محتوای اولئیک اسید در بخشهای اولئین و سوپر اولئین در هر دو نوع چربی، مقادیر عدد یدی و ضریب شکست افزایش و خصوصیات نقطه ذوب و شاخص L* کاهش یافت. عدد پراکسید چربی دنبه ۵۴/۱ میلیاکی والان اکسیژن در کیلوگرم روغن بود و فرایند جزءبهجزءسازی اثر معناداری بر آن نداشت، اگرچه عدد پراکسید چربی شترمرغ پس از فرایند جزءبهجزسازی به طور چشمگیری افزایش یافت. به طور کلی، میتوان نتیجهگیری کرد چربی استخراجی به روش حرارتدهی مرطوب از دنبه گوسفندی و شترمرغ و اجزای آنها دارای کیفیت قابل قبول برای مصارف خوراکی است و میتوان از بخشهای استئارین و استئارین نرم این چربیها بهعنوان جایگزین فرایند هیدروژناسیون برای تولید چربی نیمه جامد در محصولات غذایی استفاده کرد.
دوره ۲۲، شماره ۱۵۹ - ( اردیبهشت ۱۴۰۴ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی قابلیت رشد سلولی بر روی داربست های هوشمند کاراگینان (Carr) و ترکیب کاراگینان و موسیلاژ دانه به (Carr:Quc) به منظور تولید گوشت آزمایشگاهی میباشد. در این پژوهش، دو هیدروژل کاپاکاراگینان با غلظت ۵/۱% و کاپاکاراگینان و موسیلاژ دانه به با نسبت ۱:۱ و غلظت نهایی ۵/۱% با کمک محلول کلرید پتاسیم ۵% تشکیل شدند. سپس توانایی پاسخدهی این دو داربست به تغییر pH محیط مورد ارزیابی قرار گرفت و زندهمانی رده سلولی C۲C۱۲ در pH ۴/۷ و در هنگام تغییر pH از ۴/۷ به ۵/۵ بررسی شد. بررسی تغییر تورم با تغییر pH محیط نشان داد که برای داربست Carr بیشترین میزان تورم در pH ۵ و برابر با %۱۴۵ به دست آمد. بیشترین میزان تورم برای داربست Carr:Quc نیز در pH ۵ و به میزان %۴۲۸ مشاهده شد. همچنین تغییر تورم داربستها با تغییر pH از ۴/۷ به ۵/۵ ارزیابی شد. داربست Carr هیچ تغییر تورمی در زمانهای مورد مطالعه نشان نداد در حالیکه تغییر تورم داربست Carr:Quc بعد از قرار گرفتن در pH ۵/۵ به مدت ۳۰، ۴۵، ۶۰، ۱۸۰ و ۳۶۰ دقیقه نسبت به pH ۴/۷ تفاوت معنیداری در سطح ۰۵/۰ نشان داد. ارزیابی زندهمانی سلولهای C۲C۱۲ نیز بر روی داربست Carr:Quc در شرایط نرمال و تغییر pH از ۴/۷ به ۵/۵ نشان داد که زندهمانی سلولها در شرایط نرمال بیشتر بود. بررسی زندهمانی و رشد سلولها در داربست Carr:Quc به مدت ۱۵ روز نشان داد که داربست مورد نظر سمیتی اعمال نکرد و سلولها زندهمانی خود را در طول کشت حفظ کرده و در روزهای ۱۴ و ۱۵ کشت، تمایل به تشکیل اسفروئید نشان دادند.