جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای سعیداوی
دوره ۸، شماره ۱۵ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
تفاوت در ساختار دستوری میان زبانها، همواره یکی از مباحث چالش برانگیز در ترجمه است و شاید بتوان گفت هر چه دو زبان از لحاظ اصل و ریشه از هم دورتر باشند، تفاوت دستوری میان آنها بیشتر خواهد بود. یکی از مقولههایی که تفاوت ساختاری در آن نمود برجستهای دارد، مقوله شمار است. در زبان عربی به عنوان یکی از زبانهای سامی برای این مقوله سه برش یعنی مفرد، مثنی و جمع وجود دارد ودر زبان فارسی که از جمله زبانهای هند و اروپایی بهشمار میرود، برای مقوله شمار فقط دو برش مفرد و جمع در نظر گرفته شده است. حال با توجه به اینکه صیغه مثنای عربی در شمار زبان فارسی معادلی ندارد، چه راهکارهایی برای برگردان آن به زبان فارسی وجود دارد؟ این جستار پس از بررسی ترجمه ۱۵۰ آیه حاوی صیغه مثنی در چهار ترجمه الهیقمشهای، آیتی، خرمشاهی و انصاریان به این نتیجه رسیده است که مترجمان در برگردان صیغه مثنی از چهار راهکار بهره جستهاند: ۱. استفاده از عدد دو ۲.تصریح و ذکر مرجع مثنی ۳. ترجمه مثنی به مفرد۴. حذف مثنی در ترجمه. از میان این شیوهها استفاده از عدد دو در ترجمهها بسامد بیشتری داشته است. همچنین مشخص گردید که مترجمان در اعمال این شیوهها، گاه ساختار زبان فارسی را رعایت نکرده و این امر منجر به عدم درک صحیح معنا و یا نقض ساختار فارسی شده است.
دوره ۹، شماره ۱۸ - ( پاییز و زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده
طی سالیان اخیر نظریه های ترجمه با هدف نظام مندیِ نقد ترجمه در قالب یک چارچوب مدون جهت ارزیابی ترجمه های قرآن استفاده شدهاند. نظریه پردازان ترجمه نیز با دیدگاه های متفاوت و گاه مشابه توانسته اند در این عرصه مؤثر واقع شوند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال ۱۹۵۸ کتابی با عنوان «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند که بعدها به منبع مهمی برای ترجمه پژوهان تبدیل شد. وینه و داربلنه در این اثر به معرفی تکنیک هایی پرداختند که هر مترجمی ناگزیر از آنها بهره میبرد. پژوهش حاضر پس از تبیین این تکنیکها و زیرشاخه های آنها، با روش توصیفی تحلیلی و مقابله ای به کیفیت کاربست آنها در ترجمه های سه مترجم قرآن کریم (صالحی، زمانی و کوشا) می پردازد و هدف از آن، تبیین چگونگی و میزان کاربرد الگوی ترجمه وینه و داربلنه در ترجمه های مورد بررسی است. یافته های پژوهش در پنج جزء پایانی قرآن کریم نشان می دهد؛ مترجمان با توجه به قداست متن قرآن و ویژگی های زبانی خاص آن، از ترجمه تحت اللفظی -که یکی از مؤلفه های ترجمه مستقیم است- بیش از سایر مؤلفه ها بهره برده اند. از سوی دیگر، تکنیک جابجایی (تغییر صورت) – به عنوان یکی از مؤلفه های ترجمه غیرمستقیم- به سبب تفاوت ساختار دستوری دو زبان عربی و فارسی، پس از ترجمه تحت اللفظی بیشترین بسامد را دارد؛ تکنیک غیرمستقیمِ همانندسازی نیز به سبب اشتراکات فرهنگی میان دو زبان و نیز ممنوعیت دخل و تصرف بیش از حد در قرآن، نسبت به سایر مؤلفه ها، بسامد کمتری دارد. از میان مترجمان یادشده، زمانی و کوشا بیش از صالحی، از روشهای ترجمه غیرمستقیم بهره برده اند.